نقد فیلم کاپیتان مارول
توجه:ممکن است این متن حاوی اسپویل باشد.
شخصیت کاپیتان مارول نخستین بار در سال 1968 در مجموعه داستانهای مصور « اَبَرقهرمان های مارول » حضور پیدا کرد و در آن زمان ها با نام ” خانم مارول ” برای علاقه مندان به کتاب های مصور مارول شناخته می شد اما در سالهای بعد ، پس از اختیار کردن نامهای مختلف سرانجام عنوان « کاپیتان مارول » بر روی او قرار داده شد تا از وضعیت چند اسمی بودن خلاص شود. از شخصیت کاپیتان مارول به عنوانی یکی از قدرتمندترین اعضای گروه ” انتقام جویان ” یاد می شود و بزرگترین اَبَرقهرمان زن کمپانی مارول نیز محسوب می شود. درباره قدرت های کاپیتان مارول می توان به همان ویژگی های سوپرمن اشاره کرد که چندتایی هم به آن اضافه شده، شلیک گلوله انرژی و تحت تاثیر قرار دادن جاذبه و زمان و سرعت بی نظیر و پرواز ، از جمله قدرت های این اَبَرقهرمان محسوب می شود که او را بی رقیب می کند.
خبر اقتباس سینمایی از داستان مصور « کاپیتان مارول » نیز نخستین بار در سال 2013 منتشر شد و استودیو مارول اعلام کرد که مشغول آماده سازی برای ساخت فیلمی درباره این اَبَرقهرمان است. اما روند ساخت این فیلم ( با توجه به ساخت فیلمهای اَبَرقهرمانی دیگر کمپانی مارول از جمله « انتقام جویان » ) 6 سال به طول انجامید و سرانجام ” کاپیتان مارول ” نیز به سینما آمد تا بتواند عنوان مستقل خودش را داشته باشد و البته، بعدها به رفقایش در فیلم « انتقام جویان » ملحق شود.
داستان فیلم با یک مقدمه آغاز می شود که طی آن دو گروه در فضا مشغول مبارزه با یکدیگر هستند. گروهی به نام « کِری » که علاقه مند به صلح و دوستی و مهرورزی هستند و گروه مقابلشان به نام « اسکرول ها » که مغز درست و حسابی ندارند و می خواهند همه چیز را نابود کنند. در این میان دختری در میان گروه کِری قرار دارد ( بری لارسون ) که هیچ چیز به جز چند تصویر مغشوش از گذشته اش به خاطر ندارد. وی پس از یک تقابل ناموفق با اسکرول ها، برای فرار از مهلکه به زمین می آید و خیلی طول نمی کشد که فیوری ( ساموئل ال جکسون ) با او ملاقات می کند و به او توضیحاتی ارائه می دهد که باعث می شود کارول بداند که در چه وضعیتی قرار دارد و چگونه باید به مبارزه با پلیدی ها برود.
مارول طی یک دهه گذشته به فرمول شگفت انگیزی برای ساخت آثار اَبَرقهرمانی دست یافت که تقریباً می توان آغاز آن را با ساخت سری فیلمهای « مرد آهنی » مرتبط دانست و آن فرمول، دوری جستن از عبوثی و خلق موقعیت های فراوان کمیک در روایت قصه بود که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت و بعدها نه تنها دیگر آثار مارول، بلکه حتی کمپانی رقیب او و دیگر فیلمهایی که موضوعات اَبَرقهرمانی داشتند نیز از این فرمول استفاده کردند. اما در « کاپیتان مارول » تمام قواعد فیلمسازی مارول در سالهای گذشته تغییر کرده و اثر جدید او شبیه به آثار اَبَرقهرمانی شده که در چند دهه گذشته روانه سینما می شدند!
خط داستانی « کاپیتان مارول » و بطور کل بخش فیلمنامه، ویران ترین بخش فیلم محسوب می شود که حداقل های دنیای سینمایی مارول طی یک دهه گذشته را هم ندارد. فارغ از کیفیت نازل فیلمنامه ها که به یک اصل انکار ناپذیر در آثار اَبَرقهرمانی مبدل شده، باید گفت که « کاپیتان مارول » حتی در همان حداقل ها نیز دچار مشکل است. شخصیت کاپیتان مارول به عنوان قهرمان اصلی داستان احتمالاً یکی از بی مزه ترین و غیرقابل درک ترین اَبَرقهرمانان دنیای سینمایی مارول خواهد بود که فاقد هرگونه کاریزما و جذابیت های روتین اَبَرقهرمانان است و پرداختی شبیه دوستان پیشکسوت اش در چند دهه گذشته سینما دارد. او گیج و گنگ است و نمی تواند سمپاتی با مخاطب خود برقرار نماید.
او برخلاف شعار همیشگی آثار اَبَرقهرمانی ( البته به غیر از سوپرمن که ظاهراً از زمان گشودن چشمهایش قدرتمند بوده! ) که در آن اَبَرقهرمان در ابتدا شایستگی استفاده از قدرت ها را نداشته و یا هنگام استفاده از آنها دچار غرور گشته و تنبیه شده تا بیاموزد چگونه یک اَبَرقهرمان باشد، هیچ چالش بزرگی را برای تبدیل شدن به یکی از قوی ترین اَبَرقهرمانان مارول پشت سر نمی گذارد تا مخاطب بداند او تلاش کرده و شایستگی رسیدن به این جایگاه را داشته است. نکته عجیب اینکه فیلم تلاشی هم صورت نمی دهد تا مخاطب با گذشته کارول آشنا شود و در این راه تنها به چند فلشبک اکتفا می کند که بود و نبودش تاثیری در روند شخصیت پردازی ندارد.
آثار اَبَرقهرمانی در سینمای امروز، تلاش می کنند تا پیامهای اجتماعی و سیاسی خود را بصورت زیرپوستی در فیلمنامه مطرح نمایند و بر ذهن مخاطبشان تاثیر بگذارند. هرچند که روشی که در این خصوص به کار می گیرند به شدت ضعیف و عجیب و غریب است و شبیه به سخنرانی های سیاسی است، اما بهرحال ویژگی است که نبودش در یک اثر اَبَرقهرمانی در سینمای امروز باعث تعجب است. اما حالا « کاپیتان مارول » از همان هدف گذاری ها نیز تهی گشته و به نظر می رسد که سازندگان هیچ ایده بزرگی جز روانه کردن یک اَبَرقهرمان خانم به سینما نداشته اند و اینطور فکر می کردند که حضور او به تنهایی می تواند تمام ضعف های فیلم را بپوشاند.
در « کاپیتان مارول » فارغ از شخصیت اصلی داستان، شخصیت های فرعی زیادی وجود دارند که اهمیت شان در کتاب های مصور مارول بسیار مهم بوده اما در نسخه سینمایی سازندگان با کج سلیقگی از پرداخت بیشتر آنها خودداری کرده اند تا علاوه بر گنگ بودن خود کاپیتان مارول، آنان نیز از درجه اهمیت ساقط شوند و در حد یک شخصیت مفلوک در فیلم حضور داشته باشند. فیلم همچنین اطلاعات چندانی از دنیای کاپیتان مارول و در واقع محلی که مورد نزاع دو جناح مختلف هست به مخاطب ارائه نمی دهد و تماشاگر نمی داند که کِری ها و اسکرول ها حرف حسابشان چه هست و چرا اینگونه به یکدیگر می تازند!
در بخش اکشن و جلوه های ویژه نیز « کاپیتان مارول » حرف تازه ای برای مخاطبش ندارد و ما شاهد زد و خوردهای تکراری هستیم که خلاقیتی در کارگردانی آن به چشم نمی خورد و کاملاً تکراری است. به نظر می رسید که طراحی صحنه های اکشن و خلق جلوه های ویژه در « کایپتان مارول » در سطح برجسته ای باشد اما اینچنین نشده. فیلم البته در دقایق پایانی مبارزه ای ترتیب می دهد که مانند تمامی آثار مارول می تواند توجه مخاطب را برانگیزد و حداقل های ایجاد هیجان را خلق نماید اما آن انتظاری که مخاطب از این عنوان داشت را برآورده نمی کند و در اینجا همه چیز معمولی است.
بری لارسون در نقش کاپیتان مارول، تلاش زیادی داشته تا بتواند به این شخصیت نزدیک شود و نتیجه کار او نیز تا حد زیادی راضی کننده است. ایراد اصلی درباره او نه بازی لارسون بلکه شخصیت پردازی کاپیتان مارول است که گنگ و نامفهوم است و نیاز به یک خانه تکانی اساسی دارد! دیگر بازیگران فیلم هم که خیلی توجهی به حضورشان در قصه نشده نیز بازیهای معمولی از خود به نمایش گذاشته اند. در میان آنها شاید تنها ساموئل ال جکسون وضعیت جالب تری داشته باشد چراکه صورت او در فیلم با استفاده از جلوه های ویژه کامپیوتری جوان تر شده و بهرحال جلب توجه می کند.
« کاپیتان مارول » شروعی ناامید کننده در سینما دارد و به نظر می رسد برای ادامه حضور این شخصیت در سینما می بایست تغییرات بنیادین در شخصیت پردازی و قصه شکل بگیرد. در نخستین قدم در سینما، شخصیت کاپیتان مارول نه خود می داند که چه هست و نه تماشاگر می فهمد که او چرا باید تا این حد قدرتمند باشد و هیچ احساس مثبتی برای همراهی با وی نداشته باشد. شخصیت های مکمل داستان نیز پا در هوا هستند و از حیث پرداخت در وضعیت بحرانی به سر می برند. به انضمام تمام این موارد، اکشن و جلوه های ویژه معمولی فیلم را هم اضافه کنید تا « کاپیتان مارول » را یکی از حوصله سر برترین اَبَرقهرمانان دنیای سینمایی مارول بدانیم!
منبع:مووی مگ