دانلود فیلم The Promise 2016

“قول” یا “وعده” دومین فیلم تری جورج درباره فجایع انسانیست ولی بر خلاف فیلم قبلیش “هتل رواندا” خبری از جوایز و تحسین های منتقدان خبری نیست.
البته این دست فیلم ها حتی با درخشیدن در فستیوال های مختلف هم معمولا با اقبال مخاطبان روبرو نمیشود و حتی ایران هم ازین قائده مستثنی نیست همانطور که در فیلم “یتیم خانه ایران” دیدیم که با وجود کیفیت بسیار خوب فیلم؛ اما در گیشه موفقیتی نداشت و آنچنان که باید دیده نشد.
***ادامه متن حاوی بخش های مهمی از داستان***
جریان فیلم در بحبوحه جنگ جهانی اول رقم میخورد، در آوریل سال 1915میلادی.
طی دقایق اولیه فیلم شاهد نماهای بسیار زیبا و دلنشین هستیم که تمدن و فرهنگ قسطنطنیه (استانبول امروزی) را بتصویر میکشد و هر تماشاگری را مبهوت زیباییهایش میکند.
میکاییل(با بازی اسکار ایزاک) جوانی اهل یک دهکده کوچک ارمنیست. او یک داروساز محلی در دهکده است که رویای پزشکی را در سر میپروراند؛ اما بخاطر نداشتن توان مالی تحصیل مجبور است با دختری نامزد کند تا با پول جهاز او بتواند به دانشگاه معتبر قسطنطنیه برود.
بدلیل فاصله گرفتن فیلمنامه از فاجعه انسانی و پرداختن به ملودرامی عاشقانه و تاریخ نگاری یک خبرنگار، فیلم از یکپارچگی در آمده که باعث نظرات منفی منتقدان شده.
اما تری جورج قطعا با علم به این مسئله به سراغ ساخت این فیلم رفته چون قبلا هتل رواندا را در کارنامه خود دارد. شاید اگر اینجاهم به معضلات اجتماع میپرداخت و کمی جامعتر میساخت، میتوانست اثری ماندگار باشد و بازهم تحسین شود.
در ادامه میکائیل در قسطنطنیه با آنا (شارلوت لی بون)دختری اشراف زاده و زیبا و همچنین دوستش کریس (کریستین بیل) آشنا میشود و طی مدتی عاشق هم شده و وارد رابطه میشوند.
میکائیل بخاطر علاقه و استعدادش طی چندماه به دانشجوی ممتاز دانشگاه بدل میشود و انجا دوستانی پیدا میکند.
اما دیری نپایید که آلمان ها کمک بسیاری به عثمانی میفرستند و همین آغازگر جنگ و نسل کشی ارامنه میشود. با شدت گرفتن جنگ میکائیل به دهکده اش بازمیگردد و به اصرار مادرش خیلی زود با نامزدش ازدواج میکند و در کلبه ای دورافتاده بین جنگل زندگی میکنند. این آرامش هم چندان دوام نمیاورد و با پیشروی عثمانی ها به شهرها و روستاهای کوچک آنهارا قتل عام و مجبور به ترک خانه هایشان میکنند.
در این حین اناهم با کمک کریس سعی در فراری دادن چند یتیم از طریق کشتی به اروپاست که موجب تجدید دیدار با میکائیل میشود.
جست و گریز ها بین ملودرام و رومنس و تاریخی باعث شده مخاطب بسختی با نقش اول ارتباط برقرار کند یا اینکه همذاتپنداری کند، ضمن اینکه بیشتر وقایع بصورت شخصی جلوی دوربین میروند؛ برای مثال در صحنه کنار رودخانه میکائیل جسد پدرش و همسرش را پیدا میکند و …
اگرچه اینها باعث افت و خیز فیلم میشد اما در پایان و جمع بندی با یک داستان نسبتا یکدست و زیبا اما درعین حال تراژیک طرفیم که حسن ختام فیلم میشود.
در اکثر لحظات فیلم موسیقی کاملا همراه با ریتم فیلم حرکت میکند و یکی از نقاط قوت فیلم همین موزیک کار شده است.
از دیگر نکات مثبت فیلم میتوان به فیلمبرداری آن اشاره کرد که در تمام طول فیلم تماشاگر احساس خستگی نمیکند، همچنین طراحی صحنه ها و لباس نیز قابل تقدیر بود. در مورد بازی ها کار اسکار ایزاک و شارلوت لی بون هم شایسته بود اما کارگردان نتوانسته بود بخوبی از کریستین بیل بازی بگیرد.
در آخر اگر از عاشقانه ی فیلم چشم پوشی کنیم، فیلم The Promise بخوبی توانست نسل کشی ارامنه بتصویر بکشد.
امتیاز به فیلم 8/10