آمریکا
ایزی رالینز، سرباز سابق جنگ جهانی دوم در لس آنجلس، دنبال کار می گردد و اجاره خانه اش نیز عقب افتاده، در نتیجه پیشنهاد پیداکردن زنی به نام دافنی را قبول می کند بی آن که بداند این جست و جو او را به قلب شبکه ای از جنایت، حق السکوت، فساد پلیس و تباهی های زندگی خصوصی سیاستمداران خواهد کشاند.
قرن بیست و یکم، آینده. وایولت در جهانی توتالیتر زندگی می کند که توسط داکسوس اداره می شود. وایولت در گذشته انسان بوده و شوهر دانشمندش به دست نیروهای پلیس داکسوس به قتل رسیده است. وایولت که برای دستیابی به قدرت های فوق طبیعی خود را تبدیل به نیمه انسان و نیمه خون آشام کرده، قصد دارد تا از داکسوس انتقام بگیرد…
بخاطر یکسری سوءتفاهم، آلوین، سیمون و تئودور به این باور می رسند که دیو قصد دارد تا به میامی برود و به دوست جدید خود پیشنهاد ازدواج دهد. حال آن ها سه روز فرصت دارند تا مانع این کار شوند و…
پسر بچه ای برای نجات شهرش ارواح، مردگان متحرک و بزرگترانش را جمع می کند و سعی می کند تا مانع وقوع مصیبتی بزرگ شود…
دو کارآگاه کهنه کار پلیس نیویورک، روی پرونده قتل‌های زنجیره‌ای جنایتکارانی کار می کنند که از قانون گریخته‌اند.
دو کارآگاه پلیس وظیفه دارند از یک شاهد قتل محافظت کنند، در حالی که روی محموله هروئین دزدیده شده نیز تحقیق می کنند.
یک طوطی اهلی بنام بلو از یک شهر کوچک، پرنده‌ای مستقل بنام جول را ملاقات می کند. بلو همراه این پرنده رویاهایش، به دنبال ماجراجویی های جدیدی می رود…
دو کارآگاه دایره مواد مخدر مشغول تحقیق بر روی یک مورد قرص‌های اکستازی هستند…
آبی و جواهر به همراه سه فرزند خود در شهر ریودوژانیرو زندگی می کنند. زمانی فرا میرسد که جواهر تصمیم میگیرد به بچه هایشان پرواز کردن و زندگی به مانند دیگر پرندگان را یاد دهد. او به این نتیجه میرسد که باید بچه ها را به جنگلهای آمازون برای آموزش ببرد. آبی در تلاش است تا خانواده را با وضعیت جدید و همسایگان جدید در جنگل آمازون آشنا کند. او با مشکل بزرگتری دست و پنجه نرم می کند. جنگل وحشی و هزاران موجود خطرناکی که ممکن است برای خانواده او مشکل ایجاد کند.
جنگ جهانی دوم. «بن» (بیچ) و «چارلی» (ویلی)، دو سرخ پوست ناواهو به نیروی دریایی می پیوندند تا «رمزگویان پیام های سر بسته» باشند و بتوانند رمزهای نظامی جدید امریکایی را – که بر اساس زبان سرخ پوست های ناواهو طراحی شده – ترجمه کنند. «جو اندرس» (کیج) و «پیت آندرسن» (اسلیتر) نیز مأمور محافظت از «بن» و «چارلی» می شوند .
یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسان‌ها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر رابرت نویل تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند به امید بازمانده های دیگری را هم پیدا کند. اما او تنها نیست. بعضی از مبتلایان به ویروس هنوز نمرده اند، و به دور از نور خورشید، در تاریکی زندگی می کنند و تمام اعمال نویل را زیر نظر دارند، و تنها منتظر یک اشتباه از جانب او هستند، اشتباهی که می تواند به قیمت جانش تمام شود.