لوتر ویتنی، دزدی کارکشته وارد خانه ی والتر سالی ون میلیاردر می شود. اما در خانه ی سالی ون، همسر او را با رئیس جمهور امریکا سرگرم می بیند. کمی بعد محافظان رئیس جمهور، همسر سالی ون را به قتل می رسانند…
بدنبال رسوایی اخلاقی رئیس جمهور آمریکا، آقای «کنراد برین» ماموریت پیدا می کند تا این مسئله را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماست مالی کند و برای این کار به تهیه کننده فیلم های سینمایی «استنلی موتس» مراجعه می کند…
امیلی یک دختر پولدار لوس است که دوست دارد همیشه مورد توجه باشد. یک روز او خود را در صندوق عقب یک ماشین پنهان میکند تا وانمود کند او را دزدیده اند. برحسب اتفاق ماشین توسط یک دزد به سرقت میرود…
رئیس یک گروه بزرگ گنگستری تصمیم می گیرد برای کمی تفریح صد نفر از افرادی که در کارشان خراب کاری کرده اند را در یک زندان فوق امنیتی قرار دهد، بدون زندان بان، پر از اسلحه و جایزه ای 10 ملیون دلاری برای سه نفری که بتوانند جزو آخرین افراد زنده در آنجا باشند…
«کوین لومکس» یک وکیل مدافع جوان، بیباک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود…
سال 2013. امریکا پس از جنگی بزرگ، به صورت سرزمین ویرانی درآمده که مردم آن، گروهی جدا از هم و بدون دولت مرکزی زندگی می کنند. مردی سرگردان (کاستنر) اتفاقا به یک ماشین جیپ اداره ی پست امریکا بر می خورد و یونیفورم پستچی، مرده را می پوشد و با معرفی خود به عنوان پستچی به امید به دست آوردن غذا، شروع به تحویل دادن نامه های پانزده ساله می کند…
راپر مسئول مشاوره با گروگان گیر ها است که با یک سارق بانک روبرو می شود و موفق میشود که او را به زندان بیندازد. مدتی بعد از زندان می گریزد و به دنبال مردی است که باعث دستگیری او شده است…
جک کوئین مامور ضد تروریستی هدف خود استاورس را در آخرین ماموریت خود گم می کند. او به کلونی گروهی از آدمکشانی که همه تصور می کنند مرده اند فرستاده می شود. او از آنجا فرار کرده و به کمک یاز یک دلال اسلحه به دنبال آخرین ماموریت خود می رود…
قرن چهاردهم میلادی، ژاپن. «شاهزاده خانم مونونوکه» نبردی شگفت انگیز میان خدایان حیوانات در جنگل و انسان ها را شرح می دهد…
یک کارآگاه جنایی و یک انسان شناس تلاش می کنند یکی از خدایان آمریکایی جنوبی که دست به کشتار وحشیانه ای در یک موزه زده را نابود کنند…
«جری فلچر» (گیبسن)، راننده ی تاکسی نیویورکی، کارش شده کشف توطئه هایی که در سطح کشور و دنیا در حال جریان است. یک روز «جری» ربوده می شود و حالا او اطمینان پیدا می کند که یکی از توطئه هایی که کشف کرده باید درست و واقعی بوده باشد…
داستان فیلم در دهه 1950 در لس آنجلس اتفاق می افتد، روایت سه پلیس لس آنجلس که در گیر ماجرای قتلی در کافه نایت اوول می شوند. ماجرا به جرایم سازمان یافته، فحشا، مواد مخدر و فساد سیاسی گسترش می یابد. عنوان داستان، محرمانه، به مجله رسوایی بر می گردد که بصورت تخیلی در 1950 با عنوان هاش-هاش منتشر می شده.