BluRay 1080p
[jmliker]

دانلود فیلم Prince of Persia The Sands of Time 2010

6.6 /10

از واقعیت تا تحریف:این پرنس هرچیزی هست جز یک پرنس ایرانی

آگوست 8, 2019

از واقعیت تا تحریف:این پرنس هرچیزی هست جز یک پرنس ایرانی

بازی های پرنس آو پرشیا:با توجه به ویژگی‌های شخصیت‌های بازی و نیز نوع داستان آن، کاملاً هویداست که سازندگان بر آن بوده‌اند تا خوانش و روایت خود را از ایرانیان و ایران باستان ارائه دهند. از آنجا که شاهزاده فردی است که نه چهره وی به ایرانیان شبیه است و نه توان صحبت و یا درک زبان فارسی را دارد، لذا این به اصطلاح بازی بر آن است این گونه القا کند که شاهزاده ایران‌زمین در زمان ایران باستان فردی غیرایرانی بوده است.

 مسئله دیگری که این موضوع را قوت می‌بخشد این است که حکمران ایران فردی به نام مالک است که علاوه بر اینکه نام وی نامی عربی است، همانند برادرش، شاهزاده، زبان فارسی را نمی‌داند. هر چند وی ممکن است به لحاظ چهره و داشتن ریش شباهتی با ایرانیان داشته باشد ولی از آن دسته از شخصیت‌هایی است که بیشتر نقش منفی داشته و در طول بازی به دلیل گوش نکردن به توصیه‌های شاهزاده و نیز شیفتگی نسبت به قدرت، تبدیل به دشمن شاهزاده شده و توسط وی کشته و نابود می‌گردد. همچنین، پدر شاهزاده و مالک، فردی به نام شارامان است که مقر حکومتش در بابل، شهری واقع در عراق کنونی، می‌باشد و این شهر بی‌نام که مالک حاکم آن است و در اول بازی مشخص می‌شود که دشمنانی که به آن حمله کرده‌اند به زبان فارسی صحبت می‌کنند، جزو مناطق تحت حکومت شارامان به حساب می‌آید.

در خصوص آثار باستانی و نقش‌های برجسته حکاکی‌شده بر روی سنگ نیز می‌توان گفت در ایران باستان، به ویژه دردوران هخامنشی، نقش برجسته شیر بالدار وجود دارد، اما هیچ‌گونه مدرکی دال بر وجود نقش برجسته قوچ و مار که توسط ایرانیان باستان حکاکی شده باشد وجود ندارد. همچنین، در این بازی بازی‌باز باید با تخریب کوزه‌ها، سفال‌ها و حتی مجسمه‌های دوران هخامنشی به امتیازهای خود بیفزاید تا بتواند قدرت خویش را افزایش دهد.

نکته قابل توجه دیگر این است که در بازی‌نامه اصلی، محل ورودی به شهر اجنه درست زیر مکانی قرار دارد که مقبره سلیمان در آنجاست، و بر روی دیواره و مقبره سلیمان‌، ظاهراً نوشته‌هایی با خط میخی حکاکی شده است. بر اساس منابع تاریخی، مرکز حکومت حضرت سلیمان در شهر بیت‌المقدس و یا اورشلیم قرار دارد و این در حالی است که سندی دال بر وجود مجسمه‌های هخامنشی یا خط میخی در این محل وجود ندارد. از این رو، یا سازندگان بازی می‌خواهند نشان دهند که آثار باستانی دوران هخامنشی مربوط به ایرانیان نیست و یا این که برخی آثار را به ایرانیان نسبت دهند.

برای اطلاعات بیشتر در خصوص جعلیات و تحریفات صورت‌گرفته در خصوص آثار باستانی ایران می‌توانید به اینگزارش مراجعه کنید.

از مسئله تاریخی که بگذریم به مسئله مذهبی می‌رسیم. با توجه به نمادها و مجسمه‌های موجود در این بازی، ایرانیان باستان چیزی جز بت‌پرست معرفی نشده‌اند. البته در خصوص این که آیا ایرانیان باستان کیش و آیین بت‌پرستی داشته‌اند یا نه، و یا اینکه دین و مذهب مردم آن زمان، که زمان این بازی با توجه به مجسمه‌ها و خط میخی موجود ظاهراً به دوران هخامنشی بازمی‌گردد، چه بوده است، نیاز به بررسی تاریخی می‌باشد. اما تا آنجا که نگارنده می‌داند مردم ایران باستان پیرو دین زردشت و یا همان زرتشت بوده‌اند که یکتاپرست می‌باشد. به هر حال، مسئله دیگر این است که در دو نسخه فوق، که به شرح آنها پرداخته شد، دو جن وجود دارند که نام هر یک از آنها یکی از القاب بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س) است، یعنی راضیه و زهرا. آیا انتخاب چنین اسامی‌ای برای این شخصیت‌ها تصادفی است؟

اگر از دیدگاه مذهبی به قضیه نگاه کنیم می‌توان این چنین گفت که طبق احادیث قدسی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است خداوند کل کائنات را به خاطر وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا (س) آفریده است: «لولاک لما خلقت الافلاک، و لولا علی لما خلقتک، و لو فاطمه لما خلقتکما» (اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم، و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم، و اگر فاطمه نبود شما دو تا را خلق نمی‌کردم). البته در اینجا به معانی و برداشت‌های مختلفی که این حدیث قدسی می‌تواند داشته باشد نمی‌پردازیم، اما مسلماً این حدیث و احادیث دیگر نشان‌دهنده مقام والای ام‌ابيها است. همچنین، از آنجا که انسان با اطاعت از خالق خود می‌تواند تبدیل به اشرف مخلوقات گردد که مقامش از اجنه و همه کائنات بالاتر است،‌ مسلماً حضرت فاطمه زهرا (س) یکی از اشرف‌ترین و مقرب‌ترین مخلوقات نزد خداوند است. با ترفندی که سازندگان این بازی بکار برده‌اند، به طور غیرمستقیم مقام و جایگاه این حضرت را تا حد یک جن پایین آورده و ایشان را آنگونه که خواسته‌اند به نمایش گذاشته‌اند. بی‌شک این نوعی قبح‌زدایی و بابی است برای اینکه دشمنان اسلام و شیعیان بتوانند در آینده راحت‌تر و آزادانه‌تر دست به توهین‌های دیگر خود بزنند.

 

مسئله بعدی، مربوط به عنوان این بازی است. اکثر سایت‌ها به اشتباه نام آن را شاهزاده «ایرانی» ترجمه کرده‌اند. حال آنکه نام اصلی آن شاهزاده «ایران» و یا به عبارت دیگر «شاهزاده فارس» (Prince of Persia) است. در عنوان انگلیسی آن، Persia نه نقش صفتی که نقش اسمی دارد و ترجمه دقیق آن «فارس» یا «ایران» است. عبارت «شاهزاده ایرانی» این را به ذهن متبادر می‌سازد که این بازی در مورد یکی از شاهزاده‌های ایرانی (از تبار ایرانیان) است و حال آنکه عبارت «شاهزاده فارس یا ایران» کاملاً چیز دیگری را نشان می‌دهد. در این عبارت مشخص است که این بازی در مورد شاهزاده و حاکمی می‌باشد که بر فارس و ایران‌زمین حکومت می‌کند؛ نه آنکه اصالت وی ایرانیست. عدم توانایی شاهزاده و برادرش در فارسی صحبت کردن، معرفی شارامان به عنوان پدر شاهزاده و حاکم ایران که مقر حکومتش در بابل است، و نیز اسامی انتخاب‌شده خود گواهی بر این مدعاست.

مسلماً فرد و جامعه‌ای که هویت ندارد ــ خواه فردی و خانوادگی و ملی باشد و خواه فرهنگی و علمی و مذهبی ــ حرفی برای گفتن و عرض اندام کردن و یا حتی دفاع کردن از آن را ندارد. چنین فردی دچار ازخودگریزی و بیگانه‌پرستی می‌شود. یکی از رویکردهای این بازی این است که از ایرانیان هویت ملی، فرهنگی و مذهبی آنان را گرفته و سپس آن چه را که خود می‌خواهد به آنها القا کند.

در خصوص نمادهای فراماسونری این بازی نیز، تنها به ارائه تصاویر آن در نسخه Wii بسنده می‌شود. در نهایت می‌توان گفت این بازی و نسخه‌های قبلی آن، آمیخته‌ای از حقیقت و کذب بوده و چیزی جز تحریف تاریخ و عقاید ایرانیان باستان و مردم فارس را به همراه ندارند.

سخن پایانی

متأسفانه برخی سایت‌های بازی به جای داشتن دید انتقادی نسبت به این بازی تنها به تعریف و تمجید آن پرداخته و حتی برخی از آنها افزوده شدن زبان فارسی، آن هم در حد چند کلمه و جمله و از زبان دشمنان و شیاطین، را به فال نیک گرفته و آن را نشانه عملکرد بهتر شرکت مذکور در ساخت بازی دانسته‌اند.

آیا شرکت سازنده بازی دلش بیشتر از ما سوخته و به درد آمده و می‌خواهد پیشینه فرهنگی، زبانی و مذهبی ما را برای جهانیان به تصویر بکشد تا ما به آن افتخار کرده و به خود ببالیم؟ آیا ما این قدر دچار استیصال و درماندگی شده‌ایم و فریاد کمک سر داده‌ایم که شرکت مذکور بخواهد برای ما کاری انجام دهد؟ آیا یک شرکت بیگانه می‌آید از جیب خود هزینه کرده و برای ما دست به تبلیغ فرهنگی بزند؟ و یا این که ما ایرانیان آنقدر منفعل شده‌ایم که اجازه می‌دهیم بیگانه‌ای هر آنچه را که مطلوبش است در مورد ما و عقاید، رسوم، و مذهب ما بگوید و هر نوع تحریفی را که می‌خواهد در آن به وجود آورده و یا آن را به سخره بگیرد؟

البته مسلماً اگر نقدی هست متوجه خود ماست و نه شرکت سازنده. به قول ناصر خسرو: «چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید// گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست».

 آن جا که ما میدان را خالی گذاشته و اجازه می‌دهیم تا بیگانگان دست به فعالیت بزنند و وارد مسائل فرهنگی و مذهبی ما شوند، نباید انتظار چیز بهتری غیر از این داشت. وقتی ما دست روی دست گذاشته و آنچنان که باید و شاید کاری انجام نمی‌دهیم، بیگانگان قدرت و جرات می‌یابند تا آرام آرام اهداف خود را پیش برده و برای ما فرهنگ و مذهب و تاریخ مورد نظر خود را بسازند. این ما هستیم که باید شدیداً مورد نقد و نکوهش قرار گیریم و از خود بپرسیم چرا با وجود آگاهی از نفوذ بازی‌های رایانه‌ای در میان نسل جوان و تأثیر زیاد آن بر روی آنها و جامعه، و نیز به رغم وجود نیروهای بااستعداد و امکانات لازم، هنوز آن طور که شایسته و بایسته است در این زمینه وارد عمل نشده و دست به فعالیت نزده‌ایم.

البته بی‌انصافی است که بگوییم در این زمینه اصلاً کاری صورت نگرفته است. در سال‌های اخیر بازی‌هایی چون آسمان دژ، گرشاسب، شمشیر نادر، لطف علی خان زند و غیره ساخته و وارد بازار شده است. این روند حتی به گونه‌ای بوده است که در ماه گذشته نخستین جشنواره بازی‌های رایانه‌ای نیز در برج میلاد برگزار شد. با این حال، باید گفت که لازم است بیشتر در این زمینه هزینه کرده و همت گماریم تا جایی که گوی سبقت را حداقل در بازتاب و معرفی مسائل باستانی، فرهنگی، و مذهبی خود از چنین شرکت‌های خارجی ربوده و حتی در سطح بین‌المللی حرفی برای گفتن داشته باشیم، که البته کاری است هزینه‌بر و نیازمند همت بلند.

با این حال، همچنین باید مواظب بود که دچار کپی‌برداری و تقلیدِ صِرف از شرکت‌های خارجی نیز نشویم. به امید آن روز.

Amirrian