Meysam-Hr

تاریخ عضویت : بهم ۱۳۹۶


فیلم های مورد علاقه Meysam-Hr


آخرین نظرات Meysam-Hr

ای کاش این سریال دوبله می‌شد‌.
2019-09-19 12:09:29
مشاهده پست
به جای اینکه سه فصل سریال رو ببینید، فصل اول رو سه بار ببینید. لذت بیشتری داره.
2019-08-25 18:05:28
مشاهده پست
منبعش رو پیدا کردی به خودمم بگو
2019-07-30 11:07:59
مشاهده پست
خواندن متن زیر به کسانی که فیلم را ندیده‌اند توصیه نمی‌شود. ۱-در پایان تیتراژ قسمت اول مرد آهنی (۲۰۰۸)، صحنه‌ای وجود داشت که خبر از اتفاقات بزرگ می‌داد. به مرور و بعد از اکران چندین فیلم مشخص شد که مارول قصد دارد تمامی شخصیت‌های خود را در یک فیلم دور هم جمع کند. ایده‌ای که در آن زمان به غیر از خوره‌های کامیک، هیچ‌کس از میزان عظمت آن تصوری نداشت . حتی عده‌ای معتقد بودند که مارول در این راه شسکت خواهد خورد. اما به لطف برنامه‌ریزی دقیق کوین فایگی (مرد شماره یک مارول استودیو)، مارول فیلم به فیلم جلو آمد و ارتباط آثارش با یکدیگر آنقدر زیاد شد که یک دهه بعد اگر کسی همپای این آثار نیامده باشد قطعا با بخشی از سینما غریبه خواهد بود. البته اینجا قرار نیست درباره دلیل موفقیت مارول صحبت کنیم (که ساعت‌ها می‌توان درباره آن بحث کرد.) اما به صورت خلاصه می‌توان گفت که مارول موفق شد، چون از همان اول نقشه دقیقی داشت. راز مارول نیز اعتماد است. برعکس دی‌سی که برای ساخت دنیای خود به سراغ نام‌های بزرگ مثل نولان و اسنایدر رفت، مارول فرمان را داد به دست کارگردان‌های خارج از راداری همچون برادران روسو، تایکا وایتیتی و جاس ویدون تا جهان بی نظریش را خلق کنند و از این اعتماد نیز نتیجه بزرگی گرفت. ۲- مارول از سال ۲۰۰۸ تاکنون بیست و یک فیلم ساخت تا به پایان بازی برسد. بیست و یک فیلمی که به غیر از چند مورد؛ همچون دو قسمت اول ثور و البته فاجعه هالک شگفت انگیز، آثار خوبی از کار درآمدند و برخی نیز همچون سرباز زمستان و جنگ بی نهایت، استانداردهایی جدید برای ژانر تعریف کردند. حساب آثار متوسطی همچون کاپیتان مارول و انت‌من نیز جداست. قسمت چهارم انتقام‌جویان قرار بود که پایانی بر پروژه بزرگ مارول و آغاز راهی جدید باشد. همه چیز نیز، از تیزرهای متنوع گرفته تا میل عمومی برای دیده شدن فیلم و شگردهای تبلیغاتی مختلف مارول باعث شد تا برای دیدن حماسه‌ای جدید آماده شویم اما آیا پایان بازی واقعا چنین فیلمی است؟ ۳- پایان بازی فیلم خوبی نیست. حتی به عنوان یک فیلم مارولی نیز فیلم خوبی نیست. قطعا که از جنبه فنی ایرادی به فیلم وارد نیست. جلوه‌های ویژه خیره‌کننده و سنگین، موسیقی مناسب‌، و فیلم‌برداری و کارگردانی که کاملا در خدمت فیلم است اما همه این‌ها زمانی ارزش دارد که فیلم از مرحله اول یک پروژه به سلامت عبور کرده باشد: فیلم‌نامه. نمی‌دانیم دقیقا چه اتفاقی در سر پروسه نوشتن داستان این فیلم آمده اما نتیجه نهایی که با آن مواجه هستیم، داستانی ساده و تقریبا بدون نقطه اوج است که به دلایل نامعلوم به پیچیده‌ترین شیوه ممکن بیان شده است. شاهد مدعا، شخصیت‌ها و خط‌های داستانی که در مرحله تدوین نهایی توسط برداران روسو حذف شدند و صحنه‌های که در تریلرهای فیلم وجود داشتند اما در خود فیلم اثری از آن‌ها نیست. این مورد محدود به یکی دو صحنه نیست. مشخص است که از یک جایی به بعد؛ دنیای فیلم آنقدر بزرگ شده که عملا فرمانش از دست کارگردانان فیلم خارج شده و فقط به لطف تیم بازیگری فوق‌العاده و شخصیت‌های دوست داشتنی خود است که موفق می‌شود به سلامت به آخر ریل برسد. ۴- نویسندگان پایان بازی تصمیمانی گرفتند که بیش‌تر آن‌ها اشتباه بوده تا درست. از تبدیل کردن تانوس از یک شخصیت خاکستری به ابر شروری تیره و تار و تک بعدی و حضور کم وی در فیلم گرفته تا لحن فیلم که از یک جایی به بعد توازن کمدی و اکشن را کاملا از دست داده و منجر به خلق صحنه‌های زائد شده است. ایده سفر در زمان قهرمانان به ساده‌ترین شکل ممکن بیان شده و نهایت چالشی که کاراکترها با آن مواجه می‌شوند این است که مدام بین گذشته و حال و آینده سر می‌خورند تا به هدف خود برسند. البته فیلم در این فصل‌های کسل کننده خود چندین ویژگی مثبت دارد: مهم ترین آن نیز حضور شوکه کننده کارن گیلان در نقش نبیولا است که بعد از رابرت داونی جونیور با اختلاف بهترین بازیگر فیلم است. ۵- پایان بازی با آن پایان احساس برانگیز خود می‌تواند به راحتی بیننده خود را جادو کند و ایراد گرفتن از فیلم برای طرفداران پر تعدادش قابل تحمل نیست. اتفاق مشابهی که برای قسمت آخر سه گانه شوالیه تاریکی نولان نیز افتاد و همه به طرز عجیبی تحت تاثیر فضای پیش آمده مشغول تعریف و تمجید از فیلمی هستند که آشکارا فاقد یکپارچگی و داستانی خوب است. دو ویژگی مهمی که در جنگ ابدیت وجود داشت اما در این فیلم اثری از آن نیست. خوشبختانه، دیدن قسمت جدید مرد عنکبوتی توانست کم و کاستی‌های دیدن فیلم را جبران کند. گویی خود مارول نیز از واقعیت آگاه بوده که فاز سوم خود را با ماجراجویی بزرگ پیتر پارکر به اتمام رسانده و نه این فیلم که فقط ادعای بزرگ بودن دارد.
2019-07-30 10:47:07
مشاهده پست
چرا همه دوستانی که با هشتگ یکسان به این سریال حمله کردن همه یک تاریخ عضویت دارند؟
2019-07-12 20:16:46
مشاهده پست
متوجه نشدم دوست عزیز، منظورتان از کپی دقیقا چیست؟
2019-07-12 15:28:57
مشاهده پست
"مطلب پر مفهوم" (کدوم مطلب، کدوم مفهوم) جناب شمشیری که یک کپی دست چندم از نوشته های دیگران بود که سعی میکرد خیلی باکلاس به نظر بیاد. هرچند ایشون درباره سریال نظر نداد. درباره مشکلی نوشت که خب در کشور ما وجود داره و منم تا حدودی باهاش موافق هستم.
2019-07-12 14:54:02
مشاهده پست
غلط املایی با اشتباه فاحش از سر بی سوادی کاملا فرق داره. سال هاست درباره سینما میخونم، چه نوشته افراد حرفه ای و چه کاربران رو در سطح اینترنت. خیلی راحت میتونم یک متن پرمدعا که که نگارنده هیچ اعتقادی بهش نداره و صرفا از سر خودنمایی نوشته شده رو از یک متن درست و حسابی که اشتباه تایپی داره تشخیص بدم.
2019-07-12 14:46:25
مشاهده پست
شما اول یاد بگیر که مضمحل چجوری نوشته میشه و بعد کار نقد و بررسی رو شروع کن. ممنون
2019-07-12 14:29:50
مشاهده پست
تابستان سال ۲۰۱۶، هنگامی که کمپانی نت‌فلیکس سریال جدیدی تحت عنوان چیزهای عجیب منتشر کرد، هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که این مینی سریال کوچک (ابتدا قرار بود که با همان فصل اول پایان بگیرد.) در کنار انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور تبدیل به یکی از پدیده‌های سال شود. سریالی که توسط دو برادر عشق سینما ساخته شده و وینونا رایدر تنها ستاره مشهور آن محسوب می‌شد. چیزهای عجیب قبل از هرچیز یک غافلگیری بزرگ است. اثری که ابتدا قرار بود یک نوستالژی درباره آثار علمی-تخیلی دهه هشتاد باشد، به لطف هوشمندی برادران دافر و شناختی که از پتانسیل مخلوق خود داشتند تبدیل به یکی از تحسین‌شده‌ترین مجمو‌عه‌های چند سال اخیر شده است. چیزهای عجیب سریالی برای عاشقان ژانر علمی تخیلی است. انگار که برادران دافر یک کتاب به نام «راهنمای ساخت آثار علمی تخیلی» داشته و مو به مو از آن الهام گرفته باشند. همه چیز برای مخاطبین ژانر آشنا است. از آزمایشگاهی که کارهای پلید انجام می‌دهد بگیرید تا بچه‌های ۱۲ و ۱۳ ساله‌ای که با دوچرخه‌های خود قهرمان داستان هستند. سریالی که به راحتی می‌تواند از ذهن استفن کینگ یا اسپیلبرگ جوان بیرون آمده باشد. دوست دارید از کدام نقاط قوت سریال بگویم؟ از شخصیت‌ها شروع کنیم: شش هفت نوجوان که به طرز باورنکردنی همه آن‌ها جذاب و دوست‌داشتنی هستند. شیمی حیرت‌انگیز بین شخصیت‌ها آنقدر بالا است که نویسندگان بخش عظیمی از داستان (به خصوص در فصل سوم) را از همین طریق جلو می‌برند. گرچه بزرگترها نیز در داستان نقش دارند اما قهرمانان سریال آخرش همین بچه‌ها هستند که باید بیایند و مشکلات را حل کنند، حال می‌خواهد به کمک قدرت‌های فراطبیعی الون باشد یا هوش داستین یا کله‌خر بودن مایک. بچه‌ها، آخرین سنگر برای پیروزی خیر بر شر هستند. اجرای بازیگران نیز درخشان است؛ از میلی بابی براون در نقش الون گرفته تا نوا اشنپ که به نظر صاحب این قلم نه تنها بهترین در میان بازیگران نوجوان که با اختلاف بهترین بازیگر کل سریال است. در میان بازیگران بزرگسال نیز، دیدن وینونا رایدر دوست داشتی لذت بزرگی دارد. چیزهای عجیب یک مثال خوب برای استفاده درست از کلیشه‌ها برای خلق چیزی کاملا جدید است. برای مثال ببنید که شخصیت هاپر که تمام کلیشه‌های یک کلانتر در چنین داستان‌هایی را دارد چگونه با یک دیالوگ‌‌‌نویسی منحصر به فرد و اجرای باور پذیر دیوید هاربر تبدیل به یکی از بهترین شخصیت‌های داستانی در چند سال اخیر شده است. صحبت کردن درباره مسائل فنی از جمله دقت در طراحی فضای دهه هشتاد، ارجاعات هوشمندانه به آثار علمی-تخیلی و موسیقی متن شاهکاری که برنده جایزه امی شده، چیزی است که بارها درباره آن نوشته شده و طرفداران برای پیدا کردنش نیاز نیست خیلی خود را به دردسر بیندازند. دو فصل اول چیزهای عجیب با تکیه بر ساختار قدرتمند خود موفق می‌شود بیننده را در یک تجربه بدون ریا و خالص از یک ماجراجویی علمی-تخیلی شریک کند. فصل سوم که آمریکایی‌ترین فصل سریال است در کنار نگه داشتن نقاط قوت دو فصل قبلی سعی داشته چیزهای جدیدی را امتحان کند. عناصری که در بعضی مواقع همچون وجود روس‌ها، توی ذوق می‌زند و در برخی مواقع همچون فاش شدن گذشته بیلی به بخش درخشان قصه تبدیل میشود. دافرها گفته‌اند که فصل چهارم سریال حال و هوای متفاوتی خواهد شد و پایان بندی درخشان فصل سوم نیز گفته آن ها تایید می‌کند. تا آن موقع توصیه‌ام این است که بروید و تمامی آثاری که این دو برادر در ساخت چیزهای عجیب از آن الهام گرفته‌اند را تماشا کنید (پیدا کردنش برای فیلمبازان نباید خیلی سخت باشد.) و از حجم میزان تسلط این دو برادر بر تاریخچه ژانر حیرت کنید. بعد از این کار متوجه خواهید شد که «سرگرمی» مسئله بسیار مهمی است، شاید مهم‌ترین چیز در سینما باشد. پس زنده باد سرگرمی.
2019-07-12 11:51:54
مشاهده پست
شباهت ظاهری و صدای جوزفین لانگفورد حتی به عنوان خواهر به کاترین لانگفورد بیش از حد زیاده.
2019-06-25 12:41:25
مشاهده پست
چجوری میشه برای ساب سن زیرنویس این فیلم رو فرستاد؟
2018-12-14 15:07:29
مشاهده پست
جدا از همه نکات مثبت فیلم مثل کارگردانی شاهکار شزل یا بازی کلر فوی، چیزی که با روح و روان آدم بازی میکنه موسیقی شاهکار جاستین هورویتزه. کمترین حقش نامزدی اسکاره
2018-11-25 15:32:42
مشاهده پست