قرن بیست و یکم، آینده. وایولت در جهانی توتالیتر زندگی می کند که توسط داکسوس اداره می شود. وایولت در گذشته انسان بوده و شوهر دانشمندش به دست نیروهای پلیس داکسوس به قتل رسیده است. وایولت که برای دستیابی به قدرت های فوق طبیعی خود را تبدیل به نیمه انسان و نیمه خون آشام کرده، قصد دارد تا از داکسوس انتقام بگیرد…
سال 1997 با رشد چهارصد درصدی جرایم، منهتن به صورت زندانی سخت و محافظت شده درآمده است. وقتی رئیس جمهور امریکا در راه سفر برای شرکت در یک کنفرانس مهم سران، ربوده می شود، اسنیک پلیسکن، قهرمان سابق جنگ و محکوم فعلی به اجبار با تزریق سم و در ازای دادن پادزهر به او مسئول نجات رییس جمهور میشود اما…
یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسانها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر رابرت نویل تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند به امید بازمانده های دیگری را هم پیدا کند. اما او تنها نیست. بعضی از مبتلایان به ویروس هنوز نمرده اند، و به دور از نور خورشید، در تاریکی زندگی می کنند و تمام اعمال نویل را زیر نظر دارند، و تنها منتظر یک اشتباه از جانب او هستند، اشتباهی که می تواند به قیمت جانش تمام شود.
جیمز ادواردز، پلیس نیویورکی، سر و شکلی ورزشکارانه و رفتاری بی توجه و سبک سرانه نسبت به اجرای قانون دارد. یک شب، پس از تعقیب بزه کار مرموزی که یک موجود ماورای زمینی از آب در می آید، کی یکی از مأموران کهنه کار سازمانی دولتی که سال هاست مخفیانه رفت و آمد موجودات فضایی را زیر نظر دارد، او را به هم کاری دعوت می کند…
مهمانان سرکش سیارات دیگر باز دردسرساز شده اند و مأمور جنی به کمک همکار سابقش، مأمور کی نیاز دارد. اما مأمور کی خاطره اش پاک شده است…
بیگانه ای فضایی در سال 1969 موفق می شود تا مامور کی را به قتل برساند و کره زمین را در وضعیت خطرناکی قرار دهد. مامور جی که حالا یک کهنه کار در سازمان به حساب می آید، مامور می شود تا در زمان سفر کند و به سال 1969 بازگردد تا مانع از کشته شدن او در موعد مقرر گردد و به این ترتیب نسل بشر را نجات دهد…
چهار دانشمند جوان در حال انجام آزمایشی جدید بطور اتفاقی نیروهای ماورای طبیعی بدست می آورند. اکنون آن ها باید از این نیروی خود برای مبارزه با فردی ظالم که قصد تسخیر دنیا را دارد، استفاده کنند…
در آینده ای دور یک گروه قدرتمند به اسم اتحادیه بر کهکشان حکومت می کنند. این گروه که بصورت استبدادی بر تمام سیارات تسلط دارد همواره در تلاش هستند تا مخالفان و شورشیان را سرکوب کنند. یک گروه از این شورشیان به فرماندهی کاپیتان مالکوم سوار بر یک سفینه قدیمی با نام سرنیتی سعی دارند تا از دست نیروهای اتحادیه بگریزند. در همین زمان دختری به اسم ریور که قادر به خواندن ذهن افراد است موفق می شود ذهن گروهی از سیاستمداران اتحادیه را خوانده و پی به اسرارشان ببرد. به همین خاطر او به کمک برادرش سایمن از دست نیروهای اتحادیه و به خصوص مامور بی رحمی به اسم آپریتیو گریخته و در ادامه آنها به سفینه سرنیتی پناهنده می شوند.
پس از اینکه کنتیس به عنوان نماد زاغ مقلد میان مردم شناخته شد، او به همراه تمام منطقه 13 بر علیه کاپیتول مستبد و رئیس جمهور اسنو شورش می کنند.
در سال 1899، یک گروه از شخصیت های فانتزی مشهورِ معاصر، گروهی را تشکیل می دهند، تا یک ماموریت مهم و مخفی را انجام دهند که اعضای گروه عبارتند از زنی خون آشام به اسم میناهارکر، دریانوردی به اسم کاپیتان نیمو، فردی دوشخصیتی به اسم دکتر جکیل/آقایهاید، مردی نامرئی به اسم رودنی اسنیکر، مردی نامیرا به اسم دوریان گری و یک مامور مخفی آمریکایی به اسم تام سایر…عوامل دوبله صدا وسیما حسین عرفانی، شروین قطعه ای، تورج مهرزادیان، امیرهوشنگ زند، نگین کیانفر، منوچهر والی زاده، نصرالله مدقالچی، میرطاهر مظلومی، امیرهوشنگ قطعه ای، محمدرضا مومنی و…
در حالی که چندین حمله ی ویرانگر موجودات فضایی به کره ی زمین باعث خرابی های فراوانی شده است ، کِیسی سعی دارد تا برادر کوچکترش را از این مخمصه نجات دهد. اما…
پس از اینکه یک زن از تصادف ماشین جان سالم بدر می برد خود را در یک زیرمین ناآشنا پیدا می کند که در آن مردی به او می گوید جانش را نجات داده و آن بیرون، کره زمین بهم ریخته است. اما زن تصمیم به فرار می گیرد و…