K1NGSL4Y3R

ابراهیم Darren Aronofsky

تاریخ عضویت : فرو -۶۲۱


فیلم های مورد علاقه K1NGSL4Y3R

فیلمی در لیست علاقه مندی خود ندارد

آخرین نظرات K1NGSL4Y3R

بله تازه هنوز یک سری نکاتی رو برای اینکه متن طولانی و خسته کننده نشه ننوشتم مثلا اون سنگی که پسر خانواده به عنوان نماد شانس همیشه همراهش داره میتونه نماد خانواده اش هم باشه در آخرین سکانس از فیلم می‌بینیم که سنگ رو درون رودخانه ای قرار میده و سنگ برخلاف آب که در حرکته در یکجا ساکن هست که ساکن بودن قشر خودش رو میرسونه
2020-01-15 14:38:00
مشاهده پست
بونگ جون هو کارگردان کره ای که فیلم های یخ شکن، خاطرات قاتل، میزبان رو در کارنامش داره بعد از فیلم تقریبا شکست خورده ی okja حالا فیلمی ساخته که جز محبوب ترین فیلم های سال به حساب میاد و موفقیت چشم گیری چه از نظر فروش و چه در فصل جوایز داشته آنچه که فیلم می‌خواهد بگوید فاصله‌ی دو قشر مرفه و فقیر در جامعه ی امروزی کره ای میباشد که یک چیز بدیهی و برای همه معلوم است اما زیبایی و ظرافتی که کارگردان برای به نمایش گذاشتن این موضوع به کار برده فیلم را خاص کرده است یکی از عناصری که کارگردان برای به نمایش گذاشتن این تفاوت به کار برده، بوی افراد تنگ دست است. در طول فیلم آقای پارک بار ها خواسته فاصله ی خود را با راننده ی خود یعنی آقای کیم حفظ کند و از مکالمه ی دوستانه با او خودداری کند اما تنها چیزی که روی آن کنترل ندارد بوی این افراد است که اورا بسیار آزرده می‌کند فیلم در یک سوم اولیه خود با کمدی خاصی که دارک کمدی نام دارد و در دو سوم پایانی هم با هیجان و اضطراب مخاطب را پای خود میخکوب می‌کند بازی ها همه قابل قبول است و تیم بازیگری را اکثر همان بازیگر های فیلم های قبلی این کارگردان تشکیل می‌دهند جزئیات و سکانس های فوق العاده ای در فیلم قرار داده شده که تعدادی از آن ها را اگر از دست داده اید مینویسم «متن از اینجا به بعد حاوی اسپویل است » در سکانس اولیه که پسر و دختر خانواده به دنبال دسترسی به وای فای همسایه هستند متوجه می‌شویم که عنوان فیلم یعنی انگل چرا انتخاب شده است و به کدام افراد اشاره دارد امرار معاش این خانواده با تهیه جعبه های پیتزا میباشد و هنگامی که می‌خواهند این جعبه های تحویل دهند کارفرما می‌گوید که یک چهارم جعبه ها خراب است و قبول نمی‌شود و همه اعضای خانواده به پدر خانواده نگاه می‌کنند گویا او ضعیف ترین عضو خانواده هست بعد ها هم می‌بینیم که در سکانس مواجهه ی اولیه این افراد با همسر خدمتکار سابق خانه پای او لیز می‌خورد و دست خدمتکار جدید رو می‌شود و در سکانس پایانی هم از بی توجهی هایی که آقای پارک به او می‌کند و اورا نمی تواند دوست خود بپذیرد و فقط به عنوان یک وسیله و خدمتکار نگاه می‌کند طاقتش را از دست داده و برای مدت کوتاهی حد و حدود خودرا به عنوان یک زیر دست رعایت فراموش میکند و با چاقو به او حمله می‌کند اگرچه که بعد از این کار پشیمان شده و در زیر زمین خونه از آقای پارک طلب بخشش می‌کند کارگردان از این سر نخ دادن ها و نماد ها در فیلم به دفعات متعدد استفاده کرده خانواده ی تنگدست اکثر مواقع در حال پایین رفتن از پله هاست در حالی که خانواده ی مرفه تقریبا همیشه در حال بالا رفتن از این راه پله ها که نشان دهنده ی رویکرد نظام سرمایه داریست همان شعار فقیر فقیر تر میشه و پولدار، پولدارتر زمانی که باران میباره رو به یاد بیارین که چگونه دختر پسر و خود آقای کیم از پله های شهر همراه با باران که کثیفی های بالای شهر رو تمیز میکنه و با خود به پایین میاره همراه میشن و اندکی بعد سکانس فوق العاده ی دیگری هم داریم که دختر خانواده (جسیکا) دست از تلاش کردن برای نجات وسایل خانه از سیل بر میداره و شرایط رو با روشن کردن سیگاری می‌پذیره جسیکایی که شاید تنها فرد از این خانواده باشد که توانایی و استعداد رهایی از این اوضاع فقر را داشته باشد و به گفته ی برادرش اخلاق و شیوه ی زندگی مرفه را هم بلد است اما در نهایت تنها فردی هم که از اعضای خانواده کشته می‌شود اوست در فردای آن روز در بین مکالمات آقای کیم و پارک متوجه میشیم همین بارانی که سبب مشکلات بسیاری برای آقای کیم شده باعث خوشحالی و آوردن یک هوای پاک برای آقای پارک شده با این توضیحات شاید در نگاه اول فکر کنید که کارگردان آقای پارک را یک هیولا و خانواده ی کیم را قربانی می‌خواهد معرفی کند اما اینطور نیست در جایی از فیلم آقای پارک و همسرش به جای اینکه به تختشون برن و راحت بخوابن تصمیم میگیرن که بچه ی کوچک خود را تنها نذارن و روی مبلی کوچک استراحت کنند و از آن طرف هم اگر هنگامی که دوست پسر خانواده ی تنگدست به او کار را پیشنهاد کرد آن را صادقانه قبول می‌کرد و خانواده اش طمع نمیکردن اوضاع جور دیگری پیش می‌رفت او حتی به قولی که به دوست صادقش( شاید تنها فرد خوب داستان) هم در رابطه با دختر آقای پارک عمل نکرد. و از همه مهم تر نامه ی پایانی پسر خانواده به پدر خود است که برخلاف پدر که هیچ نقشه ای نداشت او نقشه ی بزرگی دارد که میگوید قرار است کار کند تا بتواند آن خانه ی مجلل را بخرد گویا آن پسر هنوز خام است و تجربه ی پدر خود را ندارد و نمی‌داند که هر چقدر هم کار کند باز هم عمرش کفاف نمی‌دهد تا قادر به خریدن خانه باشد. انگار که از نظر کارگردان جابه جایی از طبقه ی فرودستان به طبقه ی ثروتمندان ناممکن است. فرد فرودست از زیر زمینی به زیرزمین دیگری نقل مکان کرده و خانه ی آقای پارک توسط فرد پولدار دیگری خریدار شده انگل از بهترین های سال است سینمای آسیای شرقی از این فیلم های خوب در چند سال اخیر کم نداشته اما بدلیل اینکه اسم کارگردان پر آوازه ی بونگ جون هو پشتشان نبوده نتوانسته اند به شهرت این فیلم برسن فیلم ژاپنی shoplifter و فیلم های کره ای burning, the handmaiden نمونه هایی هستند که به اندازه ی انگل شهرت نیافتند اما دست کمی از این فیلم ندارند
2020-01-14 15:43:58
مشاهده پست
چاقو های بیرون کشیده‌ شده ترکیبی است از جنایت و کمدی که کنار یکدیگر به خوبی قرار گرفته اند بخش جنایی فیلم از همان ابتدا توجه شما را جلب می‌کند و با غافلگیری های متعدد تا پایان فیلم ریتم خود را حفظ می‌کند و خسته کننده نمی‌شود جوک های ریزی هم به خوبی در میان داستان جای گرفته اند ایده ی بالا آوردن پرستار بعد از هر دروغی که میگه و هر بار نسبت دادن یک کشور خارجی به پرستار مهاجر پدر افراد خانه که در عین حال او را از خود می‌دانند و ادعای احترام به مهاجر هارو دارند از نمونه ایده های جالبی است که این کارگردان خوش ذوق که فیلم looper و بهترین اپیزود سریال بریکینگ بد یعنی قسمت چهاردهم فصل پنج رو توی کارنامش داره داخل فیلم قرار داده فیلمنامه و کارگردانی تنها نقاط قوت فیلم نیستند و ترکیب بازیگر ها هم بسیار جذاب است و بازی های قابل قبولی از خود به نمایش گزاشتند دیدن این فیلم به شدت پیشنهاد میشه امتیاز من 7.5/10
2020-01-13 22:22:13
مشاهده پست
برخلاف اکثر فیلم های آدام سندلر نه فیلم کمدی است و نه بازی آدام سندلر مضحک و نشون میده اگه نقش جدی بازی کنه توانایی هایی داره در زمینه بازیگری اما فیلم از جاهایی دیگه به غیر از بازیگری ضربه میخوره از همون ابتدا قصد داره با دوربین شلخته و نامنظم، دیالوگ های شلوغ که بخش عمده ایش رو فحش تشکیل می‌ده، شخصیت پردازی ناقص به جز شخصیت اصلی، اضطراب و دلهره به بیننده وارد کنه و این کار رو هم در سکانس های محدودی از جمله ده دقیقه آخر به خوبی انجام میده اما باقی فیلم خسته کننده است از نکات جالب فیلم هم حضور the weeknd خواننده ی مشهور و کوین گارنت بسکتبالیست پر آوازه در نقش های خودشون هست نمره ی من : 5/10
2020-01-13 21:42:19
مشاهده پست
شباهت اسمش با لالالند برام جالب بود بخاطر همین یک سرچ کردم تو گوگل و با توجه به اطلاعاتی که از ویکی‌پدیا یافتم گویا یک فیلم هشت ساعتست بدون بازیگر بدون دیالوگ و بدون فیلمنامه و فقط طی این مدت گوسفند هارو نشون میده بنابراین فقط سازندش فیلم رو دیده فکر کنم و فیلم رو باید از ایشون بگیرین سه تا جمله رو پوستر هم داره که جالبه 1.خستخ کننده ترین فیلمی که تا حالا ساخته شده 2.توی مدت هشت ساعت هیچ اتفاقی نمی‌افته... شاهکاره! 3.here to the ones who dream... Of sheep
2019-06-18 17:06:05
مشاهده پست
Oldboy 2003 Memories of Murder 2003 I Saw the Devil 2010 Sympathy for Mr. Vengeance The Chaser 2008 Sympathy for Lady Vengeance The Host 2006 The Yellow Sea The Man from Nowhere A Bittersweet Life Burning 2018
2019-06-16 11:24:32
مشاهده پست
مطمئن باش اگه اون فیل ها نقش مهمی نداشتن نویسنده حذفشون نمی‌کرد تا شانس شکست سرسی رو بیشتر کنه #نویسنده_استارکی
2019-06-16 07:43:20
مشاهده پست
علی جان این ضرب المثل اینجا صدق نمیکنه چون ما فقط یک آشپز داریم (تارانتینو) دیکاپریو و برد پیت و خانم رابی نقش نخود و لوبیا آش رو دارن
2019-06-13 09:19:24
مشاهده پست