بعداز پایان فصل اول ابدا تصمیم نداشتم دیگه ادامش رو ببینم... ولی خلاف این شد و شروع به ادامه کردم... پایان فصل سوم دوباره خواستم ادامه ندم... اما رسید تا اینکه فصل چهار رو امشب تموم میکنم و با قطعیت دیگه ادامش نمیدم. خب حالا بزار بگم چرا.!؟ دکستر،یه بیمار روان پریش و بی نهایت حوصله سر بر ، کسل آور و خسته کننده. مثه طوطی فقط یه اتفاق میفته؛ چهار کلمه سرچ یه سرنگ و نهایت خدافظی با سوژش. نه پیچ و خمی نه چالشی نه دلیل منطقی نه معمایی نه حمله ای نه کش و قوسی... فرض رو میزارم دکستر حرفه ایه. خب که چی.؟؟ خب چکار کنم.؟ هی بایستم سورنگ بگیری دستت و آدم بکشی.؟ مثلاً چیه این باید مورد توجه قرار بگیره واقعا.! سریال ابدا بازیگر کاربلد توش نداره( بجز دبرا )... سریال ابدا خط داستان نداره... بعنوان مثال اگر شما از فصل سوم شروع به دیدن کنید واقعا میگم، چیزی رو از دست ندادین. که ازین جهت واسه من خیلی تهوع آوره. تا فصل ۴ که نگاه کردم، هر فصل یه نفر میاد توی سریال و مثله برنامه کودک و طوطی وار به دکستر میگه ما درون ترو میبینیم... وااای تهوع انگیزه. همسر دکستر(ریتا) که بی نهایت روی مخ راه میره، فقط هدفش توی سریال سرویس دادن به دکستره. البته شاید توی نگاه اول این واسه بیننده خوب باشه ولی واسه من که سعی میکنم حرفه ای نگاه کنم فقط و فقط ضعف نویسنده رو می‌رسونه که هیچی واسه گفتن نداره و میخواد وقت هر قسمت رو با یه سری چرندیات پوشش بده. هر موقع دکستر از در وارد میشه این بشمار یک دو سه لباسش در میاره، و بپر تو بغل.... خیلی مسخرس، بابا زندگی این همه داستان داره، خب چیه فقط یه زن رو سوژه جنسی گرفتی... مثلاً اینجوری می‌خواسته پر و بال به دکستر بده که ببینید چقدر خوب همه چیز رو پوشش میده.! همه بهش احترام میذارن ، اعتماد دارن و همه روش حساب باز میکنن ، خب واقعا چرا؟؟؟ دکستر حتی ساده ترین اصول اجتماعی رو بلد نیست، قاعدتا باید انتظار رفتار دیگه ای رو از اطرافیان دکستر داشته باشیم، ولی به طرز عجیبی نویسنده میخواد اونو قهرمان نشون بده. از دید من خیلی آبکی، غیر واقعی و بسیار بسیار بی ربط... یه چیزی که خیلی مسخرس توی سریال اینه که جالبه که فقط با تایپ چهار پنجتا کلمه توی سایت پلیس و بعضا توی اینترنت به اصطلاح آدم بدا رو پیدا می‌کنه که واقعا خنده دار و مسخرس. یه ایالت پیداشون نمیکنه ولی دکستر با چهارتا تایپ پیداشون می‌کنه واصلا هیچ دلیل منطقی ای نویسنده ارائه نمیده که خب چجوری میفهمه و واقعا چندش آوره. سریال بی نهایت پر از سوتی و ایراده که بعنوان مثال به دو تاش اشاره میکنم. توی فصل دوم توی ماشین همکار دکستر (داکس) جعبه نمونه خون مقتول های دکستر پیدا میشه.، پلیس اف بی آی اونو پیدا می‌کنه. ( نمیدونم کساییه که سریال رو میبینن چیزی از اف بی آی میدونن یا نه). و جالبه که پرونده به این بزرگی که اف بی آی و یه ایالت دنبالش میگرده رو دقیقا و بسیار بسیار بسیار کودکانه نمونه ها رو میدن دست دکستر. عاجز بودن ذهن نویسنده توی ایجاد یه چالش و یکمی هیجان منطقی و دنباله دار رو باز هم نشون میده... سوتی بعد توی فصل چهارم هست جایی که آرتور خودش رو از ساختمون میخواد بندازه پایین. اگر شما فقط یک واحد فیزیک پاس کرده باشین متوجه میشین که بسیار بسیار احمقانه اس ذهن کوچیک نویسنده سریال.... آخه چطور میشه چیزی که داره سقوط میکنه رو روی خلا بگیری و خودتم باهاش نری پایین،؟ خیلی مسخره است. خیلی از جاهاش مثه برنامه کودکه. همه چیز راحت حل میشه همه چیز بی دردسر تموم میشه. مثلاً چرا داکس همکار دکستر خیلی کودکانه و بسیار احمقانه توسط ذهن کوچیک نویسنده باید وقتی اسلحه گرفته سمت دکستر ، عقب بکشه و خیلی کودکانه بخوره زمین و با اینکه عضو نیروهای ویژه آمریکا بوده ، دکستر اونو زمین گیر کنه. وای خیلی مسخرس . باور کنید به بعضی قسمتای سریال نگاه میکنم میگم خدایا شکرت که یه سریالایی مثه گات و بریکینگ هستن.!! بخوام ادامه بدم داستانی ازش بیرون میاد...کلام آخر همه چیز سریال یه طرف، امتیاز عجیب و غریب کاربرای دیبا موویز به سریال یه طرف.!!! دوبله سریال هم به طرز دیووانه کننده ای آزار دهندس. بدون تعصب و احساس، نمره من ۷ از ۱۰