این فیلم که بر اساس داستان واقعی ساخته شده در مورد یک گوینده ورزشی می باشد که زندگی یکنواختی دارد تا این که به صورت اتفاقی شماره تلفن یک سوپر استار بسکتبال را به دست می آورد. سوالی که پیش می آید این است که آیا این یک بلیت شانس برای اوست و یا باعث خراب شدن زندگی اش می شود؟
دیوید مردی چهل ساله است که زندگی اش را فدای آرامش همسر و فرزندانش کرده است، اما حالا باید بجنگد تا آنها را نزدیک خود نگه دارد…
مادر آگوستین تمام انرژی و استعداد موسیقی اش را صرف شاگردانش در صومعه میکند. او به آلیس، یک نابغه موسیقی جوان کمک میکند تا به آرزوهایش برسد، تا اینکه در دهه 60 یک سیستم آموزشی جدید معرفی میشود که آیندهی آن صومعه را به خطر می اندازد…
کُره، قرن هجدهم. پادشاه یانگجو که برای مدت زمان طولانی حاکم بوده با پسرش سادو بر سر جانشینی درگیر می شود و…
در اخرین روز های جنگ کُره یک سرباز کره شمالی و جنوبی چنگ خصوصی دارند.
تام پس از اینکه متوجه می شود تنها چندماه دیگر زنده است، کارهایی ترتیب میدهد تا مطمئن شود که پس از مرگ او، از همسر و دختر 8 ساله اش به خوبی مراقبت میشود…
فیلم ماجرای یک دانش آموز دبیرستانی بنام “کلارک ریمن” می باشد که خانواده اش از هم می پاشد، بنابراین او به دنبال یک خانواده جدید میرود…
دو کارآگاه پورتوریکویی که در اداره پلیس نیویورک کار میکنند به پاریس سفر میکنند تا رد یک کیف دستی دزدیده شده را بگیرند و…
فیلم زندگی نامه یکی از افسانه های موسیقی جاز در اواخر دههی 60 میلادی، یعنی “چت بیکر” می باشد.
آقای شش متعلق به نسل قدیمی مافیاست – پایبند به اصول، احترام و مبارزه تن به تن دو مرد با چاقو. پسر عجیبش بابی متعلق به نسل جدیدی است – ماشین های سریع، کلوبها و نادیده گرفتن عواقب کارها. وقتی بابی توسط یک گروه پانک بخاطر آسیب رساندن به ماشینشان گروگان گرفته میشود، آقای شش اون رو آزاد میکنه و سعی میکنه روابطشون رو دوباره بسازه. بدون اینکه به بدتر شدن وضعیت قلبش توجه کند. اما وقتی که رهبر یک گروه قوی و معروف از گانگسترها برای انتقام بابی را آنقدر کتک میزنند تا به کما میرود، آقای شش تصمیم میگیرد که رفقای قدیمیش را جمع کند تا آخرین نبردش را انجام دهد.
مارک برای اولین بار عشق واقعی خود را پیدا میکند و سعی میکند با کمک او، از تمام بدی های زندگی اش فاصله بگیرد…
سه کارمند مخابرات استرالیایی، پس از تبدیل شدن مردم شهر به زامبی و آغاز یک آخرالزمان، در یک تلفنخانه به دام می افتند و…