7.6/10
نامزد 1 جایزه اسکار
دختری جوان و معصوم پس از مرگِ مادرش، نزد قیم میانسال و اشرافیاش پناه میبرد، اما دیری نمیپاید که امیال جنسی نگاه او به دختر را تغییر میدهند......
7.6/10
نامزد 1 جایزه اسکار
جک کراب 121 ساله، داستان باورنکردنی زندگیاش را بازگو میکند که طی آن به دست سرخپوستان شایان بزرگ شده و تحت فرمان ژنرال کاستر مبارزه میکند...
8.1/10
نامزد 1 جایزه اسکار
یکی از اعضای پلیس مخفی فاشیست ایتالیا به فرانسه سفر میکند تا ترتیب قتل استاد دانشگاه سابقش را بدهد که عنصر مخالف سیاسی است......
یک دورهگرد بهطور تصادفی به چشمه آبی برخورد کرده و ایستگاه راه سودآوری را در وسط صحرا ایجاد میکند....
«کوری» پس از پنج سال حبس از زندان آزاد می شود. کمی بعد او با «ووگل»، خلافکار فراری، و «ژانسن»، پلیس سابق الکلی و تیراندازی چابک دست هم راه می شود. آنان با موفقیت چهار میلیون دلار جواهرات باارزش را از ...
6.9/10
نامزد 1 جایزهٔ اسکار
"بیل"، تاجری ثروتمند، که با دوست دلال مواد مخدر دخترش روبرو می شود، در یک درگیری او را به قتل می رساند. او وحشت زده در خیابانها سرگردان میشود و در نهایت به یک بار می رود. در آنجا با یک کارگر به نام "ج...
داستان فیلم در مورد جو و همسرش و فرزندانشان است که در یک شهر کوچک و آرام زندگی می کنند…
خانواده ای که نسلهاست در اورگان مشغول به چوب بری هستند، تلاش می کنند با تغییر شرایط و زمان کسب و کار خانوادگی را در اوج نگه دارند و…
مل بیکرزفلد مدیر سخت کوش فرودگاه بین المللی لینکن است که تلاش می کند فرودگاهش را با وجود طوفانی سهمگین و همسری عصبانی باز نگه دارد. اما برادر همسر عصبانی او برنامه های دیگری دارد و…
«ایپولیت» (مودی) بر بالین مادر زن در حال احتضارش می فهمد که او تمام جواهرات خانوادگی را در آستانه ی انقلاب اکتبر، در یکی از دوازده صندلی اتاق ناهار خوری پنهان کرده، ولی «پدر فیودور» (دلوییز) پیش از او این خبر را شنیده است. «پدر فیودور» از یک طرف و «ایپولیت» از طرف دیگر، جست و جویی طولانی را به دنبال تک تک صندلی ها آغاز می کنند…
ناپلئون بناپارت و ارتشش که با از دست دادن همه چیزهایی که برای بدست آوردنشان تلاش کرده اند روبرو هستند در نبرد واترلو به ارتش بریتانیا برخورد می کنند و…
سال 1943. ژنرال جرج پاتن برای سرپرستی واحدهای امریکایی در شمال افریقا به تونس اعزام می شود. خیلی زود پاتن با کمک ژنرال برادلی به پیروزی چشم گیری بر فیلد مارشال رومل دست پیدا می کند، به طوری که در نهایت باعث خروج نیروهای آلمانی از شمال آفریقا می شوند…