پس از رها شدن در حال مرگ،مردی اسرارآمیز به نام “واکر” به تنهایی تلاش می کند پولهایی که از او سرقت شده را پس بگیرد…
میسی سیپی، سال 1964 سه کارمند دولت – دو سفیدپوست و یک سیاه پوست – که برای ثبت نام رأی دهندگان سیاه پوست به جساپ کانتی می روند، شبانه در جاده ای روستایی به قتل می رسند. دو مأمور FBI، «آلن وارد» و «روپرت آندرسن» – که اهل میسی سیپی است – به جساپ می آیند تا سرنخی از این ماجرا بیایند.
اکتبر سال 1991. توفانی مهیب از سمت جزایر برمودا وزیدن می گیرد و در سر راه خود با توده ای از هوای سرد جاری از «گریت لیکس» هم راه می شود که در نتیجه ی آن، امواجی غول آسا به هوا بر می خیزد و سرنشینان یک کشتی ماهی گیری را در میان «توفان تمام عیار» نابود می کند…
در این قسمت کودی، جو و لانی به گروهی عجیب و غریب ملحق میشوند تا همراه آنها به منطقهای مرموز سفر کنند…
این فیلم داستان جنگلبانی قدیمی در شمال غربی پاسفیک را روایت می کند که با پسربچه ای که محل زندگیاش اعماق جنگل است، ملاقات میکند. این پسر که پیت نام دارد، مدعی است با حیوان خزنده و عظیمالجثه ی بالداری دوست است که…
داستان فیلم درباره تکنسینی واقعی به نام مایک ویلیامز می باشد که قرار است به سکوی نفتی “دیپ واتر هوریزن” ملحق شود و در آنجا وظیفه خودش را به نحو احسن انجام دهد. اما زمانی که مایک به محل کار خود می رود، در آنجا با ویدرین مواجه می شود. ویدرین علی رغم خطرات جانی که برای کارکنان دارد، به جیمی دستور می دهد به حفر ادامه دهند و این تصمیم فاجعه ای به بار می آورد…
زن میان سالی که به یک بیماری لاعلاج مبتلا است و به زودی زندگی اش به پایان می رسد، تصمیم می گیرد از باقیمانده عمرش به خوبی استفاده کند…
یک مأمور FBI مخفیانه به جمعی از ورزشکاران حرفه ای نفوذ می کند که به آنها مشکوک است. این گروه در تدارک یکی از پیچیدهترین و بیسابقه ترین سرقت های مسلحانه هستند…
بهترین پلیس مخفی شیکاگو به تازگی اتهماتی به وی وارد شده و دشمنانی نیز دارد در این میان از مرگ اخیر همسر خود سرخورده شده است، درگیر ماجرای قتل یک افسر پلیس شده و می کوشد بیگناهی اش را اثبات کند ولی…
فیلم در مورد مردی به نام “روی” است که دیوانهی موستانگ زرد رنگش است. حال که دخترش برای تعطیلات به دیدن او آماده است، او خود را برای یک مسابقه غیرقانونی اماده کرده است…
داستانی برگرفته از رمان «Wuxia» که در رابطه با کونگ فو، انتقام و عشق است…
«ایپولیت» (مودی) بر بالین مادر زن در حال احتضارش می فهمد که او تمام جواهرات خانوادگی را در آستانه ی انقلاب اکتبر، در یکی از دوازده صندلی اتاق ناهار خوری پنهان کرده، ولی «پدر فیودور» (دلوییز) پیش از او این خبر را شنیده است. «پدر فیودور» از یک طرف و «ایپولیت» از طرف دیگر، جست و جویی طولانی را به دنبال تک تک صندلی ها آغاز می کنند…