نقد جامع فیلم
یک فیلم باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ صحنه های اکشن دیوانه وار برای بالا بردن آدرنالین خون؟
دیالوگ های سنگینی که تا مدت ها روی زبان هایمان بماند؟
داستان و روایتی که درباره ی مشکلات دور و بر خودمان حرف میزند و دشمن اصلی که حرف حق میزند؟ اگر قرار بر معیار قرار دادن این موضوعات برای پیدا کردن یک فیلم خوب کنیم نیازی به گشتن نیست چون Avengers Infinity war چند وقت پیش وارد سینما ها شد و زمانی که این متن مراحل آخر نگارش خودش را میگزراند برای دانلود منتشر شده است.
من پیمان هستم و اینجا کانال منتقدین
چند وقت قبل همزمان با اکران فیلم Avengers صحبت هایی درباره ی کلیت کاراکتر ها و نقش کمپانی مارول در برنامه ریزی 10 ساله برای این فیلم کردیم ولی از داستان هیچ نگفتیم تا افرادی که فیلم را مشاهده نکرده اند داستان برایشان لو نرود. اما حالا که چند ماه گذشته و فیلم برای دانلود آمده دیگه وقت صحبت درباره ی آخرین محصول کمپانی مارول رسیده است.
انتقام جویان جنگ ابدیت با کارگردانی برادران روسو بعد جدیدی به داستان های ابر قهرمانانه داد. Dark Knight با مضمون قرار دادن ژانر تراژدی برای روایت داستان و سومین Avengers با مناظره ی بین یک ویلن معتقد به فلسفه ی عقلانی و دو گروه که یکی عقلانی ودیگری احساسی است سعی در نشان دادن مشکلات نابود کننده ی گروه Avengers دارد.
تونی استارک مردی Liberalism که نتیجه ی نهایی را دلیل انتخاب هایی که در گذشته کرده میداند, مردی که وسیله را برای رسیدن به هدفش ممکن است حتی آتش بزند. در داستان میبینیم که او همراه با دکتر استرنج سوار بر سفینه ی تانوس به سمت زادگاه او می روند در حالی که آمادگی کافی را ندارند ولی حاظر است صدمات کمی (از دست دادن خود یا استرنج) را متحمل شود تا از دست دادن جان هزاران غیر نظامی که همیشه تنها اثر باقیمانده از جنگ آنهاست. زیرا او و همراهانش این سبک از زندگی را پذیرفته اند و حاظر به شهید شدن هستند تا به یک بازمانده تبدیل شوند. در نقظه ی مقابل تونی استارک , استیو راجرز یا کاپیتان آمریکا را میبینیم که حال به خاطر قبول نکردن معاهده ی سوکوویا به مردی فراری و بدون میهن تبدیل شده که تلاش بر نجات جان ویژن و شکست دادن تانوس دارد استیو مردی پایبند به اخلاقیات است و باور دارد هر کاری بدون در نظرگرفتن هدف باید قضاوت شود, چه دزدی که برای فقرا پول میدزدد و چه فردی که قصد کشتن هیتلر در بچگی را داشته باشد , هر دو غلط است. بر اساس همین باور کاپیتان هرگز تن به فدا کردن ویژن نمیدهد . اما تانوس چه تفاوتی با بقیه دارد که باعث غلبه کردنش بر هر دو گروه شد؟
تانوس یک فرد واقع بین است که بر اساس مشاهده یک مشکل راه حلی مطمئن را ارائه میدهد. یکی دیگر از وجه های مشترک Avengers و Dark Knight تفاوت و تمایزی است که کاراکتر های سینمایی با کامیک هایشان دارند , بر عکس کامیک تانوس قصد خوش خدمتی یا تحت تاثیر قرار دادن الهه ی مرگ را ندارد و فقط به دنبال جلوگیری از نابودی دنیا دارد.
تایتان سیاره ی او مانند بسیاری از سیاره های دیگر مشکل کنترل جمعیت را داشت تا حدی که منابع به انتها رسید و او به تنها بازمانده از نسل خود مبدل گشت . او به دد بخشی به دکتر استرنج می گوید من راه حلی دادم که باعث نجات ما میشد قتل عام ولی رندوم فقیر و غنی بدون تفاوت, عادلانه و درست . هر چقدر بی رحمانه باشد ولی اگر دنیا به حدی از بحران برسد که نیازمند یک راه حل لحظه ای باشد تنها راه همین هست ما انسان ها به دلیل داشتن جنگ های جهانی, تروریزم و بیماری های کشنده در طول زمان هنوز به این بحران نرسیده ایم ولی اگر همینطور بیخیالی بکشیم شاید روزی خودمان مجبور به انجام این کار روی بیاوریم. دکتر استرنج در ادامه میگوید تبریک میگویم تو به یک پیامبر تبدیل شدی و اگر تانوس مانند دیگر ویلن های معمولی بود می گفت باید به حرفم گوش میدادند. ولی او با اندوه میگوید من فقظ یک بازمانده ام. و این لحظه یکی ار مهم ترین لحظات فیلم بود زیرا نشان داد او بخاطر نابود شدن سیاره اش قصد انتقام ندارد , او در گذشته زندگی نمیکند و از گذشته درس گرفته و فقط به جلو رفتن فکر میکند.
بر عکس تونی استارک که هنوز ترس لحظه ای که با بمب اتم وارد چاله ی فضایی بالای نیو یورک شد درونش حضور دارد و از درون در حال نابود کردنش است که منجر به ایجاد اولتران و معاهده ی سوکوویا و فروپاشی گروه Avengers شد.
دیگر نقطه ی حساس فیلم لحظه ی فدا کردن گامورا بود که تفاوت میان گامورا و ویژن را نشان می داد.گامورا از استار لرد درخواست کرد به خاطر اطلاعاتی که دارد اگر اسیر شد بی درنگ او را نابود کند تا محل سنگ روح لو نرود و وقتی که پیتر توانایی انجام اینکار را ندارد و موفق نمیشود خود او اقدام میکند, ویژن در موقعیت بسیار مشابهی قرار داشت که واندا تصمیم به انجام ندادن اینکار گرفت ویژن تمام فرصتی را که میتوانست خودش را نابود کند هدر داد تا لحظه ای که کار از کار گذشته بود.
اما این سکانس برای تانوس چه هدفی داشت فردی واقع گرا متکی به عقل و احساس که وجودش به آزمون گذاشته میشود. فردی که تا به حال برای رسیدن به هدفش احساساتش را کنار گذاشته بود در کشتن رندوم زن , مرد و بچه حال باید تنها موجودی که در هستی علاقه مندش است را برای قدم بعدی در سفرش فدا کند این باعث مطمئن شدن ما از تانوس می شود که او فقط برای دیگران آدم بده نیست و برای بچه ی خودش هم استثنا قائل نمیشود, بها ارزش ندارد تا موقعی که هدف انجام میشود.
این فیلم مسیر خودشناسی برای تمام کاراکتر ها بود تا توانایی ها و تصمیماتشان در شرایط بحرانی را به چشم ببینند و متوجه شوند که تا حال حاظر هم فقط با خوش شانسی به نابودی کشیده نشده اند. دو کاراکتر دیگری هم که در فیلم توجه زیادی به آن ها شده بود ثور و استار لرد بود که هر دو افرادی احساسی که به خاطر از دست دادن دوست و یا معشوق نزدیکشان بعد عقلانی را کنار گذاشتند و با لحظه ای غفلت باعث نابودی نصف هستی شدند.
در این میان فقط یک کاراکتر بود که تصمیمات درستی گرفت و پایبندبه عقل و احساس بود.
دکتر استرنج فردی که میلیون ها بار در فیلم خود تن به مردن داد تا بتواند دنیا را نجات دهد و در اینجا هم همین کار را کرد . از ابتدای فیلم استرنج به استارک می گوید من برای نجات دنیا حاظرم حتی تو و اون بچه(پیتر پارکر) را قربانی کنم و با وجود دیدن آینده ای که در آن خود و نصف هستی به نابودی کشیدند باز هم جنگید اما سوال اینجاست هنگامی که تانوس قصد کشتن استارک را دارد چرا استرنج سنگ زمان را لو میدهد؟
مگر او بر بعد عقلانی خود مسلط نیست؟ پس چرا ناگهان نظر خود را عوض میکند و بعد احساسی که نجات یک انسان است را انتخاب میکند؟ خوب به نظر من این بزرگترین حقه ی جادوگر به تانوس بود که کاری کند تانوس همانند ما فکر کند در حالی که میداند برای رسیدن به آن یک پیروزی, تانوس اول باید برنده شود . پس او برای نجات تونی,خود و نصف جهان را فدا نکرد و فقط نقشه ی ماهرانه ی خود را جلو برد.
پیشبینی کردن اینکه داستان در فیلم بعدی چطور جلو می رود سخت است اما میتوان حدس هایی زد.
بر اساس متن بالا شباهت های زیادی بین تونی استارک و تانوس هست از واقع گرا بودن تا هدف را مقدم شمردن ,حدسی که میتوان زد این است که تونی بالاخره اشتباهاتش را میبیند و متوجه میشودکه یک انسان به اندازه ی همه ی انسان ها ارزشمند است و نباید سر زندگی شان معامله کرد شاید این تغییر تفکر با بدنیا آمدن فرزندش باشد یا زمان آشتی کردن با کاپیتان آمریکا ولی در هر صورت او فردی خواهد بود که تانوس را به خود می آورد زیرا تانوس در پایان فیلم پس از از دست دادن تمام زندگی اش بدون گامورا نمیتواند زندگی کند پس شاید قصد معکوس کردن تمام کارهایش را داشته باشد که میتواند به ریبوت دنیای مارول منجر شود.
من پیمان هستم و اینجا کانال منتقدین.
نمره ي كانال : ٩ از ١٠
چرا تانوس را نکشتند؟؟
اونجر3 رو دیدم…به نظرم امتیازی که آورده بیشتر به خاطر جلوه های ویژه ومحبوبیتی هست که سری های قبلی این مجموعه آورده بود..و واقعا هم حقش بود..ولی نقد های زیادی رو هم در بر خودش از طرف منتقدین آمریکایی آورد که به خاطر بعضی سهلنگاری ها در متن فیلم نامه بود…
برای مثال در صحنه ای که مرد آهنی و نگهبانان کهکشان در تلاش برای ئر آوردن دستکش از دست تانوس هستند ، به جای اون کارها می تونستن به راحتی در همون فرصتی که داشتن دست تانوس رو قطع کنن یا حتی اونو بکشن..
ولی با وقت تلف کردن الکی فیلم رو کش دادن…
ولی به هرحال از خیلی فیلمهای ابر قهرمانی دیگه جالب تر بود و این موارد چیزی از جذابیت فیلم رو کم نکرده بود.