Alfred1
Alfred
تاریخ عضویت : فرو -۶۲۱
فیلم های مورد علاقه Alfred1
فیلمی در لیست علاقه مندی خود ندارد
آخرین نظرات Alfred1
در مورد یه مورد که در این سریال نشون داده شد و در دنیای واقعی رخ داد یعنی زنده خواری باید وقایع جنگ جهانی اول که منجر به اشغال ایران توسط انگلستان ،امریکاو شوروی شد و منجر به قحطی بزرگ و مرگ ده میلیون ایرانی در اثر گرسنگی شد را یاداوری کنم در این دوران گزارشات زیادی وجود دارد در نقاطی از ایران مردم به همنوع خواری روی اوردن و در برخی نقاط به مرده خواری پس در صورت سخت شدن شرایط (ان زمان بخاطر غارت اذوقه توسط اشغالگران و در این سریال بخاطر مردگان متحرک) این اتفاق رخ خواهد داد بله انسان می تواند از حیوان هم کمتر باشد....
2019-06-07 00:31:01
مشاهده پست
بنابراین، با این دیدگاه، هرکدام از ما ممکن است در جای خود، یک تجربهی اجتماعی باشیم؟
بله، به خصوص اگر هر یک از ما یک شخصیت بازیگر باشیم و بخشی از ما، خارج از این بازی وجود داشته باشد. شاید ما اهداف یا تجربیات مشخصی را باید در این محیط شبیهسازی به سرانجام برسانیم. به عنوان یک طراحی بازی کامپیوتری، ما در مورد تمام مسیرهایی که افراد میتوانند طی کنند فکر میکنیم. ممکن است به شخصیتهای بازی، توهمی از آزادی را اعطا کنیم، یا به کلّی یک شخصیت مشخص با مسیر حرکت از پیش تعیینشده طراحی کنیم.
ما از نظر ظرفیت فناوری چقدر به نقطهای نزدیک شدهایم که بتوانیم یک دنیای مصنوعی به باورپذیری ماتریکس تولید کنیم؟
من 10 مرحله از توسعهی فناوری را مشخص کردهام که یک تمدّن باید طی کند تا به «نقطهی شبیهسازی» برسد. ما در حال حاضر در حدود مرحلهی پنجم از این مراحل هستیم که جایی بین واقعیت مجازی و واقعیت افزوده است. مرحلهی شش تقریباً در مورد این است که بتوانیم این اشیاء مجازی را بدون نیاز به استفاده از عینکهای سهبعدی ایجاد کنیم و این موضوع که پرینترهای سهبعدی حالا میتوانند پیکسلهای سهبعدی از اشیاء را چاپ کنند نشان میدهد که بسیاری از اشیاء میتوانند به بیتهایی از اطلاعات شکسته شوند.
اما بخش واقعاً سختِ این کار که کارشناسان تکنولوژیست هنوز در مورد آن زیاد صحبت نمیکنند، این است که در ماتریکس، جیزی که باعث میشد افراد به طور کامل در دنیای مجازی غوطهور شوند، یک کابل بود که به قشر مغزشان متصل میشد و سیگنالی که به آن منتقل میشد. این رابط بین مغز و کامپیوتر، بخشی است که هنوز در آن پیشرفت زیادی نداشتیم و در مراحل بسیار ابتدایی است.
بنابراین حدس من این است که در چند دهه یا نهایتاً صد سال بعد، بتوانیم به نقطهی شبیهسازی برسیم.
دو سه سال پیش، ایلان ماسک با این ادعا که تنها «یک در چند میلیارد» احتمال وجود دارد که ما در یک دنیای واقعی زندگی کنیم، توجهات را به فرضیهی شبیهسازی جلب کرد. تخمین شما در این مورد چقدر است؟
من این احتمال را بین 50 تا 100 درصد میدانم. فکر میکنم احتمال اینکه ما در شبیهسازی زندگی کنیم، بیشتر از احتمال زندگی در یک دنیای فیزیکیِ واقعی است.
2019-06-05 23:24:19
مشاهده پست
فرض کنیم ما واقعاً در یک شبیهسازی زندگی میکنیم. نتیجهی این واقعیت روی زندگی روزمرهی ما چه خواهد بود؟
همهی ما دوست داریم بدانیم مأموریتهای شخصی و پیروزیهایی که میتوانیم کسب کنیم کدام هستند. چیزهایی وجود دارند که هرکدام از ما احساس میکنیم برای انجام آن زاده شدهایم. این چیزها میتوانند نویسندگی در یک وبسایت خبری یا طراحی یک بازی کامپیوتری یا هر کار دیگری باشند.
من لزوماً فکر نمیکنم که حضور ما در شبیهسازی، آنطور که ما با شبیهسازی مثلاً به دنبال کنترل تغییرات آب و هوایی هستیم، تنها یک دلیل داشته باشد. در عوض، درست مثل هر بازی کامپیوتری چند نفره، هر شخصیت میتواند اهداف شخصی خود و آزادی در انتخاب این که چه کاری را انجام دهد داشته باشد.
2019-06-05 23:23:45
مشاهده پست
وقتی فیلم ماتریکس روی پرده رفت، فرضیهی شبیهسازی کاملاً به عنوان یک موضوع علمی-تخیلی در نظر گرفته میشد. به نظر شما چرا حالا این موضوع اینقدر جدی گرفته میشود؟
اولین دلیلِ آن این است که فناوری بازیهای کامپیوتری پیشرفت کرده و حالا میتوانیم میلیونها بازیکن را روی یک سرور اشتراکی داشته باشیم. علاوه بر آن، فناوری ساخت اشیاء سهبعدی در کامپیوتر به جای بسیار خوبی رسیده است. اشیاء سهبعدی را میتوان به یک دنیای سهبعدی نیز تبدیل کرد. در دهههای 80 و 90 میلادی، قدرت محاسباتی کامپیوتر به اندازهای نبود که بتواند دنیایی مثل «دنیای وارکرافت» یا «فورتنایت» را رندر کند. اما حالا با استفاده از روشهای بهینهسازی میتوانیم تنها بخشهایی را رندر کنیم که شخصیت در حال بازی آن را میبیند. در بخش زیادی از کتابِ من به بررسی فناوری بازیهای کامپیوتری، چگونگی تکامل آنها و مراحلی که باید از حالا به بعد طی کنیم تا بتوانیم به «نقطهی شبیهسازی» برسیم پرداخته شده است. منظورم از نقطهی شبیهسازی، جایی است که شبیهسازی دیگر از واقعیت قابل تفکیک نباشد.
دلیل دیگر این که چرا دانشمندان و شخصیتهای دانشگاهی این فرضیه را جدی گرفتهاند، پروفسور نیک بوستروم از دانشگاه آکسفورد است که در مقالهی «آیا شما در یک شبیهسازی زندگی میکنید؟» در سال 2003، محاسبات آماری جالبی برای فرضیهی شبیهسازی انجام داد. او میگوید، فرض کنید تمدّنی در جایی از دنیا، به نقطهی شبیهسازی رسیده باشند و توانسته باشند «شبیهسازیهای نیاکان» خود را با کیفیت بالایی انجام دهند.
با قدرت پردازشی بالاتر، آنها میتوانند سرورها و تمدّنهای جدیدی را بسیار سریعتر شبیهسازی کنند. بنابراین، تعداد موجودات شبیهسازیشده به شدت بیشتر از تعداد موجودات بیولوژیکی خواهد شد. اگر یک و تنها یکی از تمدّنها به نقطهی شبیهسازی رسیده باشند، قوانین احتمال میگویند شما احتمالاً جزء موجودات شبیهسازیشده باشید؛ زیرا تعداد این موجودات بسیار بیشتر از موجودات واقعی است.
امروزه، ما از شبیهسازیهای کامپیوتری برای پیشبینی مسائلی مثل اتفاقات نجومی یا مسیر طوفانها استفاده میکنیم. علاوه بر آن، بازیهای کامپیوتری را برای سرگرمی تولید میکنیم. بنابراین ما برای این موارد انگیزههایی داریم. اما چه انگیزهای میتواند باعث شود که یک تمدّن، دست به تولید این تعداد عظیم از موجودات شبیهسازیشده بزند؟ آیا مثل چیزی که در ماتریکس بود، از بدنهای ما به عنوان باتری استفاده میشود؟
در شبیهسازی و مدلسازیهای کامپیوتری امروزی، کامپیوتر تصمیمات تصادفی مختلفی میگیرد تا مثلاً آب و هوا را پیشبینی کند. این بسیار محتمل است که کسی که شبیهسازیِ ما را طراحی کرده، دوست داشته باشد با تصمیماتی تصادفی، ببیند که ما به عنوان یک تمدّن، به چه سرانجامی میرسیم. آیا یکدیگر را نابود میکنیم؟ آیا به تولید سلاحهای هستهای دست میزنیم؟ آیا ما هم میتوانیم شبیهسازیهای خودمان را بسازیم؟
با نگاه به نسخهی بازیِ کامپیوتریِ این استدلال، ممکن است این سؤال پیش بیاید که در درجهی اول، چرا ما باید یک بازی کامپیوتری انجام دهیم. دلیل آن این است که ما دوست داریم شخصیتهای خود را در دنیای مجازی قرار داده و کارهایی را که نمیخواهیم در «دنیای واقعی» انجام دهیم را تجربه کنیم، یا شخصیت یک قهرمان افسانهای را برداشته و مراحلی را در قالب آن شخصیت طی کنیم. اگر ما در واقع به جای یک موجودیت کاملاً مجازی یا یک نابازیگر، یک شخصیت بازیگر باشیم، ممکن است کسی که این شبیهسازی را درست کرده، فقط میخواسته تا با شخصیت ما بازی کند و در مورد اینکه تمدّن ما چگونه است تحقیق کند.
اگر بخواهیم طبق اصل «تیغِ اُکام» بحث کنیم، آیا نمیتوانیم بگوییم که فرضیهی زندگی در یک دنیای گوشت و خونِ فیزیکی، سادهتر است و در نتیجه، احتمال درست بودنِ آن بیشتر است؟
اجازه دهیم این مورد را با یک فیزیکدان مشهور به نام جان ویلر توضیح دهم. ویلر یکی از آخرین فیزیکدانهایی بود که با آلبرت انیشتین و بسیاری از فیزیکدانان بزرگ قرن بیستم همکاری میکرد. او میگفت در ابتدا، فیزیک به عنوان علم مطالعه روی اشیاء فیزیکی شناخته میشد و هرچیز در آن به ذرّات کوچکتر، تقلیلپذیر بود و آن را مدل نیوتونی میگفتند. اما پس از آن فیزیک کوانتومی مطرح شد و فهمیدیم که همه چیز، مجموعهای از احتمالات است و اشیاء فیزیکی به شکلی که تصور میشد وجود ندارند. فیزیک کوانتومی دومین موجی بود که ویلر تجربه کرد.
موج سوم در دوران ویلر، کشف این موضوع بود که در پایینترین سطح، همه چیز، اطلاعات است. همه چیز از «بیت»ها تشکیل شده است. همین موضوع باعث صدور جملهی معروف «it from bit» از سوی این دانشمند برجسته شد. جملهای که پایهی این فرضیه است که هر چیزی که ما به عنوان اشیاء فیزیکی میبینیم، نتایجی ناشی از بیتهایی از اطلاعات هستند. البته ویلر آنقدر زنده نماند تا تبدیل کامپیوترهای کوانتومی به واقعیت را به چشم ببیند.
بنابراین میخواهم بگویم اگر دنیا واقعاً یک موجودیت فیزیکی نباشد و بر اساس اطلاعات شکل گرفته باشد، توضیح سادهتر در مورد دنیا، میتواند همین واقعیت باشد که ما در یک دنیای شبیهسازیشده که بر اساس علوم کامپیوتر و اطلاعات ایجاد شده است زندگی میکنیم.
2019-06-05 23:23:05
مشاهده پست
در مورد نظریهی شبیهسازی برای افرادی که با آن آشنا نیستند توضیح دهید
پایهی این ایده این است که همهی چیزهایی که در اطرافمان میبینیم، شامل زمین و تمام دنیا، بخشی از یک MMORPG یا بازیِ نقشآفرینیِ آنلاینِ چندنفرهی سنگینِ بسیار پیچیده است و ما بازیکنانِ حاضر در آن هستیم. این نظریه خود در چند حالت مطرح میشود.
در یک نسخه، همهی ما تنها هوشهای مصنوعی در حال اجرا روی کامپیوتر شخصی دیگر یا به عبارت دیگر «شخصیتهای نابازیگر» هستیم. در حالت دیگر، ما «شخصیتهای بازیگر» و موجودیتهای هوشمندی در خارج از محیط شبیهسازی هستیم و در داخل این محیط، به عنوان شخصیتهای متفاوتی مثل کاراکترهای یک بازی نقشآفرینی در حال ایفای نقش هستیم.
حالت دوم تا حد زیادی شبیه به چیزی است که در فیلم ماتریکس به تصویر کشیده شده بود. آن جایی که مُرفیوس با دادن یک جفت قرص قرمز و آبی، به نئو حق انتخاب میدهد. نئو با برداشتن قرص قرمز، در دنیای واقعی بیدار میشود و میبیند در این دنیا، کابلی به مغزش متصل شده و روی یک صندلی نشسته است. تمام اتفاقاتی نیز که در زندگیِ او افتاده، شامل شغلش، ساختمانی که در آن زندگی میکرده و هر چیز دیگر، بخشی از این بازی کامپیوتریِ استادانه بوده است. در واقع در این حالت، ممکن است ما موجوداتی هوشمند و واقعی در خارج از این دنیا باشیم که در حال کنترل کردن شخصیتمان در محیط شبیهسازی باشیم.
2019-06-05 23:22:28
مشاهده پست
فرضیهی شبیهسازی، از موضوعات پیچیده و بحثبرانگیزی تشکیل شده است. چه چیزی شما را به نوشتن کتابی در این مورد علاقهمند کرد؟
من تجربهی انجام یک بازی پینگ پونگ با واقعیت مجازی را داشتم که عکسالعملها در آن بسیار شبیه به واقعیت بود؛ به طوری که من کاملاً حضورم در اتاق با عینک VR را فراموش کرده بودم. وقتی بازی تمام شد، من راکت را روی میز گذاشتم؛ البته، نه راکتی وجود داشت و نه میزی، بنابراین فقط دستههای بازی بود که روی زمین افتادند. حتی میخواستم به میز پینگ پونگ تکیه دهم و نزدیک بود زمین بخورم. این تجربه مرا در مورد اینکه فناوری بازیهای کامپیوتری چطور میتواند پیشرفت کند و به جایی برسد که به کلّی امکان تشخیص محیط بازی از دنیای واقعی وجود نداشته باشد به فکر انداخت.
2019-06-05 23:20:43
مشاهده پست
آیا ما در یک شبیهسازی کامپیوتری زندگی میکنیم؟ این سؤال احتمالاً برای اکثر ما، یک پرسش مسخره، طنز یا یک شوخی بیمزه به حساب میآید. اما در همین حال، دانشمندان موجّه و سرشناسی در دنیا هستند که این احتمال را رد نکرده و حتی آن را محتملتر از این میدانند که دنیای فیزیکی اطراف ما، واقعاً وجود داشته باشد.
شاید شروع رواج فرضیهی زندگیِ همهی ما در یک شبیهسازی کامپیوتری را بتوان سال 1999 و پخش فیلم سهگانهی ماتریکس توسط واچوفسکیها دانست. در آن زمان این فرضیه آنچنان جدی گرفته نمیشد و ماتریکس نیز تنها یک فیلم علمی-تخیلی جذاب بود؛ اما طی سالهای بعد از آن، این فرضیه طرفداران و معتقدان جدیتر و سرشناسی پیدا کرده است. اخیراً کتابی با عنوان «فرضیهی شبیهسازی» توسط رضوان ویرک، دانشمند کامپیوتر و توسعهدهندهی بازیهای کامپیوتری و مدیر اجرایی Play Labs وابسته به دانشگاه MIT منتشر شده که با استدلالهایی جالب، دنیای فیزیکی ما را زیر سؤال میبرد.
البته همانطور که گفته شد، این اولین بار نیست که یک شخصیت سرشناس علمی در مورد این فرضیه صحبت میکند. چند سال پیش، ایلان ماسک، بنیانگذار تسلا، اسپیساکس و پیپال نیز بحثهایی جنجالی در مورد احتمال زندگی در یک شبیهساز را مطرح کرده بود. در سال 2003 نیز یکی از اساتید دانشگاه آکسفورد به نام نیک بوستروم در مقالهای مفصل، به این احتمال پرداخته بود که پایهی بسیاری از بحثهای علمی پس از خود شده بود
2019-06-05 23:20:10
مشاهده پست
به دوستان توصیه میکنم درباره نظریه زندگی در جهانی شبیه سازی شده بیشتر مطالعه کنند
2019-06-05 23:17:33
مشاهده پست
ایلان ماسک: بزرگترین برهان این که ما شاید در داخل یک شبیه ساز کامیپوتری باشیم شاید به این صورت باشد. 40 سال پیش ما بازی Pong (بازی کامپیوتری اولیه که در آن به مانند بازی تنیس، یک نقطه بین دو طرف بازی حرکت میکرد و باید آنها با ضربه زدن به نقطه که حکم توپ تنیس را داشت، حریف را شکست میدادند) را داشتیم که اولین تلاش های ما برای ساخت دنیای دیگر بود.اما امروز 40 سال گذشته و ما عکس هایی میگیریم که با واقعیت تفاوت چندانی ندارند، شبیه ساز های سه بعدی داریم که در آنها میلیون ها نفر به صورت همزمان با هم در حال بازی هستند و این شبیه سازها هر روز بهتر و بهتر میشوند. به زودی هم واقعیت مجازی و واقعیت افزوده همه گیر تر میشوند.
2019-06-05 23:16:50
مشاهده پست
cristianoronado_7 الان کامنتم را یه بار خوندم گفتم یه وقت بد برداشت بکنی ممکنه منظورم با گات فنها و فصل هشت گات بود
2019-06-04 23:13:47
مشاهده پست
دقیقا مشکل اینه شعور سریال دیدن هم ندارن اخه برو نمره های فصل هشت را ببین بعد به بقیه حمله کن مام نگفتیم هفت فصل اول بد بود ولی هر کس یه سریالی را دوس داره ای کاش به نظر هم احترام می زاشتیم به نظر من والکینگ سرگرم کننده است لااقل از فصل هشت گات خیلی سر تره
2019-06-04 22:35:53
مشاهده پست
مشکل گات فنها با این سریال چیه؟ یکی به من بگه ناراحتی نمره 4 قسمت اخر را می خوان سر بقیه خالی کنن ؟ جدیدن راه افتادن به برکینگ نمره یک بدن با اکانت فیک کلا این فصل اخر شبکه قشنگ جوابشون را داد جوابی بهتر از سکوت برای این حیونکی ها نیست
2019-06-04 22:21:29
مشاهده پست
پایین تر دیدم بعضی گفتن چرا زامبی هاش مثل جنگ جهانی زد نیستن یه چندتا نکته اولا زامبی های جنگ جهانی زد یا رزیدنت در مقابل قهرمان داستان هم قابلیت ها و راه حل های زیادی پیش پاشون بود دوما سرعت و توانایی زامبی های زد و یا تنوع زامبی های رزیدنت را یه لحظه تصور کنید یه ادم عادی چه شانسی در مقابل شوند داره میلادی مثل رزیدنت حیوانات هم زامبی بشن یا مثل زد از دیوار پنجاه متری بالا برن دقیقا چقدر اینا شانس زنده موندن داشتن؟
2019-06-03 17:33:37
مشاهده پست