رابطهی مخفیانه یک زن با آمدن عشق وسواسی اش و نفوذ به هر بخش زندگی اش، برای او دردسر ساز می شود…
فیلم داستان مردی است که پس از عمل کردن غدهی هیپوفیزش و برداشتن یک تومور خوش خیم، در یک دورهی 3 هفته ای تمام تغییرات و اثرات دوران بلوغش را دوباره تجربه می کند…
مارجا یک وبلاگنویس است که در مورد مُد و فشن تحقیق میکند. او هیچ در آمدی از وبلاگش ندارد، اما با این حال تلاش میکند به آن سبک زندگی که دوست دارد برسد. مارجا یک روز با اولاوی آشنا می شود که صاحب یک ارث بزرگ است اما سعی میکند خودش را ثروتمند نشان ندهد و…
24 سپتامبر 1914 ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند. آنشب سربازان 3 ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر 3 فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند…
یک پدر به منظور اینکه فرزندانش از دنیای ماشینی خودشان خارج شده و معنای واقعی زندگی را درک کنند، سفری را به همراه آنان به جنگل های شمال آمریکا آغاز می کند و…
در یک برنامه موسیقی رادیویی، نامه ای که متعلق به 23 سال گذشته است، از راه میرسد. این نامه عشقِ اول 5 دوست را آشکار می کند و…
داستان فیلم درباره دختری هندی است که مجبور است به یک ازدواج اجباری تن بدهد اما وقتی موقعیت را مناسب می بیند، فرار می کند و به پاکستان می رود. او با پسر فرماندار سابقِ آنجا آشنا می شود که قصد دارد این دختر را برای رسیدن به عشق واقعی اش یاری کند…
در سال 1959، یک افسر نیروی دریایی متهم به قتل همسر خود شده است.
مردی که تلفن همراه یک دختر جوان را پیدا کرده، تصمیم میگیرد او را برای شام دعوت کند و…
در سال 2016 قبل از میلاد، یک کشاورز منجر به شورش درشهر موهنجو دارو شد.
هنگامی که یک مرد آمریکایی به هنگ کنگ مهاجرت می کند به طور اتفاقی با یک دختر چینی آشنا می شود و همراهش در خیابان های زیبا مشغول گفتگو می شوند و کم کم به او ابراز علاقه می کند و…
مونا که مدتی را در زندان گذرانده با بازیگری خجالتی به نام کلمنت آشنا می شود. کلمنت برای اینکه توجه مونا را به خود جلب کند از دوستش ابل کمک میگیرد، اما پس از ملاقات این دو، ابل و مونا به هم علاقه مند میشوند. اینجاست که تضادی میان این دو دوست صمیمی به وجود می آید و مونا نیز در همین حین سعی میکند گذشته اش را از آنها مخفی نگه دارد…