دو بازمانده‌ی تنها که در یک معدن واقع در قطب شمال گیر افتاده اند، مجبور هستند برای زنده ماندن از دست یک گونه جدید جانوری خطرناک خود را مخفی نگه دارند…
یک بازیکن جوان هاکی که سیاه‌پوست میباشد، زندگی امیدوار کننده‌ای را در جامعه دارد. اما زمانی که صحبت از رنگ پوستش میشود، کار و زندگی‌اش در معرض خطر قرار می‌گیرند و…
این فیلم شامل 9 داستان افسانه ای شگفت انگیز درباره‌ی قاتلان، ارواح، هیولاها و… میباشد.
یک خواهر و برادر با یک میمون که توانایی حرف زدن را دارد، صحبت می کنند تا او را برای بازی در یک نقش راضی کنند…
پنج دوست در حال گذراندن تعطیلات در یک خانه‌ی کنار دریاچه هستند و چیزی جز اوقات خوش و خوب توقع ندارند، غافل ازینکه سیاره‌ی زمین مورد تهاجم بیگانگان و دزدیدن آنها قرار گرفته است…
آنجلا برای فرار از گذشته همراه با همسر و فرزندش به شهر جدیدی نقل مکان می‌کنند. اما در آنجا با شخص مرموزی آشنا می‌شوند که دردسرهایی برایشان به همراه دارد و…
یک محقق خصوصی کتابی نحس در مورد موجودات شیطانی و ریشه‌های آنها را مطالعه میکند و ناخودآگاه جسم و روح خود و دخترش را به خطر می اندازد…
یک بازیکن هاکی به نام داگ گلت که گرفتار آسیب‌های جسمانی بسیار سختی شده هست، با امکان بازنشستگی زودتر از موعد مواجه میشود. اما…
در یک ایستگاه مترو متروکه فعالیت های ماوراطبیعی گزارش می شود که به صورت امواج صوتی با فرکانس پایین شنیده می شود. پیش بینی میشود که شیطان در آنجا حضور دارد و…
داستان از جایی شروع می شود که جسد فردی به نام Benoit Brisset یافت میشود و پرونده قتل به دو پلیس واگذار می‌گردد و…
فیلم ساعت های اندک داستان راهبه های قرون وسطایی شامل الساندرا (الیسون بری)، فرناندا (اوبری پلازا) و گینورا (کیت میکوچی) را دنبال می کند که زندگی ساده ای را در کلیسای خود به پیش می برند. آنها روزهای خود را صرف روال رهبانی، جاسوسی کردن از یکدیگر و سرزنش کردن کارگران املاک می کنند. پس از یک نشست توهین آمیز که سبب رانده شدن دهقانان و روستاییان شد، پدر روحانی توماسو (جان سی. رایلی) فرد تازه استخدام شده ای به نام ماستو (دیو فرانکو) را می آورد، یک خدمتکار جوان نیرومند که توسط ارباب خشمگین خود مجبور به مخفی ماندن می شود. این خدمتکار که به خواهران روحانی به عنوان یک فرد کر و لال معرفی می شود و…
امیلی و لزلی که دو دوست صمیمی هستند تصمیم می گیرند تا به مسافرتی بین جاده ای بروند. در میان راه امیلی تصمیم می گیرد تا از بزرگراه اصلی خارج شود و میان بر بزند اما در سحرا آنها هدف یک راننده کامیون خطرناک می شوند و حالا…
