دختر یتیمی به نام لایرا که نزد عمویش لرد عزرییل در محیطی دانشگاهی زندگی می کند، از مدیر دانشکده قطب نمایی ‏زرین هدیه می گیرد که حقیقت را به او نشان می دهد. در میهمانی که به افتخار ورود ماریزا کالتر حامی دانشگاه برپا ‏شده، کولتر از رئیس دانشکده درخواست می کند تا لایرا را به عنوان دستیار در اختیار او بگذارد. همزمان یکی از ‏دوستان لایرا به نام راجر ناپدید می شود. لایرا شایعاتی مبنی بر دست داشتن شورای عالی در این ‏کودک ربایی شنیده و زمانی که با پیشنهاد مشکوک خانم کالتر مبنی بر سفر به شمال با کشتی پرنده او دریافت می کند، ‏بلافاصله می پذیرد. چون شنیده ها حاکی از آن است که بچه های دزدیده شده در مکانی مخفی در قطب شمال نگهداری ‏می شوند…

جک اسپارو و باربوسا که به دنبال یافتن چشمه‌ی جوانی هستند، در میابند که ریش سیاه و دخترش نیز در جستجوی همان چشمه‌اند.

در این قسمت “جان ویک” برای پرداخت یک بدهی دوباره به دنیای جرم و جنایات زیر زمینی بازمیگردد و همانجا متوجه می شود که جایزه‌ی بزرگی برای مرگش در نظر گرفته اند…...

نوبی مردی از طبقه پایین جامعه می باشد که به هرآنچه که در زندگی اش می خواسته دست یافته است. او دارای 11 فرزند می باشد و زندگی شادی را پشت سر می گذارد. تنها مسئله ای که نوبی را آزار می دهد، فقدان برادر کوچکترش سباستین است که از دوران کودکی دیگر او را ندیده. اما پس از 28 سال نوبی موفق می شود برادرش را پیدا کند؛ برادری که حالا عضو سازمان MI6 است…

نوبی مردی از طبقه پایین جامعه می باشد که به هرآنچه که در زندگی اش می خواسته دست یافته است. او دارای 11 فرزند می باشد و زندگی شادی را پشت سر می گذارد. تنها مسئله ای که نوبی را آزار می دهد، فقدان برادر کوچکترش سباستین است که از دوران کودکی دیگر او را ندیده. اما پس از 28 سال نوبی موفق می شود برادرش را پیدا کند؛ برادری که حالا عضو سازمان MI6 است…

کلانتر جدید یک شهر کوچک در امتداد مرز آمریکا و مکزیک، در یک معامله مواد مخدر کارتل دخالت میکند که این عمل هزینه سنگینی برایش در بر دارد…

بوکسور سابق “جیمی مک‌کیب” که در دوران جوانی قهرمانی های بسیاری کسب کرده پس از شکست های بسیار در زندگی دوباره به باشگاه بوکس دوران کودکی و نزد تیم قدیمی اش بازمیگردد و…

داستان سریال خلاصه‌ی مختصری از زندگی عیسی مسیح به روایتی از انجیل می باشد…...