North by Northwest
داستان فیلم :
راجر تورنهیل ( کری گرانت ) مردی جذاب است که در امور تبلیغاتی فعالیت می کند و زندگی خوب و آرامی را پشت سر می گذارد. اما او به یکباره خود را در موقعیتی می بیند که از او به عنوان جاسوسی بین المللی نام برده می شود و…
کارگردان:
آلفرد هیچکاک : در خانواده بشدت کاتولیک بریتانیایی بدنیا آمد. پدرش سبزی فروش بود. پدرش هیچ ( نام مستعار آلفرد هیچکاک ) را به مدرسه مذهبی فرستاد. اولین شغل او پس از دبیرستان کارمندی در شرکت تلگراف « هنری » بود. در همین سال ها بود که هیچ به لطف سینما رفتن های مکرر عاشق سینما شد. در سال 1920 مطلع شد که در لندن استدیویی قرار است افتتاح شود او توانست در این استدیو شغل طراحی تیتراژ را بر عهده بگیرد و برای دو سال در همین زمینه فعالیت کند. اولین تجربه نصفه و نیمه کارگردانی او وقتی کلید خورد که کارگردان فیلم « همیشه به همسرت بگو » مریض شد و استدیو از او خواست تا فیلم را به پایان برساند. رئیس استدیو از کار او خوشش آمد و به او فرصتی داد تا بر صندلی کارگردانی فیلم « شماره 13 » بنشیند. هر چند قبل از اینکه فیلم تکمیل شود استدیو در بریتانیا تعطیل شد ولی این به تجربه خوبی برای هیچ بدل گشت.
بعد از تعطیلی استدیو هیچ توسط « مایکل بالکن » بعنوان دستیار کارگردان استدیو « گینزبورگ » استخدام شد. اما او فقط به دستیاری بسنده نکرد و کار را بعنوان نویسنده، کارگردان هنری و طراح تیراژ نیز شروع کرد. پس از همکاری های بسیار با این استدیو فرصتی فراهم شد تا او فیلم آمریکایی – آلمانی « باغ لذت » را در سال 1925 کارگردانی کند. و بالاخره این فیلم تبدیل به مجوز ورودش به عالم کارگردان ها شد. او در آلمان تحت تاثیر مکتب « اکسپرسیونیسم » یا همان « هیجان نمایی » قرار گرفت و کار هایش را به این سمت معطوف کرد. هیچ با 50 سال سابقه کارگردانی توانست خود را بعنوان اسطوره کارگردانی فیلم های جنایی معمایی ماندگار کند.
بازیگران :
کری گرانت : گرانت در سال 1904 و در شهر بریستول انگلستان متولد شد . او ۹ ساله بود که پس از بازگشت به خانه به او گفته میشود مادرش به یک مسافرت طولانی رفته، اما واقعیت این بود که مادر او هرگز نتوانسته بود بر افسردگی و غم از دست دادن فرزند دیگرش فائق بیاید، از همین رو او را به یک آسایشگاه سپرده بودند. این واقعیت تا سن ۳۰ سالگی برای گرانت مخفی میماند و او در این مدت مسیر زندگی را بدون حضور مادرش میپیماید. برای گرانت،رسیدن به سن ۱۴ سالگی همراه با اخراج از مدرسه بود اما این اتفاق مانع از آن نشد که روند آموزشی او متوقف شود و عشق او به مطالعه، وی را به فردی خودآموخته تبدیل کرد. اخراج او از مدرسه باعث میشود وی به همراه یک گروه نمایشی به اجرای برنامه در انگلستان روی بیاورد. او در این مدت پانتومیم و آکروبات را میآموزد که بعدها باعث میشود تا او خود بدلکاری بسیاری از نقشهایش را برعهده بگیرد.
در سال 1920 او به همراه گروهی که با آن کار میکرد عازم ایالات متحده میشود. او پس از موفقیت در برادوی به هالیوود میرود و نام خود را به «کری لاکوود» تغییر میدهد که برگرفته از آخرین کاراکتری بود که او نقشش را ایفا میکرد. در این دوران بود که هنرمند جوان مورد توجه کمپانی پارامونت قرار گرفت، اما مسؤولان این شرکت چندان نظر مثبتی درباره نام او نداشتند و به این ترتیب «کری گرانت» متولد میشود. در این مدت گرانت با بازی در چند فیلم نام خود را مطرح کرد اما عمده موفقیت او به بازی در فیلمهای در حق او بد کرد و من فرشته نیستم بازمیگردد. فیلم اول موفق شد اسکار بهترین فیلم سال 1933 را از آن خود کند و به همراه موفقیت مالی، فیلم دوم پارامونت را از ورشکستگی نجات دهد. اما موج دوم موفقیتهای گرانت به سال ۱۹۳۶ بازمیگردد؛ زمانی که او تصمیم میگیرد با شرکت کلمبیا قراردادی را امضا کند. طولی نمیکشد که گرانت تبدیل به یکی از مهمترین و محبوبترین هنرپیشههای هالیوود میشود.
در سال 1941 و با بازی در فیلم پنی سرناد نامزد جایزه اسکار شد اما این جایزه به گری کوپر رسید. در عین حال بسیاری از کارگردانهای بزرگ مانند هاوارد هاکس و آلفرد هیچکاک از بازی او در فیلمهایشان استقبال میکردند به طوری که هیچکاک درباره او میگوید: «در تمام زندگیام تنها گرانت را دوست داشتهام!» و هاوارد هاکس نیز او را بیرقیب مینامد. گرانت بار دیگر و در سال 1944 برای فیلم هیچ جز قلب تنها نامزد جایزه اسکار میشود اما بار دیگر این جایزه را در دستان رقیبی به نام بینگ کرازبی میبیند . این مساله تا حدی باعث ناراحتی وی میشود اما اهدای جایزه اسکار یک عمر موفقیت هنری (۱۹۷۰) باعث میشود تا این ناکامیها کمرنگ شود. او یک بار دیگر هم به جایزه اسکار دست یافت، اما اینبار برای بهترین هنرپیشه نقش اول زن که بهخاطر عدم حضور اینگرید برگمن و به نمایندگی از او این جایزه به او داده شد. گرانت در فیلمهای بسیاری برای هیچکاک ظاهر شد که در این میان میتوان به فیلمهای «بدنام»، «گرفتن یک سارق» و «شمال از شمال غرب» اشاره کرد.
گرانت یکی از خوش پوشترین هنرپیشههای تاریخ سینما به شمار میرفت. شخصیت خاص و کاریزمای او موجب شد که حتی ایان فلمینگ خالق جیمز باند، این شخصیت را با الهام از کری گرانت خلق کند. به همین دلیل قرار بود تا او در نخستین فیلم از سری فیلمهای باند با نام Dr. NO حضور داشته باشد اما او خود را برای این نقش پیر میدانست و از ایفای آن خودداری کرد. این نقش بهخاطر شباهت شان کانری به گرانت به او داده شد، اما نقطه مقابل این اتفاق به بازی او در فیلم «شمال از شمال غرب» بازمیگردد. هیچکاک در ابتدا تصمیم داشت از جیمز استوارت در این فیلم استفاده کند اما عدم موفقیت فیلم سرگیجه باعث شد تا هیچکاک، استوارت را سرزنش کند و سن بالای او را عامل این عدم موفقیت میدانست. در نهایت و با وجود علاقه استوارت به ایفای این نقش، هیچکاک، گرانت را برای آن نقش انتخاب کرد در حالی که او حتی ۴ سال از استوارت مسن تر بود.
بالا رفتن سن باعث شد این هنرپیشه بزرگ در سال 1966 اعلام بازنشستگی کند و حتی تلاش کارگردانهایی چون کوبریک، هاکس و هیچکاک هم برای بازگرداندن او به سینما به جایی نرسید. کری گرانت در سال 1986 بر اثر سکته مغزی درگذشت.
نکاتی که احتمالا درباره « شمال از شمال غربی» نمی دانید :
در تدوین نهایی تنها 5 ثانیه از فیلم حذف شد.
جیمز میسون به فاصله کوتاهی پس از اتمام فیلمبرداری دچار سکته قلبی شد.
تورنهیل تقریبا در تمام مدت زمان فیلم در سمت چپ صحنه حضور دارد.
جیمز استیوارت علاقه زیادی به بازی در این فیلم داشت اما آلفرد هیچکاک معتقد بود که شکست تجاری فیلم قبلی اش « سرگیجه » به دلیل حضور استیوارت بود و همچنین او برای ایفای نقش تورنهیل پیر است.
بعضی از دیالوگ های اِوا مری سینت پس از پایان فیلمبرداری با کمی تغییر دوباره توسط خودش اجرا شد تا مانع از سانسور فیلم شود.
جسی رویس لندیس که نقش پدرِ کری گرانت را در فیلم بازی می کرد تنها 7 سال از او بزرگتر بود!
کری گرانت خیلی مایل نبود در این فیلم بازی کند چراکه احساس می کرد سن و سالش پیرتر از شخصیت فیلم می باشد.
این تنها فیلمِ آلفرد هیچکاک است که برای کمپانی MGM ساخته شده است.
گرانت برای بازی در این فیلم مبلغ 450 هزار دلار بعلاوه بخشی از فروش فیلم را دریافت کرد که رقم قابل توجهی در آن دوران بود.
انجمن ملی فیلم آمریکا در سال 2007 این فیلم را به عنوان پنجاه و پنجمین فیلم برتر تاریخ سینما انتخاب کرد.
کمپانی MGM مایل بود تا گریگوری پک ایفاگر نقش اصلی فیلم باشد اما آلفرد هیچکاک معتقد بود چهره او بیش از حد یخ است!
قرار بود سوفیا لورن به عنوان بازیگر نقش اصلی زن فیلم در « شمال از شمال غربی » حضور داشته باشد اما به دلیل اختلاف مالی حضور او در این فیلم میسر نشد.
نام فیلم برگرفته از یکی از دیالوگ های داستان « هملت » اثر ویلیام شکسپیر می باشد.