نام : Julie Pitkanen
تاریخ تولد : 1940-01-01
محل تولد : نامشخص
امتیاز طرفداران : 0.6
مشاهده پروفایل کارگردان در سایت
مشاهده جوایز دریافتی

آرشیو کلی فیلم های این کارگردان
شخصیت یک مرد پس از اینکه از سقوط یک هواپیما جانِ سالم بدر می‌برد، به شکل قابل توجهی تغییر می‌کند......
زنی که به تازگی بیوه شده تصمیم می‌گیرد تا به همراه پسر جوانش در آرزوی ساختنِ زندگی جدید و خواننده شدن سفر کند....
«برگمن» به همراه «مایک والاس» تهیه‌کننده‌ی یک برنامه‌ی خبری جنجال برانگیز در کانال CBS به نام «شصت دقیقه» هستند. او همواره به دنبال سوژه‌های داغ و دردسرساز می‌گردد که در این حین به یک پرونده‌ی مشکوک د...
شکاگو، «کالون جارت»، همسرش، «بت» و پسر جوان شان «هاتن»، سع م کنند تا پس از حادثه مرگ ناگهان پسر بزرگ خانواده – «باک» – و خودکش ناموفق «کانراد» که خود را در مرگ او مقصر م داند، دوباره زندگ عاد را از سر بگرند.
چارلز که با فروش ماشین به ثروت انبوهی دست یافته پس از کشته شدن پسرش در یک تصادف و جدایی همسرش از او، همه شور و نشاط زندگی اش را از دست می دهد. او پس از ازدواج مجدد علاقه اش را به اتومبیل از دست داده و به اسبهای مسابقه علاقمند می شد. در این دوره زمانی (دهه 1930) مسابقات اسبدوانی در امریکا در کانون توجه مردم قرار دارد. چارلز یک تعلیم دهنده اسب به اسم تام را استخدام می کند و تام نیز به اسبی به اسم سیبیکوئیت علاقمند می شود که همه سوارکاران خود را بازنده کرده است در حالیکه از نژادی اصیل است. تام معتقد است که او می تواند در مسابقات پیروز شود و…
بدنبال رسوایی اخلاقی رئیس جمهور آمریکا، آقای «کنراد برین» ماموریت پیدا می کند تا این مسئله را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماست مالی کند و برای این کار به تهیه کننده فیلم های سینمایی «استنلی موتس» مراجعه می کند…
مکزیکو، زمان حال. جان کریسی (دنزل واشینگتن)، مأمور سابق سیا را که دائم الخمر هم شده، ساموئل راموس کارخانه دار (مارک آنتونی) و همسر امریکایی اش، لیزا (رادا میشل)، استخدام می کنند تا از دخترشان، پتیا (داکوتا فانینگ) مراقبت کند. اما کمی بعد پتیا را می ربایند و کریسی گلوله می خورد…
کالن کریسپ، فروشنده ی مواد مخدر لس آنجلسی که ادعا می کند همسرش همراه پسرشان و سه میلیون دلار پول گریخته، در زندان باخبر می شود که همسرش در آستوریا دیده شده است. در همین حال، کارآگاه جان کیمبل را همراه با فیبی اوهارا، که قبلا معلم بوده، به آستوریا می فرستند تا مخفیانه در کودکستانی که بچه ی کالن در آن جاست، مشغول به کار شوند تا شاید از این طریق به نشانی همسر او دست یابند.