Frozen یا هر انیمیشن دیگه ای اگر هم مستقیم یا غیر مستقیم به همجسگرایی ربط داشته باشه به شما خشک مذهبی های تَپاله ارتباطی نداره. Frozen که دیگه از اون قاری بچه بازتون بدتر نیست! همجسگرایی یک بیماری نیست که واگیر دار باشه، از زمان تولد با بچه هست. آدم با دیدن فیلم و انیمیشن همجسگرا نمیشه، اگر اینطور بود الان کل مردم در غرب اینچنین بودن. دنیا که فقط قرار نیست همیشه مطابق میل شما نخاله ها پیش بره. معلوم نیست چه چیزی مصرف میکنید میاین واسه خودتون تحلیل می‌نویسید

Apix این رو خطاب به شما مینویسم..... اصلا و ابدا نمی تونی به رامبد جوان حق بدی، هیچ آدم عاقلی نمیده. رامبد جوان خودش یه پاچه خوار دو رو هست که در مرکز صدا و سیمای همین حکومت داره چرند رو به عنوان کمدی داخل حلق مردم فرو میکنه. کسی که داخل حساس ترین بخش این حکومت که صدا و سیما هست برنامه ای به این مهمی دستشه صد درصد یه آدم سالم نیست اگر شرف داشت جلوی دوربین نمی گفت ما خیییییییلی ایرانو دوست داریم!خیییلی! حیف کانادا که شده زایشگاه یه پشت کاسه لیس شارلاتان

البته هدف این سریال که آگاه کردن جوامع غربی از خطر افراطی گری هست با ارزشه. اما خب کارگردان و نویسنده ی اغراق کردن در توصیف یه جامعه ی مسیحی در قرن ۲۱!اگر یکم شجاعتشون بیشتر بود میتونستن این سریال رو تماما از روی سرگذشت نکبتی بعضی از مردم خاورمیانه بسازن که البته معلومه چرا نکردن این کارو! بهرحال هیچ کس دوست نداره توسط داعشیا گلوش بریده بشه یا مثل فلان شاعر که اسمش رو نمیبرم با بچه ی خردسالش قطعه قطعه بشه داخل خونه ی خودش! یه نویسنده ی هلندی به نام تیو ون گوگ پانزده سال پیش درباره ی خطر اسلامگرا ها برای اروپا هشدار داده بود اما چند روز بعدش داخل خیابان های آمستردام توسط یه مراکشی گلوش پاره شد، همین اتفاق برای یه سیاستمدار همجنسگرای هلندی هم افتاد چند سال بعدش. اگر خطری آزادی جوامع غربی رو تهدید میکنه فکر نمیکنم اون خطر مسیحیت باشه، یه مدت اینقدر اروپا نا امن شده بود که یکی از نماینده های زن مجلس هلند از خطر ترور شدن پناهنده شد به آمریکا!

گیلیاد هم یه گو*دونی هست مثل ایران، با این تفاوت که داخل گیلیاد حداقل همه از جمله ارباب و رعیت با هم دارن زجر میکشن ولی داخل این قبرستونی که ما داریم داخلش زندگی میکنیم آقایون و خانوم ها توله هاشونو واسه تحصیل و زندگی و شراب خوری میفرستن کانادا و پرچم حال بهم زن دینداری و غرب ستیزی رو واسه ما هم عَلَم میکنن

خخخ همه از پیج به فنا رفته ی گات مهاجرت کردن به اینجا. : )

به نظرم فصل دو و سه خیلی خوب بودند ولی واقعا دیگه بعدش کسل کننده و یکنواخت شد برای من، نمیدونم شاید چون هم زمان شش تا سریال با ژانر های مختلف میدیدم دیگه این اواخر از سریال صد حالم بهم خورد. در هر صورت از نظر من شروعش ارزش داره ولی فصل فصل های آخرش مخصوصا فصل پنجمش خیلی مسخره میشه واستون از بس که به زور میخوان داستانو کِش بدن.

بعنوان یه دانشجو به یه دوستی مثل مونیکا نیازمندم! کسی که بصورت وسواس گونه ای منظم هست و به آدم انگیزه و انرژی مثبت میده، شخصا به نظرم آدمهایی مثل راس میتونن زندگی آدم رو خیلی تلخ کنن.(راس خیلی غُر میزنه و ناله میکنه،بشدت هم شکاک هست).

کسی که میگه این سریال شباهتی به ایران نداره یا خودش یه آدم فوق العاده مذهبی هست و بنابراین نسبت به حقایق کور تشریف داره یا داخل یک خانواده ی طبقه ی مرفه روشنفکر بزرگ شده که خیلی خوش شانس بوده یا اینکه به خودش زحمت نداده تاریخ تحریف نشده ی معاصر ایران رو مطالعه کنه تا ببینه چه خاکی بر سر خودش و هم وطن هاش شده. که البته مورد آخر قابل درک هست چون ما ملتی داریم که بجای اینکه جلوی کتابفروشی ها صف بکشه ترجیح میده واسه قند و شکر و بزنین و گوشت یخ زده و زهرمار با کارت ملی از شش صبح داخل صف وایسه! نتیجه اخلاقی این هست که یه اقلیت قرون وسطایی از مردم بی سواد و خودخواه یه کشور با تاریخ و تمدنی غنی تر از همه ی کشورهای اروپایی مثل الاغ سواری میگیره! البته همیشه گفتم حیف که در این بین تر و خشک با هم میسوزن.

کسی هست اینجا دلش واسه مارکوس پیِرس تنگ شده باشه؟! خودش و لوسی خیلی با هم دیگه cute بودن مخصوصا داخل اون اپیزود! : )

خطاب به کسایی گفتم که جنبه ی دیدن یه سریال فانتزی که مخالف اعتقاداتشون هست رو ندارند ولی با این وجود میان داخل کامنتا و سریال رو واسه بقیه خراب میکنند.

قسمت یکش رو شب تولدِ خودم دیدم و واسه همین اون حس ترس و دلهره ی قسمت اولش خیلی بهم حال داد ولی قسمت دومش یه کمدی مسخرست! هیچ داستان یا ایده ی جدیدی پشتش نیست، مثل یه فیلمِ چیپِ علمی-تخیلی شده و از اون ژانری که باید باشه(ترسناک-دلهره آور) بدجوری فاصله گرفته. فکر کنم بودجه اضافه داشتند که این آشغال رو ساختن.

ده ها قرن پیش وقتی اکثریت جوامع در دنیا و به خصوص مردم عربستان غیر متمدنانه زندگی میکردند به نظرم چیزی به اسم دین که به زندگی پر هرج و مرج و فلاکت بارشون نظم بده و جامعه رو قانونمند تر بکنه لازم بود. اما الان که فهم اجتماعی بشریت به حدی رسیده که خودش میتونه در یک جامعه ی مدرن و آزاد قانون تصویب بکنه و اون رو به اجرا بگذاره نیازی به دین گرایی نیست‌. اگر حکومت دینی میخواید جاتون داخل همین جهنمِ خاورمیانه هست چراکه مردم هیچ کجای دنیا به اندازه ی ملت این منطقه دین دار و البته دورو و ریاکار نیستند. جالب اینجاست که چقدر از همین کشورهای مسلمان سیل مهاجرت به سمت اروپا و آمریکای شمالی زیاد شده و وقتی هم اونجا میرن دوباره اونجا هم سر هر چهار راه یک مسجد میسازند!!!! دانمارک،سوئد و نروژ که میلیون ها آدم در همین ایران دوست دارند به اونجا مهاجرت کنند با دین داری و احمق فرض کردن مردمشون تبدیل نشدند به شادترین و البته ضد فساد ترین جوامع دنیا. برعکس کمتر از بیست درصد مردم این کشورها به چیزی به اسم خدا اعتقاد دارند و جالب اینجاست که نه تنها از نظر فساد مالی کمترین رتبه رو دارند بلکه مردم اونجا هم صادق تر و یک رو تر هستند.

حرف شما درسته ولی توجه داشته باشین که این سریال در سال های اولیه پخشش هم چندان مورد قبول جامعه ی سنتی آمریکا نبود، در واقع ارتباطات اجتماعی این سریال واقعا حقایق جامعه ی آمریکا رو در دهه نود نشون نمیده، جالبه بدونید مردم آمریکا در بین کشورهای غربی از مذهبی ترین ها هستن و محتوای کمدی سریال فرندز که شامل روابط خارج از ازدواج و حتی گاهی وجود همجنسگراها هم میشد چندان مورد استقبال ایالت های محافظه کاری مثل یوتا،تگزاس و اکثر مناطق جنوب و جنوب غربی آمریکا نبود. مثلا ازدواج ه.م.ج.ن.س گراها همین اواخر در سال 2015 و و بیست و یک سال بعد از پخش اولین فصل فرندز قانونی اعلام شد در سراسر آمریکا که اتفاقا هنوزم درصد قابل توجهی مخالفش هستند. میخوام بگم برای ما خارجی ها نیویورک(جایی که کارکتر های فرندز در اون زندگی میکنند) و لس آنجلس(جایی که فرندز واقعا فیلم برداری شده) همیشه نماد جامعه ی لیبرال و آزاد آمریکا هستند و ما عموما اطلاعاتمون درباره ی مناطق سنتی تر آمریکا کم هست چون اون ایالت ها جذابیتی برای ساکنین خودشون هم ندارن!

اولا اینکه مخفیانه و دور از چشم یکاری رو انجام میدین اسمش آزادی نیست، فکر نکنید ما از این زرنگ بازیا بلد نبودیم! دوما من متولد و بزرگ شده ی تبریز هستم، شهری که وقتی کل ایران یه تورقوزآباد بزرگ بود اولین سینما و چاپخانه ی سربی و مدرسه ی مخصوص ناشنوایان رو داخل خودش جا داده بود. اولین آتش نشانی و مرکز زلزله نگاری و کتابخانه ی دولتی ایران هم در تبریز بنا شدند. مردم تبریز سنتی هستند اما این شهر همیشه چند قدم از باقی شهرهای ایران جلوتر بوده. من به جایی که ازش اومدم افتخار میکنم ولی از جامعه ی عقب نگه داشته شده ی ایران بیزارم.

اگر میخواین بدونین چه عمری ازتون داخل ایران تباه شده در دوران دهه ی شصت و هفتاد دیدن این سریال محشر ممکنه به حسرت هاتون هم اضافه کنه! این سریال برای ۲۵ سال پیشه، درست همون زمانی که ساده ترین آزادی های فردی مثل پوشیدن لباس آستین کوتاه واسه پسرا و صحبت کردن داخل فضای عمومی با جنس مخالف مساله ساز بود،دقیقا همون زمانی که اگر با سی دی و نوار فیلم میگرفتنتون جاتون داخل بازداشتگاه بود! همون زمانی که دخترا مانتو و مقنعه های گشاد و بدقواره به تن میکردن برای رفتن به دانشگاه، واقعا که بهترین سالهای عمرمون با زندگی در این جامعه ی خشک مذهبِ جهان هفتم تلف شد‌.

پنج سال پیش داخل یکی از کلاس های آمادگی برای آزمون Ielts دو نفر این سریال رو بهم توصیه کردن، شاید طی یکسالی که با هم بودیم متوجه شده بودن که من افسرده هستم. باورم نمیشه خودم رو از چنین سریالی محروم کرده بودم، هنوزم وقتی داخل غربت حالم خراب میشه این سریالو چندباره میبینم و با خودم میگم کاش آدم داخل طول عمرش دوستانی مثل کارکترهای فرندز پیدا میکرد(باید خوش شانس بود به نظرم!)، نمیدونم کجا هستین ولی ممنونم ازتون محمد و الهام عزیز برای پیشنهاد این سریال.