Kahaani
زنی باردار به نام ویدیا به محض خروج از فرودگاه لندن به کلکته به نزدیک ترین پاسگاه پلیس در کلکته می رود و اعلام می کند که همسرش ارناب مفقود شده است. او مدتی پیش برای انجام ماموریتی به کلکته سفر کرده بوده است. با پیگیری ویدیا به همراه مامور پلیسی به نام رانا معلوم می شود که ارناب بسیار شباهت به فردی به نام میلن دامجی داشته است، فردی که گمان می رود با یک فعالیت تبهکاری که منجر به قتل ادم های زیادی در متروی کلکته شده ارتباط داشته است. پلیس قصد دارد ویدیا را قربانی کند و از او به عنوان طعمه استفاده کند تا به سرنخ فعالیت های تبهکاران دست یابد و…