2001
محدوده سال انتشار :
اوایل قرن بیستم. میلو تاچ زبان شناسی است که تصمیم گرفته جست و جوهای پدربزرگش را برای پیدا کردن امپراتوری از دست رفته و غرق شده ی آتلانتیس ادامه دهد. میلیونری به نام پرستن ویتمور، میلو را استخدام می کند و او نیز به گروهی ماجراجو می پیوندد که سرپرست شان، رورک، فرمانده یک زیردریایی است…
دو سارق بانک، «جو» و «تری»، به طور اتفاقی با زن سرخورده ی خانه دار، «کیت ویلر» برخورد می کنند و هر دو به او دل می بازند…
بازرس بیمه، «بریگز» (آلن)، را شعبده بازی به نام «وولتن» (استیرز) هیپنوتیسم می کند و به او دستور می دهد تا از خانه ی ثروتمندانی که خود «بریگز» سیستم حراستی شان را طراحی کرده، سرقت کند.
دکتر نیتان کانراد (داگلاس) روان درمان گر معتبر نوجوان هاست. وقتی دختر جوان او را کاستر که جنایتکاری متخصص تکنولوژی حراستی است می رباید، دکتر کانراد خود را با ماجرایی کابوسی گونه رودررو می بیند…
وقتی جسد مومیایی شده و سه هزار ساله ی ایمهوپت (ووسلو) – که به موزه ی ایتالیا انتقال یافته – زنده می شود تا تلاش های شرورانه ی خود را برای نامیرایی از سر گیرد، آرامش خانوادگی ریک اوکانل (فریزر) بر هم می خورد…
ویلیام تاچر (هیث لجر)، ملازم یک شوالیه ی قرن چهاردهمی، به طور اتفاقی جایگزین ارباب فقیرش می شود و به جای او در مسابقات نیزه بازی روی اسب شرکت می کند. تاچر در مسابقه برنده می شود و تصمیم می گیرد کار جدیدش را ادامه دهد…
یک زن همراه دو فرزندش که به نور خورشید حساسیت دارند، در خانه‌ای تاریک زندگی می کند. با جریاناتی که برایش اتفاق می افتد، کم کم باور می کند که خانواده‌اش نفرین شده‌اند.
«تام جریکو» ریاضی دان با استعدادی است که در زمینه ی تکامل و نگه داری از ماشین «معما» با دولت بریتانیا هم کاری می کند. به تازگی ظاهرا آلمانی ها رمز جدیدی طراحی کرده اند که ماشین «معما» قادر به رمزگشایی اش نیست و بنابراین پیش از آن که ستون مهمی شامل نیرو و تجهیزات به دریا بزند، به کمک «جریکو» نیاز است تا رمز نیروهای محور را رازگشایی کند.
دختری 10 ساله در نقل مکان خانواده‌اش به حومه شهر، در دنیایی سرگردان می شود که توسط خدایان، جادوگرها، و هیولاها اداره میشود؛ جایی که انسان‌ها به شکل حیوانات در می آیند.
داستان این انیمیشن در مورد کنیچی و عمویش شونساکو بن است که باید با کمک یکدیگر راز دختر رباتی به نام تیما را کشف کنند…
“ویدیا” با پسری به اسم “راگوویر” ازدواج می کند، ازدواجی پر از رنج و عذاب، سرانجام این دو از هم جدا می شوند، بعد مدتی “ویدیا” متوجه می شود که باردار است…
پروت توسط ماموران پلیس در ایستگاه ترن پیدا میشود و او را تحویل آسایشگاه رولنی میدهند. دکتر مارک برای معالجه او را تحت نظر میگیرد. پروت ادعا میکند که از سیاره کی پکس به زمین آمده و یک موجود فضایی در قالب یک جسم زمینی است. رفتار او کلیه بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد و امید زندگی را در آنان بیدار میکند …
صفحات سایت