این فیلم به داستان واقعی زندگی بازیگر استرالیایی”جرج لازنبی” می پردازد. کسی که در دوران جوانی زمانی که یک مکانیک فقیر بود با خوش شانسی توانست نقش “جیمز باند” را در فیلم «در خدمت سرویس مخفی علیاحضرت» به دست آورد.
یک روزه غیر عادی در انتظاره مردمان روستا است، یک کشیش مرموز وارد روستا شده که می تواند حافظه را به کل پاک کند، لذا این جادو را بر روی تمامی مردمان روستا اجرا می کند و همه گذشته خود را فراموش می کنند و…
خون‌آشام ها قرار است به رسم هر 50 سال یکبار دوباره در خانه ای روستایی یکدیگر را ملاقات کنند. در این شب افراد دیگری مثل مردی از یک گروه ویژه قاتلان خون‌آشام ها نیز به انان ملحق می شود و…
“اوون” جوانیست که از گذشته ی خود فرار میکند. او نامزدی به نام “ایزابل” دارد که حامله است. “اوون” برای اینکه به “ایزابل” ثابت کند پدری شایسته است، مجبور میشود به درخواست “ایزابل” عمل کرده و با بستگانش دوباره رفت و آمد کند. بنابراین آنها راهی سفری میشوند تا به دیدار مادربزرگ “اوون” و خواهرش که دچار سوختگی شده بروند…
یک نویسنده داستان های مخصوص کودکان آپارتمانی اجاره میکند که در کمد این آپارتمان یک در جادویی وجود دارد که به مردم اجازه میدهد واردش شوند و اشتباهات گذشته‌شان را تغییر دهند…
“هریت” یک تاجر بازنشسته است که تلاش میکند همه چیز را در اطرافش تحت کنترل بگیرد. زمانی که او تصمیم میگیرد سرگذشت خود را بصورت کتاب درآورد، از یک نویسنده جوان به نام “آن” کمک میگیرد و…...
اولین اجرای کمدی “حسن منهاج” که در آن با موضوعاتی همچون نژادپرستی، قلدری، قسمتی از زندگی خود و غیره… طنز پردازی میکند.
پادشاه باهوش بهترین زیردست خود را مامور میکند تا مسائلی که تاج و تخت را تهدید میکند بررسی کند…
داستان فیلم درباره سه قانون شکن است که بصورت تصادفی با هم همسفر شده و با یک ماشین زرد رنگ به اقصی نقاط نیوزیلند سفر میکنند و بخاطر آشوب هایشان پلیس و رسانه ها نیز در تعقیبشان می باشند…
زمانی که “ابی” و “کیت” با دزدان معروف آثار هنری اشتباه گرفته می شوند، شب خوب و مفرحشان بزودی تبدیل به یک کابوس میشود…
“لیزا” یک دختر آشفته و جامعه‌ستیز است که تقریباً سر همه چیز با والدینش درگیر میشوند. زمانی که “لیزا” قربانی یک اخاذی می شود و فرد حیله‌گر ویدیوی شخصی او را روی اینترنت پخش میکند، او تا مرز جنون و خودکشی میرود. تا اینکه سر و کله یک غریبه‌ی مرموز پیدا میشود و به “لیزا” پیشنهاد کمک میدهد…
بحران حقوق بازنشستگی و امتناع از قبول کردن بی عدالتی، باعث میشود تا دو زوج بازنشسته “آرتور” و “مارتا” تصمیم بگیرند تا یک از بانک دزدی کنند…
