BluRay 1080p
[jmliker]

دانلود فیلم Citizen Kane 1941

8.4 /10

نقد و بررسی کامل فیلم Citizen Kane 1941

اکتبر 4, 2018

همشهری کین؛ همشهری کین؛ همشهری کین! شصت و هفت سال از اولین اکران شاخص‌ترین فیلم اورسن ولز می‌گذرد، اما جاه‌طلبی‌های چارلز فاستر کین هنوز ادامه دارد و ظاهراً قرار نیست از شدتش کاسته شود.

فرقی نمی‌کند سینمادوستی نوآموز باشیم یا سینماپرستی دلباخته یا حتی سینماگری چیره‌دست؛ چرا که در کوچه پس کوچه‌های تاریخ سینما نام هیچ فیلمی به اندازه «همشهری کین» تکرار نشده است و هیچ فیلمی به اندازه این فیلم در فهرست‌های سینمایی برترین‌های تاریخ سینما صدرنشین نبوده است.

از همان اولین فهرست معتبر سایت اند ساوند در سال ۱۹۶۲ گرفته تا فهرست اخیری که چند روز پیش از سوی نشریه کایه دو سینما منتشر شد فیلم شکیل و خوش ساخت اورسن ولز صاحب مقام و منصبی رفیع بوده و با تبختری مثال زدنی درست مانند ولز در همین عکس از عمق دالان تاریخ سنیما به دیگر رقبای متغیر خود نگریسته است.

بارها از خود پرسیده‌ایم ولز چه افسونی به اثر خود تزریق کرده است که در طول همه این سال‌ هوش از سر منتقدان و بعضا مخاطبان عادی سینما ربوده است؟ هر بار با جواب و پاسخی تکراری خود را قانع کرده‌ایم با استمداد از کارگردانی و بازی هوشمندانه ولز، روایت مدرن، فیلمبرداری خلاقانه گِرِگ تولند و مضمون نسبتاً اسطوره‌ای فیلم چنین اقبال شگفت انگیزی را توجیه کرده‌ایم اما باز هم وقتی نام «همشهری کین» را بر پیشانی فهرست‌های ریز و درشت آمریکایی، اروپایی و حتی وطنی می‌بینیم انگشت حیرت به دهان می‌بریم.

اورسن ولز در سال ۱۹۴۱ با ساخت اولین فیلم بلند خود بر اوج قله شهرت ایستاداورسن ولز متولد ششم می ۱۹۱۵ در ویسکونسین در خانواده ای متمول و صاحب نفوذ بود که در چهار سالگی شاهد جدایی پدر و مادرش بود و در ۹ سالگی مادرش را از دست داد. پس از مرگ پدر، وی به اروپا و شهر دوبلین مهاجرت کرد و به عنوان بازیگر تئاتر مشغول به فعالیت شد.موفقیت او تا آنجا ادامه یافت که به آمریکا رفت و هم زمان با اجرای تئاتر، در رادیو شروع به کار کرد. اولین جرقه های شهرت «ولز» در سال ۱۹۳۸ رقم خورد؛ زمانی که کارگردانی و روایت داستان رادیویی اقتباس از رمان «نبرد دنیاها» را به عهده گرفت. اولین فعالیت اورسن ولز در هالیوود، گویندگی نمایش نامه رادیویی «خانواده رابینسون» در سال ۱۹۴۰برای رادیو RKO بود؛ هرچند پیش از آن وی در تلاش برای ساخت اقتباس سینمایی از رمان «قلب تاریکی» جوزف کونراد بود. به لطف شخصیت و صدای جذاب اش و نیز ساخته های خلاقانه، یکی از مستعد ترین هنرمندان قرن بیستم محسوب می شود. سبک خاص فیلم سازی، استفاده خلاقانه از نور، بهره گیری بی نظیر از زاویه های دوربین، تکنیک های صدابرداری و برداشت های بلند ازجمله شاخصه های فیلم سازی اورسن ولز بودند.

اما در سال ۱۹۴۱ بود که اورسن ولز سومین پیشنهاد ساخت فیلم را به کمپانی RKO ارائه کرد و مورد قبول قرار گرفت که نتیجه آن ساخت شاهکار سینمای جهان یعنی «همشهری کین» بود و او ۱۹۴۱ با ساخت اولین فیلم بلند خود بر اوج قله شهرت ایستاد و یک فیلم کالت تمام عیار به تاریخ سینما هدیه کرد که هنوز در صدر فهرست بهترین های تاریخ سینما مکانی ثابت دارد.

وی با این که فقط ۲۵ سال داشت، اما کارگردانی، تهیه کنندگی، نگارش فیلم نامه و نقش آفرینی در این فیلم را به عهده گرفت. . «همشهری کین» که خود وی در آن نقش «چارلز فاستر ولز» را ایفا کرد، امروزه به عقیده بسیاری از منتقدین بهترین فیلم تاریخ سینمای جهان است.

این فیلم که ساخت آن ۱۰ هفته به طول انجامید، با حضور معروف ترین عوامل فیلم هالیوود، از جمله «گرگ تولند» ساخته شد که اورسن ولز او را سریع ترین فیلم بردار هالیوود می دانست. «همشهری کین» در ۹ بخش نامزد جوایز اسکار بود که فقط در رشته بهترین فیلم نامه اصلی موفق به دریافت جایزه شد.

اگرچه آکادمی اسکار توجه لازم را به این فیلم نداشت، اما «همشهری کین» توانست در طول سال ها به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما شناخته شود. هرچند به تاخیر افتادن زمان اکران و توزیع نامناسب فیلم موجب شد تا میزان فروش آن چندان چشم گیر نباشد. در دهه ۶۰ دانشکده های فیلم سازی از «همشهری کین» به عنوان واحد درسی استفاده می کردند و تعدادی از بزرگان سینمای فرانسه چون «ژان لوک گدار» و «فرانسوا تروفو» از این فیلم الهام گرفتند.

فیلم “همشهری کین” در آستانه هفتاد سالگی موفقیتی جدید به دست آورده و از سوی منتقدان مجله معتبر فرانسوی کایه دو سینما در صدر فهرست ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفته است.

این اولین و آخرین عنوانی نیست که شاهکار ولز طی این سالها به خود اختصاص داده که از آنها می توان به صدرنشینی در فهرست نظرسنجی موسسه فیلم آمریکا به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای آمریکا در سال ۲۰۰۷ و قرار گرفتن در فهرست ۱۰۰ کارگردان برتر تاریخ سینما به انتخاب نشریه سینمایی “توتال فیلم” بریتانیا در سال ۲۰۰۷ و همچنین فهرست ۱۰ فیلمنامه برتر تاریخ سینما از سوی صنف نویسندگان آمریکا در سال ۲۰۰۶ اشاره کرد.

اورسن ولز در ۲۵ سالگی “همشهری کین” را به عنوان اولین بلند سینمایی خود ساخت. او که با ساخت فیلم کوتاه “قلب پیر” در سال ۱۹۳۴ با زمان چهار دقیقه آغاز کرده بود، فیلم نیمه بلند “خیلی زیاد جانسون” را در سال ۱۹۳۸ ساخت. بالاخره ولز در سال ۱۹۴۱ با ساخت “همشهری کین” یک فیلم کالت تمام عیار به تاریخ سینما هدیه کرد.

حاشیه های پررنگ فیلم، شباهت های قهرمان فیلم (چارلز فاستر کین) به یک شخصیت واقعی، ساختار نوین فیلم در داستانگویی و حتی حضور برجسته خود ولز در نقش اصلی، تنها دلایلی نبودند که فیلم را از جریان عمومی فیلمسازی هالیوود جدا می کردند. نکته مهمتر در مورد “همشهری کین” این بود که سازنده اش تنها ۲۵ سال داشت و فیلم تنها بخشی از بلندپروازی و جاه طلبی او را به رخ می کشید.

این حاشیه های پررنگتر از متن موجب شد تا فیلم با وجود نامزد شدن در ۹ رشته از آکادمی اسکار تنها جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آورد که هنوز هم سوال برانگیز جلوه می کند. “همشهری کین” همراه با بسیاری از”اولین ها” که برای ولز به همراه داشت، اولین فیلم او هم محسوب می شود که به نمایش عمومی درآمد.

همه اینها در ۲۵ سالگی همان اوجی است که کاراکتر چارلز فاستر کین هم به نوعی دچارش شد و عجیب اینکه پایان اسطوره ولز هم متأثر از همین کاراکتر و نقش آفرینی است. یک ستاره خلاق در نقطه اوج که فرودش در تنهایی و توهم رقم می خورد.

“همشهری کین” با یدک کشیدن نام ولز به عنوان کارگردان، نویسنده، تهیه کننده و بازیگر اصلی، اثری منحصر به فرد و شخصی در کارنامه او محسوب می شود. فیلمی که حاشیه های پررنگ آن نمی تواند بر ارزش های ذاتی اثر سایه بیندازد. فیلم علاوه بر تثبیت چهره خلاقانه ولز، یک وجه مهم را نیز در او تثبیت کرد.

ولز هنرمندی بود که از زمان خود بسیار جلوتر بود و همین تقدم و تأخر زمانی بود که او را به عنوان یک جاه طلب اصیل معرفی کرد. هنرمندی که با جاه طلبی هایش، چیزی بیشتر از سینمای متعارف آن زمان طلب می کرد و همین وجه را در فیلم انعکاس داد.

“همشهری کین” بر پایه نوعی روایت چرخشی پیش می رود که امروز عنوان روایت مدرن با شکست زمان را به آن اطلاق می کنیم. قصه با حرکت در زمان و مکان و تکیه بر نریشنی که مربوط به فیلم مستند زندگی چارلز فاستر کین است، محل زندگی، حاشیه های زندگی او و … را معرفی می کند و نهایتاً به روایت دوستان و نزدیکان از کین می رسد.

هر چند روایت های تصویری دیگران به گونه ای چیده شده که مقاطع زندگی ولز از کودکی تا جوانی، بزرگسالی و پیری به ترتیب دنبال هم باشد، ولی این توالی زمانی نمی تواند ارزش های بدیع ساختار روایتی فیلم را بخصوص در آن زمان کمرنگ کند. زمانی که نه “ممنتو” ساخته شده بود نه “۲۱ گرم” و … که شکستن قالب های قصه گویی کلاسیک کاری متعارف محسوب شود.

نقاط اوج و فرود زندگی پرماجرای کین با تکیه بر جزئیاتی پیش می رود که برجسته ترین آن همان رزباد است که اساس جستجوی فیلم مستندی از زندگی کین می شود. به این ترتیب نخ تسبیح نمادین که گروه سازنده مستند را به گفتگو با نزدیکان و آشنایان او وامی دارد علاوه بر اینکه سازنده داستان فیلم است، با یک مولفه عینی هم منطقی جلوه می کند.

از ورای این جستجو به تدریج پازل شخصیتی کین کامل می شود و در انتها همان کلمه رزباد که کین موقع مرگ ادا کرده، مفهوم بازگشت به ریشه ها و رویاهای کودکی را برای رستگاری بشر تداعی می کند.

کین هنگام مرگ و در اوج تنهایی نه به عشق های گذشته، نه به موفقیت های کاری و … بلکه به یک چیز فکر می کرده: سورتمه برفی که با مهاجرت او به شهر و مهد تمدن، در انباری خانه خاک خورد. “رزباد” کودکی فراموش شده کین است که در جاه طلبی او سوخت.

از میان فیلم هایی که ولز کارگردانی کرده می توان به “نشانی از شر”، “امبرسون های باشکوه”، “غریبه”، “بانویی از شانگهای”، “مکبث”، “اتللو”، “گزارش محرمانه”، “تماس زشت”، “محاکمه”، “قصه جاویدان” و “برای تقلید” نام برد.

این آثار در مقابل فیلم هایی که در آنها نقش آفرینی کرده سهمی کمتر دارند که از میان آنها می توان به “جین ایر”، “دوئل در خورشید”، “مرد سوم”، “رز سیاه”، “ناپلئون”، “موبی دیک”، “تابستان گرم و طولانی”، “پاریس می سوزد؟”، “مردی برای تمام فصول”، “جزیره گنج” و … اشاره کرد.

اورسن ولز که به شکلی بی نقص نمایشنامه های شکسپیر را به فیلم برگرداند و با نمایش رادیویی بسیار معروف “جنگ دنیاها” یک ملت را به وحشت انداخت، کارنامه کاری خود را با حرف زدن به جای شخصیتی به نام یونیکرون، یک سیاره اهریمنی قادر به تغییر شکل در انیمیشن “ترانسفورماتورها: فیلم” به پایان برد.

Mahdi HF