یک خلبان جوان می فهمد که شرکت حمل و نقل هوایی که در آن مشغول به کار شده در واقع زیر نظر CIA هست و در جنگ ویتنام شرکت دارد......
پسر جوانی وارد معامله ای با جادوگران می شود و بعد از اینکه او را به یک موش کوچک تبدیل کرده اند، سعی دارد جلوی آن ها را بگیرد......
رباتهای معلم بطور مخفیانه در مدارسی که دانش آموزان دست به شورش می زنند مستقر می شوند. معلمها وظیفه کنترل نوجوانهای یاغی را دارند، تا جائیکه برخی از دانش آموزان به آنها مشکوک می شوند و......
"استنلی کاکس" آشپزی خجالتی است که هیچگاه شانس عاشق شدن نداشته. "آیریس کینگ" بیوه ای است که به خود قول داده هیچگاه عاشق نشود. اما در حالیکه رابطه آن اوج می گیرد و "آیریس" به "استنلی" کمک می کند خواندن ...
دو موش مامور، بیانکا و برنارد، به استرالیا می روند تا یک پسر بچه و یک عقاب طلایی نادر را پیدا کنند و از دست یک شکارچی بدذات نجات دهند…
کوین کاستنر در نقش یک سرباز آمریکایی بعد از شرکت در جنگ و نشان دادن شجاعت خود جایی را برای سکونت دور از مردم انتخاب میکند، به مرور زمان با سرخپوستها ارتباط برقرار میکند و عامل این ارتباط هم زنی سفیدپوست است که چند سرخ پوست خشن در زمان کودکی پدر و مادرش را به قتل رساندند و حال وضعیت روانی مناسبی ندارد.
شخصی که با یک اسلحه کمری میخواست از یک فروشگاه سرقت کند توسط افسر پلیسی بنام مگان ترنر غافلگیر شد ولی متاسفانه در حین تیراندازی سارق کشته شد. یکی از شاهدان عینی داخل فروشگاه اسلحه سارق را پنهان میکند تا بتواند افکار پلید خود را به انجام رساند. در حین تحقیق از محل بدلیل عدم یافت اسلحه مگان ترنر از کار خود کنار گذاشته میشود ولی…
مافیای ایتالیایی در نخستین مراحل قدرت گیری خود در منطقه است، و این موضوع اصلا به مذاق جانی کاسپر خوش نمی آید. جانی می خواهد برنی برنبام، بزهکار خرده پا را تنبیه کند. اما لیو یک سردسته ی خشن مافیایی، به خاطر محبتی که به ورنا، خواهر برنی دارد، قسم خورده از برنی محافظت کند…
وقتی یک فعال حقوق بشر آمریکایی در بلفاست ترور می شود، دوست دختر و یک کارآگاه پلیس سختکوش تلاشمی کند تا راز قتل او را پیدا کنند و…
کول تریکل، جوان بی تجربه اما جویای نام و علاقه مند راندن اتوموبیل های مسابقه ای، مورد حمایت تیم دولن قرار می گیرد. از طرف دیگر هری هاگ، راننده ی سابق، نیز نقش مربی او را به عهده می گیرد. کول رقیبی به نام رودی برنز دارد و محبوبه ای به نام کلرلوییکی و… سرانجام پس از حادثه ی تراژیکی که برای هری پیش می آید، کول خود را کشف می کند.
“لوئیس بروک” افسر پلیس کانادا به زندان اعزام می شود تا در مورد قتلهای زندانیان و نگهبانان تحقیق کند. او به وسیله هنرهای رزمی خود زندگی اش را نجات داده و برای خود در دنیای تبهکاران نامی دست و پا می کند…
شرکت او سی پی (OCP) با کاهش عمدی حقوق نیروی پلیس و اعتصاب آنها سعی بر این دارد تا با زیرفشار قرار دادن دولت، آنان را وادار به تخریب شهر دیترویت کرده تا OCP بتواند شهر جدید خود را بنا کند. با اعتصاب نیروی پلیس شهر دیترویت به هرج و مرجی تمام عیار دچار شده است، فردی به نام «کین» مادهٔ مخدر تازهای به نام نوک (Nuke) را ابداع کرده است و بیش از نیمی از مردم شهر را معتاد آن کرده است. در شرکت OCP زنی به نام دکتر جولیت فاکس سعی بر جلب کردن دیدگاه مدیرعامل شرکت برای متوقف کردن پلیس آهنی و جایگزینی آن با ربات تازهای به نام «پلیس آهنی 2» را دارد. گویی فقط یک نفر میتواند به اوضاع سروسامان دهد و آن پلیس آهنی است…