«دانیل» (ماکیو) همراه با مادرش از نیو جرزی به کالیفرنیای جنوبی مهاجرت می کند تا از خشونت و نا امنی در امان باشد. اما در محل جدید، همکلاسی هایش به سر دستگی «جانی» (زابکا)، برایش مزاحت ایجاد می کنند. «دانیل» نیز برای دفاع از خود نزد «میاگی» (نوریوکی) کاراته یاد می گیرد…
افراد سعی می کنند که دولت آمریکا را نابود و رئیس جمهور را سرنگون کنند اما…
“دانیل” این دفعه با استادش به شهر اکیناوا میره، چون استادش میخواد پدر در حال مرگش و همچنین رقیب قدیمیش رو ببینه، تو این اوضاع احوال هم دانیل واسه خودش دشمن میسازه و درگیری ایجاد میکنه…
“کارول آن مککی” پرستاری محبوب در خانه سالمندان بوده و اوقات بیکاری خود را با همسر ورزشکارش “وین” می گذراند. وقتی سارق افسانه ای بانک “هنری منینگ” که در زندان دچار حمله قلبی شده در خانه ساکن می شود، او به این قضیه شک میکند…
کاترین پاول یک افسر نیروهای ویژه است که در ماموریتی ضد تروریستی در کنیا فعالیت می کند. اما با ورود دختربچه ای به منطقه عملیات کاترین مشکلاتی بوجود می آید…
فرانک کسل زندگی خوب و آرامی در کنار خانواده اش دارد ولی یک گروه تبهکار خانواده او را به قتل می رساند و او هم تصمیم به انتقام می گیرد.
«جری فلچر» (گیبسن)، راننده ی تاکسی نیویورکی، کارش شده کشف توطئه هایی که در سطح کشور و دنیا در حال جریان است. یک روز «جری» ربوده می شود و حالا او اطمینان پیدا می کند که یکی از توطئه هایی که کشف کرده باید درست و واقعی بوده باشد…
چهار نفر همدیگر را در شب سال نو ملاقات میکنند تا به یکدیگر کمک کنند در سختی های زندگی شان تغییری ایجاد کنند…
داستان فیلم دربارهی مامور مخفی ناشناس است که با عبور از هشت کشور تلاش می کند تا یک چمدان مرموز را به مقصد نامعلومی برساند…
هیو (جت لی) که با فن ووشو مبارزه می کند، به قهرمان چین طی سال های 1880 تا 1910 بدل می شود. زمانی که در مبارزه ای حریف قدر خود را در شهرش شکست می دهد و می کشد، یکی از شاگردان او خانواده هیو را به قتل می رساند و هیوکه از کرده اش پشیمان شده، مبارزه را کنار می گذارد و به گوشه ای دنج پناه می برد. سال ها بعد غربی ها در چین هماورد طلبی می کنند و هیو به خاطر چین آماده مبارزه می شود و…
چهار پسر نوجوان یک سفر ماجراجویانه را برای پیدا کردن یک جنازه شروع می کنند و در طول سفر با موقعیت های جالب و خطرناکی رو به رو میشوند.
پادشاه رجیس که بر سرزمین لوسی فرمانروایی میکند به سربازانش دستور می دهد تا از این قلمروی پادشاهی در برابر امپراتوری نفلهیم محافظت کنند، زیرا آنها نقشه دارند کریستال مقدسی که به لوسی قدرت و جادو میدهد را بدزدند…