درام
پاریس، زمان حال. ژرژ لوران، مجری یک برنامه ی ادبی تلویزیونی، نواری ویدئویی به دستش می رسد که بیرون خانه ی پاریسی اش را نشان می دهد. پس از آن نوارهایی دیگر از راه می رسند که این بار طرح های تکان دهنده ای ضمیمه شان است. در حالی که ژرژ بیش از پیش نگران شده، عصبیتی که به وجود می آید، به رابطه اش با همسرش، آن و پسر نوجوانش، پیرو لطمه می زند…
جک (مارک داپلس) مرد جوانی است که به دلیل مرگ برادرش از یک سال پیش تاکنون در افسردگی شدید به سر می برد. در این اوضاع، آیریس (امیلی بلانت) دوست صمیمی جک و نامزد سابق برادرش، از او درخواست می کند تا برای بهبود شرایط زندگی اش مدتی به کلبه دور افتاده و خالی از سکنه متعلق به پدرش برود تا در آنجا بتواند زندگی خود را بازیابد. جک پیشنهاد آیریس را می پذیرد و عازم کلبه مذکور می شود اما به محض رسیدن به کلبه متوجه می شود که خواهرِ آیریس به نام هانا (رزماری دویت) هم به تازگی به این کلبه نقل مکان کرده است…
این فیلم داستان زندگی زنی به نام آنگ سان سو چی را روایت می کند که در هسته اصلی جنبش دموکراسی خواهی برمه به همراه همسرش مایکل آریس، با وجود فاصله، جدائی های طولانی، و یک رژیم خطرناک دشمن، عشق خود را تا پایان حفظ می کنند…
گونور پتیگرو یکی از مدیران میانسال لندن است که با ناباوری از کار خود اخراج می شود.در اقدامی برای پیدا کردن شغلی جدید او وارد دنیای گیج کننده خواننده و بازیگر آمریکایی می شود…
ایوان و برادر بزرگ ترش، آندری، به اتفاق مادرشان در آبادی کوچکی در شمال روسیه زندگی می کنند. پدرشان که آنان چندان خاطره ای از او ندارند، بی خبر به خانه باز می گردد و برادرها را به سفری می برد…
آدام جوانی 27 ساله است که شغلش نویسندگی یک برنامه در رادیو سیاتل می باشد. وی از جمله نویسندگانی است که همواره به کار خود بسیار بها داده و سعی می کند تا بهترین ها را برای شنوندگانش بنویسد. اما آدام به تازگی دردهایی زجر آور در بدنش احساس می کند که آرامش را از او سلب کرده اند. وی برای رفع این دردها، به دکتر مراجعه می کند اما در کمال ناباوری دکتر به او می گوید که وی مبتلا به سرطانی کمیاب شده است. آدام بعد از شنیدن این خبر با اتفاقات تازه ای در زندگی اش روبرو می شود که قبلاً برایش چندان اهمیت نداشته و…
آخرین کار دو آدم کش ایرلندی، کن و ری در کلیسایی در لندن، به مشکل بر می خورد ری اضافه بر کشیش مورد نظر، پسر بچه ای را هم می کشد و رئیس آن دو دستور می دهد که به بروژ در بلژیک بروند و منتظر تماس او باشند. در بروژ کن آرام آرام به این شهر تاریخی علاقه پیدا می کند، در حالی که ری هم چنان به خاطر کشته شدن کودک بی گناه، آن هم در اولین کارش، در عذاب وجدان به سر می برد.
یک دادستان بازنشسته در مورد پرونده های گذشته خود یک رمان مینویسد و امید دارد که کلیدی باشد تا جواب معماهای حل نشده، پیدا شود…
داستانِ واقعی تبدیل شدن «جوردن بلفورت» به یک سرمایه‌گذار ثروتمند و زندگیِ اشرافی‌اش تا گرفتار شدن در منجلابِ فساد و بزهکاری و درگیر شدن با دولت فدرال....
راسل (کریستین بیل) به همراه برادر کوچکش رادنی (کیسی افلک) در یکی از ایالت‌های شمال شرقی آمریکا زندگی می‌کند، راسل همیشه آرزو دارد از این منطقه فرار کند و به دنبال زندگی بهتر است اما وقتی بر اثر یک اتفاق به زندان می‌افتد برادرش به دام یکی از خشن‌ترین و بی‌رحم‌ترین حلقه‌های جنایی می‌افتد…
فیلم بر اساس یک داستان واقعی در اوایل قرن بیستم و زمستانی در نروژ ساخته شده است. در جزیره ای واقع در اوسلو گروهی از پسران 11 تا 18 ساله متخلف زندگی می کنند. رژیمی که توسط نگهبانان از پسران سو استفاده جسمی و روانی میکند. در این میان پسری گروه را برای شورش علیه رژیم رهبری می کند…