دانلود فیلم Bad Times at the El Royale 2018
نقد جامع فیلم
گیج کننده اما پر هیجان
این فیلم ، از فیلمنامه ای بسیار قوی برخوردار است که با ایده های جذاب ، فیلمنامه به انواع روش ها وارد ذهن ما میشود . این فیلم در فضای یک شب بارانی اتفاق می افتد و همین جذابیت را چندین برابر میکند . به جرئت میتوان حتی یک سکانس از این فیلم هم اضافه نیست و هر سکانس فوق العاده و با تمام قدرت ساخته شده و جذابیت کافی را داراست تا ما را به ادامه بکشاند . اما با وجود این همه جذابیت گاهی چه بسا کم شما را گیج میکند اما به لطف فیلمنامه قوی و کارگردان هنرمند شما دوباره به روی غلتک این فیلم می افتید . چهره پردازی ، طراحی شخصیت ها ، لباس ها ، گریم ، صحنه پردازی و … همه و همه به صورت چشمگیری جذابیت خاص خود را دارند تنها نقطه ی ضعفی که میتوان به این فیلم گرفت بازیگر نقش بیلی می باشد . بازیگر فوق العاده است و هیچ جای شکی نیست که قدرتش در بازیگری بالاست اما انتخاب او برای نقش بیلی شاید کمی فیلم را به پایین کشیده باشد . در اکثر اوقات صحنه هایی که بیلی در آن ها بازی میکند . باید صحنه ی یک فرد روانی را القا کند . یک فردی که در اوج ادعای دانایی روانی است اما بازیگر تنها ادای یک فرد دانا را در می آورد . و در پایان تنها صحنه هایی که بیلی در این فیلم دیالوگ داشت آنچنان که باید دلچسب بود نبود .
تارانتینو کجایی ببینی!
معرفی و بررسی فیلم
Bad Times At The El Royale
وقتی می خواهید مثل تارانتینو قصه گویی کنید ولی از یک جایی به بعد لنگ می زنید.
درو گادرد، کارگردان فیلم اوقات بد در ال رویال با دومین ساخته بلند خودش کمی دلش هوای سبک تارانتینویی کرده است.
یک کشیش، یک فروشنده جارو برقی و یک خواننده پا به یک لابی هتل می گذراند و سپس آن می شود که نباید…
لب مطلب این است که ما با یک فیلم خون آلود طرفیم که تارانتینو در دهه ۹۰ میلادی آن ها را کلید زد، وحالا این خشونت شیک با ساختاری پیچیده که تارانتینو را موفق کرده دست مایه فیلم جدید سازنده کلبه ای در جنگل شده است. تارانتینو با داستان عامه پسندش به ما یاد داده است که این جنس فیلم ها میتواند یک بهشت کامل باشد و یا یک جهنم کامل و این به شما یعنی بیننده بستگی دارد.
اما اوقات بد در ال رویال با شخصیت های سرد و با رمز و راز فراوان بیننده را جذب میکند و از همان ابتدا فریاد می زند به این هتل زیبا خوش آمدید و البته بدانید در این مکان یک چیزی سر جای اصلی خود قرار ندارد. هتل ال رویال بسیار جای عجیبی است و جالب این که بدانید خط قرمزی این مکان را به دو نیمه ایالتی تقسیم می کند، نیمی ایالت کالیفرنیا و نیمی دیگر نوادا که هر کدام دکور و طراحی خاصی را دارند.
با گذشت زمان مهمانان هتل نرم نرم به سوی اهداف خود پیش می روند و هر کدام با یک استدلال به سوی یک اتاق منحصر به فرد روانه می شوند و مایلز به عنوان تنها خدمه و کارمند فعال ال رویال، با خیال راحت مهمانان را به اتاق های خود هدایت می کند، اما قرار است یک شب آرام در بیابان به زودی به یک خشونت خونین تبدیل شود.
همانند بسیاری از فیلم های الهام گرفته از تارانتینو،اوقات بد در ال رویال نیز به چند بخش یا فصل تقسیم شده است، که عمدتا هر بار یکی از مهمانان را دنبال می کند. گادرد با این ایده بازی می کند که همه کاراکتر ها به یکدیگر دروغ می گویند و همانطور که به نظر می رسد هیچ شخصیتی آن چیزی که بیان می کند نیست. آیا واقعا یک کشیش یا فروشنده جارو برقی در این هتل داریم یا مامور امنیتی؟ آیا ما شاهد یک آدم ربایی هستیم یا یک نجات؟ همه این اتفاقات در ابتدا جواب می دهد چرا که پایان هر بخش نیز یک مطلب یا داستان جالب شکل می گیرد و شما را ترغیب می کند بیشتر ببینید، مخصوصا شخصیت های کشیش و خواننده.
اما از بد روزگار همان طور که فیلم ادامه می یابد، شروع به تکرار می کند و هر بار ما با یک صحنه مشابه مواجه می شویم و فلش بک ها با صحنه های تکراری و بدون اضافه کردن اطلاعات ضروری از جلوی چشم ما عبور می کنند. برخی از شخصیت های امیدوار کننده و جذاب یا از بین می روند و یا به سرعت کشته می شوند و هیچ توضیح یا دلیلی نیز در آن یافت نمی شود. و البته جالب ترین زیر داستان هتل ال رویال، یعنی تونل های نظارت از طریق آینه های دو طرفه بدون هیچ پرداختی در یک لحظه معرفی می شوند.
درو گادرد توانسته هتلی شبیه به یک آزمایشگاه موش طراحی کند که هر اتاق توسط مدیریت قابل کنترل است. و همچنین او محیط داخلی هتل را گرم و سرخ و قسمت های بیرونی هتل را سرد به نمایش در آورده. نتیجه این کار تاثیر خیره کننده ای است که در حافظه شما باقی خواهد ماند. طراحی عالی تیم تولید باعث می شود ال رویال به عنوان یک هتل ماندگار در ذهن شما جای بگیرد.
موسیقی متن فیلم نیز شامل آهنگ های دهه ۶۰ میلادی است که کاملا با فضا و خلق و خوی فیلم هم خوانی دارد. شخصیت روی هوا و نچسب فیلم تعلق دارد به جناب کریس همسورث که در پرده سوم فیلم نمایان می شود و با خورده توصیفی به یک رهبر فرقه گرایی بدل می شود که با هیچ و پوچ به شخصیتی دیگر با عنوان چکمه پوش گره خورده است. حضور همسورث در پرده آخر یک شلختگی و تغییر لحن خونین و بد را به فیلم داده است که همه کس پسند نیست.
اوقات بد در ال رویال یک شروع امیدوار کننده، با شخصیت های جالب و طراحی مجموعه ای بزرگ را نوید می دهد که با گفت و گو های تند و محتاطانه جذاب تر می شوند. اما با گذشت زمان این فیلم خونین و خونین تر می شود و انگار شما قبل از این یک میلیون بار همه این ها را دیده اید و بهترش را نیز تارانتینو برایتان به ارمغان آورده است.
نکات خوب فیلم
فیلمبرداری عالی است، طراحی فضا و مکان با بیننده بازی می کند، دیالوگ های تند و تیز و جالب، برخی از بازی ها خوب هستند.
نکات بد فیلم
همسورث خیلی افتضاح است، بعضی از شخصیت ها قبل از رسیدن به حقیقت، ناپدید می شوند یا می میرند،ساختار داستان گاهی الکی پیچیده می شود.