معلوم نيست، اميدوارم بشه.

درود بر تو.

مینویسم که برگرد چون.....تنها مانده ام!!!!

درود بر شما دوست عزیز و گرامی. سریال هایی که میخوام معرفی کنم برای من به شخصه تماشا کردنشون جذاب و بعضا متحیر کننده بود! و پیشنهاد میکنم حتما ببینید. The Wire Peaky Blinders Fargo Westworld True Detective Hannibal Vikings Mr Robot The Leftovers Barry Killing Eve Sharp Objects (miniseries) Patrick Melrose (miniseries) Mindhunter Billions Ray Donovan Power The Witcher

بریکینگ‌بد گونه‌ای رادیکال از مجموعه‌ای تلویزیونی است. نوعی بسیار قوی از یک مجموعه‌ی پربیننده: نمایشی که شما را همزمان به ترس و اشتیاق وامیدارد. The New Yorker | Emily Nussbaum

تنها پاسخی که میشه به این کامنت پوچ در مورد برکینگ بد (شاهکار درام) داد اینه که مخاطب عزیز رو به ندیدن هیچ فیلم و سریال امریکایی تا پایان عمر توصیه کرد! مگر اینکه این دیدگاه دگماتیسمی خودش رو در مورد بهترین سریال تاریخ تغییر بده.

درسته.

فصل سوم سریال Westworld با حضور Aaron Paul منتشر شد.

فصل سوم سریال Westworld با حضور Aron Paul منتشر شد.

درود بر تو مخصوصا که شاهد حضور هنک بودیم.

❤

درود فصل پنجم اسپین آف سریال (Better Call Saul) منتشر شد.

درود قسمت اول از فصل پنجم اسپین آف سریال (Better Call Saul) منتشر شد.

درود حق با شماست دوست عزیز. اسپین آف برکینگ بد رو باید تو این لیست قرار میدادم که یادم رفت! اسپین آف فوق العاده اس درست مثل خود سریال و پیشنهاد میکنم حتما ببینید.

سريال مدت هاست به اتمام رسيده عزيز.

درود بر شما.

منم خوش حال شدم از ديدنتون.

درود Breaking Bad Game of Thrones Fargo The Leftovers The Witcher Black Mirror Peaky Blinders Killing Eve Mindhunter Mr. Robot Barry Westworld True Detective Sharp Objects (miniseries) The Haunting of Hill House 13 Reasons Why The Boys Hannibal Ray Donovan Supernatural

درود The Witcher (ویچر) رو ديدم. فوق العاده بود. شنيدم قراره هشت فصل ازش بسازن، اما فكر ميكنم زودتر از اينا شكست بخوره!

Welcome back Diba!

درود بر تو. خوش حالم شدم دیدمت. وایکینگز رو هم میبینیم و تا حدودی راضی ام ازش. این که آیوار برنده میشه یا بیورن آیرونساید سخت بشه بهش جواب داد. و در آخر باید بگم همچنان هیچ سریالی به برکینگ بد نمیرسه و نخواهد رسید!

درود بر تو. خسته نباشی ………. :)))) ♥♥♥♥

عجبا! این نوع سریال دیدن واقعا عجیبه! نه نگاه میکنم اما بد افت کرده!

درود بر تو منم خوش حالم میبینمت خبری نیس.سلامتی در ضمن خیلی هم خیلی هم... فیلم خوبی بود

پایین تر طرفداری کردم.

شاهکار! پیشنهاد میکنم این فیلم رو بیش از یک بار ببینید.

درود بر تو.

احتمالا همینطوره که تو میگی.

درود به SPN family متاسفانه چند روزی موفق نشدم به سایت سر بزنم هنوز فصل اخرو ندیدم و شدیدا منتظرم کیفیت وب بیاد. از رویا عزیز عذر میخوام بایت این که زیر اون کامنتی که درخواست کرده بود احساسمون رو راجع به سریال بیان کنیم موفق به ثبت نظر خودم نشدم. اما اینجا میخوام نظرمو راجع به سریال بگم اونم اینه که خب به طبع خوش حالم از شروع فصل جدید و نهایی و از یه طرف هم خیلی ناراحتم از این که فصل اخر سریال هست و باید واسه همیشه باهاش خداحافظی کنیم امیدوارم سم و دین (جنسن اکلس وجرد پادالکی) رو تو یه سریال دیگه کنار هم ببینیم چون من واقعا دلم واسه این دو عزیز تنگ میشه. هر چند احتمالش کمه.

وینس گیلیگان از مجموعه برکینگ بد به طور رسمی جدا شد. وی پس از ساخت سریال، اسپین‌آف و فیلم این دنیای تلویزیونی اعلام کرد قصد ترک آن را دارد.

درود صادق جان فیلمو دانلود کردم و منتظر زیرنویسم که بیاد بعد ببینم. ولی بازش که کردم به نظر میاد با یه فیلم چیز خیلی خفن طرفیم صادق! فیلم یه فلاش بک هایی داره از زمان اسارت جسی تو اخرای فصل پنج که خیلی جامع تر توضیح میده اون زمانی که والت از شهر رفته بود چیا به جسی گذشته. بیشتر نمی گم تا خودت ببینی.

BOOOOOOOM! El Camino A.Breaking Bad.Movie منتشر شد

درود اون که آره شکی نیس شما مفید تری خبری ندارم

درود سپاس محبت داری عزیز

سریال ارزشمند و با اصالت. اسپویل ممنوع!

درود ماری. به به چه عجب بالاخره تشریف فرما شدی. واقعا خسته نباشی. شاید تو از اونایی هستی که تو بعضی اپیزودها محو شدی یا یه اپیزود رو تو سه روز دیدی یا... چون تجربشو داشتم میگم:)))))))))))) البته نه در مورد برکینگ بد.

13 روز! #ElCamino

درود بر تو.

در تریلر و کلیپ منتشر شده توسط نتفلیکس (که حول یک سؤال در مورد فرار جسی پینکمن از Skinny Pete، شخصیت مجموعه قبل، می چرخد)، و آن نیز با کمال تعجب چیز زیادی نمی گوید، تأیید می کند که این مجموعه جدید حول و اطراف شخصیت جسی پینکمن که از اسارت فرار کرده است، خواهد چرخید. . مشخص است که مقامات و مسئولان زیاد با او مهربان نبوده اند، تا او به طور ملایم به زندگی خود ادامه دهد. . و اما هیچ سخنی درمورد ظاهر شدن محبوب ترین شخصیت این سریال، یعنی والتر وایت وجود ندارد. هنرپیشه برایان کرنستون که نقش همان والتر وایت را بازی می کند، پیش از این اذعان کرده بود که این فیلم در حال وقوع و ساخت است، اما اگر در این سری جدید شخصیت افسانه ای خود را بازی می کرد، این را نمی گفت. ال کامینو به صورت منحصر به فرد به شبکه جهانی Netflix می آید و این شبکه نشان می دهد که به AMC نخواهد آمد. اگر چنین است، این نشان می دهد که چقدر Breaking Bad به Netflix در طول سالها بسیار وابستگی داشته است. در حالی که این سریال مطمئناً نام اولیه خود را در تلویزیون معمولی به نمایش گذاشته است، سازنده نمایش وینس گیلیگان (Vince Gilligan) ادعا کرده است که نتفلیکس “ما را بالا نگه داشته است” با کمک به بینندگان در تماشا و افزایش تماشای قسمت های آخر. این سرویس پخش انلاین همچنین تنها راه برای تماشای سری مجموعه جالب Better Call Saul نیز است که به وکیل سال گودمن در Breaking Bad اشاره می کند. اما از یک نظر، این نمونه فیلم ها برای Netflix یک پیشرفت منطقی خواهد بود، زیرا بسیاری از افراد در هیچ کجای دیگر نمی توانند این نمایش های تلویزیونی را تماشا کنند.

عذر میخوام دوستان مطلب پایین رو به اشتباه در این صفحه پیست کردم!

در تریلر و کلیپ منتشر شده توسط نتفلیکس (که حول یک سؤال در مورد فرار جسی پینکمن از Skinny Pete، شخصیت مجموعه قبل، می چرخد)، و آن نیز با کمال تعجب چیز زیادی نمی گوید، تأیید می کند که این مجموعه جدید حول و اطراف شخصیت جسی پینکمن که از اسارت فرار کرده است، خواهد چرخید. . مشخص است که مقامات و مسئولان زیاد با او مهربان نبوده اند، تا او به طور ملایم به زندگی خود ادامه دهد. . و اما هیچ سخنی درمورد ظاهر شدن محبوب ترین شخصیت این سریال، یعنی والتر وایت وجود ندارد. هنرپیشه برایان کرنستون که نقش همان والتر وایت را بازی می کند، پیش از این اذعان کرده بود که این فیلم در حال وقوع و ساخت است، اما اگر در این سری جدید شخصیت افسانه ای خود را بازی می کرد، این را نمی گفت. ال کامینو به صورت منحصر به فرد به شبکه جهانی Netflix می آید و این شبکه نشان می دهد که به AMC نخواهد آمد. اگر چنین است، این نشان می دهد که چقدر Breaking Bad به Netflix در طول سالها بسیار وابستگی داشته است. در حالی که این سریال مطمئناً نام اولیه خود را در تلویزیون معمولی به نمایش گذاشته است، سازنده نمایش وینس گیلیگان (Vince Gilligan) ادعا کرده است که نتفلیکس “ما را بالا نگه داشته است” با کمک به بینندگان در تماشا و افزایش تماشای قسمت های آخر. این سرویس پخش انلاین همچنین تنها راه برای تماشای سری مجموعه جالب Better Call Saul نیز است که به وکیل سال گودمن در Breaking Bad اشاره می کند. اما از یک نظر، این نمونه فیلم ها برای Netflix یک پیشرفت منطقی خواهد بود، زیرا بسیاری از افراد در هیچ کجای دیگر نمی توانند این نمایش های تلویزیونی را تماشا کنند.

اصلاح: بریکینگ

Linda Stasi از New York Post (منتقد): “بریکنیگ بد“ مجموعه‌ای که برای شکلگیریِ ترکیبِ نادری از "محوریتِ هالیوودی" و "محبوبیتِ طرفداران" سال به سال مدیریت شد.

20 روز! #ElCamino

درود. نسخه ها دو زبانه هستند عزیز. میتونید جریان صوتی رو به زبان اصلی تغییر بدید.

به نظرم وایکینگ ها مثل پیکی بلایندرز با زبان اصلی دیدنش به مراتب بهتر از با دوبله دیدنه. البته نظر طرفداران دوبله هم محترمه.

بهتره امیدوار باشیم عزیز.

درود بر تو شک نکن همینطوره وینس گیلیان مثل بنیاف و وایس نیست که

20 روز! #ElCamino

مخلص. محبت داری عزیز.

اندکی صبر سحر نزدیک است.

در حالی که کمتر از یک ماه تا انتشار فیلم El Camino: A Breaking Bad Movie فاصله داریم، نتفلیکس تریلر جدیدی از آن به اشتراک گذاشته است. . جسی پینکمن با نقش آفرینی آرون پاول طی پنج فصل سریال برکینگ بد لحظات تلخ و ناراحت کننده بسیاری تجربه کرده است. تریلر جدید فیلم El Camino: A Breaking Bad Movie هم سعی می‌کند تا به‌طور خلاصه وار به مهم‌ترین آن‌ها بپردازد. از مرگ آندریا کانتیلو و جین مارگولیس تا عدم توانایی‌ جسی برای فرار از چنگال والتر وایت، همه و همه در این تریلر قرار گرفته‌اند. . از دیگر نکات جالب تریلر جدید El Camino: A Breaking Bad Movie می‌توان به پخش آهنگی از گروه Chloe x Halle در سرتاسر آن اشاره کرد. این آهنگ، تناسب بسیاری با فضای اثر دارد. در ضمن، تریلر به‌طور غیرمستقیم به این موضوع اشاره می‌کند که احتمالاً در جریان فیلم سینمایی برکینگ بد، جسی با مشکلات و چالش‌های بسیاری روبرو خواهد شد و به همین سادگی‌ها نمی‌تواند از گذشته خود فاصله بگیرد. . در ابتدای تریلر از جسی پینکمن خواسته می‌شود تا هر چه که به یاد می‌آورد را بیان کند؛ موضوعات مربوط به کار، مشکلات شخصی یا هر فعالیت خلافکارانه‌ای که او شاهد یا بخشی از آن بوده است. سپس، اتفاقات مهم سریال برکینگ بد به‌طور خلاصه‌وار به نمایش در می‌آید. اوایل شهریور ماه بود که شرکت نتفلیکس از فیلم با نام El Camino: A Breaking Bad Movie رونمایی کرد. این اثر سینمایی توسط وینس گیلیگان، خالق سریال، نویسندگی و کارگردانی شده و قرار است به جسی پینکمن بپردازد. او که اکنون یک فراری محسوب می‌شود، باید از ماموران قانون، اسیر کنندگان و صد البته گذشته‌اش فرار کند. . در پایان، لازم به ذکر است که El Camino: A Breaking Bad Movie در تاریخ ۱۱ اکتبر معادل ۱۹ مهر ماه در سرویس استریم نتفلیکس قابل تماشا خواهد بود. همچنین مدتی پس از آن در شبکه کابلی AMC پخش می‌شود.

فیلم برکینگ بد، قرار است طرفداران را دوباره با شخصیت محبوب داستان یعنی جسی پینکمن (آرون پاول) متحد کند. جسی در پی فرار چشمگیر و دراماتیک خود از اسارتش، به این نتیجه می‌رسد که باید به هر شکلی که شده با گذشته خودش کنار بیاید تا بلکه بتواند یک نوع آینده‌ای برای خودش بسازد.

درود بر شما دوست عزیز و گرامی. پیشنهاد میکنم سریال جذاب Killing Eve و The Leftovers (درام به شدت زیبا با موسیقی متن عالی) را اگر تماشا نکردید تماشا بفرمایید.

Tom Gliatto از People Weekly (منتقد): بریکینگ بد پیچیدگیِ داستان‌سرایی در عصرِ مدرنِ تلویزیون را به مراحل بالاتری ارتقا داد.

30 روز! #breakingbadmovie

درود بر تو.

Maureen Ryan از The Huffington Post (منتقد): بریکینگ‌بد یکی از بهترین مجموعه‌های عصر طلایی تلویزیون است. همان دو قسمت ابتدایی فصل پنج سریال هیچ فرصتی به تماشاگرانش نداد تا غیر از این فکر کنند.

jonquil آره داداش حق با توست:)))

درود بر تو.

سه قسمت پخش شده تا اینجا مثل همیشه عالی بودن. واژه افت برای این سریالِ معرکه تعریف نشده.

سریال بعد از پنج فصل به کار خودش پایان داد عزیز. در مورد فیلم باهات موافقم، هر چند میتونستن همین هم خبری نباشه. پیشنهاد می کنم اگه به دنیای برکینگ بد خیلی علاقه داری اگه اسپین اف برکینگ بد (Better Call Saul) رو ندیدی ببین.

درود عزیز. متاسفانه نمیتونم دقیقا تمام سکانس های جنسی سریال رو در هر قسمت از هر فصل رو بگم، اما فکر می کنم بعد از فصل اول و دوم شاهد صحنه های بسیار اندک یا حتی هیچ صحنه جنسی خواهیم بود. اما پیشنهاد می کنم حتما این سریال فاخر و ارزشمند رو تماشا بفرمایید.

Verne Gay از Newsday (منتقد): محکم، کارا و هدایت شده توسط یه چاقوی جراحی!... بریکینگ‌بد، جسدی است از شگفتی.

35 روز! #breakingbadmovie

معذرت میخوام کلا هنگ کردم فکر کردم تو ماه مهریم!

درود بر تو.

درود سپاس از شما دوست عزیز و گرامی بخاطر این همه لطف و محبتی که نسبت به من داشتید. این سریال واقعا صحنه جنسی به اون صورت نداره که شما رو از دیدنش صرف نظر کنید. این سریال به قدری فوق العاده اس و نکات مثبت زیادی داره که همون اندک صحنه های جنسی هم خیلی به چشم نمیاد.

درود البته باید می‌نوشتم شش روز نه هفت روز البته الان فقط پنج روز مونده تا فیلم برکینگ بد.

7 روز!

Tim Goodman از The Hollywood Reporter (منتقد): موضوع عجیبی نیست اگر «بریکینگ بد» بعنوان یک شاهکار شناخته شود؛ بلکه آن سرانجام در قسمتی از معبدِ خدایان مستقر خواهد شد.

به به!

خواهش.

Brian Lowry از Variety (منتقد): با قاطعیت می‌توان گفت که هیچ سریالی غیرقابل پیش‌بینی همچون بریکینگ‌بد وجود ندارد؛ و این پیشرویِ حساسِ عواملِ تحریک‌پذیر، برای سال‌ها موجب حیرت و شگفتی خواهد شد.

درود دوستان. . افتخارات بریکینگ بد (Breaking Bad): . . . جایزه امی (بخش ساعات پر‌بیننده): . 2008 بهترین کارگردانی سریال درام: وینس گیلیگان (نامزد) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (برنده) . 2009 بهترین سریال درام: " گروه کارگردانان و نویسندگان " (نامزد) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (برنده) بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام: آرون پال (نامزد) . 2010 بهترین سریال درام: " گروه کارگردانان و نویسندگان " (نامزد) بهترین کارگردانی سریال درام: میشل مکلارن (نامزد) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (برنده) بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام: آرون پال (برنده) . 2012 بهترین سریال درام: " گروه کارگردانان و نویسندگان " (نامزد) بهترین کارگردانی سریال درام: وینس گیلیگان (نامزد) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (نامزد) بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام: آرون پال (برنده) - جیانکارلو اسپوسیتو (نامزد) بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال درام: آنا گان (نامزد) بهترین بازیگر میهمان مرد سریال درام : مارک مارقولیس (نامزد) . 2013 بهترین سریال درام: " گروه کارگردانان و نویسندگان " (برنده) بهترین کارگردانی سریال درام: میشل مکلارن (نامزد) بهترین نویسندگی سریال درام: جورج مستراس (نامزد) - توماس شناوز (نامزد) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام : برایان کرانستون (نامزد) بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام : آرون پال (نامزد) - جاناتان بنکز (نامزد) بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال درام: آنا گان (برنده) . 2014 بهترین سریال درام: " گروه کارگردانان و نویسندگان " (برنده) بهترین کارگردانی سریال درام: وینس گیلیگان (نامزد) بهترین نویسندگی سریال درام: وینس گیلیگان (نامزد) - موریا ولی-بکت (برنده) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (برنده) بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام: آرون پال (برنده) بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال درام: آنا گان (برنده) . . . جایزه گلدن گلوب: . 2011 بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (نامزد) . 2012 بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (نامزد) . 2013 بهترین سریال درام: (نامزد) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (نامزد) . 2014 بهترین سریال درام: (برنده) بهترین بازیگر نقش اصلی مرد سریال درام: برایان کرانستون (برنده) بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام: آرون پال (نامزد) . . . (برگرفته شده از topmovies.blog.ir)

بالاخره فصل جدید اومد. Peaky Fucking Blinders

دمت گرم.

درود بر تو.

خیر.

Jese البته.

درود دوستان. اینستاگرام نتفلیکس دقایقی پیش ویدویی از فیلم برکینگ بد با حضور دوست جسی Skinny Pete (Charles Baker) منتشر کرد. کپشن به شرح زیر است: What Happened to Jede Pinkman? El Camino: A Breaking Bad Movie October 11 لازم به ذکر است که فیلم سینمایی برکینگ بد ۱۹ مهر ماه از همین شبکه پخش خواهد شد.

ما هم بی صبرانه منتظریم.

درود بر تو. بی صبرانه منتظرم داداش.

این سریال خیلی زود ترجمه میشه و فایل زیرنویس هم به زودی در اختیارمون قرار میگیره. فقط باید کمی صبر کرد.

بسیار

کاملا مخالفم این سریال یه سریال بیسار عالی و سطح بالا به شمار میره که هر مخاطب و رنج سنی میوتنن تماشا کنن. به نظرم سریال یه تراژدی تلخ رو به شکل خارق العاده ای روایت میکنه جوری که مو به تن آدم سیخ میشه.

درود بر تو با این کامنت زیبایی که تایپ کردی.

بی صبرانه منتظر انکود X265 هستم.

درود دوست عزیز. این تئوری ها اغلب جنبه فان داره و نباید خیلی جدی گرفته بشه. مانا باشی.

سپاس. درود بر تو. دقیقا همینطوره.

سپاس دوستان.

سریال خوبی میخوره باشه امیدوارم نا امیدمون نکنه!

درود بر تو. منم این فیلم رو بیشتر از دوتای قبلی دوست داشتم.

درود دوستان. زمان انتشار فصل 10 رو اگه میدونید ممنون میشم بگین.

درود دوستان. پیشنهاد میکنم آلبوم موسیقی متن خاص و فوق العاده این فیلم اثر تایلر بیتس رو دانلود کنین. فکر میکنم آهنگ محبوب بیشتر شما از این فیلم مثه من آهنگ “Winter at the Continental” باشه. اگه یادتون بیاد آهنگ “Winter” درست قبل از شروع سکانس نبرد یعنی دقیقا در دقیقه 01:31:43 پخش شد. البته آهنگی که در آلبوم (OST) قرار داره یه ریمیکس تکنو از همین آهنگ معروف “Winter” از Vivaldi هست. تایلر بیتس خیلی عالی این موسیقی کلاسیکال رو مدرنایز کرده و در دنیای جان ویک قرار داده. دوستان موسیقی متن این فیلم رو از دست ندهید.

درود دوستان. . ویژگی‌های تصویری شگفت‌انگیز بریکینگ بد (Breaking Bad): . . . فیلمبرداری سریال استادانه و هنرمندانه است. هنری که هر فیلمسازی ریسک استفاده‌ی از آن را نمی‌پذیرد. روشی که در آن از فضاهای خالی و لانگ‌شات و مدیوم‌شات های مبهم و راز آلود استفاده می‌شود. این روش می‌تواند گاهی اوقات کسل‌کننده و حوصله سربر باشد اما استفاده‌ی بجای آن در «بریکینگ بد» جذابیت آن را صد افزون کرده است. در کنار این‌، روش‌های نوین فیلمبرداری در صحنه های پرتنش و پر‌استرس را اضافه کنید که بدون هیچ دیالوگی در القای مفاهیم سریال به مخاطب کمک می‌کند. رنگبندی اصلی سریال بر مدار رنگ قهوه‌ای و زرد جریان دارد. شاید برای کسانی که سریال را نگاه کرده‌اند سوال باشد که برای چه ایالت نیومکزیکو برای فیلمبرداری و پیشبرد داستان استفاده شده است. یکی از جواب ها می‌تواند به علت تقابل فرهنگی با اسپانیایی‌زبان ها و فراوانی مواد مخدره در این ایالت باشد؛ اما دلیل اصلی آن چیز دیگری است: صحرا (!) صحرا در علم روانشناسی نشان‌دهنده ی بلوغ فکری، اندیشه و منطق است. نشان‌دهنده‌ی یک تعادل روحی برای داشتن یک زندگی مرفه و بی‌دغدغه. همچنین رنگ قهوه‌ای و زرد جلوه‌گر آسایش، آرامش، محبت، اعتماد، صداقت و قضاوت صحیح است. ویژگی هایی که گرچه در ابتدای داستان بیشتر به چشم می‌آید اما در ادامه‌ی سریال به تدریج رنگ می بازند و نوعی تناقض میان محیط و زندگی والتر وایت نمایان می‌شود. این رنگبندی‌ها به کرار به وسیله‌ی فیلمبرداری مورد تاکید قرار می‌گیرد. . . . (برگرفته شده از topmovies.blog.ir)

من با زبان اصلی دیدم اما میدونم که حق با توست قطعا.

درود بر تو.

این سریال معرکه اس دوستان، حتما ببینید.

jonquil سپاس از توضیح جالبت. استفاده کردم.

درود بر تو.

درود بر تو.

متاسفانه حضور ذهن ندارم عزیز.

حق داری!

درود این سریال تنها سریالی هست که اگه 100% نگم 99% نقدهایی که در موردش توسط منتقد ها صورت گرفته مثبت هست. این سریال به جرات میتونم بگم بهترین سریال در تاریخه. حتما ادامش بده عزیز شک نکن!

درود دوستان. هشدار اسپویل. . نویسندگی ماهرانه بریکینگ بد (Breaking Bad): . . . موضوع داستان خود به تنهایی عامل مهمی برای تشویق مردم به تماشای سریال/فیلم است؛ اما بوده اند سریال/فیلم هایی که با وجود داشتن موضوعی قابل انعطاف، نتوانسته اند به موفقیت برسند یا محبوبیت خود را حفظ کنند. «بریکینگ بد» اما در هیچ شرایطی تحت تاثیر عوامل بیرونی و هیجانات کاذب نویسندگان قرار نگرفته و هیچگاه از مسیر منطقی خود خارج نگشته است. داستان سریال از متن یک زندگی عادی آغاز می‌شود. (شاید همین ویژگی بارز سبب محبوبیت بیشتر بریکینگ بد شده باشد). به تدریج و با مرور زمان جریان زندگی والتر وایت به مسیری پیچیده منحرف میشود؛ با وجود اینکه میخواهد به خانواده ی خود القا کند که هنوز زندگی به همان منوال گذشته در حال جریان است. تغییر این مسیر کاملا هوشمندانه به سیستم اجتماعی جامعه (به خصوص در آمریکا) میتازد. جامعه ای که والتر وایت ساده لوح را در گوشه ای از ناکجا آباد زندگی پرت کرده است. این انتقاد اما در طول سریال هیچگاه به حالت شعار در نمی‌آید و چه بسا به تدریج و با آشنا شدن بیشتر با شخصیت والتر وایت، ما اشتباهات او در قبال جامعه را نیز می بینیم. بخش بزرگی از پیام اخلاقی سریال نیز در همین کشمکش ها و سرانجامشان نهفته است. هیچ لحظه‌ای از سریال بی جهت نشان داده نمی‌شود و هیچ دیالوگی خالی از نکته‌ای برای تکمیل این پازلِ شگفت انگیز نیست. پازلی که جزء به جزء آن، با هنرمندی و درایت، در قالب‌بندی کلی سریال پخش شده‌اند. پیمودن این مسیر از ابتدا تا انتها همواره روی ریل منطقی‌ای از اتفاقات طی می‌شود و هیچگاه کارگردان در قسمتی از سریال به عقب نشینی یا تصحیح اتفاقات گذشته برنمی‌آید. هر قسمت از سریال به خوبی پرداخت شده است. هیچ سکانسی و دیالوگی بی‌جهت در مسیر سریال قرار نگرفته اند؛ بلکه همه ی اتفاقات در خدمت هدف نهایی سریال قرار دارند. همین پیوستگی و منطقِ کاری سبب می‌شود که سریال به مرور زمان (به خصوص در فصول پایانی) شما را تحت تاثیر جریانات قرار دهد؛ بطوریکه میخکوب صفحه‌ی نمایشگرتان خواهید شد! . . . (برگرفته شده از topmovies.blog.ir)

سپاس دوست عزیز.

درود دوستان لانا دل ری یه آهنگ فوق‌العاده و خفن به نام 'Season of the Witch' برای این فیلم خونده که پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنید.

درود به همه عزیزان، برای آنهایی که سریال را ندیده اند. . درباره ی بریکینگ بد (Breaking Bad): . . . «بریکینگ بد» مجموعه‌ای تلوزیونی است که در ژانر درام جنایی و در 5 فصل برای شبکه AMC آمریکا از سال 2008 تا 2013 ساخته شد. «بریکینگ بد» به سرعت به یکی از تحسین شده ترین سریال‌های تاریخ تبدیل شد بطوریکه از سایت‌های معتبری همچون IMDB امتیاز 9.6 از 10 و Metacritic امتیاز 99 از 100 (برای فصل پنجم) را کسب کرده است. این موفقیت ها به قدری ادامه یافت که با عنوان «ارزشمندترین سریال تاریخ» در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد. قسمت آخر سریال Felina با تماشای همزمان 10.28 میلیون نفر در سراسر آمریکا تبدیل به پرتماشاگرترین برنامه‌ی تاریخ تلوزیون کابلی آمریکا شد. برخی از منتقدان قسمت 14 از فصل پنجم سریال Ozymandias را "بهترین قسمت پخش شده در تاریخ تلویزیون" می‌دانند. این قسمت از سایت IMDB امتیاز 10 از 10 را گرفته است. از موفقیت‌های دیگر «بریکینگ بد» در طول 6 سال، نامزدی در بیش از 300 عنوان جایزه از جشنواره‌های مختلف بود که توانست 94 تای آنها را تصاحب کند. از جمله 7 جایزه امی و 2 جایزه گلدن گلوب. سازنده و تهیه کننده‌ی سریال وینس گلیگان است که کار تولید فیلم را در شهر آلبوکرکی (ایالت نیو مکزیکو آمریکا) به انجام رساند. وی که پیش از این کار در مجموعه‌ی تلوزیونی X-fils را تجربه کرده بود، طرح پیشنویس «بریکینگ بد» را به شبکه‌های معتبر ارائه داد اما با برخورد سرد آنها مواجه شد تا اینکه شبکه AMC برای ساخت آن به گیلیگان اعتماد کرد. اعتمادی که باعث شد هر دو طرف پیروز از آن خارج شوند. کاراکتر اصلی سریال «والتر وایت» (با هنرنمایی برایان کرانستون) است که نقش یک دبیر شیمی سختکوش دبیرستان را ایفا می‌کند. او پس از آنکه از ابتلا به بیماری سرطانش اطلاع می‌یابد برای تامین مخارج خانواده خود، با کمک جسی پینکمن (با هنرنمایی آرون پال) –دانش آموز سابقش– دست به تولید مت آمفتامین (شیشه) می‌زند. در سراسر سریال، والتر وایت نقش تولیدکننده و فروشندهأی شیشه را بر عهده دارد تا از این طریق منابع مالی خانواده‌ی خود را پس از مرگش تامین کند. به مرور ابعاد مختلفی از زندگی والتر وایت نمایان می‌شود و مشکلاتی بسیاری سر راهش قرار می‌گیرد. ورود او به حیطه‌ی خارج از قوانین کشور در حالی اتفاق می‌افتد که برادر زنش در اداره‌ی مبارزه با مواد مخدر DEA مشغول به کار است. . . . (برگرفته شده از topmovies.blog.ir)

Babakvimeo بله حق باشماست. من اول فکر می کردم این بهتر باشه اما بعد متوجه شدم Warrior بهتره.

واقعا زبان زبان قاصر است در توصیف این سریال!

درود بر تو.

Dogtor حق با شماست. قطعا جنگجو (Warrior) نسبت به این سریال بهتره.

نه عزیزم

mobin درود همین دیروز جنگجو (Warrior) رو تموم کردم و به نظرم سریال خوبی بود اما یه حسی بهم میگه این بهتر از Warrior هست.

درود. کدک x265 به مرور اضافه خواهد شد.

بله میدونم دوست گرامی. با توجه به تم و شباهت دو سریال میخواستم بدونم کدوم میخوره بهتر باشه.

درود دوستان. به نظرتون این سریال بهتره یا Warrior ؟

درود. خیر فکر نمی کنم این طور باشه.

به به لاگرتا همسر اول رگنار دانلود واجبه!

به نکته خوبی اشاره کردی آقا رضا.

درود بر تو دوست عزیز و گرامی.

این سریال از شروع تا پایان سراسر جذاب و هیجان انگیزه.

درود بر تو.

درود دوست عزیز تنها اسپین اف این سریال Better Call Saul نام داره. طبق آخرین اخبار ساخت فیلم برکینگ تأیید شده که دنباله ی داستان جسی پینکمن در سریال به شمار میره.

سپاس برادرم، مثل همیشه عالی بود و لذت بردم.

سپاس برادر محبت داری.

درود مهرشاد عزیزم، سلامت باشی. فکر کردم این سایت رو ترک کردی خوش حالم دیدمت.

دوست و برادر عزیزم کاربر Mehr top دیگه تو این پیج فعالیتی نداره؟

سریال جالبی به نظر نمیرسه!

تریلر فصل سوم وست ورلد روی کاراکتر جدید آرون پال ( Aaron Paul) متمرکز بود اما در طول این تریلر تصویرهایی از آینده تکنولوژی از رباتیک گرفته تا موتورسیلکت خودران به چشم می آمد. در واقع میتوان گفت که فصل سوم وست ورلد به نوعی با فضاهای جدیدی معرفی شد و تنها چیزی که در آن آشنا به نظر میرسید دلورس ریچل وود بود که لباسهای مدرنی به تن داشت . رییس بخش برنامه‌های اچ بی او در مصاحبه‌ای گفته است که فصل جدید وست ورد خیلی پر از ربات نیست و مسیر داستانی جدیدی را دنبال می‌کند. قرار است این سریال در سال ۲۰۲۰ میلادی از شبکه HBO پخش شود.

تریلر فصل سوم وست ورلد روی کاراکتر جدید آرون پال ( Aaron Paul) متمرکز بود اما در طول این تریلر تصویرهایی از آینده تکنولوژی از رباتیک گرفته تا موتورسیلکت خودران به چشم می آمد. در واقع میتوان گفت که فصل سوم وست ورلد به نوعی با فضاهای جدیدی معرفی شد و تنها چیزی که در آن آشنا به نظر میرسید دلورس ریچل وود بود که لباسهای مدرنی به تن داشت . رییس بخش برنامه‌های اچ بی او در مصاحبه‌ای گفته است که فصل جدید وست ورد خیلی پر از ربات نیست و مسیر داستانی جدیدی را دنبال می‌کند. قرار است این سریال در سال ۲۰۲۰ میلادی از شبکه HBO پخش شود.

خواهش می کنم دوست عزیز و گرامی.

Hahahahaa

Killing Eve دقیقا همونیه که میخوای خیلی هم سریال خفن و عالی به شمار میره.

خب ظاهرا ما مارول فن واقعی نیستیم! چون من شدیدا منتظر کیفیت بلوری هستم.

sirdanger_ir ❤

injured wolf ❤

نسبت به من

sirdanger_ir عشقی شما. راستی من کامنت پایین تر شما رو و لطف و محبتی که نسبت به داشتی رو دیدم و بهش پاسخ دادم گفتم شاید ندیده باشی. بازم سپاس مجدد ازشما.

sirdanger_ir سپاس عزیز محبت کردی

سپاس دوست عزیز

درود دوستان کیفیت بلوری چند روز دیگه منتشر میشه؟

درود دوستان خطر اسپویل برای کسانی که سریال رو ندیدن. . پایان مخفی سریال Breaking Bad: سرنوشت واقعی والتر وایت چه بود؟ . . . قبل از پخش قسمت پایانی سریال خیلی‌ها باور داشتند که راضی نگه داشتن همه طرفداران کار بسیار سختی است ولی سازندگان محتوایی خلق کردند که به جرات توانست همه را راضی نگه دارد. والتر وایت مطمئن شد که پول‌هایش به دست دو فرزندش می‌رسد و به زنش اعتراف کرد که خلافکار شدنش به خاطر هیچ کس نبوده و او برای رضایت خودش بود که این مسیر را انتخاب کرده است. او حساب همه نئو نازی‌ها که هنک را کشتن رسید و جسی را نجات داد و در نهایت با مرگش از زندان گریخت. اکنون به سراغ چهار تئوری مهم در مورد پایان سریال می‌رویم: . تئوری شماره 1: والت در شروع قسمت آخر می‌میرد این ایده در ابتدا توسط نویسنده مجله The New Yorker، «امیلی نوساموم» (Emily Nussbaum)، مطرح شده است و به طور دقیق به این اشاره دارد که ما در حال تماشا رویای والتر وایت هستیم، رویایی که در هنگام مرگ می‌بیند؛ نه اتفاقاتی که واقعا رخ داده‌اند. حداقل در جهان Breaking Bad انتظار نمی‌رود چنین اتفاقاتی رخ داده باشد. تئوری امیلی بر اساس این است که این قسمت با تمامی دیگر قسمت‌های سریال هم‌خوانی ندارد. در ابتدا این قسمت شاهد این هستیم که والتر درون یک ماشین که توسط برف محاصره شده گیر کرده است. نوساموم عقیده دراد که والت هیچوقت ماشین را روشن نمی‌کند، در عوض او در اثر سرما جان خود را از دست می‌دهد. موضوع بعدی این است که شخصی در توییتر به نوساموم گفت که والت احتمالا زمانی که قصد داشته ماشین را با پیچ گوشتی روشن کند، استارت آن را شکسته که این موضوع کلید پیدا شده در آخرین لحظه را بی‌مصرف می‌کند. این صحنه خیلی تاریک است و به همین خاطر سخت است که به طور حتم و دقیق صحبت کرد ولی می‌بینیم که والتر در حال تقلا و تلاش است و چیزی که احتمالا کلید است بر روی پاهایش سقوط می‌کند. ما می‌بینیم که والت سعی دارد ماشین را روشن کند ولی موفق نیست و در نهایت و تسلیم می‌شود و سپس درون ماشین توسط نور یک خودرو پلیس روشن شده و والت در حالت دعا مانند می‌گوید که فقط من را به خانه ببر و در همین لحظه‌ هست که آخرین نفس خود را می‌کشد و آخرین دعایش بدون پاسخ باقی می‌ماند. در اینجا سریال باید تمام می‌شود ولی یک کلید به صورت جادویی روی پایش می‌افتد و او ماشین را روشن کرده و با وجود محاصره شدن توسط برف، به راحتی به راه خودش ادامه می‌دهد در شرایطی حتی نمی‌شود که برف را از شیشه با برف پاکن پاک کرد، چه برسد به راه انداختن ماشین. مواردی هستند که این قسمت را غیرواقعی‌تر نیز جلوه می‌دهند. به عنوان مثال چطور والت به دیدار اسکایلر، تاد، لیدیا و فلین می‌رود بدون اینکه کسی او را ببیند و به پلیس گزارش دهد. ما در سریال Breaking Bad همیشه شاهد این بودیم که همه چیز طبق نقشه پیش نمی‌رود ولی چگونه در آخرین قسمت است که تمامی نقشه‌های والت عملی می‌شود و چرا از جک جای پول‌هایی که از او دزدیده بود را نمی‌پرسد. شاید این موارد جدا از هم کوچک به نظر آیند ولی وقتی آن‌ها را کنار هم قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که پشت این تئوری مدارک محکمی وجود دارد. . تئوری شماره 2: ال‌پاسو قبل از پخش قسمت آخر نیز بسیار از طرفداران سوال داشتن که معنی و منظور از کلمه Felina چیست؟ این کلمه که نام قسمت آخر بود به شکل مختلفی خوانده می‌شود که یکی از ان‌ها به معنی فینال و قسمت آخر است. در همان موقع بود که اندی تران به ارتباط کلمه Felina با آهنگی از مارتی رابینز به نام ال‌پاسو اشاره کرد. این آهنگ در مورد یک کابوی است که عاشق دختری به نام Felina است. موضوع جالب این است که یک نوار از مارتی رابینز در داشبورد ماشین والتر در شهر نیوهمپشایر قابل رویت است و این آهنگ در حالی که او با ماشین رانندگی می‌کند شنیده می‌شود. اگر به متن این آهنگ توجه کنید، خواهید دید که در ترانه ال‌پاسو یک کابوی عاشق دختری مکزیکی به نام Felina شده و در آخر آهنگ او وارد یک تیراندازی می‌شود و تیر می‌خورد. در انتها در حالی که کابوی در حال مرگ است، Felina در کنار او زانو می‌زند. در قسمت آخر می‌بینیم که والت از پهلو تیر خورد درست همانند کابوی درون آهنگ و از طرف دیگر به اسکایلر اعتراف می‌کند که عاشق مواد مخدر درست کردن بوده و عشقش مواد مخدر است. در سکانس آخر نیز ما ترانه Baby Blue (اشاره به شیشیه تولید شده توسط والت که ابی رنگ بود) از گروه Badfinger را می‌شنویم و والت درون ازمایشگاه مواد مخدر (عشق واقعی خود) بر روی زمین افتاده و در حال مرگ است. در ادامه به متن آهنگ ال‌پاسو توجه کنید: فلیانا قوی است و من آنجایی که بر روی زمین افتاده‌ام، برمی‌خیزم با اینکه خسته و ضعیف هستم، اما نمی‌توانم برای استرحت بمانم دود سفیدی که از اسلحه خارج می‌شود را می‌بینم در حالی که گلوله در حال نفوذ به سینه‌ام هست، احساسش می‌کنم به ناگهان فلیانا من را پیدا می‌کند در حالی که در کنارم نشسته است، گونه من را می‌بوسد توسط دست‌هایی که برایشان خواهم مرد، در آغوش کشیده شده‌ام یک بوسه کوچک و فلیانا، خداحافظ بوسه کوچک درون آهنگ به لک خون دست والتر بر روی لوزام درون آزمایشگاه اشاره دارد و در واقع فلیانا می‌تواند شیشیه آبی و یا کل آزمایشگاه ساخت مواد باشد. در این سکانس والت برای اخرین بار به عشقش دست می‌زند و در عوض اینکه به چشمنانش خیره شود، به آهن سرد خیره می‌شود و انعکاسی از خودش را تماشا می‌کند. این موضوع از خود وینس گیلیگان نیز سوال شده و او آن را تایید کرده است. او در حال نوازش کردن عشق خود هست همانطور که در Lord of the Rings، شخصیت Gollum حلقه را نوازش می‌کند. او در کنار چیزی است که بیشتر از هرچیزی در دنیا دوستش دارد که کارش و آزمایشگاه تولید شیشه است و اهمیتی نمی‌دهد که دستگیر شود، چون در حال مرگ است. گیلیگان می‌گوید که والتر اهمیت نمی‌دهد که دستگیر شود چون والتر فکر می‌کند در حال مرگ است ولی چهارمین تئوری ما به این موضوع نور تازه‌ای خواهد تاباند و حتما آن را بخوانید. . تئوری شماره 3: مسیح در قسمت پایانی ما شاهد این هستیم که والتر خودش را فدا می‌کند تا نزدیکانش را نجات دهد. او شرایط را برای همسرش و فرزندانش بهتر می‌کند و جان جسی را نجات می‌دهد. از شر دارایی مالی خود خلاص می‌شود و حساب دشمنانش را می‌رسد. او خودش را برای زندگی در جهان بعدی آماده می‌کند، همه کارهایش را تمام کرده و آماده رفتن از این جهان است. اولین اشاره به مسیح آنجایی صورت می‌گیرد والتر در خانه‌ شوارتزها به این اشاره می‌کنند که از خانه آن‌ها می‌توان کوه Sangre de Cristo را ببینند که به معنی کوه خون مسیح (The Blood of Christ) است. در همین صحنه و از طریق همان پنجره هست که بجر و اسکینی با لیزر آن دو را هدف قرار می‌دهند. همچنین والت زمانی که قصد داشت ماشین را با پیچ گوشتی روشن کند دست خود را زخم می‌کند که اشاره دیگری به مسیح است. این تئوری به این می‌پردازد که زخم پهلوی و دست والت به پنج زخم مقدس مسیح اشاره دارند. نحوه قرار گیری دست‌های او در آخرین سکانس نیز تقریبا شبیه یک صلیب است. با این وجود ایده اصلی از انجایی می‌آید که والت به دنبال رستگاری است و آن را پیدا می‌کند. چرا می‌گوییم که والت به رستگاری می‌رسد، در بالاتر اشاره کردیم که زمانی که والت در ماشین گیر افتاده به نوعی دعاوار فقط می‌خواهد به خانه برود و ناگهان کلید بر روی پایش می‌افتد. حال اگر قبول نداریم که افتادن کلید توهم او بوده، می‌توان این جور پنداشت که جواب دعا او داده شد و به رستگاری رسیده است. شاید گیلیگان قصد ساخت یک اقتباس مستقیم از مسیح را نداشته ولی نمی‌شود منکر ایده گرفتنش از جریان مسیح شد. این ماجرا را به دو نوع می‌شود توصیف کرد: والت جزا گناهانش را با مرگ می‌دهد و به رستگاری می‌رسد یا اینکه از زیر قصاص کارهایش در می‌رود. . تئوری شماره 4 والتر وایت زنده است زنده ماندن والتر وایت مهم‌ترین تئوری ما هست که با یک سری دلایل مهم به سراغش خواهیم رفت. این را مدنظره داشته باشید که سه عامل در مرگ در اثر زخم و خونریزی نقش دارند: محل زخم، میزان خون از دست رفته و زمان رسیدن به بیمارستان. حال اکنون باید یاداوری کنم که والت توسط یک گلوله زخمی نشده است. اسلحه M60 به گلوله‌های کالبیر بالا نیاز دارد و این گلوله‌ها بعد از برخورد با سطح سفت باز نخواند گشت، بلکه خورد خواهند شد و از این رو می‌توان گفت که والت توسط یک تیکه شکسته شده از گلوله زخمی شده است. برای اطمنیان باید گفت که در این صحنه والتر روی زمین افتاده است و پایین‌تر از سطح تیر گلوله‌ها قرار دارد پس به طور حتم می‌توان گفت که او با برخورد مستقیم گلوله زخمی نشده است. موضوع مهم دیگر این است که جای زخم خروجی در پشت والت وجود ندارد که یعنی تیکه گلوله از بدنش خارج نشده که میزان آسیب را کمتر می‌کند. شاید اکثر افراد این را ندانند ولی زمانی که گلوله به شکم برخورد می‌کند عامل اصلی مرگ عفونت حاصل از نشت مواد درون دستگاه گوارش به درون خون است و مرگ به این روش به کندی صورت می‌گیرد. چرا باور داریم که گلوله به یک رگ اصلی اصابت نکرده است؟ چون در این صورت میزان خونریزی باید بیشتر می‌بود ولی ما می‌بینیم که ولتر به مدت چندین دقیقه راه می‌رود و حرف میزند پس بی‌شک رگ‌های اصلی والتر آسیب ندیده‌اند. از این رو با اطمینان می‌توان گفت که محل زخم کشنده نیست. عامل دوم میزان از دست دادن خون است که بازهم نشانه به زنده ماندن او دارد. وجود نداشتن زخم خروجی و کم بودن خون از دست رفته (این مورد را با اطمینان نمی‌توان گفت) بیشتر به این اشاره دارند که او در سکانس پایانی بیهوش شده است. نکته عطف تئوری اما به بازگشت سرطان والتر بستگی دارد. شاید فکر کنید که سرطان بدن والتر را ضعیف‌تر می‌کند و یک زخم ساده هم می‌تواند او را از پا درآورد ولی به شدت در اشتباه هستید. مطالعات نشان داده‌اند که سرطان پانکراس، تومور بدخیم مغز استخوان و سرطان ریه باعث لخته شدن سریع‌تر خون می‌شود (یک نکته ثابت شده علمی). بنابر این مطالعات می‌توان گفت که سرطان والتر احتمالا جان او را نجات داده و مانع از خونریزی شدید او شده است. اکنون یک جمع‌آوری اولیه داشته باشیم، از سه عامل اصلی مرگ در خونریزی محل زخم و میزان خون از دست رفته باعث مرگ والتر نشده‌اند که عامل سوم، یعنی زمان رسیدن به بیمارستان را باقی خواهد گذاشت. شاید اگر والت در یک بیابان در نیو مکزیکو بود می‌توانستیم حکم مرگ او را صادر کنیم ولی دلایل مختلفی وجود دارد که نشان می‌دهند او در نزدیکی شهر قرار دارد. در سکانس آخر مشاهده می‌کنیم که پلیس‌ها درست زمانی که والت بر روی زمین می‌‌افتد وارد صحنه می‌شود. سوال اصلی این است که آن‌ها چگونه از محل والت مطلع شده‌اند، چون مشخصا خود والت و یا جک با آن‌ها تماس نگرفته است. پس یک راه باقی می‌ماند: کسی از اطراف صدای اسلحه را شنیده و به پلیس اطلاع داده است و پلیس تنها طی ده دقیقه خود را به محل می‌رساند، پس والت در نزدیکی شهر و مطمئنا یک بیمارستان است. با مشاهده دقیق آرم پلیس‌ها متوجه می‌شویم که آن‌ها متعلق به شهر البوکرکی هستند و قانون این نیروها به این اشاره دارد که مجرم در هر صورت باید زنده دستگیر شود و برای زنده نگه داشتن او باید نهایت تلاش صورت گیرد که یعنی این نیروها باید اقدامات پزشکی لازم برای بستن زخم و جلوگیری از خون ریزی را بلد باشند و این موضوع می‌توان جان والت را نجات دهد. آخرین تیکه پازل که این تئوری را کامل می‌کند این است که یک افسر پلیس خم می‌شود تا ضربان قبل والت را بگیرد ولی قبل از دیدن واکنشش، صحه تاریک می‌شود و دیگر سریال تمام شده، گویی که سازندگان نمی‌خواستند ما واکنش این افسر را ببینیم. شاید با خود بگویید که همه چیز با این دقت که مورد بررسی قرار گرفته است، از سوی سازندگان برنامه ریزی نشده بود و ما زیادی به ماجرا نزدیک شده‌ایم و شاید بهتر باشد برای درک بهتر ، کمی از عقب برگردیم. شاید این حرف درست باشد و این تئوری‌ها همگی بر اساس دلایلی باشند که سازندگان به آن‌ها توجه نکرده‌اند ولی از طرف دیگر این کار از سازندگان سریال Breaking Bad بعید است. گیلیگان و همکارانش در طی پنج سال ساخت این سریال نشان داده بودند که به کوچک‌ترین جزئیات دقت می‌کنند و این میزان گاف و علامت سوال در قسمت آخر سریال خود باقی نخواهند گذاشت و از این کار خود منظوری داشته‌اند. . تهیه شده در: گیم‌شات

درود عزیز امیدوارم مشکلت حل بشه

درود دوستان همانطور که میدانید برکینگ بد در پنج فصل خودش آهنگ های متن زیبایی در سبک های مختلف داشته، جدا از آهنگ Baby Blue که احتمالا مشهور ترین آهنگ متن سریال محسوب میشه، میخواستم پیشنهاد کنم قطعه 1977 از Ana Tijoux خواننده فرانسوی که در قسمت پنجم از فصل چهار سریال استفاده شده رو گوش بدید خیلی آهنگ باحال و خوبیه به نظرم.

عذر میخوام True Detective هم گذاشته بودی من دقت نکرده بودم.

درود پوریا عزیز سریال زیبای The Leftovers رو هم اگه ندیدی پیشنهاد میکنم حتما ببینی یادم رفت به اون پنج تا اضافش کنم. به نظرم یه شاهکار و یه سریال تمام عیار محسوب میشه.

sirdanger درود عزیز. سپاس از این همه لطف و محبت. مانا باشی.

درود بر تو.

حتما ارزش دیدن داره دوست عزیز.

سریال بعد از پنج فصل به کار خودش پایان داد عزیز.

خب همونطور که کاربر عزیزی پایین تر فرمودند امروز سالروز تولد استنلی کوبریک فقیده پس تصمیم گرفتم شعر زیر را برایشان کپی کنم. . من زبان برگ‌ها را می‌دانم مثلا خش خش یعنی امان از جدایی هیچ برگی پیش از جدایی از درخت خش خش نمی‌کند با آن که از هم جداییم ولی باز هم در شب میلادت جشن می‌گیرم جشنی به صرف بغض تولدت مبارک ای رفته از دست

درود بر تو من هر روز که از سنم میگذره باعث میشه اون آدم احمق سابق نباشم و این خیلی خوبه! در ضمن تولد این بزرگمردی هم که نام بردی مبارک باشه.

بی صبرانه منتظر کیفیت بالاتر پر فروش ترین فیلم تاریخ سینما (انتقام جویان: پایان بازی) هستم.

درود چند سریال هستند که قطعا پتانسیل حضور تو این لیست رو دارن از جمله: True Detective Fargo Banshee Mindhunter Killing Eve

درود چند سریال هستند که قطعا پتانسیل حضور تو این لیست رو دارن از جمله: True Detective Fargo Banshee Mindhunter Killing Eve

درود چند سریال هستند که قطعا پتانسیل حضور تو این لیست رو دارن از جمله: True Detective Fargo Banshee Mindhunter Killing Eve

درود چند سریال هستند که قطعا پتانسیل حضور تو این لیست رو دارن از جمله: True Detective Fargo Banshee Mindhunter Killing Eve

درود چند سریال هستند که قطعا پتانسیل حضور تو این لیست رو دارن از جمله: True Detective Fargo Banshee Mindhunter Killing Eve

درود چند سریال هستند که قطعا پتانسیل حضور تو این لیست رو دارن از جمله: True Detective Fargo Banshee Mindhunter Killing Eve

آنتونی استار بازیگر نقش کلانتر هود در سریال بانشی هم تو این سریال بازی می کنه

بعد از سریال The Path منتظر هنرنمایی دوباره این بازیگر دوست داشتنی در یک سریال درست حسابی و خفن بودم! دوستان سریال The Path سریال خوب و ارزشمندی بود اما متاسفانه بعد از سه فصل کنسل شد!

درود بر تو

کرانستون

درود دوستان برکینگ بد: اپیزود مگس؛ بهترین یا بدترین؟! . برکینگ بد یکی از تحسین شده ترین سریالهای تلویزیونی تمام تاریخ است که نقدهای مثبت فراوانی از منتقدان سراسر دنیا دریافت کرده است. در حالی که همه ی اپیزودهای برکینگ بد به شدت مور تمجید قرار گرفته اند، اپیزود “مگس” اپیزودیست که نظرات مختلفی درباره آن داده شده و طرفداران را به دو دسته تقسیم کرده است! . . . مگس دهمین اپیزود از فصل سوم سریال است که بسیار با اپیزودهای دیگر متفاوت است. این یک اپیزود “بطری” است. به این معنا که به خاطر ذخیره کردن بودجه، اتفاقات اپیزود در لوکیشن محدود با کاراکترهای محدود رخ می دهد. در این اپیزود نیز تنها دو کاراکتر اصلی یعنی والتر وایت و جسی پینکمن حضور داشتند و تقریبا بیشتر اپیزود در آزمایشگاه گاس فرینگ اتفاق میفتد. اگرچه خیلی از طرفداران به خاطر کم هیجان بودن این قسمت آن را مورد کم لطفی قرار دادند، “مگس” اپیزودیست پر از احساسات و درامی بسیار قوی که در بین بهترین اپیزودهای برکینگ بد قرار می گیرد. یکی از بهترین چیزها در مورد “مگس” این است که به نوعی آرامش قبل از طوفان را نشان می دهد و به بیننده کمک میکند که برای اتفاقات مهم پایان فصل خود را آماده کند. فصل ۳ مقدار زیادی هیجان و درام را به بینندگان تزریق کرد و اپیزود “مگس” این فرصت را به نویسندگان داد که شخصیتها را ارتقا داده و این فرصت را به بینندگان بدهند که ارتباط بین والت و جسی را به بهترین شکل درک کنند. یکی از دلایلی که والت در ابتدا درگیر خرید و فروش مواد شد این بود که احساس کرد میتواند به شکلی زندگی خودش را بعد از تشخیص ابتلا به سرطان کنترل کند. در فصل دوم معلم شیمی سابق دبیرستان به اهستگی کنترل فرایند پخش مواد را بخاطر یک پخش کننده خارجی از دست میدهد . در فصل سوم والت به کلی کار خرید و فروش را از دست داد و رییس به شمار نمی امد به این دلیل شروع به مسلط شدن بر ازمایشگاهش، یعنی تنها چیزی که داشت، کرد تا بتواند به شکلی دوباره قدرت و اقتدارش را بدست بیاورد. در اپیزود ” Fly” بعد از ورود مگس به داخل ازمایشگاه که تنها مکان امن از دیدگاه والتر وایت بود شاهد چگونگی خشمگین شدن و تلاش برای از بین بردن این مهمان ناخوانده هستیم. والت تمام تلاشش را میکند تا دوباره زندگی و ازمایشگاهش را تحت کنترل خودش در آورد . همزمان با پیشروی سریال کم کم مشخص میشود والتر چه اندازه قدرت میخواهد و چه قدر حاضر است برای رسیدن به ان پیش برود. اپیزود مگس اخطاریست که چگونگی تغییر معصومیت والت به دیوانگی و عقده او برای شکار موجود بی آزار را نشان می دهد. والتر به دنبال نابودی مگس بود، تنها بخاطر اینکه جزیی از نقشه اش نبود و کنترلی بر ان موجود نداشت که انعکاس همین رابطه با مگس در اینده با کاراکتر های سریال دیده می شود. اگر شما میخواهید دو شخصیت را درون یک اتاق به مدت 1 ساعت زندانی کنید بهتر است که دیالوگ های خوبی به انها داده باشید. اپیزود مگس به سازندگان قدرت درخشش را میدهد و دو دیالوگ طراحی شده دارد که هر کدام را میتوان پشت سر هم چندین بار نگاه کرد . اول جسی به والتر درباره کم شدن کنترل روانی عمه اش بعد از ابتلا به سرطان می گوید و بعد والتر وایت در بهترین زمان برای مردن مدیتیشن میکند. هر کدام تراژیک و دارای احساسات درخشنده ایست انگار که افکار هر شخصیت در یک نقطه نور سفید و بزرگ قرار گرفته اند. بریکینگ بد معمولا دارای بخش های کمدی است حتی با کاراکتر سرگرم کننده ای مثل ساول گودمن اما در اپیزود مگس بار کمدی داستان به چندین صحنه زد و خورد خنده دار و تلاش های جسی و والتر با روزنامه و انواع وسایل مختلف دست ساز برای کشتن مگس تغییر میکند. میتوان این بخش را استراحتی برای تم های دیگه سریال که داستان را هدف میگرفت دانست که باعث میشود در اینده سریال اپیزود های سنگین تری داشته باشد. نحوه ی برخورد والتر و جسی با مشکل مگس درک دقیقی از اینکه آنها در درون خود چه کسانی هستند و همچنین سرنخی اساسی از نحوه ی واکنش آنها به مشکلات مهم دیگر در آینده به دست می دهد. والت روشی قاعده مند و منطقی تر را برای کشتن مگس در پیش می گیرد و برای غلبه بر موانع از علم بهره می گیرد. در مقطعی او فشار هوای آزمایشگاه را بالا می برد، به این امید که این کار فرار کردن را برای مگس دشوار کند. اما این کار جواب نمی دهد و باعث می شود والت به راهکارهای خطرناک تر روی آورد. در مقابل جسی با اکراه به والت کمک می کند، حتی با وجود اینکه می داند در واقع مگس اهمیتی ندارد. از آنجا که دل به کار نمی دهد، ایده هایی پیشنهاد می کند که اصلاً به اندازه ی ایده های والت تمیز و دقیق نیستند، نقشه هایی که شامل اسپری کردن مواد شیمیایی در آزمایشگاه می شوند که تنها مشکل را بدتر می کنند. این مگس باعث شد والتر یک سوال مهم از خودش بپرسد “چرا این کارو می کنم؟” نزدیک به اواخر اپیزود، والتر که از خستگی تقریباً دچار هذیان گویی شده، مونولوگ قدرتمندی درباره ی مرگ ارائه می کند. در میانه آن می گوید: “چرا دارم این کارو می کنم؟ باید کلمات خاصی توی ترتیب خاصی وجود داشته باشن که همه ی اینا رو توضیح بدن.” مانند همه ی چیزهای دیگر در این اپیزود، او از مگس حرف نمی زند. او نمی پرسد “چرا اینقدر درگیر کشتن مگس شدم؟” نه، والت از خودش می پرسد چگونه به این لحظه ی خاص از زندگی اش رسیده، چگونه به نقطه ای رسیده که یک مگس را در یک آزمایشگاه شیشه دنبال می کند و سعی دارد موادی که میلیون ها دلار ارزش دارند را از گزند آن حفظ کند. او زمانی جواب این سوال را می دانست. یا حداقل فکر می کرد که می داند. اما حالا؟ او شروع به درک این مسئله می کند که جواب این سوال دشوار تر از آن است که به نظر می رسد. یکی از مهم ترین جنبه های “مگس” این است که از فرصت استفاده می کند تا نگاهی به گذشته داشته باشد و رابطه ی میان جسی و والتر را ارزیابی کند. دو شخصیت اصلی پیش از اینکه در آزمایشگاه گرفتار شوند چیزهای زیادی از سر گذرانده اند، اما به ندرت توانسته اند اینقدر صادقانه و صمیمانه با هم صحبت کنند. جسی عمیقاً نگران والتر است، کسی که او را مانند یک پدر می بیند، او داستان بیماری عمه اش را تعریف می کند و وقتی والتر به خواب می رود از او مراقبت می کند. وقتی والتر از هرگز تسلیم نشدن و انجام دادن هر کاری برای خانواده صحبت می کند، فقط از اسکایلر، والتر جونیور و هالی حرف نمی زند، منظور او جسی نیز هست. این اپیزود نمادی از احساس گناهی ست که والتر و جسی برای مرگ جین حس می کنند از زمانی که جین دوست دختر جسی در اثر اوردوز هروئین مُرد در حالی که والتر می توانست به راحتی جلوی این اتفاق را بگیرد، جسی و والتر هر دو از احساس گناه فلج شدند. در این اپیزود والتر به اعتراف کردن کارش در برابر همکارش نزدیک می شود. مگس تجلی فیزیکی گناه والتر است – او با حشره به همان صورتی کلنجار می رود که با حس بر ملا کردن واقعیت درگیر است. او نمی تواند مگس را بکشد، و مهم نیست چقدر سخت تلاش کند، نمی تواند از حس گناه خلاص شود. گذشته از هر چیزی که والت و جسی با همدیگر انجام داده و بدست آورده اند، “مگس” به وضوح نشان داد که رابطه ی آنها چقدر زهرآگین است. اهمیتی نداشت آنها چه می کنند یا چگونه تلاش می کنند مشکلاتشان را حل کنند، در این میان یا به خود یا دیگری آسیب می رسانند. تلاش های آنها برای کشتن مگس به بهترین نحو حاکی از این امر است، چرا که این دو نمی توانند بدون اینکه مشکل دیگری به وجود آورند، حشره را با همکاری هم بکشند. در واقع، مسئله تنها زمانی حل می شود که والتر از معادله حذف می شود و جسی را تنها می گذارد تا خودش کار را انجام دهد. همچنین باید دقت داشت که پیش از این والتر در آزمایشگاه با مگس تنها بود و نتوانست به تنهایی آن را بکشد. والت نمی تواند بدون جسی کاری کند، اما جسی می تواند بدون والت از پس کار بر بیاید. “مگس”داستان کل سریال در یک اپیزود است. والتر غرق مسئله ای می شود، چیزی که جسی در ابتدا نمی خواهد خودش را درگیر آن کند اما در نهایت قبول می کند که به والت کمک کند. والتر به آهستگی از منطقی و آرام به درمانده و خسته تبدیل می شود، حرکات خطرناک انجام می دهد، هر لحظه سرکش تر و بی باک تر می شود. رابطه ی جسی و والتر دگرگون می شود – در برخی موارد او حس بدی برای والتر دارد، در بعضی لحظات می خواهد او را بکشد. اما در بیشتر مواقع او از والت بخاطر وارد کردنش به شرایطی که نمی خواست در آن قرار بگیرد آزرده است. والت خیلی دیر متوجه می شود که طوری به جسی آسیب زده که هرگز ترمیم نخواهد شد، او زندگی جسی را نابود کرده و نمی داند چگونه حساب این کار را پس دهد. در نهایت، والتر نه آرامش، نه خلاصی، نه خاتمه و نه درک نهایی نمی یابد. جسی تنها داستان را به فرجام می رساند و از آن خارج می شود و والت را در پشت سر جا می گذارد. . viramag.ir

جایزه بهترین بازیگر زن درام باید به Jodie Comer برسه!

سپاس بابت اطلاع رسانی

سریال های Killing Eve و Vikings رو پیشنهاد میکنم.

آقایون خوشتیپ خانم های زیبا کسی از فصل دوم این سریال اطلاعی داره؟

فیلم ضعیف، اما ارزش دیدن داره.

شدیدا منتظر فصل جدید این سریال فوق العاده، خوش ساخت، بی نظیر هستم. به شخصه عاشق بازی کیلیان مورفی هستم یه اکت خاصی داره، به معنای واقعی کلمه یه بازیگر هست.

IMDB: 4.8

«بریکینگ بد»؛ معنای عنوان یکی از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین سریال‌های تاریخ چیست؟ . . . شاید شما هم یکی از کسانی هستید که سریال «بریکینگ بد» (Breaking Bad) را دیده و از آن لذت برده اید و البته از خود پرسیده اید عنوان این سریال به چه معناست. این سریال توسط وینس گیلیگان ساخته شده و پس از ۵ فصل زیبا و بی نقص در سال ۲۰۱۳ به پایان رسید. گیلیگان در ابتدای راه خود بیشتر وقت خود را صرف ساخت سریال «پرونده های مجهول» (The X-Files) کرد. در آن دوران، گیلیگان به ایده ساخت سریالی دست یافت که در آن شخصیت قهرمان رفته رفته به شخصیت شرور داستان تبدیل می شود. گیلیگان در ابتدای مسیر ساخت این سریال با مشکلات و موانع بسیاری مواجه شد زیرا بسیاری نتیجه کار او را بسیار شبیه سریال «Weeds» می دانستند. در نهایت شبکه AMC به او شانس ساخت این سریال را داده و گیلیگان سریال «بریکینگ بد» را ساخت. داستان این سریال بر روی شخصیت والتر وایت (برایان کرانستون) متمرکز است، یک معلم شیمی ظاهراً ساده و معمولی که رفته رفته به یک قاچاقی مواد مخدر بسیار بیرحم تبدیل می شود. «بریکینگ بد» در طول دوران انتشار خود مورد ستایش منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و بیش از هر چیز پرداخت دقیق و باجزییات شخصیت ها در آن جلب توجه کرده و آن را از بسیاری سریال ها متمایز می ساخت. توجه به جزییات نیز باعث شده بود که این درام جنایی نسبت به دیگر درام های جنایی متعددی که در حال پخش بود بسیار بیشتر مورد توجه قرار گیرد. گیلیگان اطمینان حاصل کرده بود که سریالش در تمام مدت دارای پیام های و موتیف های پنهان باشد. حتی عنوان سریال نیز معنای خاصی داشت. برای گیلیگان، عبارت «بریکینگ بد» یک عبارت آشنا برای مردم اهل ویرجینیا بود که گیلیگان خود در آنجا متولد شده بود. در این ایالت، عبارت «بریکینگ بد» به معنای «بر پا کردن جهنم» یا «جهنم به پا شدن» است. یک تعریف در معنای عام تر می گوید که «بریکینگ بد» یک عبارت مصطلح به معنای «ورود به زندگی جنایتکارانه» است. هر دوی این تعریف ها کاملاً با مسیر زندگی ماجراجویانه و پرفراز و نشیب والتر وایت در «بریکینگ بد» همخوانی دارد. اینکه بگوییم این شخصیت در طول ظهور خود به عنوان یک قاچاقچی بزرگ مواد مخدر به نوعی جهنم به پا کرد نمی تواند به طور کامل اتفاقی که رخ داد را تعریف نماید. رفتارها و اقدامات او باعث آشفتگی در دنیا خرید و فروش مواد مخدر صنعتی و وحشت در میان رقبایش، خانواده و البته زندگی شریکش، جسی پینکمن (آرون پال)، شد. بعد از مشخص شدن ابتلای والتر به سرطان، او شغلش را در مدرسه رها کرده و به مسیر خلاف پای نهاد تا نیازهای مالی خانواده اش پس از مرگ خود را تامین نماید. با گذشت زمان، او بیشتر و بیشتر در سبک زندگی جنایتکارانه فرو می رود تا اینکه دیگر نقطه و راهی برای بازگشت وجود ندارد. عنوان سریال می تواند معنای دیگری نیز داشته باشد، وقتی که لوگو سریال را وارد ماجرا کنیم. طراحی لوگوی سریال به نحوی است که دو عنصر در جدول تناوبی بیش از دیگر عناصر مورد توجه قرار می گیرند: Br و Ba. اولین عنصر نماد برومین است، ماده ای شیمیایی که در خاموش کردن یا محدود کردن آتش مورد استفاده قرار می گیرد. نماد دوم مربوط به عنصر باریوم است، ماده شیمیایی دیگری که اغلب در وسایل آتش بازی مورد استفاده قرار می گیرد. این ماده همچنین در صورت گرم شدن یک شعله به رنگ سبز ایجاد می کند. جالب است که هر دو واژه «بریکینگ بد» (Breaking Bad) با عناصری آغاز می شوند که ذاتاً اثرات متضادی داشته انگار که این عناصر اثر یکدیگر را خنثی می کنند. به نحوی، والتر وایت نیز در سریال نقشی مشابه داشت. او اغلب آتش های (هرج و مرج ها و آشوب ها) زیادی ایجاد کرده و سپس وقت زیادی برای خاموش کردن آن ها صرف می نمود. والتر اغلب خود را قهرمان می دانست زیرا به خانواده اش کمک می کرد اما این انگیزه در نهایت در او به اتمام رسیده و نیروی پیش برنده والتر در مسیر خلافکارانه اش قدرت و اعتبار بود. کاملاً مشخص بود که این مرد با تسلط یافتن شور و هیجان زندگی جنایتکارانه اش، انگیزه های سابق خود را از دست داده بود. . منبع: rooziato

چه میتوان گفت جز درود بر تو

درود برتو

سپاس

دقیقا

همینطوره

ممنون که این کامنت زیبا رو تایپ کردی

دقیقا منم این اولین سریاله هست که دیدم و قطعا تو ذهنم برای همیشه میمونه. باید اعتراف کنم یه جاهایی زده شدم از سریال! اما بازم ادامه دادم چون واقعا عاشق این سریالم! من دلم روشنه یه پایان عالی منتظر ماست.

به نظرم دیگه موقع پایان و خداحافظی رسیده بود. قطعا خیلیا مخالف این تصمیم بودن و هستن اما من به شدت موافق یه پایان عالی هستم هر چند دلم تنگ میشه!

درود بر تو خواهش میکنم

درود پیشنهاد من زبان اصلیه هر چند دوبله این سریال هم دوبله حرفه ای و خوبی به شمار میره.

ستارگان سریال Supernatural از دلیل به پایان رسیدن سریال می‌گویند. . جنسن اکلز و جرد پادالکی، دو ستاره اصلی سریال Supernatural از دلایل پشت پرده که باعث به اتمام رسیدن این سریال طولانی در فصل 15 می‌شود، سخن گفتند. . این سریال محبوب که بیش از یک دهه مهمان بینندگان تلویزیونی بوده است، سرانجام به پایان راه خود رسید. ماه گذشته شبکه CW اعلام کرد که فصل پانزدهم، آخرین فصل سریال Supernatural خواهد بود. بسیاری از طرفداران در شبکه‌های اجتماعی از این خبر غیرمنتظره ابراز ناراحتی کردند، چرا که باور داشتند سریال برای همیشه ادامه خواهد داشت. «سوپرنچرال» داستان دو برادر سم و دین وینچستر را بازگو می‌کند که در سرتاسر کشور امریکا به دنبال شکار مخلوقات شیطانی می‌روند. این سریال آخرین بازمانده شبکه قدیمی WB بود که پیش از این سریال‌های علمی-تخیلی معروفی همچون Buffy the Vampire Slayer و Angel را ساخته بود. فصل اول «سوپرنچرال» در سال 2005 به روی آنتن رفت و تبدیل به یکی از موفق‌ترین و پربیننده‌ترین سریال‌های ترسناک عملی-تخیلی تلویزیون شد. اگرچه فصل پانزدهم فصل آخر این سریال خواهد بود اما در گذشته نیز چندین قسمت پایانی از فصل‌های مختلف، داستان را به نحوی تمام کردند که احتمال به پایان رسیدن آن داده میشد. اکنون پادالکی و اکلز در گفتگویی آشکار کردند که چرا وقت آن فرا رسیده که با سریال خداحافظی کنیم. بنا به گزارش سایت EW، این دو که در همایشی مربوط به سریال Supernatural در لاس وگاس شرکت کرده بودند، از فرآیند اتمام داستان گفتند. پادالکی اذعان کرد که برخلاف شایعات، استودیو تحت فشار نبوده و بحث کنسل شدن آن نیز در میان نبوده است. بلکه به اجماع تصمیم گرفتند تا سریال را با قدرت و بدون هیچگونه ضعفی به پایان برسانند. اکلز نیز خاطرنشان کرد که تصمیم ساده‌ای نبوده و مدت خیلی طولانی همه افراد دخیل در سریال، چه پشت دوربین و چه جلوی دوربین، درگیر آن بوده‌اند. همگی واقف بودند که زمان خداحافظی فرا رسیده و بهتر است هرچه بهتر و قوی‌تر آن را به پایان رساند. . پیش از سریال «سوپرنچرال» اکثر علاقه‌مندان سریال‌های علمی-تخیلی و ترسناک با محوریت شکار شیاطین، «بافی خون آشام کُش» را به عنوان بهترین سریال این ژانر معرفی می‌کردند. اما خانواده وینچستر با پیشی گرفتن از بافی، به مدت 15 سال طرفداران خود را با داستان‌های مختلف سرگرم کردند و موفق ظاهر شدند. اگرچه تعدادی از هواداران از این اتفاق ناراحت هستند اما عده بسیاری با دانستن علت پشت پرده اتمام سریال، از تصمیم سازندگان راضی هستند. . خوشبختانه فصل پایانی با همان فرمت پیشین 20 قسمتی پخش خواهد شد و امیدواریم پادالکی و الزامات و بقیه بازیگران ثابت و فرعی سریال، با بهترین حالت ممکن که لایق آن هستند، خداحافظی کنند. . منبع: screenrant

البته سریال Sneaky Pete رو هم خودم اضاف میکنم به این لیست.

Narcos البته.

بدون شک سریال برکینگ بد برترین سریال تلویزیونی ممکن است. شخصیت پردازی ها عالی است، روایت آن خیره کننده است و داستان آن هم کاملا گویا و مشخص است. اگر این سریال را دوست دارید، می خواهیم ۱۵ سریال مشابه دیگر را به شما معرفی کنیم. . ۱۵. پیکی بلایندرز – Peaky Blinders از آنجاییکه شباهت این سریال با برکینگ بد اندک است در این جایگاه قرار دارد. در این سریال کل خانواده یک زندگی خلافکارانه را دنبال می کنند. گرچه می خواهند کسب و کار خود را قانونی کنند، اما این مسائل بر روابط آن ها تاثیر می گذارد و در فصل های پایانی میبینیم که از هم جدا میشوند. کیلین مورفی، تام هاردی و در فصل آخر هم ادرین برودی، دور هم جمع می شوند تا درباره گروه خیابانی واقعی در بریمینگهام پس از جنگ جهانی اول، یک سریال بسازند. موسیقی فیلم بی نظیر، طراحی عالی، داستان و روایت خیره کننده و اجراها بسیار زیبا هستند. اگر می خواهید با یک زندگی مجرمانه خانوادگی آشنا شوید می توانید این سریال را تماشا کنید. . ۱۴. خانه پوشالی – House of Cards گرچه شاید محبوبیت این سریال در حال حاضر در سایه اتهامات جنسی وارده بر کوین اسپیسی قرار گرفته باشد، اما با این حال این سریال یک اثر زیباست. فرانک و کلیر آندروود تشنه قدرت هستند و برای به قدرت رسیدن در کنار هم باید میان ازدواج و تعهدهای شخصیت خود تعادل ایجاد نمایید. اگر تمایل به قدرت در برکینگ بد بالاست، در این سریال بالاتر است. اگر در شهر والتر خطر و خیانت بود، در شهر خانه پوشالی، این خطرات و خیانت ها بیشتر هم هست. سیاست خطرناک ترین و کثیف ترین بازی ممکن است و حتی از دردسر ساختن هم خطرناک تر است. خانه پوشالی این موضوع را ثابت می کند. . ۱۳. اصل و نسب – Bloodline شخصیت های این داستان افراد بدی نیستند اما کارهای بدی انجام می دهند. این خانواده گذشته تاریک با رازهای پنهانی دارند و زمانی که به دور هم جمع می شوند پدر خانواده ناگهان از دنیا می رود. گرچه این سریال به درخشش برکینگ نزدیک نیست، اما شرایط روانی خانواده و روابط شخصی آنها، خوش ساخت بودن فیلم را نشان داده و تا حدی روابط پیچیده خانواده های سفیدپوست را ثابت می کند که در برکنیگ بد هم به خوبی نمایش داده شده بود. . ۱۲. نارکوس – Narcos این سریال به این دلیل در این جایگاه قرار گرفت که شخصیت های اسکوبار و والتر وایت کمی تفاوت دارند. با این حال اگر از شخصیت والتر خوشتان آمده باشد بنابراین از پابلو اسکوبار، ارباب دنیای مواد مخدر نیز خوشتان می آید. در این سریال شاهد تبدیل شدن اسکوبار به چهره شاخص رئالیسم جادویی کلمبیا هستیم. تفنگ، خونریزی، بمب و دختران که همه شان در یک زندگی واقعی دیده می شوند. والتر وایت تنها صفحه ای از کتاب اسکوبار را ورق زد. . ۱۱. موجه – Justified یک مارشال ایالات متحده در کنتاکی شبیه تیراندازهای وسترن در دوره مدرن است. این فیلم اکشن درباره مردی است که اسلحه اش به جای او سخن می گوید. او سپس به شهر زادگاهش بازمی گردد و ریلان گیونز که توسط تیموتی الیفنت اجرا می شود، هم باید با مردم زادگاهش کنار بیاید و هم با قوانین آن. برخی از دوستان دوران کودکی اش در فعالیت های غیرقانونی شرکت می کنند و این کار را مشکل می کند. موجه یک سریال خوش ساخت درباره روح و روان یک مرد است. . ۱۰. ددوود – Deadwood یک سریال جنایی در سال های ۱۸۰۰ که پر از ویلن های مختلف و برهنگی است. در داکوتا شاهد چندین شخصیت تاریخی هستیم که در یک شهر معدنی همه برای بقا تلاش می کنند و اخلاقیات وجود ندارد. این جهان همانند جهان والتر بدون آشوب است و گریزی از آن وجود ندارد. یک فیلم محرک با تیراندازی و قاچاق مواد مخدر که می تواند برای طرفداران والتر جالب باشد. . ۹. ویدز – Weeds یک سریال دیگر با ۸ فصل که می تواند یک کمدی سیاه جالب باشد. در این داستان یک مادر بیوه برای حمایت از خانواده فروش ماری جوانا را آغاز می کند و ماری لوئیس پارکر نقش نانسی باتوین را به زیبایی ایفا می کند. یک سریال جالب شبیه برکینگ بد که یک خانواده در فعالیت های غیرقانونی درگیر می شوند. همچنین بخوانید: ۶۵ سریال تلویزیونی که پیش از مرگ باید تماشا کنید ۸. قتل: زندگی در خیابان – Homicide : Life on the Street یکی دیگر از سریال های زیبا که تنها با تکیه بر داستان و روایت زیبا و بدون وجود ستارگان بزرگ، خوش درخشید. این سریال که به جرایم خیابانی می پردازد، همانند The Wire صحنه های زیبا را در کنار نویسندگی و فیلمنامه موفق قرار می دهد. اگر طرفدار برکینگ بد هستید این سریال را تماشا کنید. . ۷. فرزندان آشوب – Sons of Anarchy یک سریال طولانی که تا به اینجا هفت فصل آن تولید شده است. این سریال درباره یک موتور سوار است و در کنار آن به مضامینی چون فساد، بی قانونی و نژادپرستی پرداخته می شود. در حقیقت او پس از مرگ پدرش رهبری عده ای از خلافکاران موتور سوار را برعهده می گیرد. داستان ترسناکی از خانواده ها، کلاهبرداری ها و خیانت ها در زندگی و کار که این سریال را به یک سریال جذاب تبدیل کرده است. . ۶. امپراتوری بوردواک – Boardwalk Empire این سریال تلویزیونی آغاز درخشانی داشت و می توانست به سریال موفقی تبدیل شود اما رفته رفته درخشش اش را از دست داد. زیرا تمام ویژگی های لازم را دارا بود، داستانی براساس زندگی واقعی یک فروشنده مواد و سیاست مداری به نام ایناک اِل. جانسن که نام او در سریال به ناکی تامپسون تغییر یافت. مشاور این سریال مارتین اسکورسیزی بود و از جمله بازیگران درخشان آن می توان استیو بوشمی را نام برد. با این حال، احتمالا افزایش انتظارات مانع موفقیت این فیلم شد. اما چون زندگی مجرمانی چون میر لانسکی، ال کاپون، آرنولد راتستین و لاکی لوچیانو را به تصویر می کشد می تواند برای طرفداران برکینگ بد جالب باشد. ناکی می خواهد در عین حال هم با سیاست و جنایات کنار بیاید و ازدواج خود را حفظ نماید. این سریال می تواند به خوبی جانشین والتر باشد و بیننده را راضی کند. . ۵. شیلد – The Shield یکی دیگر از سریال های نادیده گرفته شده، البته نه از لحاظ دریافت جایزه، از لحاظ جلب توجه مردم. داستان در لس آنجلس و براساس اتفاقات واقعی یک اداره پلیس رخ می دهد که شخصیت اصلی آن میک مکی با بازی مایکل چیکلیس است. در نتیجه فیلم از نگاه یک افسر پلیس به دنیای آشوب و جرایم نگاه می کند. گرچه این اثر یک اثر پلیسی است که اما نقطه قوت آن نمایش خشونت، فساد پلیس و تقلای انسانیت از سمت میک مکی است. بنابراین می تواند برای طرفداران برکینگ بد جانشین خوبی باشد. همچنین بخوانید: ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما (انتخاب شده توسط بازیگران مطرح سینما) . ۴. سوپرانوز – The Sopranos این سریال در کنار The Wire به جهان ثابت کرد که سریال ها می توانند هنری باشند. این داستان هم مانند برکینگ بد درباره رئیس مافیاست که می خواهد میان کار و خانواده تعادل ایجاد کند، نقش تونی سوپرانو یعنی رئیس را جیمز گاندولفینی ایفا می کند. در این داستان غذا نقش مهمی داشته و برای تونی بسیار مهم است. سوپرانوز یکی از بهترین سریال های جنایی تلویزیون است و می تواند جایگزین برکینگ بد باشد. . ۳. وایر – The Wire این سریال تا پیش از زمان پخش برکنیگ بد بهترین سریال تلویزیونی محسوب می شد. یک سریال جنایی زیبا در خیابان های بالتیمور. گرچه روایت خطی کند است و داستان در پنج فصل به پایان می رسد، اما روایت بسیار جذابی دارد. با این حال تغییر چشم انداز از پلیس به مواد فروش تقلای میان قانون و جنایت را نشان می دهد. یکی از بهترین سریال های موجود که طرفداران برکینگ بد را راضی می کند. . ۲. اوزارک – Ozark از آنجاییکه این سریال توسط بسیاری نادیده گرفته شد، بنابراین امیدواریم با خواندن این فهرست به سراغ آن بروید. یک سریال از بیل دوبوک که تا حدی در راستای فیلم اخیرش “حسابدار” (The Accountant) و درباره مردی است که پولشویی میکند. با این حال، شباهت آن با برکینگ بد در همین است. شخصیت مارتی بیرد با بازی جیسون بیتمن که هم برای خلافکاران مکزیکی پولشویی می کند و هم یک مرد خانواده است که می خواهد برای خانواده اش زندگی راحتی را مهیا کند. او مرد آرامی است که زنش با شریک تجاری او به مارتی خیانت می کند، تقریبا مانند برکینگ بد. این فیلم از یک دیدگاه روان شناسانه روابط انسانی را نشان می دهد که از بیرون جذاب و از درون از هم پاشیده هستند. این سریال به دلیل زیبایی و شباهت هایش با برکینگ بد در این جایگاه قرار گرفت. . ۱. بهتره با ساول تماس بگیری – Better Call Saul آیا شخصیت ساول گودمن در برکینگ بد را یادتان است؟ بله او سریال مخصوص خود را دارد. یک سریال زیبا که توسط سازندگان برکینگ بد ساخته شد و نه تنها از روایت بلکه از لحاظ فیلمبرداری شبیه برکینگ بد است. داستان درباره ساول است، اما پیش از آنکه با نام مستعار کار کند. داستان شخصی او و ارتباطش با شخصیت های دیگر می تواند برای طرفداران برکینگ بد جذاب باشد. از بین بازیگران این سریال شخصیت هایی چون گاس فرینگ، هکتور سالامانکا، توکو و مایک دیده می شوند. شخصیت پردازی زیبا، روایت هوشمندانه و موسیقی متن آن می تواند بر زیبایی این اثر تاثیرگذار باشد. . منبع: پَروشات . . . پ. ن: از تو این سریال ها فقط سه تاش رو دیدم (‌Peaky Blinders, Ozark, Better Call Saul) سریال House Of Cards رو هم تا فصل پنجم دیدم، Bloodline هم تا وسطای فصل دو رفتم ادامه ندادم! Narcoos رو هم خیلی وقته گرفتم اما فقط تا قسمت سوم دیدم وقت نشده بقیش رو ببینم. گفتم این مطلب شاید واسه بعضیاتون مفید باشه واسه همین گذاشتمش.

با اختلاف زیاد نسبت به تمام سریال ها بهترین سریال تاریخ به شمار میره عزیز. اینجوری بهت بگم که قبل از این که این دنیا رو ترک کنیم واجبه که این سریال رو حتما تماشا کنیم.

عزیزمی

درود بر تو شک نکن پایان عالی رو شاهد خواهیم بود

OK

جای هیچ نگرانی نگرانی نیست... چشم ❤

درود بر تو.

داداش شما بزرگواری من خودمو در حد سر شاخ شدن باهات نمیدونم. فکر کردم بن شدم با یه اکانت دیگه مجبور شدم جواب بدم، هر کاری کردم اکانتم بالا نمیومد، پسوردم رو عوض کردم مشکل حل شد.

حق با توست رویا جان، من خیلی وقت بود به این صفحه سر نزده بودم.

درود به SPN Family های عزیز در انتظار یه پایان قوی و فوق العاده باشین، تو یه سایت خوندم تمام عوامل این سریال همه با هم به این نتیجه رسیدن که وقتشه که دیگه سریال رو تموم کنن اونم با بهترین شکل ممکن! بر عکس گات باید منتظر یه پایان قوی و درست حسابی از این سریال باشیم.

نمیدونم این مطلب چقدر معتبر میتونه باشه!

REZA@79 درود بر شما آریایی عزيز اولا بنده از شما به دلیل برداشت اشتباهی که از دیدگاهتان کردم عذر خواهی می کنم، اما قبول کنید نظرتان در باب حججی کمی غلط انداز بود، خوب است که به تمام شهدای کشور احترام می گذارید. جنابعالی در مورد بنده زود قضاوت کردید عزیز من نه سفسطه می کنم نه اربابم انگلستان است، حججی وسیله ای برای بزرگنمایی امثال بنده نبوده، نیست و نخواهد بود. بنده از وضعیت موجود به شدت ناراضی ام و مشخصا به تمام ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی انتقاد دارم و عملکرد ایشان را نقد می کنم. دلیل از کوره در رفتن یا تعبیر شما بر افروختگی من بیشتر دیدگاهتان در باب حججی بود اما نظر کلی شما هم که در باب اسطوره سازی دادید مشخصا منظورم بود، اگر پیگیر دیدگاه های پیشین بنده می بودید آگاه بودید که منظور بنده از اسطوره سازی صرفا اسطوره سازی از آثار فرهنگی و مشخصا این سریال بود، منتهی جنابعالی با یک تعریف کلی سعی کردید اذهان را از این معضل جدی و فرهنگی منحرف کنید، که البته نه بنده به خواستم رسیدم نه شما. اسطوره سازی در تمام سطوح در در بین مردم ما به یک معضل فرهنگی تبدیل شده که بنده سعی داشتم با اقداماتی از نظیر خلق یک جنبش علیه این معضل قدم کوچکی در فروکش کردن آن که احساس کردم در بین کاربران این صفحه فراگیر شده است بردارم، این که چقدر موفق بودم اهمیتی ندارد مهم به گوش رساندن صدای این معضل جدی بود. مانا باشید.

خواهش

شایعات حضور برایان کرانستون در فیلم برکینگ بد نقض شد به نظر می‌رسد که تصاویر جدید منتشر شده از سوی کرانستون و آرون پال ربطی با این فیلم ندارد. چند روز پیش بود که آرون پال و برایان کرانستون تصویری مشترک را در صفحه اینستاگرام خود به اشتراک گذاشتند و همین موضوع شایعات زیادی را با خود به همراه داشت. بسیاری بر این باور بودند که این تصاویر مربوط به فیلم «برکینگ بد» (Breaking Bad) است و با دیدن این دو بازیگر کنار هم نیز هر کس همین فکر به سرش می‌زند اما طی جدیدترین اخبار منتشر شده به نظر می‌رسد که اشتباهی از سوی هواداران صورت گرفته است. این دو بازیگر با انتشار تصویر پایین گفته‌اند که عکس‌های منتشر شده در چند هفته اخیر مربوط به سفر آن‌ها به مکزیک در سال ۲۰۱۶ است و در واقع این تصاویر را برای نشان دادن پیوند دوستانه عمیق‌شان منتشر کرده‌اند. تصویری هم که منتشر کردند در یکی از سوشی‌بارهای نیویورک گرفته شده که در آنجا قصد داشتند به صحبت درباره پروژه‌های آینده‌شان بپردازند. این دومین باری است که گیلیگان اقدام به گسترش دنیای برکینگ بد کرده و با سریال «بهتر است با ساول تماس بگیری» (Better Call Saul) ثابت کرده که این دنیای تلویزیونی، پتانسیل بالا و داستان‌های منحصربه‌فرد نهفته‌ای دارد. با وجود اینکه ساخت این فیلم برعهده شبکه AMC بوده اما برخی شایعات خبر از انتشار آن توسط نتفلیکس می‌دهند اما به این معنا نیست که حق ساخت این سریال از AMC گرفته می‌شود و احتمالا در آینده از این شبکه نیز به‌روی آنتن می‌رود. ددلاین نیز چندی پیش اعلام کرده بود AMC هنوز درباره ساخت این فیلم مطمئن نیست و احتمال دارد که حتی این فیلم به یک مینی‌سریال تبدیل شود. . نویسنده: مانی شکیبایی

OK

درود برتو مطلب مفیدی بود

دمت گرم

درود بر شما جناب شمشیری بزرگوار و محترم احتمالا پاسخ های این دیدگاه تون رو نمی خونید که به هیچکدوم پاسخ ندادید اما اگر گذرتان دوباره به این صفحه افتاد و پیام ها رو خوندید میخواستم به شخصه بهتون بگم جنبش شما و دوستانتون کاملا درست، بجا بود و کاملا هم تاثیر گذار بود، حداقل برای من که بسیار تاثیر گذار بود، و بسیار از مطالب و نظرات شما درس گرفتم و آموختم معضل اسطوره سازی و لجن پراکنی چیست و هم آموختم از هیچ فیلم و سریالی نباید بت و اسطوره بسازم. موفق باشید.

London Fields 2018 منظورت این فیلمه؟

بسیار جالب بود درود بر تو

Calma عالی گفتی درود بر تو

درود بر تو

بهترین سریال تاریخ هست عزیز تعریف باورنکردنی بهش میچسبونیم؟!

با بخش اعظم حرفات مخالفم اما منم میگم این بحث رو باید تموم کرد

دوستان عزیز من قرار بود دیگه کامنتی نزارم تو این صفحه اما میبینم بعضی هاتون دارین راه اشتباه رو میرین به ذهنم رسید اینو بگم شایدم نباید میگفتم به هر حال بگذریم من قبلا موضع خودمو مشخص کردم که مخالف این سریال هستم و کاملا هم موافق تمام کامنت ها و مطالب اردشیر شمشیری هستم اختلاف نظر یه امر طبیعی همه جا محسوب میشه و میتونید درست باهم بحث کنید و نظرتون رو بدید اما نباید به هم توهین کنید و فضای پیج رو به هم بزنین به نظرم اینا که سطح پایین جواب میدن و بی ادبی میکنن سطح این نظرات این پیج رو میارن پایین نه اونا که بحث اسطوره سازی رو مطرح میکنن. البته به نظرم کلا این بحث رو تموم کنین به نفع همه هست در آخر میخوام بگم چون با این دوستان موافقم منم میگم: #نه_به_اسطوره_سازی

ببین دوست عزیز حوصله بحث ندارم مشخصه اصلا منظور از اسطوره سازی رو نمیفهمی! من باهاش چون با نظراتش موافقم پس ازش اسطوره ساختم باشه تو خوبی! اینجا جای آدم هایی با تفکر سطح پایین هست که توان درک نظراتی مثل نظرات شمشیری رو ندارن پس میان اینجوری پشتش هوچی گری میکنن! دلیلم برای سریال مشخصه چون یه اشغال خالصه هم تو فیلمنامه هم تو خیلی چیز های دیگه...

دوست عزیز اون دگماتیسم هست نه دگماسیسم یه دیدگاه و تفکر هست نه فحش و بی احترامی!

با این نظرت هم موافقم، بهتره دیگه این بحث رو تموم کنیم.

Mohammadyazdan کاملا باهات موافقم، مثل این که این اردشیر شمشیری بدجور بعضیا رو سوزونده که وقتی اون بیخیال شده اینا بیخیالش نمیشن

کاربر

نابغه اردشیر شمشیری پایین تر یه کامنت گذاشته کامنت این کابره تام هاردی روش اثر گذاشته و قانع شده و دیگه اینجا کامنت نمیزاره بعد تو اومدی اینجا که بگی بخاطر نظرسنجی من و لایک ها ازاین صفحه رفته بخاطر این رفت که تو و کاربردهایی مثل تو شخصیت برخورد با ایشون رو نداشتین و فقط توهین کردین بهش و اونم با احترام این صفحه رو ترک کرد

خیر عزیز. اما هایزنبرگ (لقب وایت) در واقعیت وجود داشته است. ورنر کارل هایزنبرگ (Werner Karl Heisenberg) یک فیزیک‌دان نظری آلمانی بود که در تاریخ در فهرست پیشگامان علم مکانیک کوانتوم قرار می‌گیرد. او مقاله‌ی اصلی و تاریخ‌ساز خود را در سال ۱۹۲۵ منتشر کرده و در سال‌های بعد به‌ کمک تحقیقات و مطالعات بزرگانی همچون مکس بورن و پاسکال جوردن، مفاهیم فرمول‌بندی ماتریسی مکانیک کوانتوم را تشریح کرد. مشهورترین دستاور هایزنبرگ، تئوری عدم قطعیت او است که در سال ۱۹۲۷ در یک مقاله، شرح داده شد. او در سال ۱۹۳۲ مفتخر به دریافت جایزه‌ی نوبل شد که دلیل اصلی آن، تحقیقات در زمینه‌ی مکانیک کوانتوم بود. هایزنبرگ علاوه بر این موارد، در موضوعاتی همچون آشفتگی در علم سیالات، هسته‌‌ی اتم، فرومغناطیس، پرتوهای کیهانی و ذرات زیراتمی نیز تحقیقاتی را به عمل آورد. هایزنبرگ یکی از عوامل طراحی و ساخت اولین رآکتور هسته‌ای آلمان غربی بود. او علاوه بر ساخت رآکتور اول در کارلسروهه، یک رآکتور تحقیقاتی نیز در مونیخ طراحی کرد. دانش هسته‌ای این فیزیک‌دان، او را به‌ عضویت تیم توسعه‌ی سلاح اتمی آلمان نازی در جنگ جهانی دوم نیز درآورد.

درود برتو نظرت جالب بود!

راجع به سلیقه من با احترام به نظر شما دوست عزیز نظر جناب شمشیری رو ترجیح میدم.

amir hosein.v ببین منظور منو اصلا متوجه نشدی اگه همه بخوان مثل تو فکر کنن که دیگه همه باید به جون هم بپریم! شما اگه از سریال خوشت میاد نباید نظر دیگران برات مهم باشه و بهشون واکنش نشون بدی و فکر کنی اومدن به تو تیکه بندازن یا هرچی اخه مگه شما باهم گذشته ای دارین چرا باید بیاد لج کسی رو دربیاره نظرش راجع به سریال اینه دیگه دیدی که نظرشو گفت و رفت ظاهرا لطفا یکم طرز فکرتو تغییر بده

دوست عزیز مخاطب من جناب شمشیری بود نه کس دیگه ای. من تمام مطالب ایشون رو کاملا خوندم و باهاشون هم نظرم. اینکه از ایشون به قول شما اسطوره ساختم یا نه برای من مهم نیست. این که بین ایشون و بقیه کار برها چی گذشته من بی اطلاعم و علاقه ای هم ندارم بدونم چون من از مطالب به نطرم کاربردی و آموزنده ایشون خوشم اومده و کاری به حاشیه های پیرامون ایشون ندارم

پوریا جان نظرش تند هست قبول اما راجع به سریال نظر داده نه شخص خاصی منم از یه فیلم و سریالی اگه بدم بیاد اصلا باهش تعارف ندارم و نظرمو میگم

دمت گرم با شخصیت حال کردم با نظرت پوریا نمیدونم چرا این دوستان این همه علیه این کاربر محترم جبه گرفتن؟! به نظرم تمام نظراتش نظرهای مفید و ارزشمندی هست

ممنون

مگه به تو توهینی کرد دوست عزیز؟! راجع به سریال نظر داد و منم باهاش موافقم! واقعا دم این اردشیر شمشیری گرم که چه خوب در مورد معضل اسطوره سازی توضیح داد چیزی که به چشام الان دیدم!

پوریا جان برو اون مطلب رو بخون به نظرم خوندنش خالی از لطف نیست

فکر کردم تیکه ای چیزی بهش انداختی ببخشید

فیلم اصلا جالبی نیست پوریا! راجع به همین معیار سنجیدن فیلم که تو گفتی نمره و اینا همین اردشیر خان یه مطلب مفید گذاشته که میگه معیار سنجیدن نمره و اینا نیست و منم با اون مطلبش موافقم و راست میگه به نظرم چون دلیل قانع کننده ای اورده به نظرم حداقل برای من اینجوریه

درود بر شما اردشیر خان کاملا با این نظرتون موافقم

فیلم اصلا جالبی نیست پوریا! راجع به همین معیار سنجیدن فیلم که تو گفتی نمره و اینا همین اردشیر خان یه مطلب مفید گذاشته که میگه معیار سنجیدن نمره و اینا نیست و منم با اون مطلبش موافقم و راست میگه به نظرم چون دلیل قانع کننده ای اورده به نظرم حداقل برای من اینجوریه

ببین داداش ناراحت نشی ولی همین حرف ها و نظرات مخالفی که میزارن باعث شروع درگیری و بحث میشه خوشبختانه این دوستمون جواب نداد یا رفت نمیدونم ! این نظرش اینه تو نظرت یه چیز دیگه سعی کنیم به نظرات هم احترام بزاریم طرف گفته داداشم از فیلم خوشش اومده من نه بعد نوشتی با کودک درونت رابطه خوبی داری؟! به من ربطی نداره داداش ولی فرض کن طرف یه چیز گنده تر بگه بعد تو جوابشو میدی حالا بیا و جمع کن

با اجازه این متن عالی شما رو برای استفاده در یه جایی کپی میکنم اشکالی که نداره به نظرتون؟

پوریا داداش چرا به همه میپری طرف نظرشو داده دیگه

بیخیال پوریا جان این چیه داداش؟!

چرا گیر دادای به این دوستمون پوریا؟! من کاملا باهش موافقم متن رو کامل بخون میبینی که انصافا بدون تعصب راست میگه

درود بر تو

شاید

تا قسمت 5 این سریال رو دیدم و باید بگم اصلا مورد پسندم واقع نشد نمیدونم اشد سلیقم نیست با این حال از دو فصل قبلی بیشتر راضی بودم این فصل کاملا نا امیدم کرد

درود بر شما عزیز با نظرتون به شدت موافقم

درود پوریا جان با نظرت کاملا مخالفم به نظرم این سریال کاملا سریال بدیه و فصل جدیدش هم افتضاح به شمار میره!

خواهش

نه عزیز، یه تبلیغ هست.

یه خبر رو از سایتی کپی کرده بود البته منبع رو زده بود!

نه راستی عوض کردم Mohammad_CR7Juve

همینه ایدیم

درود برتو ای مرد بزرگ دلم برات تنگ شده بود عزیز متن بسیار خوبی تایپ کردی و خوبه که دوستانت رو آگاه کردی

پاک شد مطلبی که گذاشته بودی!

شوخی میکنی❤

عزیزمی خوش حال میشم نظرتو بدونم

به به رویا جان عزیزم خوش برگشتی حتما دانلود کن، به نظرم نگاه کردنش از نون شب واجب تره.

درود بر تو برای دادن این خبر تکمیلی. من فقط ترجمه متنی که این دو عزیز منتشر کرده بودند رو قرار داده بودم.

درود دوستان . برایان کرانستون و آرون پاول دیشب پستی مشترک از خودشان در اینستاگرام منتشر کردند. متن به شرح زیر است: . سه سال پیش ما در یک سوشی باری در نیویورک نشستیم. صحبت کردن درباره زندگی و کاری که احتمالا می‌توانستیم با هم در جاده انجام دهیم. ما زمانی را داشتیم که در حال عکاسی از Breaking Bad و یک پیوند بسیار ویژه بودیم. دانستن اینکه ما نمی‌توانستیم مدت زیادی صفحه را به اشتراک بگذاریم - افکار ما به یک پروژه جدید تبدیل شدند. مشروب خوردیم و در مورد آنچه که باید باشد فکر کردیم. جوان به نوشیدن نگاه کرد و گفت: می‌دانی چه کار باید بکنیم؟ ما باید یک Mezcal واقعا خاص را انجام دهیم. مرد مسن‌تر گفت: منظورت این است که مشروب با یک کرم در ته آن است؟ نه، این فقط کمی gimmick بود، منظورم واقعی بود، artesanal Mezcal که با دست در مکزیک ساخته شده‌بود. بعد از آن شام، نمی‌توانستیم این ایده را از سرمان بیرون بیاوریم. بنابراین، ما شروع به سفر به Oaxaca کردیم تا ببینیم آیا می‌توانیم آن را پیدا کنیم یا خیر، و این بدان معناست که باید این کار را انجام دهیم، " چیزی بسیار خوب و حتی مردمی که فکر نمی‌کنند دوست داشته باشند آن را دوست داشته باشند. باید کامل می‌بود یا ما قرار نبود این کار را انجام دهیم. بعد از یک جستجوی زیبا و طاقت‌فرسا در سرتاسر آن چشم‌انداز باشکوه، ما باور داشتیم که ممکن است جای خود را پیدا کرده باشیم. Mezcal ما. در یک جاده خاکی، در دهکده کوچک، ساعت‌ها دورتر از مرکز شهر، آن را پیدا کردیم و عالی بود. لعنتی، عالی بود. ما به هم نگاه کردیم و فقط سری تکان دادیم. این است. نام آن را دوس hombres - دو نفر در یک جستجو نامگذاری کردیم. سفری طولانی و دیوانه‌وار بوده و ما نمی‌توانستیم خوشحال‌تر باشیم تا این سفر را با شما و بقیه دنیا به اشتراک بگذاریم. ما در مورد مزه، عطر و تنوع این smokey، الکل چند ساله دیوانه هستیم. آن را امتحان کنید و بگذارید که شما چه فکر می‌کنید. ما اطمینان داریم که شما آن را دوست خواهید داشت. خوب، این داستان ما است. اسم تو چیه؟ به Doshombres.com بروید تا یک بطری از خودتان بخرید.

پیشنهاد میکنم آلبوم های زیر رو از اهنگساز بزرگ Max Richter دانلود کنی (البته همه آثار ایشون عالی و درجه یک محسوب میشه). Max Richter - Miss Sloane (2016) Max Richter - My Brilliant Friend (2018) Max Richter - Black Mirror - Nosedive (2016) Max Richter - Hostiles (2018) Max Richter - Mary Queen Of Scots (2018)

اتفاقا امشب هم یه پست با یه متن مشترک و طولانی گذاشتن به زودی میزارمش

ممنوم از اظهار لطف و محبتی که همیشه به من داری عامو معراج عزیز. ❤❤❤❤

موسیقی متن در اثار سینمایی و تلویزیونی همیشه از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده ست.

خواهش می کنم داداش موسیقی متن سریال های Taboo و The Leftovers فراموش نشود.

عزیزمی داداش ممنونم از لطفت. ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

البته پیاماش پاک شد خوبه.

چرا باید «بهتر است با سال تماس بگیرید» را ببینیم؟ . خب تنها کافی است گذرتان به «برکینگ بد» افتاده و یا اسم اعجوبه‌ای به نام وینس گیلیگان، به گوشتان خورده باشد. احتمالاً همین‌که بدانید از این اثر ویژه، استثنایی و مغز متفکرش در سریال «بهتر است با سال تماس بگیرید»(Better Call Saul) ردی هست، متقاعدتان می‌کند تا به تماشایش بنشینید. اصلاً چه چیزی می‌تواند متقاعدکننده‌تر از سریالی باشد که به‌زعم عده زیادی از منتقدان و فیلم بازها بهترین سریالی ست که در تمام دوران تصویر شده؟ اولین چیزی جالبی كه درباره «بهتر است با سال تماس بگیرید» جلب نظر می‌کند همین رابطه تنگاتنگی ست كه با «برکینگ بد» دارد. نه‌تنها از این نظر كه هر دو محصول از شخصیت‌های مشتركی استفاده می‌کنند كه بیشتر از منظر فرامتنی. رابطه‌ای میان این دو اثر وینس گیلیگان وجود دارد كه «بهتر است با سال تماس بگیرید» را بسیار تحت تأثیر «برکینگ بد» قرار می‌دهد. این تأثیرپذیری اما به‌هیچ‌وجه باعث نشده تا سازنده به دام تكرار خودش و اثر پیشین اش بیفتد. «بهتر است با سال تماس بگیرید» به‌اندازه «برکینگ بد» می‌تواند حاوی نكات ظریف و تازه‌ای باشد كه در مواردی حتی از فصل اول «برکینگ بد» هم فراتر می‌روند. برخلاف آنچه تاریخ سینما از قسمت دوم‌هایی كه درگذر سال‌ها ساخته‌شده- كه اکثراً ورژنی تكراری و دستمالی‌شده از همان فیلم اول هستند- به خاطر دارد و به‌جز استثناهایی مانند فیلم لهستانی دستبرد، به جرات می‌توان گفت «بهتر است با سال تماس بگیرید» یك قسمت دوم هیجان‌انگیز و دیدنی ست بر «برکینگ بد». یكی از اولین تجربه‌های جالب تماشای «بهتر است با سال تماس بگیرید» مواجهه شدن باشخصیت‌هایی است كه انگار از جهانی دیگر سروکله‌شان در زندگی سال پیداشده، ضمن اینکه تماشاگر آن‌ها را به‌خوبی می‌شناسد. حالا بعد از همه لحظه‌های به‌یادماندنی كه از آن‌ها -به‌طور خاص خود سال و مایك – در ذهن دارد، فرصت این را پیداکرده كه بداند اصلاً آن‌ها از كجا آمده‌اند و سرگذشتشان چطور بوده كه خب مسلماً همان‌طور كه از گیلیگان انتظار دارد هم سورپرایزهای زیادی سر راه او می‌گذارد. نكته مهم دیگر «بهتر است با سال تماس بگیرید» استفاده از چارچوب فرمی مشابه «برکینگ بد» است: به شكل ویژه در چگونگی روایت داستان و استفاده از فلش بك و فلش فورواردهای موجز قبل از تیتراژ آغازین هر قسمت و مهم‌تر از آن تلاش گیلیگان در گسترش و بسط این شیوه روایی. . . . «برکینگ بد» از جایی شروع می‌شد كه آقای وایت می‌فهمید سرطان دارد و چیز زیادی از عمرش باقی نمانده. پس تصمیم می‌گرفت تا پیش از مرگش برای خودش و خانواده‌اش كار بزرگی كند یعنی یك شوك اساسی و غافلگیری جانانه؛ اما در«بهتر است با سال تماس بگیرید» تماشاگر با چنین غافلگیری سریعی روبه‌رو نمی‌شود كه برعکس سازنده سعی می‌کند تا آنجا كه می‌شود با نمایش جزییاتی از زندگی، آوارگی‌ها و بدبیاری‌های سال تماشاگر را با او همراه كند. در اینجا مخاطب با فلش فورواردها و فلش بك های مأنوس‌تری روبه‌روست كه راحت‌تر می‌توانند با او ارتباط برقرار كنند و گراهای بیشتری از حادثه به او می‌دهند. انگار كه رابطه صمیمی‌تری با مخاطب داشته باشند. این شكل روایت درست مانند پازلی می‌ماند كه او تکه‌تکه‌هایش را به‌مرور می‌یابد و باید سعی كند با استفاده از هوش و شم سینمایی خودش آن‌ها را كنار هم بچیند. سازنده به این شكل تماشاگر را هم در لحظات برجسته دراماتیك وارد جهان سریال می‌کند تا شاهد خوبی بر بدبیاری‌های یك آدم خوب باشد. آدم خوبی كه پیش‌تر نشانمان داده در سال‌های آتی به چه شیطانی تبدیل خواهد شد. دانستن این مسیر و رسیدن از این آدم خوب «بهتر است با سال تماس بگیرید»(Better Call Saul) به آن وكیل نكبت «برکینگ بد» بیش تر از هر چیزی كنجكاوی تماشاگر را برای ادامه كار قلقلك می‌دهد.«برکینگ بد» از جایی شروع می‌شد كه آقای وایت می‌فهمید سرطان دارد و چیز زیادی از عمرش باقی نمانده. پس تصمیم می‌گرفت تا پیش از مرگش برای خودش و خانواده‌اش كار بزرگی كند یعنی یك شوك اساسی و غافلگیری جانانه؛ اما در«بهتر است با سال تماس بگیرید» تماشاگر با چنین غافلگیری سریعی روبه‌رو نمی‌شود كه برعکس سازنده سعی می‌کند تا آنجا كه می‌شود با نمایش جزییاتی از زندگی، آوارگی‌ها و بدبیاری‌های سال تماشاگر را با او همراه كند. ضمن اینكه در این مسیر چند خرده داستان را ماهرانه به هم گره میزند تا مخاطب حتی یک‌لحظه هم فرصت چشم كندن از صفحه مانیتور را نداشته باشد. شجاعت گیلیگان ستودنی ست. اینكه بعد از همه تحسین‌ها و رکوردشکنی‌ها، او نه‌تنها دستش برای اثر بعدی نمی‌لرزد كه سراغ یكی دیگر از شخصیت‌های اصلی و البته از نچسب‌ترین‌هایشان در «برکینگ بد» می‌رود تا از او قصه و جهانی تازه خلق كند به‌تنهایی حیرت‌انگیز است. گیلیگان از تجربه‌های شخصی‌اش استفاده كرده تا اعتمادبه‌نفس ساخت چنین سریال‌های به‌هم‌پیوسته‌ای را پیدا كند و تا می‌توانسته از تخیل و توهمش كار كشیده و داستان و خرده داستان و حوادث ریزودرشت زندگی كاراكترهای اصلی و فرعی «برکینگ بد» را به‌عنوان اولین اثر از این چندگانه سریالی در ذهنش پرورانده و نگه‌داشته تا به وقتش برای مخاطب رو كند. . منبع: نما آوا

شاید

نه عزیز اگه یکم دقت کنی میبینی از منم بیکارتر اینجا هست که پیج فیک زده صرفا خوشمزه بازی در میاره

آلبوم Dave Porter - Breaking Bad (2012) رو از سایت vmusic میتونید دریافت کنید.

رفقا پیشنهاد میکنم موسیقی متن برکینگ بد اثر Dave Porter رو هم دانلود کنید، شنیدنش خالی از لطف نیست. . در سریال Breaking Bad همواره از موسیقی های خوبی استفاده می شود. سبک موسیقی دیو پورتر در این سریال کاملا از مناظر وسیع نیو مکزیکو و سراشیبی سقوط در دام اعتیاد به مت‌آمفتامین الهام گرفته است. این آلبوم با یک نسخه توسعه یافته از تم اصلی سریال آغاز می شود، سپس با موسیقی های فصل های مختلف سریال (دو آهنگ از فصل پنجم) پیش می رود . برخی آثار همچون "ماده خاکستری" و "بدنبال هنک" واقعا زیبا هستند. مطمئنا موسیقی در چهار چوب مجموعه تلویزیونی خوب عمل می کند اما همه آنها به تنهایی و خارج از سریال برای شنیدن لذت بخش نخواهند بود. با این حال اگر از علاقه مندان و شیفتگان این سریال باشید، شنیدن این قطعه ها خالی از لطف نخواهد بود چرا که صحنه های حساس و مهم سریال را برای شما زنده خواهد کرد، مانند آهنگ های "Crawl Space" و "Parking Garage Standoff" که مربوط به صحنه های کلیدی فصل چهارم می باشد.

بریکینگ‌ بد و فلسفه: شتاب به سوی مرگ . خلاصه: هیدگر می‌گوید مرگ‌آگاهی باعث می‌شود انسان در امکانات پیش رویش بیشتر تأمل کند و اصیل‌تر زندگی کند. کریگ سیمپسون در این فصل از کتاب برکینگ‌بد و فلسفه نشان می‌دهد وقتی والتر وایت به مرگ قریب‌الوقوعش آگاهی پیدا کرد، واقعیت‌های زندگی‌اش را به شیوه‌ای دیگر نگاه کرد که با تفکر محاسبه‌گر والت دانشمند سالم متفاوت بود. طرح‌های داستانی میلی به سمت مرگ دارند… ایده‌ی مرگ در سرشت طرح داستانی نهادینه شده است. پلات روایی چیزی کمتر از توطئه‌چینی یک مرد مسلح نیست. هرچه طرح داستانی چفت‌وبست‌دارتر باشد، امکانش بیشتر است که به مرگ ختم شود. دون دلیلو[۲] برکینگ‌بد نمایشی است که پیش و بیش از هر چیزی از واکنش‌ها می‌گوید. این واکنش‌ها می‌تواند شیمایی باشد، مثل وقتی که سودوفدرین با کریستال ید و فسفر قرمز مخلوط و باعث واکنشی می‌شود که حاصلش متامفتامین کریستالی است. می‌تواند فیزیکی باشد، مثل وقتی که سلول‌های بدن انسان خارج از کنترل رشد می‌کنند و به سلول‌های خطرناک سرطانی تبدیل می‌شوند و به دلیل واکنش‌هایی با توکسین موجود در محیط یا DNA ما در سرتاسر بدن متاستاز می‌کنند. این واکنش‌ها می‌توانند انسانی هم باشند، مثل حس ناامیدی عظیمی که بعد از شنیدن این‌که قرار است بمیریم به ما دست می‌دهد. تمام این واکنش‌ها در برکینگ‌بد، این نمایش فعل و انفعال بین واکنش‌های شیمایی، فیزیکی و انسانی، می‌تواند به نوعی به ضدقهرمان نمایش، والتر وایت، مربوط شود. معلم شیمی نابغه‌ای که به او گفته شده به نوع نادر و مرگباری از سرطان ریه مبتلاست. بعد از این شوک ابتدایی، نقشه‌ای می‌کشد تا کاری کند که امنیت مالی زن باردارش، اسکایلر، و پسر معلولش والتر جونیور تأمین شود. چیزی که این درام به ما نشان می‌دهد مردی است که در شرایط تقریبا ناامیدانه‌ای افتاده است که نه تنها باید با رو به موت بودن خودش کنار بیاید، بلکه باید با این حقیقت هم کنار بیاید که با مرگش کسانی را که دوستشان دارد در شرایط بالقوه دردناکی ترک خواهد کرد. این‌که والت فهمیده به زودی از سرطان می‌میرد، این‌که طول عمرش به شدت کوتاه شده (مگر به لطف یک درمان معجزه‌آسا)، یعنی که مرگ برایش حالا دیگر یک مفهوم انتزاعی یا محدودیت دوردستی برای زندگی نیست، بلکه حضوری پررنگ در تمام لحظه‌های وجود داشتنش دارد. والت دقیقا در ابتدای مسیر قطعی به سمت مرگ است. مارتین هیدگر، فیلسوف آلمانی ادعا می‌کند که تمام وجود انسانی چیزی است که به آن هستی به سمت مرگ می‌گوید، «امکان غیرممکن بودن خودمان». هیدگر مرگ‌آگاهی را یکی از مهم‌ترین حالت‌های بنیادی انسان می‌داند. وقتی بدانیم که حتما خواهیم مرد، در انتخاب‌هایمان بیشتر به خود واقعی‌مان رجوع می‌کنیم و به قول هیدگر اصیل‌تر زندگی می‌کنیم. هیدگر مرگ‌آگاهی را یکی از مهم‌ترین حالت‌های بنیادی انسان می‌داند. وقتی بدانیم که حتما خواهیم مرد، در انتخاب‌هایمان بیشتر به خود واقعی‌مان رجوع می‌کنیم و به قول هیدگر اصیل‌تر زندگی می‌کنیم. . یک زندگی اصیل مرگ، آن‌طوری که هیدگر به آن نگاه می‌کند، شخصی‌ترین تجربه‌ی زندگی است که انسان ممکن است داشته باشد. فقط و فقط برای خودمان است: وقتی می‌میریم نمی‌توانیم تجربه‌اش را با هیچ‌کس دیگری به اشتراک بگذاریم چون این تجربه هم با ما می‌میرد. هیدگر بر این باور است که هستی به سوی مرگ می‌تواند وجود انسانی اصیل را تعریف و زمینه‌ی پرسش از معنای وجودمان را مهیا کند. هیدگر استدلال می‌کند که مقولات انسانیِ تجربه بر این اساس ساخته شده‌اند که در نهایت محدود و وابسته به شرایط تاریخی‌ای هستیم و در زندگی‌ای به سوی مرگ خانه ساخته‌ایم. وقتی شخصی این واقعیت زندگی به سوی مرگ را درک و قبول می‌کند، زندگی وجودی اصیلی خواهد داشت. اصالت یعنی هر لحظه‌ی زندگی را به کامل‌ترین شکلش استفاده کنیم، اما در همان زمان حواس‌مان به موقعیت موقتی زندگی در طوفان زمان باشد. هیدگر تلاش می‌کند سالم‌ترین رابطه‌‌ای را که انسان‌ها می‌توانند با فانی بودنشان داشته باشند پیدا کند – بهترین شیوه‌ای که انسان‌ها می‌توانند در حضور مرگی قطعی و توقف‌ناپذیر زندگی کنند. هیدگر بر این باور است که ما انسان‌ها در حضور این تهدید اجتناب‌ناپذیر فانی بودن عمیقا شیوه‌های غیراصیل زندگی را برمی‌گزینیم. در واقع، فلسفه‌ی سنتی غربی را متهم می‌کند که در مواجهه با مرگ از وظیفه‌اش شانه خالی کرده است. فلسفه بیشتر از این‌که با حقیقت مرگ سر و کار داشته باشد به حقایق بدون مرگ و همیشگی پرداخته است. برای مثال مفهوم ذهن یا روح نامیرا، بر بدن میرای رو به زوال برتری یافته است. . پرتاب‌شده در زمان برای هیدگر، تنها واقعیت‌های زندگی این است که به دنیا آمده‌ایم و می‌میریم. هستی چیزی است که بین این دو روی می‌دهد. همیشه خودمان را در نقطه‌ی خاصی از زمان می‌یابیم و هیچ کنترلی روی این‌که چه زمانی وارد این جریان شویم نداریم. پس وجودمان روی زمین به شدت تحت تاثیر زمان است. منظور هیدگر زمان عادی ساعت نیست – که تصور می‌کنیم در یک زنجیره از اکنون‌ها در حرکت است و انسان‌ها فقط در یک خط طولانی پی‌درپی لحظه‌های گذرا وجود دارند – بلکه زمان به عنوان فضای محدودی دیده می‌شود (به دلیل شرایطش به عنوان محیطی که از لحاظ تاریخی مشروط است) که امکان‌هایی برای ظهور چیزی که به آن هستی اصیل، یا دازاین می‌گوییم را می‌گشاید. هیدگر می‌گوید انسان‌ها در زمان پرتاب شده‌اند، و شیوه‌ای که ما در خط زمانی روایت داستان برکینگ‌بد «پرتاب می‌شویم» هم چیزی کاملا هیدگری است. در سکانس هیجان‌انگیز ابتدایی اپیزود اول والت را می‌بینیم که فقط یک شورت پایش است و یک کاروان لکنته را می‌راند. باقی اپیزود به شکل فلش‌بک روایت می‌کند که چگونه والت به این شرایط عجیب و غریب رسیده است. . فلش‌بک‌ها فلش‌بک ابزار مهمی در روایت داستان در برکینگ‌بد است، و می‌توانیم از آن‌ها برای توضیح دادن برخی ایده‌های هیدگر درباره‌ی هستی و زمان استفاده کنیم. هیدگر بر این باور است که هستی در وحدتی از گذشته، حال و آینده ظهور می‌کند. کارهایی که در گذشته انجام داده‌ایم چند آینده‌ی احتمالی برایمان مهیا می‌کنند. هیدگر می‌گوید گذشته‌ی یک انسان هیچ‌وقت به کلی پشت سر گذاشته نمی‌شود؛ باقی می‌ماند و روی کسی که اکنون هستید و کسی که ممکن است در آینده باشید تأثیر می‌گذارد. فلش‌بک‌های برکینگ‌بد لحظاتی در زندگی والت را قبل از این‌که به هایزنبرگ موادساز و موادفروش تبدیل شود به ما نشان می‌دهند. وقتی این فلش‌بک‌ها را با این توجه نگاه کنیم، دیگر فقط ابزاری برای روایت داستان نیستند. اهمیت فلسفی‌شان از این واقعیت می‌آید که شمه‌ای از چیزی را نشان می‌دهند که والتر یک زمانی می‌خواست بشود (هیدگر به این امکانات والت می‌گوید): شیمی‌دان معروفی که می‌تواند اسکایلر و والتر جونیور را تأمین کند و در عین حال از تمام دام‌های مادی که رویای آمریکای پیش پایش می‌گذارد لذت ببرد. گرچه که به نوعی می‌توان گفت به چیزی که می‌خواسته رسیده، اما جا دارد که بگوییم نه به روشی که قبلا مجسم کرده بود! در اپیزود «… و کیف در رودخانه است» در فصل اول، زمانی که والت باقی‌مانده‌ی بدن امیلیو، شریک کریزی۸ را که در اسید حل شده تمیز می‌کند (که قبل‌ترش وقتی به والت و جسی در کاروان حمله‌ کرده بودند به دست والتر کشته شده بود)، یک فلش‌بک پخش می‌شود. این‌جا والت را در روزهای جوانی‌اش می‌بینیم که در آزمایشگاه ساندیا تلاش می‌کند همراه دستیار مشتاقش عناصر شیمیایی بدن انسان را اندازه‌گیری کند، هر دویشان هم به وضوح از آموختن علم و دانش کیف کرده‌اند. والت شیمی‌دان ماهر قدیم در یک مدل کمیک ترسناک، به چیزی تبدیل شده است که الان می‌بینیم، یعنی مردی که مرتکب قتل شده و حالا باید از شر بقایایی که از مقتول باقی مانده خلاص شود. در اپیزود «Full Measure» در فصل سوم، والت را در دوران شادتری می‌بینیم، این بار با همسر باردارش اسکایلر مشغول خیال‌پردازی‌اند که حالا که والت می‌تواند خانواده‌ی بزرگی را که هر دو می‌خواستند، تأمین کند، آینده برایشان چه رقم خواهد زد: والتِ خوشبین با هیجان می‌گوید «هیچ جا نباید برویم جز بالا». این فلش‌بک‌ها خیلی غم‌انگیز و متاسف‌کننده‌اند، چون بیننده زندگی کنونی والت و اسکایلر را دیده و می‌داند راهی که با هم رفته‌اند خیلی متفاوت است. وجود فلش‌بک‌ها داستان فقط کارکرد روایی ندارد. می‌توانیم ببینیم والتر دانشمند چگونه با غرق شدن در تفکر محاسبه‌گر برای آینده‌اش برنامه‌ریزی می‌کرد و وقتی دید تمام نقشه‌هایش نقش بر آب شده‌اند، چنان شد که می‌دانید. وجود فلش‌بک‌ها در داستان فقط کارکرد روایی ندارد. می‌توانیم ببینیم والتر دانشمند چگونه با غرق شدن در تفکر محاسبه‌گر برای آینده‌اش برنامه‌ریزی می‌کرد و وقتی دید تمام نقشه‌هایش نقش بر آب شده‌اند، چنان شد که می‌دانید. هیدگر اعتقاد دارد چیزی که در گذشته روی داده، در عین حال بر اکنون و آینده‌مان نیز احاطه دارد. غرور و خودبرتربینی والت در طرح‌ریزی زندگی‌اش (کاری که همه‌مان وقتی تقویم یا دفترچه یادداشت دست می‌گیریم انجام می‌دهیم) در کنار یک خط زمانی خطی (زمان ساعتی مدرن) نشان از این دارد که والتر تلاش می‌کند گذشته، حال و آینده را در یک خط وجودی مسطح و یک‌دست از هم جدا کند. هیدگر می‌گوید اگر با زمان‌مندی خود چنین رفتاری داشته باشیم فایده‌ای ندارد، چون وجودمان به گونه‌ای نیست که به ما اجازه دهد تمام این سه –گذشته، حال و آینده- را در یک زمان و به شکل بلوک‌های مجزای زمانی ببینیم. اگر به این شیوه برنامه‌ریزی کنیم و به زندگی‌مان شکل دهیم در واقع داریم غیراصیل زندگی می‌کنیم چون منفعلانه در آرزوی بخش آینده‌ی زمان خواهیم بود. در این جمله‌ی والت «هیچ جا نباید برویم جز بالا» می‌توان دید که باور دارد وضعیتش در جامعه و خشنودی آینده‌ی خانواده‌اش امن و امان است. فلش‌بک‌ها در برکینگ‌بد وظیفه‌شان این است که به ما یادآوری کنند گذشته‌ی والت در شرایط کنونی‌اش و همچنین آینده‌اش تأثیر گذاشته است – با وجود این‌ها هنوز هم در کار شیمی است و دنبال خوب بودن خانواده‌اش. هیدگر این را عاقب[۳] والت می‌خواند، دازاین‌اش به سمت آینده‌ای در حرکت است که همیشه شامل گذشته‌اش می‌شود – شامل ازپیش-بودنش[۴]. این ازپیش-بودن گذشته‌ی والت (اشتیاقش به شیمی زمان آزمایشگاه ساندیا، عشقش به خانواده‌اش و میلش برای شادی) وقتی فهمید سرطانی دارد که به زندگیش جهت کاملا جدیدی می‌دهد، از بین نرفت. در عین حال که غیرممکن است که بگوییم زندگی والت در اثر این شرایط جدید تغییری نکرد، این فلش‌بک‌ها به زندگی قبلیش به ما نشان می‌دهد همواره در افق وجود والت یک احتمال وجود داشته که به چیزی تبدیل شود که الان هست. . به سوی نابودی خودمان می‌توان این‌گونه گفت والت پیش از فهمیدن مرگ قریب‌الوقوعش، هرچه که در زندگی قبلیش بود، همراه با امیدها و انگیزه‌هایش برای یک خانواده‌ی شاد و میل به رشد کردن (که کاملا با مفهوم رویای آمریکایی تنیده شده است)، عنصری از یک کلیت یک‌پارچه محسوب می‌شود، نه بخشی از چیزی که گذشته. این ایده‌ی کلیت، یکی از نمودهای بسیار مهم نظرات هیدگر درباره‌ی زمان‌مندی است چرا که هیدگر گذشته، حال و آینده را یکی و یکسان می‌داند. به بیان دیگر، آینده نباید به عنوان چیزی بعد از گذشته و گذشته به عنوان چیزی قبل از حال دیده شود (که البته با مفهوم‌سازی مبتذل مدرن اکثرا این‌گونه فهمیده می‌شود). برای هیدگر، انسان از طریق این کلیت یک‌پارچه است که زمان‌مندی خودش را به مثابه گذشته-واقعیت‌بخشِ-آینده[۵] آشکار می‌کند. فرهنگ غربی همچنان در حالت انکار کردن چیزهای ناخوشایندی مثل واقعیت مرگ به سر می‌برد، جایی، آن پایین پایین‌ها، از پذیریش این‌که همه‌مان قرار است بمیریم امتناع می‌کنیم. مثل همه چیز دیگر در فلسفه‌ی هیدگر، مرگ هیچ‌وقت دور نیست، حتی وقتی برنامه‌ریزی می‌کنیم. وقتی مثل والت برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنیم، همواره به مرگ نزدیک‌تر می‌شویم چون برنامه‌ریزی‌هایی از این دست و افکندن خودمان در زمانی که هنوز نیامده همیشه حرکتی به سمت نابودی‌مان است چون مرگ، به نوعی در زندگی‌مان، یک واقعیت قطعی و انکارناپذیر است. با این حال هیدگر احساس می‌کند که در برنامه‌ریزی‌های روزمره‌مان امکان مرگ را ندیده می‌گیریم و چنان زندگی می‌کنیم که گویی به اهدافی که در نظر داریم بدون هیچ مزاحمت احتمالی‌ای خواهیم رسید. اگر الان زنده بود بی‌شک رفتارمان در قبال فانی‌ بودن‌مان را به باد انتقاد می‌گرفت. فرهنگ غربی همچنان در حالت انکار کردن چیزهای ناخوشایندی مثل واقعیت مرگ به سر می‌برد، جایی، آن پایین پایین‌ها، از پذیریش این‌که همه‌مان قرار است بمیریم امتناع می‌کنیم. در فرهنگی زندگی می‌کنیم که اضطراب مرگ بسیار شایع است، جایی که تلاش می‌کنیم دربرابر این فرآیند با جراحی‌های پزشکی از خودمان دفاع کنیم و حتی این خیال را داریم که بتوانیم آگاهی‌مان را در هارد درایوهای کامپیوترهای غول‌آسا دانلود کنیم. وقتی ماجرای سرطان را به والت گفتند، به نوعی از وجود مجسم خود به عنوان یک هستی محدود خبردار شد، کسی که مثل همه‌ی ما در معرض رنج و مرگ است. اگر بیماری‌ها امروزه یک کار برای ما بکنند، احتمالا همین است که سرشت مادی بدن‌هایمان را به یادمان بیاورند؛ این‌که ما، وقتی اوضاع بغرنج شود، همان ماده‌ی ارگانیک زوال‌پذیری هستیم که بقیه‌ی چیزها. شاید به همین دلیل است که والت می‌گوید، «انسان باید چیز بیشتری از این می‌بود.» برایش سخت است که بپذیرد شاید انسان چیزی بیشتر از گوشت و خون نباشد. . تفکر محاسبه‌گر اما این اضطراب، انکار و سرکوب انکار مرگ در تفکر محاسبه‌گر والت پیش از این‌که از ماجرای سرطان خبردار شود هم مشهود است. برای هیدگر، تفکر محاسبه‌گر نوعی نگرش به زندگی است که، به شیوه‌ای عجیب، از تفکر فرار می‌کند. نوعی فکر کردن است که آن‌قدر معطوف به رسیدن به اهداف و نتیجه گرفتن است که هیچ وقت نمی‌تواند متوقف شود و درباره‌ی هر چیزی [همان‌طور که هست] فکر کند؛ نمی‌تواند آرام شود و درباره‌ی [اتفاقات] روزمره تفکر کند. برای همین می‌توانیم این را نوعی تفکر درباره‌ی جهان بدانیم که به بی‌تفکری[۶] منجر می‌شود. هیدگر اعتقاد دارد دانش عصر تکنولوژیک مدرن از این نوع تفکر بیش از هر چیزی استفاده می‌کند چون چنین تفکری به مقاصد ملموس و مشخصی می‌رسد. هیدگر در عین حال که این تفکر را برای نیازهای انسان در جهان تکنولوژیک مفید می‌داند، اظهار تأسف می‌کند که وقتی به تفکر و هستی در جهان می‌رسیم [این روش] بسیار تنگ‌نظرانه و محدود می‌شود. یادتان باشد که والت یک دانشمند واقعی است. وقتی می‌گوید «هیچ‌جا نباید برویم جز بالا» می‌توانیم ببینیم که تفکر محاسبه‌گر والت و برنامه‌ریزی‌های آینده‌نگرش او را به اهدافی که مشخص کرده بود نمی‌رساند. شاید برای همین است که در برکینگ‌بد با مردی آشنا می‌شویم که حتی قبل از این‌که از سرطانش بداند، به طرز ناامیدکننده‌ای ناراحت است. معلم شیمی بی‌اثری که وقتی یکی از شاگردانش او را می‌بیند که برای اضافه‌ حقوق در کارواش شب‌کاری می‌کند، حسابی خجالت‌زده می‌شود. متفکران محاسبه‌گر فقط می‌توانند شرایط کنونی را به حساب بیاورند، که از روی آن‌ها برنامه‌ای را برای رسیدن به اهداف آینده طرح‌ریزی کنند. ناامیدی ذاتی والت از این اعتقاد می‌آید که به تمام چیزهایی که برای زندگی‌اش طرح‌ریزی کرده بود نرسیده است. وقتی چیزها آن‌طوری که برنامه‌ریزی کرده بود پیش نمی‌رود انتظاراتش نقش بر آب می‌شود. هیدگر باور دارد که یک درمان برای این نوع تفکر عقلانی مدرن ممکن است. شاید برایمان ساده‌تر باشد که تفکر تأمل‌گر[۷] را به عنوان قطب مخالف تفکر محاسبه‌گر در نظر بگیریم، یعنی توجه کنیم، مشاهده کنیم، توقف کنیم و روی لحظاتی که زندگی‌مان را می‌سازند تمرکز کنیم، «نسبت به چیزی را که واقعاً اطراف‌ و درون‌مان اتفاق می‌افتد آگاهی پیدا کنیم.» به نظر می‌رسد محدودیت اصلی تفکر محاسبه‌گر فقدان آگاهی و نوعی بی‌وقفه بودن است که ناشی از تمرکز تنگ‌نظرانه روی رسیدن به اهداف و چیزهایی است که اعتقاد داریم نتایج مفیدی دارند. اگر تفکر تأمل‌گر هدفی دارد، هدفش همان فکر کردن است، که به اعتقاد هیدگر به صبر، مراقبه و عزم راسخ نیاز دارد. هیدگر به جای این‌که این نوع تفکر را به خاطر عملی نبودن و بی‌فایدگی مسخره کند، فعالانه از آن حمایت می‌کند، چرا که می‌تواند به ما اجازه دهد روی این‌جا و اکنون متمرکز شویم. . والتِ تأمل‌گر؟ وقتی والت از سرطان و مرگ قریب‌الوقوعش خبردار شد، در واقع تفکراتش بیشتر تأملی شد چرا که در وضعیتی سکنی گزید که بیش از هر چیزی به آن نزدیک بود و دغدغه‌اش را داشت. در اپیزود «مگس» در فصل سوم، جسی و والت در آزمایشگاه مجهز گاس کار می‌کنند که والت در مراحل نهایی پخت شیشه مگسی را می‌بیند که باعث می‌شود مثل کاپیتان اهب[۸] در موبی‌دیک مأموریتی پرمخاطره را برای کشتنش آغاز کند چرا که مگس را یک ریسک احتمالی برای آلودگی می‌دانست. والت خیلی سریع غرق این کار می‌شود که باعث ایجاد موقعیت‌های طنزآمیز و کمیکی بین او و جسی می‌شود که به اعترافات تحت‌تاثیر مستی والت از زندگی و احتمالا جالب‌تر از همه، اعترافاتی درباره‌ی مرگش ختم می‌شود. ممکن است در زندگی خیلی وقت‌ها شکست بخوریم؛ ولی بعضی وقت‌ها این آخرین شکست کوچک است که باعث می‌شود به خودمان بیاییم و مسیری را که پیموده‌ایم دوباره بالا و پایین کنیم. «چی شد که این‌جوری شد؟» ممکن است در زندگی خیلی وقت‌ها شکست بخوریم؛ ولی بعضی وقت‌ها این آخرین شکست کوچک است که باعث می‌شود به خودمان بیاییم و مسیری را که پیموده‌ایم دوباره بالا و پایین کنیم. «چی شد که این‌جوری شد؟» بعد از این‌که جسی در قهوه‌ی والت قرص خواب می‌ریزد و سعی می‌کند آرام‌اش کند، والت را می‌بینیم که با صداقت و سادگی خاصی به جسی خیره شده است و در یک مونولوگ غم‌انگیز، از این می‌گوید که روی زندگی‌اش کنترلی ندارد (کشتن مگس شاید می‌توانست یک پیروزی نمادین کوچک باشد که حتی در آن هم ناکام بود). والت درباره‌ی این صحبت می‌کند که «قرار نبود این‌جوری بشه»، اگر چند ماه پیش، قبل از این‌که اسکایلر از زندگی مخفی‌اش خبردار شود می‌مرد چقدر خوب می‌شد. چیزی که می‌توان از این ماجرا فهمید این است که والت فهمیده است که تفکر محاسبه‌گرش باعث شکستش شده است. والت که مثل یک دانشمند عقلگرا رفتار می‌کرد همیشه اعتقاد داشت که بهترین نتیجه این است که پول کافی برای خانواده‌اش تأمین کند و بعد به گونه‌ای بمیرد که آن‌ها نفهمند برای به دست آوردن این پول به چه آدمی تبدیل شده است. اما حالا همه چیز خراب شده است، مخصوصا برای اسکایلر که در فصل سوم فریبکاری را از والت یاد می‌گیرد. این فهمیدن والت را وارد قلمرو تفکر تأمل‌گر هیدگر می‌کند. تفکرات والت درباره‌ی زندگی‌اش و تمام چیزهایی که احساس می‌کند در زندگی‌اش اشتباه شده است او را به موجودی تأمل‌گرتر تبدیل می‌کند: حالا درباره‌ی وجودش به شیوه‌ای فکر می‌کند که به او اجازه می‌دهد در موقعیتی سکنی گزیند که بیش از هر چیزی به او نزدیک است و دغدغه‌اش را دارد. این لحظه‌ی صداقت (که البته ناشی از مواد هم بود!) با جسی نتیجه‌ی همین نوع بیدار و آگاه شدن‌هاست که هیدگر اعتقاد دارد تفکر تأمل‌گرایانه ممکن‌شان می‌سازد. اعتراف والت پیش جسی درباره‌ی مرگش و لحظه‌ای که باید اتفاق می‌افتاد شگفت‌انگیز است چون چیزی نیست که انتظار داشته باشیم هر انسانی این‌قدر بی‌پروا درباره‌اش صحبت کند. این چیزی است که هیدگر به عنوان قدرت خاص تفکر تأمل‌گرایانه مطرح می‌کند و برای همین تشویق‌مان می‌کند که این‌گونه فکر کنیم. کمک‌مان می‌کند خارج از چارچوب تفکر مدرن، عقل‌گرایانه و محاسبه‌گر فکر کنیم و به چیزها فراسوی سودمندی‌شان برای خودمان نگاه کنیم. والت با فکر کردن درباره‌ی مرگ خودش فهمید که هستنده‌ی محدودی است که روزی خواهد مرد و این تأمل والت را به چیزی که هیدگر شیوه‌ی اصیل‌تر زندگی کردن می‌نامد نزدیک‌تر کرد. وقتی والت درباره‌ی زمانی که باید می‌مرد صحبت می‌کند می‌توانیم بگوییم به زمان‌مندی خودش –این‌که در زمان به عنوان یک هستنده مقید به تاریخ وجود دارد– نیز آگاه شده است. جایی که زمان حال یک لحظه‌ی گذار است چون همیشه در حال محو شدن در گذشته است. مهم‌ترین مسئله‌ی هستی-به‌سوی-مرگ-اصیل هیدگر این است که باید هر لحظه‌ را به گونه‌ای زندگی کنیم که انگار آخرین لحظه‌مان است. یا به بیان دیگر: این لحظه‌ها مال مان بله / یه جوری باش انگار بار آخره / به اینی که داری قانع باش خره / وگرنه می‌بینی ثانیه‌ها با یه باد رفت. . تأملاتی در انتها مهم‌ترین مسئله‌ی هستی-به‌سوی-مرگ-اصیل[۹] هیدگر این است که باید هر لحظه‌ را به گونه‌ای زندگی کنیم که انگار آخرین لحظه‌مان است. وقتی درباره‌ی این لحظات زندگی‌مان تأمل‌گرایانه فکر می‌کنیم، یعنی همان کاری که والت می‌کند (حتی اگر کاملا باعث تأسف و حسرت شود) به اهمیت زندگی روزمره پی می‌بریم. چرا که به این درک رسیده‌ایم که این لحظات چقدر زودگذرند. تفکر محاسبه‌گرایانه به نوعی هستی-به‌سوی-مرگ غیر اصیل پر و بال می‌دهد چرا که وقتی برنامه‌ریزی می‌کنیم و برای خودمان هدف تعیین می‌کنیم امکان مرگ را ندیده می‌گیریم. این تفکر زندگی روزمره را کنار می‌زند و باعث می‌شود انسان، به قول هیدگر، از ریشه‌هایش در واقعیت، و در نهایت در خودش، جدا شود. مارتین هیدگر در نسبت با فضای تلویزیون آمریکا اهمیت خاصی پیدا می‌کند چرا که این فضا پر از مرگ است و کاراکترهایی مثل والتر وایت که گاهی باید با فانی بودن‌شان کنار بیایند. اگر دون دلیلو راست می‌گوید که تمام پلات‌های داستانی میلی محتوم برای شتاب به سمت مرگ دارند، شاید بهترین فرد برای این شغل باشد. . منبع: فلسفیدن

عزیزمی صادق که چن روزی نیست دکی هم کلا اینجا نمیاد تو سایت هم فکر کنم نمیاد یا با یه آیدی دیگه هست

قاطی کردم یه عکس رو دوبار نوشتم

فوری: برایان کارنستون و آرون پاول یه عکس یه عکس از خودشون تو اینستاگرام پست کردن که در حال نوشیدن یه چیزی هستن! متن جفتشون هم با هم مشترک بود A collaboration so smooth you can taste it. 24 hours people ترجمه به نظرم اینه: همکاری آنقدر آسان است که 24 ساعته می توانید آن را حس کنید. به نظرتون منظورشون از این پست چی بوده؟ در ضمن دوستان اگه ترجمه دیگه ای به ذهنتون میاد میتونید بگید.

reza138644 حرف حق

به طبع دوس دارم قوی تر باشه

دمت گرم نظرتو دوس داشتم

درود ماری رفیق عزیزم دلم واست تنگ شده بود!

عجب!

اوکی

به به اقا رضا ممنون که نظرتو گفتی

اهان مرسی

برداشت کردم که دارای شخصیت دو قطبی یا شادم چند قطبی هستی!

داداش من بیشتر کامنت های ادریس رو از وقتی عضو سایت شده دیدم و میدونم دوستی انچنانی نداره فقط همین دو کاربر اینتر هستن که دوستشن اینجوری که معلومه! علیه این دوست عزیز جبه نمی گیرم و برام محترم هست! الان هم با کامنتی که اینتر گذاشت متوجه شدم همچی رو و دیگه این قضیه واسه من تموم شده اس

عزیز انگار منظور منو اصلا متوجه نشدی! ببین من همینجا یه دعوای حسابی با این ادریس داشتم برو پایین بخون و ازش طرفداری نمیکنم و جریان شما هم واقعا ربطی به من نداره دعواهای تو پیج انتقام جویان رو هم تا یه جاهایی دیدم و کامنت های شما. ادریس و بقیه رو خوندم فکر نمیکنم ادریس اونجا دعوا رو شروع کرده بود و این بنده خدا اصلا دوستی هم نداره تا جایی که میدونم و فاز اون حاجی دیگه رو اونجا درک نمیکنم! چیزی که اونجا شاهدش بودم دوستای تو ادریس رو مسخرش میکردن و ادریس هم جواب اونا رو میداد به قدری از فضای اون پیج حالم بهم خورد جوری که از کامنت گذاشتن توش پشیمون شدم! بحث من اصلا اینا نیست و اصلا به من ربطی نداره بزنین همو بکشین اصن! حرف من اینه تو که با ادریس رفیقی چون اونجا ندیدم ادریس به تو یکی چیزی بگه با همه دعوا داشت جز تو یکی! بعد اومدی حرفایی که پشت سر ادریس زدن رو تایید کردی . همونجور که گفتم اینا اصلا به من ربطی نداره. وقتی میبینم تو اینجور کاربری هستی با خودم میگم چه معلوم با منم اینجوری نباشی کلیت حرفم اینه چرا فاز دیگه برمیداری در ضمن ناراحت نشو ما دو تا ادم عاقل و بزرگیم که داریم باهم صحبت می کنیم پس مثل بچه ها قهر نکن!

ببین عزیز من به پیج های مختلف زیاد سر میزنم و یه چیزهایی رو دیدم که این مطلبو تایپ کردم اصلا هم قصد خراب کردن این دوست عزیز رو نداشتم و ندارم در ضمن این که نوشته غیبت کردمو اینا اصلا درست نیست چون میدونم به این پیج سر میزنه پس جلو روش گفتم فقط به این دلیل این مساله رو مطرح کردم که تکلیف خودمو بدونم اگه اگه باما هم مثله بقیه هستی رک و راست بگو ناراحت هم نمیشم والا، فقط تکلیفم باهات روشن میشه.

ممنون!

یه چن روزیه از قسمت یک تکون نخوردم یعنی وقت نکردم بقیشو ببینم نمیدونم این از دو فصل قبلی ضعیف تر هست یاقوی تر؟!

واکینگ دد

نه دادش من کاملا چت های تو رو خوندم تو پیج های انتقام جویان، وایکینگ دد و چیز های عجیب و به یه استنباط و نتیجه ای رسیدم که اینا رو گفتم اگه حرفامو قبول نداری اوکی مهم نیست ولی من مطمئنم درست برداشت کردم در موردت

پیام مرموز برایان کرانستون در مورد فیلم 'برکینگ بد' برایان کرانستون و آرون پل با ارسال پیام‌های مرموزی در شبکه‌های اجتماعی، بر هیجان فیلم 'برکینگ بد' افزودند. رویداد بزرگی در شرف وقوع است، اما هواداران سریال نمی‌دانند در چه موردی. آیا فیلم "قانون‌شکنی" (Breaking Bad) در عین غافلگیری عرضه خواهد شد؟ زمان عرضه‌ی نسخه‌ سینمایی "قانون‌شکنی" ممکن است فرارسیده باشد. "برایان کرانستون" برنده‌ی امی و "آرون پل" با ارسال پیام‌های مرموزی در شبکه‌های اجتماعی، بر هیجان این فیلم افزودند. این دو بازیگر شب گذشته با ارسال تصویری از دو الاغ در صفحات توئیتر خود نوشتند: "به زودی." "پیتر گولد" نویسنده‌ی "قانون‌شکنی" و شورانر سریال "بهتر است با سال تماس بگیرید" (Better Call Saul) نیز در واکنش به این تصویر نوشت منتظر شنیدن این خبر می‌ماند. به گزارش سی نما، فیلم "قانون‌شکنی" یکی از اسرارآمیزترین پروژه‌های هالیوود در حال حاضر است و تاکنون هیچ اطلاعاتی در مورد آن به تأیید رسمی نرسیده، هرچند در بسیاری از گزارش‌ها آمده است که فیلم زندگی "جسی پینکمن" با بازی پل را پس از وقایع قسمت پایانی "قانون‌شکنی"‌ روایت می‌کند. جسی آخرین بار در حال فرار دیده شد. "وینس گیلیگان" خالق سریال این فیلم را تولید می‌کند اما او هم تا امروز اطلاعاتی در مورد بازیگران و داستان فاش نکرده است. "آرون پل" در مورد این پروژه در مصاحبه با ورایتی گفته بود: "چیزی در مورد فیلم "قانون‌شکنی" نشنیده‌ام اما خیلی دوست دارم نقشی در آن ایفا کنم." فیلمبرداری پروژه از نوامبر تا فوریه گذشته در آلباکرکی، نیو مکزیکو انجام شده است. کرانستون نیز حاضر نیست چیزی از فیلم برملا سازد. شخصیت "والتر وایت"‌ با بازی او، آخرین بار در حال خون ریزی ناشی از اصابت گلوله دیده شد. بسیاری از هواداران بر این باورند که "والتر وایت" مرده است اما سریال عملاً این مسئله را تأیید نکرد. کرانستون سال گذشته در مصاحبه با ایندی‌وایر گفته بود امیدوار است جسی از گذشته‌اش فاصله بگیرد و زندگی واقعی را تجربه کند. فوریه گذشته اعلام شد که نت‌فلیکس حق پخش فیلم را خریداری کرده است. شبکه‌ی AMC که سریال را روی ایر برد و اسپین‌آف "بهتر است با سال تماس بگیرید" را همچنان روی ایر می‌برد، پس از انتشار فیلم از طریق نت‌فلیکس آن را پخش خواهد کرد. . منبع: سرپوش

درود بر تو داداش

کاربر عزیز Enter User ID من یه چند وقتی هست بر حسب اتفاق در جریان فعالیت های شما تو این پیج که بیشتر حضور دارم و پیج های مختلف هستم و می خوام موضع خودتو مشخص کنی؟ اینجا ازت خوشبختانه فعالیت منفی ندیدم اما میبینم تو صفحه های مختلف یه شیطنت هایی میکنی و و چون دوستی و کامنتاتو چک میکنم اصلا نمی‌فهمم با کی هستی با کی نیستی! با یکی دوستی پشت سرش دشمنی! مثلا با همین کاربر ادریس که منم باهاش درگیری داشتم فاز دوستی و رفاقت برداشتی بعد دقیقا اومدی پشت سرش با اونا که باهاش مشکل داشتن یکی شدی و حرفای اونا رو تایید کردی! (منظورم پیج انتقام جویانه) آدم کامنت هات رو که دنبال میکنه یه احساس گیجی بهش دست میده! در ضمن باید بگم من اصلا از فضای پیج انتقام جویان که دنبالش میکردم خوشم نیومد و با کاربر های دیگه که چیا گفتن و ادریس چیا گفته کار ندارم ولی فکر میکنم تو که با اونا اینجوری هستی پس با ما هم آره پس نباید گول دوستیت رو بخوریم داداش حکایت تو شده هم از توبره خوردن هم از آخور خوردن!

Fifty Shades of Grey 2015 Blue Is the Warmest Colour 2013 Below Her Mouth 2016 Monamour 2006

واکینگ دد نه زیاد اما برکینگ بد چرا

ناصر خان اینجوری نفرمایید تورو خدا

سپاس دم نویسندش گرم من کپی کردم فقط

عالی بود داداش دمت گرم

درود دوستان سریال خوب بینیم/ سریال بی نظیر «بریکینگ بد» . . . مدت انتشار: ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ (۵ فصل) . سریال بی نظیر «بریکینگ بد» (Breaking Bad) ساخته وینس گیلیگان در مورد یک معلم شیمی دبیرستانی که به سلطان مواد مخدر شیمایی تبدیل می شود، از آن دسته سریال هایی است که در هر نسل تنها یک بار از آن ها ساخته می شود. داستانی هوشمندانه با بازی خیره کننده و بی نظیر برایان کرانستون باعث شده یکی از معدود سریال هایی را شاهد باشید که هر چه داستان پیش می رود و فصل ها یکی پس از دیگری می آیند، بر جذابیت داستان افزوده شود. البته نباید از بازی خوب آرون پاول در نقش جوانی درمانده و راه گم کرده به نام جسی پینکمن نیز غافل شد. کارگردانی بی نقص و فیلم برداری هوشمندانه و حرفه ای در هر اپیزود به خوبی دیده می شود و تنش و کشمکش داستان که باعث می شود ناخوداگاه ناخن هایتان را بجوید در سراسر سریال جریان دارد. در این میان ستون فقرات اصلی «بریکینگ بد» و شاید زیباترین جنبه آن، تغییر شخصیت آرام والتر وایت از یک مرد ساده و معمولی و گاه دست و پا چلفتی به شخصیتی در حد «صورت زخمی» است که برای رفع عطش درونی خود هر کاری می کند. هیچ تغییر شخصیتی از قهرمان به ضد قهرمان در تاریخ سینما و تلویزیون به این زیبایی رخ نداده است. شاید زیبایی این تغییر را بتوان با تغییر شخصیت مایکل کورلئونه در فیلم «پدر خوانده» مقایسه کرد. با هر عمل شنیع و زشتی، والتر آرام آرام به شخصیت شرور هایزنبگ نزدیک می شود که باعث می شود رفته رفته از او متنفر شویم اما همزمان او زا نیز دوست داشته باشیم. باور کردنی نیست که شخصیتی را همزمان دوست داشته و از او متنفر باشیم اما اگر این سریال را دیده اید بدون شک همین حس را در مورد والتر وایت داشته اید. با بازی های خیره کننده، داستانی جذاب و دیدنی و کارگردانی بی نقص باید «بریکینگ بد» را پادشاه برنامه سازی های شبکه AMC دانست و باید گفت زنده باد پادشاه! شاید کمتر کسی را بتوان یافت که به دنیای سریال های تلویزیونی علاقه داشته و این سریال را ندیده باشد اما اگر این مطلب را می خوانید و هنرنمایی برایان کرانستون را ندیده اید باید همان جمله کلیشه ای را به زبان بیاوریم: نصف عمرتان بر باد رفته است! . منبع: fajrfilm

صحنه ای که بخوام به عنوان شوکه کننده ترین صحنه ازش یاد کنم صحنه کشته شدن هنک بود با اون دیالوگ فوق العاده که قبل از کشته شدنش به وایت گفت تو باهوش ترین ادمی هستی که تا بحال دیدم ولی اونقدر احمقی که نمی فهمی اون از ده دقیقه پیش تصمیمشو گرفته (منظور عموی جک هست)

اوضاع بد جسی تو چن قسمت اخر واسه من که عاشق این کاراکتر بودم به شدت ناراحت کننده بود

The Leftovers رو پیشنهاد میکنم یه درام فوق العاده با موسیقی متن زیبا

Thirteen Reasons Why Riverdale Deadly Class

اوکی

مجموعه فیلمه فکر کنم

ندیدمش اما بازم مرسی

چه جالب! ممنون که نظرتو گفتی

Peaky Blinders رو پیشنهاد میکنم

درود داداشم خوبی عزیزمی حق کاملا با توست من عذر خواهی میکنم

دارم ولی زیاد ازش استفاده ای نمیکنم ایدیم دقیقا همینه

راستش وقتی گفتی خودمم شک کردم حامد باشه چون لحنشون زیاد باهم جور نیست فکر میکنم دختر باشه با توجه به آواتارش بازم نمیدونم کیه!

اها یادم اومد مرسی

درود خیر ندیدم مطلع نیستم چجوریه

همچی عالی بود و نیازی به تغییر نداشت

به به حامد جان عزیز خودتی داداش؟! ببخشید اصلا نشناختم!

صادق جان من خیلی حافظه درستی ندارم اهی کی بود دقیقا؟!

اگه دانلود کردی که ببین قطعا ارزش دیدن داره اما ناراحتم که کنسل شد

خواهش

همش ول کن ول کن... چی رو گرفتم مگه که میگی ول کنم؟! ول کردم اصن خوب شد؟ در ضمن آهی کیه؟ خودت کی هستی chess جان ؟ همه تغییر نام دادین که!

نبینی هم چیزی رو از دست ندادی داداش! من که طرفدار ارون پال هستم بخاطرش سریال رو دیدم اما نمیدونم چرا بعد از سه فصل کنسل شد در حالی که به نظرم قابلیت ادامه دادن رو داشت !

ندیدمش عزیز ممنون که نظرتو گفتی

درود بر تو.

کاراکتر والتر وایت با بازی فوق العاده و قابل تحسین برایان کارنستون باعث شد بیننده در تمام طول فصل های سریال با این شخصیت همزاد پنداری کنه و به طبع چون بیننده ها به عملکرد وایت در سریال تقریبا حق میدن باعث علاقشون شده

فیلم سینمایی بریکینگ بد Breaking Bad و همه اخبار و شایعات مربوط به آن . . . سریال بریکینگ بد پنج سال پیش تمام شد و در انتهای آن شاهد مرگ والتر وایت بودیم. پس اگر فیلم سینمایی برکینگ بد ساخته شود، به هیچ عنوان شاهد حضور او نخواهیم بود. البته ممکن است او در صحنه‌های فلاش بک و بازگشت به گذشته حضور داشته باشد. . این سریال با محبوبیت و شهرت کم‌نظیری مواجه شده است که هنوز هم تب‌وتاب آن نخوابیده است. از آن‌جا که خبر ساخت فیلم‌های سه‌گانه از سریال معروف (Walking Dead) به تایید رسیده است، بعید نیست که تا سال 2020 شاهد فیلم سینمایی بریکینگ بد نیز باشیم. . در ادامه بعضی از شایعات و گمان‌هایی را که پیرامون ساخت این فیلم وجود دارد مرور می‌کنیم. . . . آیا فیلم سینمایی بریکینگ بد ادامه ماجرای جسی پینکمن است؟ آن‌طور که از اخبار قابل اعتنا برمی‌آید، این فیلم که با تهیه‌کنندگی وینس گیلیگان تولید خواهد شد ادامه ماجرای جسی پینکمن است که آرون پاول نقش او را به عهده داشته است. انتظار می‌رود فیلم درست از لحظه پایانی سریال و فرار پینکمن آغاز شود. طرفداران سریال، جسی پینکمن را دوست دارند و مشتاق دیدن ادامه ماجرای او هستند. البته اگر ماجرا درست از آخرین صحنه سریال آغاز شود، به احتمال زیاد والتر وایت را هم در فیلم خواهیم دید. هرچند او نتوانست در سریال جان سالم به در ببرد اما فیلم احتمالا ماجراهایی از گذشته را هم به تصویر خواهد کشید. به این طریق شاید شخصیت‌های دیگر سریال مثل ساول گودمن را هم ببینیم. سوالی که ذهن مخاطبان را به خود مشغول کرده است این است که جسی پینکمن پس از ماجرای پایانی سریال چه کار می‌کند؟ البته که فرار می‌کند، اما چطور و به کجا؟ وینس گیلیگان حتما داستان کاملا جذاب و پرکششی تدارک دیده است. زندگی پینکمن در طول سریال بارها زیر و رو شد ولی مخاطبان می‌خواهند بدانند او این بار و بدون والتر وایت و امپراطوری مواد مخدرش چگونه به زندگی ادامه می‌دهد. . آیا برایان کرنستون در نقش والتر وایت در فیلم سینمایی نقشی خواهد داشت؟ برایان کرنستون کمی واضح‌تر راجع به موضوع فیلم بریکینگ بد صحبت کرده است. او تلویحا تایید کرده است که فیلمی در ادامه سریال برکینگ بد در حال ساخت است. کرنستون می‌گوید فیلم‌نامه را نخوانده است و نمی‌داند در فیلم نقشی دارد یا نه که البته اگر داشته باشد و گیلیگان از او بخواهد حتما در پروژه همکاری خواهد داشت. برایان کرنستون - والتر وایت برایان کرنستون با تاکید بر این موضوع که داستان فیلم را نمی‌داند و نخوانده است ادامه داده است: «در پنج سال گذشته و پس از قسمت پایانی سریال، طرفداران سوالات زیادی در مورد سرنوشت دو نفر از شخصیت‌ها داشته‌اند. در این فیلم احتمالا تکلیف آن‌ها روشن خواهد شد و من هیجان‌زده هستم، چون وینس گیلیگان یک نابغه است!» ما می‌دانیم که یکی از این دو شخصیت به احتمال زیاد جسی پینکمن است ولی در مورد شخصیت دومی که کرنستون به آن اشاره کرده است نظری نداریم. برایان کرنستون در آخر اضافه کرد: «حتی اگر در فیلم سینمایی بریکینگ بد نقشی نداشته باشم هم به محل فیلم‌برداری می‌روم که دوستان و همکاران قدیمی‌ام را ببینم و به یاد روزهای ساخت سریال، کمی در کنار آن‌ها باشم.» . . . آیا تاریخ دقیقی برای پخش فیلم سینمایی بریکینگ بد اعلام شده است؟ خبر ساخت فیلم هنوز به صورت رسمی تایید نشده است، پس نباید انتظار داشته باشیم تاریخ پخش آن اعلام شده باشد! اما با توجه به شایعات و اطلاعاتی که درز پیدا کرده است احتمال می‌دهیم فیلم اواخر سال 2019 یا در سال 2020 آماده پخش باشد. هنوز معلوم نیست این یک فیلم سینمایی خواهد بود یا برای پخش در شبکه تلویزیونی ساخته می‌شود. گیلیگان در ماه جولای امسال قرارداد خود را با کمپانی سونی که تهیه‌کننده سریال بریکینگ بد بوده است برای سه سال دیگر تمدید کرده است. این فیلم اولین محصول این قرارداد خواهد بود. . آیا برای این فیلم تریلری وجود دارد؟ نه! تمام اطلاعات و مسائل پیرامون این فیلم تا این تاریخ در هاله‌ای از ابهام، حدس و گمان است و هیچ خبر رسمی یا تریلری برای آن منتشر نشده است. . هیچ اطلاعاتی از داستان فیلم Greenbrier در دسترس نیست؟ آن‌طور که متوجه شده‌ایم Greenbrier یک فیلم دوساعته است که ماجرای فرار مردی را به تصویر می‌کشد که قربانی آدم‌ربایی شده است. حدس می‌زنیم که جسی پینکمن همان «مرد دزدیده شده» باشد. . چه کسانی در این فیلم نقش‌آفرینی خواهند کرد؟ اگر شایعه‌ها درست باشند قرار است چهره‌های آشنای زیادی را در فیلم سینمایی بریکینگ بد ببینیم. از آن‌جا که والتر وایت مرده است در ادامه داستان نقشی ندارد و اگر هم باشد، احتمالا فقط در خاطرات جسی پینکمن و فلاش‌بک‌ها او را خواهیم دید. . آرون پاول - جسی پینکمن انتظار می‌رود که نقش اصلی این فیلم جسی پینکمن با نقش‌آفرینی آرون پاول باشد. . آیا فیلم‌برداری آغاز شده است؟ فیلم‌برداری فیلم Greenbrier که ما حدس می‌زنیم همان ادامه بریکینگ بد باشد اواسط ماه نوامبر 2018 در نیومکزیکو شروع شده است و اواسط فوریه سال آینده در دوک سیتی به اتمام خواهد رسید. پس اگر Greenbrier آن اثری باشد که در این متن به آن پرداختیم، می‌توانیم بگوییم بله؛ فیلم‌برداری فیلم بریکینگ بد چند روزی است آغاز شده است. . و اما خلاصه این مطلب… شخصیت اصلی سریال بریکینگ بد والتر وایت بود که در انتهای سریال می‌میرد اما شخصیت جسی پینکمن هم مورد علاقه مخاطبان بود که سرنوشت او در ابهام باقی ماند. به همین دلیل و با توجه به پی‌گیری‌های طرفداران سریال، به نظر می‌رسد وینس گیلیگان و کمپانی سونی در حال ساخت فیلمی هستند که به ادامه ماجرای سریال می‌پردازد و سرنوشت جسی پینکمن را مشخص می‌کند. تا این لحظه خبر ساخت فیلم یا حضور برایان کرنستون (والتر وایت) در آن به اعلام رسمی نرسیده است. هرچند خود کرنستون تلویحا ساخت فیلم را تایید کرده است. احتمال می‌دهیم این فیلم که با نام Greenbrier ساخته می‌شود اواخر سال 2019 یا در سال 2020 آماده پخش ‌شود. . منبع: funibo

پینکمن

اونایی که برکینگ بد رو دیدن پیشنهاد میکنم اگه تا الان این سریال ها رو ندیدن ببینن: Better Call Saul 1 2 Sneaky Pete 3 Ozark 4 The Path ( اگه به جسی پینکن علاقه دارین اینو ببینید سریال با موضوع خاص و جالبی هست شاید خوشتون نیاد! در ضمن بعد از سه فصل هم کنسل شده)

درود بر شما دوست عزیز

خواهش میکنم

سپاس

زنگ بزنی البته

جز فان چیز دیگه ای محسوب نمیشه!

اره ندیدم! میدونم سریال خفنیه تلویزیون ایران هم نشون داده اما من ندیدم!

درود صادق باورت میشه من اینو ندیدم؟

هر چی تو بگی ماری!

به شدت احساساتی و دوست داشتنی هست حتی اخرش که ... اسپویل نمیکنم ولی خودت فهمیدی منظورمو!

همین که jonquil عزیز گفت باید باشه عزیز

راضیم

عهه همینه داداش دمت گرم یدونه ای راضبم ازت

افتخاری

فکر نکنم فتخاری باشه برایان کارنستون قراره تو فلش بک هایی که تو فیلم زده میشه حضور داشته باشه البته اینو شنیدم!

اقا درود برتو

کارت درسته عامو معراج!

انتظار اینو نداشتم!

دقیقا منم چن سال پیش با supernatural شروع کردم

راهنمایی بیشتری نمیتونی بکنی اسم بازیگری چیزی مثلا

لژیون سریال کاملا نا متعارفی به شمار میره اما در عین حال سریال خوش ساخت و فوق العاده ای هست. دن استیون بازیگر نقش اصلی این کار هم ترکونده! ولی نه در حد رامی مالک تو اقای روبات! پیشنهاد میکنم اگه مثل من از دن استیون خوشتون میاد فیلم The Guest ازش رو اگه ندیدین ببینین!

اشتباه شد! منبع: فلسفیدن

آیا «واکینگ دد» دنباله «برکینگ بد» است؟ . خانم ها و آقایان، با تئوری نه چندان باورپذیر اما سرگرم کننده «برکینگ دد» آشنا شوید. . به گزارش ایندپندنت، اگر فکر می کردید تنها وجه تشابه سریال های «برکینگ بد» و «واکینگ دد» با هم یک شبکه تلویزیونی آمریکایی (ای ام سی) است، پس احتمالا بهتر است درباره تغییر دیدگاه تان فکری بکنید. نت فلیکس یک تئوری جدید مطرح کرده و گفته داستان درام محبوب وینس گیلیگان در دنیای سریال زامبی های «واکینگ دد» اتفاق می افتد و حتی تا اینجا پیش رفته که گفته کریستال متی که والتر وایت با نام «بلو اسکای» درست می کرد، همان چیزی بوده که باعث شده زامبی ها دنیا را تصرف کنند. این تئوری به چهار نکته تقسیم می شود که دو نکته به شدت با هم مرتبط به نظر می رسند. عملا، این تئوری می گوید مرل دیکسون که یکی از شخصیت های اصلی اولیه «واکینگ دد» بود و نقشش را مایکل روکر بازی می کرد، کمی بلو اسکای خریداری کرده است که ما این را خودمان به چشم در اپیزود «Guts» فصل اول دیدیم. مدتی بعد، دریل برادر مرل با بازی نورمن ریدوس داستان خرید این ماده مخدر را برای ریک گرایمز (اندرو لینکلن) تعریف می کند و آنطور که او می گوید، ظاهرا فروشنده مواد به او گفته «می کشمت لعنتی». آیا می توان گفت که جسی پینکمن محبوب «برکینگ بد» کسی بوده که بلو اسکای ساخته دست هایزنبرگ را به برادران دیکسون فروخته است؟ یک نکته دیگر هم که بسیار جالب و عجیب است، این است که ماشینی که والت در فصل چهارم «برکینگ بد» برای والتر جونیور (آر جی میت) می خرد، تقریبا عینا همان ماشینی است که گلن (استیون یون) در فصل اول «واکینگ دد» سوار آن است و هر دو ماشین در قسمت جلوی شان دو نوار مشکی دارند. شواهدی که از این تئوری حمایت می کنند ادامه دارند: وقتی اسکایلر (آنا گان) به والت دستور می دهد ماشین را پس بدهد، او آن را به «ماشین فروشی گلن» می برد. بله، واقعا! البته این جنبه از تئوری را می توان رد کرد، چون با توجه به آن باید گفت گلن پیش از فراگیری بیماری زامبی فروشنده ماشین بوده، در حالیکه گفته شده بود او پیتزا تحویل می داده است. با توجه به این، شاید بتوان گفت پدر گلن فروشنده ماشین بوده است؟ اما در هر حال این سوال سر جای خود باقی می ماند که چطور مت والتر قابلیت این را داشته که همه را زامبی کند؟ این تئوری با اطمینان دلیلی برای این مسئله مطرح نمی کند، اما به جای آن می گوید شاید خود گاس فرینگ اولین واکر بوده است، البته با فرض اینکه خارج از تصویر او از بلو اسکای استفاده می کرده است. آخرین تصویری که از او در «برکینگ بد» می بینیم، این شخصیت را در حالی نشان می دهد که نیمی از بدن و صورتش سوخته است. البته نت فلیکس می داند تئوری اش آن قدرها هم باورپذیر نیست و گفته: «این تئوری دور از ذهن به نظر می رسد چون نیازمند این است که تعدادی از لحظه ها، انگیزه ها و صحنه هایی که روی آنتن ندیدیم را خودمان اختراع کنیم تا آن را باورپذیر کنیم.» با وجود اینکه نت فلیکس گفته این تئوری ارتباط های خاص و جالبی دارد، در مورد باورپذیری به آن امتیاز پنج از ۱۰ و در زمینه سرگرمی به آن امتیاز ۹ از ۱۰ را اختصاص داده است که درست هم به نظر می رسد. البته نباید این ارتباط های جالب را نادیده گرفته؛ شاید بتوان گفت شورانر اصلی «واکینگ دد» یعنی فرانک دارابونت می خواسته نکته هایی جالب برای هواداران خلق کند و آن ها را در سریال خود قرار داده است. اما اگر اینطور نباشد، آیا می توانیم جسی پینکمن را در حالی تماشا کنیم که می خواهد وارد الکساندریا شود؟ یا والت جونیور را در قالب یکی از اعضای دار و دسته نیگان ببینیم؟ شاید هم بتوانیم در فلش فورواردهای «بهتره با سول تماس بگیری» دنیای زامبی ها را از چشمان سول گودمن ببینیم. . منبع: روزنامه بانی فیلم

Wow

OK

به به چه عجب این ورا؟ خیلی باحال گفتی داداش اگه اینجوری باشه من خودم از سریال نرگس شروع کردم خخ

Mr Robot, Mindhunter فراموش نشه

راجع به برکینگ بد قطعا مهم نیست!

آره دیدم

عزیز نظرت قابل احترامه اما برکینگ بد قطعا یه شاهکار تکرار نشدنی یه شمار میره و در صدر بهترین سریال های تاریخ قرار میگیره

احتمالا مربوط به فیلمه

دمت گرم داداش باهات موافقم ولی در کل مقاله جالبی بود واسه همین کپی کردم

رفقا اولین سریالی که دیدین رو کامنت کنید ببینیم با چه سریالی شروع کردین به سریال دیدن

درود بر تو عامو سریال مورد علاقه من The Leftovers هم حتما ببین اگه ندیدی

بریکینگ‌ بد و فلسفه: سیاهه‌ی اعمال والت . . . خطر لو رفتن: این مقاله بخش‌های مهمی از ماجرای سریال در چهار فصل اول را لو می‌دهد. . خلاصه: از اولین قتل که به دلیل نجات جان خودش بود، والت در طول چهار فصل اول برکینگ‌بد آدم‌های زیادی را کشت و دیوید ر.کوفسل و ونسلا گونزالز با بررسی تک‌تک پرونده‌ها نقش والت را از لحاظ اخلاقی و قانونی روشن‌تر می‌کنند. . آمار قتل‌های والتر وایت در چهار فصل اول سریال مدام اضافه می‌شود، اما چیزی که از تعداد قتل‌ها جالب توجه‌تر است این است که روش قتل‌ها و رویکرد والت در هر قتل نسبت به قبلی تفاوت می‌کند. اگر قتل‌هایی که والت به شکل غیرمسقتیم در آن‌ها دخیل بوده را اضافه کنیم آمارش به چند صد نفر می‌رسد. مسافران بی‌گناه پروزار ویفریر ۵۱۵ (۱۶۷ کشته) در قسمت آخر فصل دوم حساب نمی‌شوند؟ عامل قتل‌شان والت نبود؟ شکی نیست که کارهای والت بخشی از زنجیره‌ی علت و معلولی بود که به سقوط هواپیما منجر شد، و طبیعتا باید والت را به نوعی مسئول این حادثه بدانیم. مرگ‌های دیگری هم به شکل غیرمستقیم به والت برمی‌گردد ولی قصد داریم روی موردهای ساده تمرکز کنیم. . والت به طور مستقیم دست‌کم روی مرگ هشت نفر تا آخر فصل چهار مقصر بود: امیلیو، کریزی ۸، جین، دو نفری که با ماشینش کشت تا جسی را نجات دهد، گیل، گاس، تیروس، هکتور «تیو» سالامانکا طبیعت این مرگ‌ها و گناهکار و مقصر دانستن والت در آن‌ها آن‌قدری پیچیده است که لازم نیست به مسئولیت احتمالی والت در قتل چند صد نفر دیگر به طور غیرمستقیم بپردازیم. پس بهتر است روی این مرگ‌ها تمرکز کنیم و نقش والت را در هر کدام، از لحاظ اخلاقی و قانونی بررسی کنیم و تئوری‌های مسئولیت اخلاقی را در گناهان والت به کار بگیریم. . . . امیلیو والت با کشتن امیلیو آدم‌کشی را شروع کرد. در سیر داستانی ابتدای سریال والت در بدترین شرایط ممکن بد آورد. تلاش‌هایش برای تأمین مالی خانواده‌اش با سرطان رو به موتی که گرفتارش شده بود به کلی شکست‌خورده محسوب می‌شد. ماجرا فراتر از حد تصورش بود. گیر چند تا لات موادفروش خیابانی افتاده بود که می‌خواستند روش شیشه پختنش را یاد بگیرند (و احتمالا هر اندازه که می‌توانند شیشه کش بروند) والت چیزی پخت که بتواند با استفاده از یک سلاح شیمیایی خودش و جسی را از شر لات‌ها (امیلیو و کریزی۸) آزاد کند. کارش جواب داد و امیلیو با استنشاق گاز فسفین دار فانی را وداع گفت ولی کریزی۸ از این حمله جان سالم به در برد. امیلیو اولین قربانی والت بود. سوال این است، قربانی چه چیزی؟ . والت مستقیماً مسئول مرگ امیلیوست. هم فاعل قانونی و هم واقعی است. اما آیا آدم‌کشی والت می‌تواند در یک صورت‌بندی اخلاقی یا قانونی قابل دفاع باشد و قتل محسوب نشود؟ به بیان دیگر والت برای چه از لحاظ اخلاقی مسئول است؟ . وقتی در یک شرایط اضطراری برای نجات جان خود مجبور باشیم یک نفر را بکشیم کارمان غیر اخلاقی است؟ وقتی در یک شرایط اضطراری برای نجات جان خود مجبور باشیم یک نفر را بکشیم کارمان غیر اخلاقی است؟ . از همان زمان ارسطو یعنی سال‌های ۳۸۴ تا ۳۲۲ پیش از میلاد فیلسوفان شرایطی را در نظر گرفتند که تحت آن‌ها شخص برای کارهاش قابل تحسین یا تنبیه باشد. چیزهایی که ارسطو در این ماجرا مربوط می‌دانست هنوز هم به نظر بسیاری از فیلسوفان قابل تأمل‌اند: توانایی شخص برای انتخاب کردن عمل: مثلا در یک سرقت بانک پیچیده هیچ‌وقت فکر نمی‌کنیم بچه‌های مهدکودک مضنون شویم چون بچه‌ها نمی‌دانند چطور می‌شود از پس این کار برآمد. انگیزه‌ی شخص برای عمل: وقتی جانی وسط بازی توپ را تصادفاً به صورت سالی می‌زند او را از لحاظ اخلاقی مسئول نمی‌دانیم. از سوی دیگر اگر جانی انگیزه و نیت قبلی برای آسیب زدن به سالی داشته باشد کارش را به نوعی غیراخلاقی می‌دانیم و تنبهش می‌کنیم. پی‌آمدهای عمل: البته همچنان عدالت باید رعایت شود و کسی باید خسارت تصادفات اتومبیل‌ها را بپردازد (تصادف واقعی، نه تصادفی که راننده مست کرده، بلکه تصادفی که از سر یک اشتباه بی غل و غش روی داده باشد) حتی وقتی که می‌دانیم ماجرا تصادفا پیش آمده است. همچنین اگر کسی جرمی مرتکب شود که پی‌آمدهای بد مختلفی داشته باشد – مثل آن‌هایی که از انفجار بمبی که انداخته‌اید می‌میرند، یا وقتی یک عالمه پول از یک عالمه آدم با هک کردن سیستم بانکی می‌دزدید – در چنین شرایطی مجرم را شدیدتر مجازات می‌کنیم. توجیه عمل: منظورمان اینجا واقعا نظریه‌ی اخلاقی‌ یا قانونی است که کسی استفاده می‌کند تا عملی را توجیه کند، و با استدلال عقلی و توضیح حرفش را به کرسی بنشاند. مثلا ممکن است از این قانون اخلاقی که می‌گوید، «هیچ‌وقت نباید دروغ بگویید» برای توجیه وقتی که واقعا راستش را گفته‌اید استفاده کنید، یا یک بازپرس ممکن است از این استفاده کند که «یک نتیجه‌ی عالی استفاده‌ی اندک از ابزار شیطانی را برای رسیدن به نتیجه توجیه می‌کند» و شکنجه کردن کسی را توجیه کند که می‌داند بمبی که به زودی منفجر خواهد شد و جان صدها نفر را خواهد گرفت، کجا مخفی شده است. اخیرا بحث‌های جدید درباره‌ی حقیقت موجبیت‌گرایی مسائل مسئولیت‌پذیری اخلاقی را پیچیده کرده است. (بر اساس موجبیت‌گرایی جهان بی‌توجه به انتخاب‌هایی که می‌کنیم به مسیرش ادامه می‌دهد) اما یک ایده‌ی پایدار در این زمینه با استفاده از مفهوم سازگاری[۲] این‌گونه می‌گوید که گناهکار دانستن با موجبیت‌گرایی سازگار است. حتی اگر این درست باشد که در جبر طبیعت گیر افتاده‌اید (ژن‌ها و مغز) تربیت‌تان (مثلا پدرتان در کودکی مدام تنبیه‌تان می‌کرده و حال‌تان را می‌گرفته) اگر کاری غیراخلاقی بکنید و قانون را بشکنید همچنان می‌توانیم شما را مسئول کارهایتان بدانیم و شما را زندان بیندازیم یا برنامه‌ی درمان برایتان بچینیم و دارو تجویز کنیم تا انگیزه‌هایتان تغییر کند و به شکل جبری اخلاقی و قانونی عمل کنید! آخرین عاملی که در مسئولیت اخلاقی و قانونی در نظر می‌گیریم این است که فاعل تا چه حد به علت نهایی اشتباه یا زیان نزدیک است. والت دانشمند است، و احتمالا موجبیت‌گرا، اما به وضوح درباره‌ی انتخاب‌هایش احساس گناه می‌کند، در ماجرای حذف کردن امیلیو تشویش‌اش را نشان می‌دهد و بعد از آن هم همان‌طور که خواهیم دید احساس ترس و پشیمانی را بروز می‌دهد. گناهکار بودن والت در قتل امیلیو به این دلیل قابل بحث است که والت تلاش می‌کرد جان جسی و خودش را از مرگ حتمی نجات دهد. امیلیو و کریزی۸ قاتلان خونسردی بودند که به‌شان نمی‌آمد به والت و جسی رحم کنند. علاوه بر آن استرس و خشونتی که در آن وضعیت وجود داشت تقصر والت برای قتل را کمرنگ می‌کند. کشتن در دفاع از خود دلیل و توجیهی شناخته‌شده است و بیشتر مردم قبولش دارند. اما (با عرض معذرت!) این توجیه در ماجرای قتل کریزی۸ رنگ می‌بازد. . . . کریزی۸ والت قصد کرده بود امیلیو و کریزی۸ را با فسفین در کاروان بکشد. خلاص شدن والت و جسی آینده‌ی امن و امان‌شان در گرو حذف کردن هر دو مزاحم بود. متاسفانه والت نتوانست هر دو را در همان لحظه بکشد و کار خلاص کردن کریزی۸ به بعد موکول شد. فوریت دفاع از خود دیگر وجود نداشت، چون کریزی۸ در خانه‌ی جسی اسیر شده بود و به آرامی از مسمویت فسفین رو به بهبود بود. مرگ کریزی۸ که مسموم و دربند بود و به آرامی داشت هوشیاری‌اش را به دست می‌آورد، محتوم بود و قاتل با شیر یا خط مشخص شد و این والت بود که باخت. در چنین شرایطی مدل هر بهانه‌ای با ماجرای امیلیو متفاوت خواهد بود. . کشتن کریزی۸ تنها راه ممکن بود؟ اگر والت او را نمی‌کشت خودش کشته می‌شد؟ والت آن‌قدر از اینکه باید کریزی۸ را بکشد معذب بود که جدولی از لیست مزایا و معایب درست کرد تا کمکش کند تصمیمش را توجیه کند. دلیل عقلانی نهایی که مجابش کرد کارش را بکند یک مزیت از لیستش بود، این‌که اگر کریزی۸ را نکشد او خودش و خانواده‌اش را خواهد کشت. این دلیل از غیراخلاقی بودن قتل قوی‌تر بود. در نهایت والت از کشتن کریزی۸ ناتوان بود و شروع کرد به حرف زدن با مقتول تا بهتر بشناسدش با او همدلی کند. این کار کشتن دشمن را سخت‌تر کرد و در نهایت تصمیم گرفت کریزی را آزاد کند. اما وقتی متوجه شد یک تکه‌ی تیز شبیه چاقو از بشقابی که موقع غذا دادن به زندانی تصادفا شکسته بود گم شده، فهمید باید کار را یک‌سره کند. کریزی۸ می‌خواست تا آزاد شد والت را بکشد. نزدیک بود والت گول بخورد و برای همین با خشونت گلوی کریزی را فشرد و یک زخم هم خودش برداشت. می‌توان این‌گونه بحث کرد که کار والت باز هم دفاع از خود بوده است، اما به نظر می‌رسد بار گناه اخلاقی کشتن کریزی۸ بیشتر از امیلیو است. چه چیزی باعث این تفاوت می‌شود؟ اسیر بودن کریزی۸ به نظر می‌رسد مسئولیت اخلاقی کشتنش را برمی‌انگیزد. چرا که والت می‌خواست هر دو را در کاروان در یک شرایط مسلم دفاع از خود بکشد اما ادعای کشتن یک اسیر برای دفاع از خود سخت‌تر است. انتخاب والت برای کشتن کریزی۸ به وضوح فرق می‌کند. زمان برای تأمل کردن و گزینه‌های مختلفی برای انتخاب کردن داشت. می‌توانست با مأموران تماس بگیرد و اعتراف کند. جرم‌هایش در آن زمان خیلی کمتر از قتل کریزی۸ بود. کشتن ایمیلیو هم به سادگی می‌توانست به عنوان یک دفاع از خود مشروع توجیه شود. والت با کشتن یک زندانی دربند یک درجه به گناه اخلاقی نزدیک‌تر شد. او دلیل بی‌واسطه‌ی مرگ کریزی۸ است، گزینه‌های دیگری داشت و بهانه‌ی اضطراری بودن اوضاع را هم نداشت. از آن‌جایی که دیگر قاتل خونسردی در کار نبود که بخواهد والت را بکشد، بی‌شک قتل کریزی۸ از امیلیو غیراخلاقی‌تر بود. والت راه‌های کمتر مسئله‌دار اخلاقی را در برابرش داشت و انتخاب‌شان نکرد. راهی را رفت که خودش می‌خواست و در نزول اخلاقی نهایی‌اش پایین‌تر رفت که به وضوح شرایط بغرنجی را که بعدتر در مرگ جین در فصل دو پیش می‌آید نشان می‌دهد. . . . جین جین، دوست‌دختر جسی، یک معتاد پاک‌شده بود که راه شرافتمندانه‌ای در زندگی جدیدش پی گرفته بود و مدیر مجتمع مسکونی پدرش شده بود و دوست داشت طراح تتو شود. از بد حادثه با جسی موادفروش و معتاد آشنا شد. نتیجه قابل پیش‌بینی است که جین دوباره به اعتیاد برگشت و جسی را هم با هرویین آشنا کرد. جین که به هرویین معتاد شده بود و عاشق جسی بود، دوستش را مجاب کرد که جلوی شریکش درآید و به زور اخاذی و حق‌السکوت از والت بخواهد سهمش را از سود مواد بدهد. والت کاملا می‌دانست که جین و جسی کل پول را تزریق می‌کنند و اگر از اوردوز نمیرند لااقل زندگی‌شان تباه خواهد شد. با این حال نرم شد و فهمید که باید به جسی اجازه دهد انتخاب خودش را بکند و می‌خواست پول جسی را پس بدهد. در این حین، اتفاقی دستش به جین که نشئه بود خود و باعث شد او کنار جسی به پشت بخوابد، جین بالا آورد و در گلویش گیر کرد و جلوی چشمان والت مرد، جسی هم تمام مدت در چرت شاهانه‌ی هرویین بود. خوب، والت تا چه اندازه در مرگ جین مسئول است؟ مرگ جین مشکلات پیچیده‌ای را به نفع مجرم شناختن والت نشان می‌دهد. از لحاظ تکنیکی جین به دلیل انتخاب خودش در مصرف هرویین مرد و مرگش پی‌آمد استفاده از مواد بود. خیلی خوب می‌دانست که وقتی مواد بزنی ممکن است بالا بیاوری و در گلویت گیر کند و بمیری. برای همین به جسی هشدار داد که به پهلو بخوابد و خودش هم همین کار را کرد. ریسک را کم کرد ولی از بین نبرد، چرا که ممکن است انسان در خواب حالتش را عوض کند. اما این تلاش والت برای بیدار کردن جسی بود که تصادفا باعث شد جین به پشت بخوابد که دلیل مستقیم آسیب‌پذیر شدنش محسوب می‌شود. بالا آوردن جین لزوما نتیجه‌ی قفا خوابیدنش نبود اما بالا آوردن در چنین حالتی بالقوه خطرناک بود. والت در جایگاهی بود که می‌توانست زندگی‌اش را نجات دهد، اما آگاهانه انتخاب کرد که این کار را نکند. تقصیرش برای این انتخاب و نتیجه‌اش واضح است. برای مرگ جین گریه کرد. . . . آیا انسان به خاطر کارهایی که می‌توانسته بکند و نکرده هم مسئول است؟ . اما آیا از لحاظ اخلاقی هم مسئول است؟ و اگر هست تا چه میزان؟ بخشی از این جواب به تفاوت بین مسئولیت کنشی و واکنشی بستگی دارد. به طور معمول وظیفه‌ی مردم نمی‌دانیم که جان دیگران را نجات دهند مگر این‌که دانش خاصی داشته باشند یا با قربانی ارتباطی داشته باشند. هیچ مسئولیت کنشی برای نجات دادن غریبه‌ای که در حال غرق شدن است وجود ندارد مگر این‌که شما نجات‌غریق باشید و بنابراین با شناگرها ارتباطی داشته باشید. غریبه‌هایی که نمی‌توانند کودکی راکه در حال غرق شدن است نجات دهند قاتل نیستند و اخلاقاً هم فقط از لحاظ واکنشی ممکن است قابل سرزنش باشند. تقصیر اخلاقی دارند ولی دلیل ایجاد شرایط نبوده‌اند و وظیفه‌ی کنشی برای نجات دادن ندارند. ممکن است از لحاظ واکنشی مسئول باشند، مخصوصا اگر توانایی نجات داشته باشند، اما نه قانونی و نه اخلاقی مقصر مرگ نیستند مگر این‌که به نوعی در شکل‌گیری شرایطی که قربانیان به نجات احتیاج پیدا کنند دخیل باشند و مسئولیت کنشی پیدا کنند. والت در این ماجرا یک نقش‌های کنشی هم داشت چون وارد خانه‌ی جسی شد و برای جسی و جین که خوابیده بودند مزاحمت ایجاد کرد. اثر جانبی ناخواسته‌ی تلاش فیزیکی‌اش برای بیدار کردن جسی، تکان دادن جین بود که باعث شد به پشت بخوابد و وقتی بالا می‌آورد توی گلویش گیر کند که سبب مرگش شد. پس والت در بالا بردن خطری که جین را تهدید می‌کرد نقش داشت و بعد از آن هم آگاهانه از کمک کردن اجتناب کرد. دلالیش واضح است: از این‌که جین از فعالیت‌هایش در تجارت مواد آگاه بود احساس نگرانی می‌کرد، تاثیر جین روی تنها شریکش که حالا با دوست دختر معتادش خوش بود و دیگر نمی‌خواست با والت کار کند. انگیزه‌اش برای کمک نکردن این بود که رابطه‌اش را با جسی، و احتمالا خود جسی را نجات دهد، اما به هر حال این‌ها انگیزه‌ای برای حذف کردن جین به دست نمی‌دهد. والت یک ناظر بی‌گناه و معصوم نبود که مرگ یک غریبه را نگاه می‌کند، بلکه در واقع در آسیبی که پیش آمده بود مسئولیت کنشی داشت و از پی‌آمدهای کمک نکردنش باخبر بود و انتخاب کرد که به خاطر انگیزه‌های مختلفی که داشت مردن جین را تماشا کند و مسلما یکی از این انگیزه‌ها سودی بود که این مرگ برای آینده‌ی خودش داشت. مسئولیت اخلاقی والت یا تقصیرش در مرگ جین گرچه ترکیبی از مسئولیت کنشی و واکنشی است اما همچنان وجود دارد. دو مرگ بعدی از لحاظ واقعی بودن و مسائل اخلاقی پیچیدگی کمتری دارند. . . . سرعت‌گیرهای آزتک ۱ و ۲ والت یک بار دیگر در اپیزود «Half Measures» آخرهای فصل، سه جان جسی را نجات داد. جسی فهمیده بود گاس فرینگ پشت قضیه‌ی استفاده از برادر جوان دوست‌دخترش برای کشتن دوستش کمبو بوده است، و تصمیم گرفت از سم رایسین برای کشتن گاس فرینگ استفاده کند. رایسین حتی در اندازه‌ی دو سه دانه نمک هم کشنده است. جاسوس‌بازی‌های جسی برای کشف هویت بالاسری‌ها – که باید ناموجود می‌ماندند- باعث شد گاس او را تهدیدی برای خودش به حساب بیاورد و دستور قتلش را بدهد. اما والت یک بار دیگر جسی را نجات داد (اگر فرض کنیم که بار قبل با مرگ جین این کار را کرده بود) و قاتلان بالقوه‌ی جسی را با ماشین آزتکش زیر گرفت و آنی که از تصادف زنده مانده بود شلیک کرد. کشتن سرعت‌گیرهای آزتک ۱ و ۲ دقیقا قتلی است که والت به صورت کنشی در آن مسئول است. برخلاف ماجرای امیلیو و کریزی۸ که قتل به دلیل دفاع از خود بود (دفاع از خود قطعی در امیلیو و دفاع از خود قابل بحث در کریزی۸)، وات از جانب مردی که کشتش تهدید نشده بود، جسی تهدید شده بود. سوال این است: این‌که والت کسانی را کشت که دوستش را تهدید کرده بود قابل توجیه– یا از لحاظ اخلاقی قابل ستایش است؟ . . . کشتن کسی برای نجات جان خود توجیه‌پذیر است. اما کشتن کسی برای نجات جان دیگری چه‌طور؟ کشتن دو نفر برای نجات یک نفر چه؟ . وظیفه‌ی نجات ممکن است در مواردی مثل نزدیکان انسان وجود داشته باشد. جسی و والت چنین رابطه‌ای داشتند و در خیلی از موارد والت پدر معنوی جسی محسوب می‌شود و به نظر می‌رسد آینده‌ی جسی برایش از آینده‌ی پسر خودش، والتر جونیور، مهم‌تر است. والت به عنوان راهنما، معلم، گاهی دوست و شریک، جسی را راهنمایی می‌کند و او اعتماد به نفس و مهارتی یاد می‌دهد که در هیچ حالت دیگری ممکن نبود به دست بیاورد. درست است، والت در مرگ معشوق جسی، جین، دخالت داشت، اما کمکش هم کرد که هرویین را ترک کند، روش مخصوص پختن شیشه‌ی آبی را یادش داد و از پولش مواظبت کرد و هنگامی که تهدید شده بود جانش را نجات داد. به خاطر این رابطه‌ی خاص و جزئیاتش، والت وظیفه‌ی خودش می‌دانست که از جسی محافظت کند، و برای همین هم ابتدا سعی کرد جسی را از کشتن گاس منصرف کند و بعد هم هنگامی که نوچه‌های گاس می‌خواستند دخل جسی را بیاورند پا پیش گذاشت و برای همین شاید کار والت توجیه‌پذیر باشد. برخلاف فقدان مسئولیت کنشی برای کمک به غریبه‌ها، در قبال دوستان، خانواده و دیگرانی که با آن‌ها رابطه‌ای خاص، مانند والت و جسی داریم، وظیفه‌ای بر دوش خودمان احساس می‌کنیم. درست است که جسی مطمئنا بی‌گناه نبود، اما از گاس یا آن دو نفر مزدوری که برای کشتن جسی دستور گرفته بودند آدم‌حسابی‌تر بود. در این موقعیت، جسی کسی را نکشته بود و نیت کشتن گاس هم احتمالا به نوعی قابل توجیه است، چون می‌خواست انتقام دوستش را بگیرد و گاس را برای استفاده از یک بچه‌ی بی‌گناه برای قتل تنبیه کند. محاسبه‌ی گناه اخلاقی والت در این شرایط نیاز به محسبات پیچیده دارد. کشتن دو نفر غیرمعصوم برای جلوگیری کشته شدن یک غیر معصوم دیگر قابل توجیه است؟ مطمئنا کسی به جسی برای قتل گاس گیر نمی‌دهد اما والت فرق می‌کند، کارها و نیات والت تا حدی او را مسئول تصمیم جسی برای قتل و بنابراین تهدید شدنش به مرگ می‌کند. در محسابات سودانگارانه، اگر با انجام دادن کاری خوشی کلی آن‌قدر زیاد شود که از ناخوشی کلی ناشی از آن کار بیشتر باشد، خوش‌ترین نتیجه از لحاظ اخلاقی به دست می‌آید. با مقایسه‌ی زندگی جسی در برابر زندگی دو نوچه‌ی گاس به نظر می‌رسد رفتار والت قابل توجیه است. علاوه بر آن از آن‌جایی که خود والت هم در ایجاد این شرایط سهیم بود، نجات دادن جسی می‌تواند از لحاظ مسئولیت‌پذیری کنشی هم قابل توجیه باشد و رابطه‌ی خاصی که با هم دارند و نیت‌های خوب والت برای جسی هم در توجیه این قتل کمک می‌کند. . . . گیل با مرگ گیل وضعیت اخلاقی والت به یک مرحله‌ی جدید نزول پیدا کرد. با وجود این‌که جسی دلیل مستقیم مرگ گیل بود، بی‌شک والت از لحاظ اخلاقی مسئول این ماجراست. محاسبه‌ی میزان تقصیر اخلاقی در مرگ گیل پیچیده است. چرا که این‌که مسئولیت اخلاقی با چه کسی بود و چه شد که آخر سر چنین تصمیم‌هایی باید گرفته می‌شود انتخابی حیاتی است. در مقایسه با تمام کاراکترهای برکینگ‌بد گیل شخصیت بی‌گناهی محسوب می‌شود. یک نابغه‌ی منزوی که برای شیشه پختن توجیهات ایدئولوژیک دارد. عشق پاک و ساده‌ای به شیمی دارد که ناشی از طمع یا غرور نیست و احترام و ارادت خاصی هم به والت دارد. می‌داند که کاری که می‌کند غیرقانونی است ولی با ایده‌آل‌های لیبرالیستی خود مسئله را توجیه می‌کند که معتادان شیشه بالاخره شیشه پیدا می‌کنند و دست‌کم می‌توان جنس باکیفیت تحویل‌شان بدهد. به نظر می‌رسد فقط به دلیل خلاقیتی که در این کار وجود دارد، عشقش به شیمی و نیازش به شغل است که جذب این کار شده است. به والت هم احترام می‌گذارد و دوست دارد تأییدش را به دست آورد. اما گیل آلت دست گاس می‌شود که دانش والت را کش برود تا بتواند والت را حذف کند. والت می‌فهمد اگر گیل کار را یاد بگیرد دیگر مهره‌ی سوخته خواهد بود. و خیلی خوب می‌داند که یا جای اوست یا گیل. اما والت ماشه را نکشید. در عوض، جسی را برای کشتن گیل فرستاد، با وجود این‌که یک بار جسی را از کشتن گاس بر حذر داشته بود که خودش (اگر فرض کنیم جسی شانسی برای این کار داشت) جلوی یک قتل را گرفت. جسی در موقعیتی قرار می‌گیرد که یا باید گیل را بکشد یا شاهد کشته شدن والت باشد. البته والت جسی را در این موقعیت بغرنج قرار داده که در هر دو طرفش بدبختی است، اما کشتن گیل اولین قتل جسی است. هم برای جسی و هم والت یک نقطه‌ی عطف است. یک انسان تقریباً بی‌گناه برای نجات یک سرطانی نسبتا گناهکار با خونسردی کشته می‌شود (Full measure). علاوه بر آن، والت خودش مرتکب قتل نمی‌شود و از جسی استفاده می‌کند که تا آن زمانی دستش به خون آلوده نشده بود. آیا جسی قاتل است؟ یا قاتل اصلی والت است، با وجود این‌که نقش مستقیمی در قتل گیل ندارد؟ جسی حالا هم از لحاظ اخلاقی و هم قانونی مرتکب قتل شده است. ماشه را کشیده و گیل را کشته، و اضافه بر آن، حق انتخاب داشته است. گرچه در حالی دست به این کار زد که می‌دانست شکست خوردن در این مأموریت به قیمت جان والت تماممی‌شود، اما هیج توجیه قانونی برای این کار نداشت، گیل تهدیدی محسوب نمی‌شد. شاید مسئولیت واکنشی اخلاقی برای مرگ والت داشت که نتوانسته بود گیل را بکشد، اما مسئولیت کنشی اخلاقی داشت که گیل بی‌گناه را برای نجات دادن والت نکشد. کشتن مایک بی‌شک توجیه‌پذیرتر بود. کشتن گاس که کاملا توجیه‌پذیر بود. اما این‌که والت به جسی دستور داد گیل را بکشد تا خودش را از تهدیدی نجات دهد که ناشی از اعمال خودش بود او را به مقصر اصلی تبدیل می‌کند و آن‌قدری از لحاظ اخلاقی گناهکار است که خیلی فرقی نمی‌کرد خودش ماشه را بکشد. این نکته که نجات پیدا کردن والت منجر به نجات پیدا کردن جسی می‌شد و نقشه‌اش از مال جسی شدنی‌تر بود تا حدی ماجرا را تسکین می‌دهد. اما والت نیروی عامل بود و دستور صادر کرد و سرنوشتش به تصمیم جسی وابسته بود – سرنوشتی که اگر والت به جسی کمک می‌کرد تا نقشه‌ی (احتمالا شدنی) قتل گاس را عملی می‌کردند یا گوش شیطان کر اگر کلا والت تصمیم نمی‌گرفت وارد تجارت شیشه بشود کاملا قابل اجتناب بود. . . . گاس، تیروس و هکتور سالامانکا والت بهترین‌ها را برای آخر کار نگه داشته باشد. خوب، البته منظورم تا آخر فصل چهار است و حساب کارهایش در فصل پنجم جداست. مسابقه‌ی قتل‌ها در انتهای فصل چهارم چند نتیجه داشت: حذف مهم‌ترین تهدیدهای والت، شکل‌گیری چند نفرت شدید و هموار کردن مسیر والت برای تسلط به بازار شیشه‌ی منطقه برای همیشه. اما این شبکه‌ی پیچیده‌ی گناهان اخلاقی که این پایان‌بندی را ایجاد کرد بهترین چیز برای مقصود این نوشته است. گاس و تیروس تهدید مسقتیم برای والت محسوب می‌شدند، و تلاش‌های او و جسی برای مسموم کردن و بعد از آن ترکاندن گاس، مثل خیلی از نقشه‌هایشان شکست خورد. اما والت رستگاری‌اش را در هکتور سالامونکا می‌دید. سالامونکا و گاس از دیرباز دشمن هم بودند. سالامانکا کسی بود که به شریک گاس شلیک کرده بود، شیمی‌دانی که نیمه‌ی دوم رستوران پولوس هرمانوس بود. خواهرزاده‌ی سالامونکا توکو بود و «تیو» (دایی) هکتور از والت هم دل خوشی نداشت چون والت را در مرگ توکو مقصر می‌دانست. اما نفرت سالامانکا از گاس عمیق‌تر شد چون گاس هر از گاهی به خانه‌ی سالمندانی که تیو در آن بستری بود سر می‌زد و از سر و کله با او لذت می‌برد. برای همین هکتور گزینه‌ی مناسبی بود که بمبی را منفجر کند که والت نمی‌توانست و جانش را فدا کند تا گاس و تیروسی را که آن گوشه ایستاده بود بکشد. (Face Off) باید بپرسیم مسئولیت اخلاقی والت در این بمب‌گذاری انتحاری چیست؟ بی‌شک والت به دلیل فراهم کردن ابزاری که تیو با آن خودش، گاس و تیروس را بکشد مسئول است. بدون بمب والت که کمی قبل‌تر برای منفجر کردن گاس ساخته بود، واضح است که تیو یک قربانی بی‌پناه در برابر طعنه‌های گاس باقی می‌ماند. سالامانکا، گاس و تیوس هر سه قاتلانی‌اند که در تجارت مواد نقش دارند. اما والت هم همین است. والت از تیو به عنوان ابزاری برای خلاص شدن از گاس استفاده کرد. همچنین خلاص شدن از خود سالامانکا که به این دلیل که چیزهای زیادی از والت می‌دانست تهدید محسوب می‌شود و همچنین تیروس که بدون شک بعد از این ماجراها به هیچ چیزی جز قتل والت فکر نمی‌کرد. یک تیر و سه نشان. والت در برابر فراهم آوردن مواد و ابزار (بمب) و انتخابی که برای تیو برای قتل/خودکشی ایجاد کرد مسئولیت اخلاقی دارد. گرچه تیو انتخاب آخر را کرد و دلیل نهایی مرگ گاس و تیروس محسوب می‌شود و مسئولیت اخلاقی و قانونی روی دوش اوست، و والت هم با او شریک است. از لحاظ قانونی والت در این توطئه نقش داشته و مجرم محسوب می‌شود. از لحاظ اخلاقی اجباری در کار نبود و راه‌های دیگری هم ممکن بود که به کشتن منجر نشود. برخلاف جسی، که وقتی والت به او دستور داد شلیک کند نتوانست، تیو قاتل قهاری بود با دلی پرکینه. تیو برای کشتن گاس دلایل خودش را داشت. می‌توان این‌گونه گفت که والت با فراهم کردن راهی که تیو بتواند تسویه حساب کند به او لطف کرد. این قتل سه‌گانه مهم‌ترین دستاورد والت بود و برای پایان فصل چهار از لحاظ اخلاقی خیلی قابل قبول‌تر از کشتن گیل بی‌گناه به دست جسی بدبخت ترسیده بود که تا آن زمان کسی را نکشته بود. . . . ویرانی ثانوی کمی در گناه اخلاقی والت در کشتن نه نفری که واضح‌تر از بقیه و مستقیما به سبب کارهایی که انجام داده یا نداده یا دستورات والت به قتل رسیدند، کند و کار کردیم. اما مرگ ۱۶۷ مسافر پرواز ویفرر ۵۱۵ و دونالد مارگولیس که خودش را به خاطر نقشش در تصادف هواپیما و مرگ دختر کشت هم جای کار دارد. دخترش جین بود و همان‌طور که دیدیم والت در مرگ دخترش نقش داشت. مرگ جین باعث اشتباه پدرش شد که آن باعث تصادف هواپیما و مرگ ۱۶۷ نفر شد. آیا والتر از لحاظ اخلاقی مسئول مرگ مسافران ویفرر ۵۱۵ و خودشکی دونالد است؟ با نگاه دوباره به عناصر مسئولیت اخلاقی – چیزهایی مثل علت و معلول، توانایی، انگیزه و پی‌آمدها و توجیه – گناهکار دانستن والت برای این قتل‌ها یک‌جور کش دادن به نظر می‌رسد. با وجود این‌که کارهایش به طرز پیچیده‌ای به دو اتفاق تصادف هواپیما و خودکشی دونالد ارتباط داشت، و برخی تصمیمات والتر نقش مهمی در این ماجرها داشت، به نظر می‌رسد به نظر می‌رسد این اتفاقات خیلی دورتر از آنند که والت را مقصر بدانیم. والت علت است، اما علت نزدیک یا مستقیم این مرگ‌ها نیست. کارها و انتخاب‌هایش امکان آن رویدادها را ایجاد کرد، اما آن‌ها را محتوم نکرد. در عوض، دونالد مارگولیس توانایی اجتناب از تصادف هواپیما (شاید از لحاظ عاطفی اوضاع خوبی نداشت، اما تصمیم خودش بود که سر کار برگردد) و مرگ خودش را داشت. بله، والت بار اخلاقی مرگ جین را به دوش می‌کشد، اما اعتیاد جین، انتخاب‌هایش و کارهایش به نظر می‌رسد ریشه در خانواده‌اش داشت. دونالد هم مشغول بازیابی از اعتیاد بود. والت جین را مجبور نکرده بود هرویین مصرف کند، همچنین نمی‌توانست مطمئن شود پاک می‌ماند. شکست دونالد در مرگش سهیم بود. گاهی فقط دوست داشتن فرزند کافی نیست. به هر حال والت خودش را درگیر ماجرا کرد تا جسی را نجات دهد. دونالد زیادی به دخترش اعتماد اشت و وقتی می‌توانست جانش را نجات دهد نتوانست کاری بکند. گناه دونالت واقعی است و شایسته‌ی ملامت بود، اما والت هم بی‌تقصیر نیست. همچنین دونالد در آخر هم به دلیل برگشتن به سر کار و هدایت مسیر هواپیماها مسئول بود (یکی از پراسترس‌ترین شغل‌های جهان)، چرا که وقتی عزادار دخترش بود هر روز جان هزاران نفر به عملکردش بستگی داشت. در نهایت، به هر حال، باید والت را برای آسیب‌های زیادی مقصر بدانیم. بهانه‌اش آبکی است: خیلی‌ها با ترک خانواده‌هایشان بدون پول و میراث می‌میرند. شاید تصمیم‌های قبلی‌اش او را به این‌جا رسانده است (نه می‌دانیم چرا گری‌متر را ترک کرد و نه چرا غرور، خودبینی، حسادت یا فاکتورهای دیگری باعث جدایی‌اش از الیوت شد)، اما خانواده‌اش دوستش داشتند و برای شخصیت‌اش، یا شخصیت‌اش پیش از بد آوردن احترام قائل بودند. در پایان فصل چهار والت شیطانی شده است در حد گاس – گرچه ظاهرا کمرش زیر فشار و استرس موفق شدن در این زندگی مجرمانه‌ی جدید خم شده است. والت همسرش را هم با خودش پایین کشید و در پول‌شویی شریکش کرد و خانواده و دوستانش را به خطر انداخت. همان‌طور که دیدیم والت در موارد بسیار پیچیده‌ای از لحاظ اخلاقی مسئول است و اگر جلوتر بریم می‌توانیم تاثیراتش را در انسان‌ها و گروه‌هایی که به دلیل تصمیم‌های والت زندگی‌شان بدتر شده نیز ببینیم. مانند ضدقهرمان‌های یونانی، والت هم در تراژدی خودش محکوم به شکست است و در پایان فصل چهارم همه منتظر بودند که ببینند در فصل پایانی چه کسانی را با خودش به پایین می‌کشد. . منبع: cinemodern نویسنده: مسعود جواهری

درود بر تو عمو

درود عزیز چرا نمیبینی تا خودت متوجه بشی؟ اینجوری که بگیم جذابیتش برات کم میشه خب

قطعا عشق به وایت بیشتره بین طرفدارا و بینندها اما برای من جسی در تمام طول سریال یه ادرنالین خالص بود! البته وایت و جسی قطعا مکمل هم محسوب میشن و نمیشه یکیشون رو انتخاب کرد

اون نمره دهی و ارزش دهی جناب فراستی به فیلم ها و سریال هاس که به برکینگ و گات از چهارنمره صفر داده! جالبه که به واکینگ دد یک داده و از همه جالب تر اینه یه نمره زیر صفر هم واسه خودش تعیین کرده یعنی بی ارزش و ما قبل بد که زیر صفر محسوب میشه مثلا چرنوبیل رو گفته بی ارزشه نمیدونم چقدر اون مطلب که راجع به نمره و ارزش دهی فیلم ها و بعضی سریال توسط فراستی محسوب میشه واقعیت داره!

نه داداش اینجا نیست ولی زیر پیج بعضی فیلم ها کامنت گذاشته به خیال خودش با اون جمله ای گفت خدا شفا بده بهمون تیر آخرو زد و رفت خخ

آقا باید بگم درود بر تو

مانا باشی داداش :))))

بهتره به ساول زنگ بزنی یه اسپین اف فوق العاده اس یعنی ما چهار فصل صبر کردیم تا فقط شعار بهتره به ساول زنگ بزنیم رو بده این جیمی البته که اصلا واسه من حوصله سر بر نبود و بسیار ازش لذت بردم

درود بر تو صادق

عزیزمی داداش خواهش میکنم آقا ممد پاول عالی بود حال کردم خخ

داداش به نظر من نیگان خیلی گنده تر از الفا و بکسش بود که دیدیم چی شد... ریک به شدت گرگ بارون دیده اس شک نکن اگه برگرده بلایی بدتر از همه کسایی که تا الان باهاش دشمنی کردن سر این الفا در میاورد ولی اگه من به جای ریک بودم سر الفا و نجوا گرا رو قطع میکردم و تو دیگ روغن داغ مینداختم!

لژیون در نوع خودش سریال بی نظیری هست و شکی توش نیست و باید عبارت فوق‌العاده رو میزاشتم که یادم رفت من از خودم حرف درنیاوردم عزیز، لژیون چند معنی میده (سپاه رومی، هنگ، گروه) منتهی من یه سایتی دیدم که دیوانگی زده بود سایت معتبری هم بود و به نظرم دیوانگی نزدیک ترین اسم میتونه به سریال باشه لژیون سریال بسیار نا متعارف و خاصی به شمار میره اگه اینجوری نبود خود سازندش نمی‌گفت باید باهوش تر از حد معمول باشین.

چی بگم والا

جای دوبلور محبوب من کیکاووس یاکیده خالیه

متاسفانه این نظر نادرست رو بعضی دوستان دارن که برکینگ بد در زمان خودش بی رقیب بوده اگه تو این دوره زمونه پخش می‌شد موفق نبود، اولا این نظر از اساس غلطه و خیلی عذر میخوام باید بگم چرته! چون هیچکس نمیدونه واقعا اینجوری میشد یا نه. این بحث فقط و فقط به این دلیل مطرح شده که میخوان برکینگ بد رو پایین بکشن از نظر منم اشکالی نداره چون مطمئنم برکینگ بد رو به هیچ عنوان نمیتونن کوچک کنن البته سیاستشونو بی طرفی اینا اعلام میکنن ولی شک نکن موضوع این نیست!

دوبله بدون سانسور هست

لا مصب خیلی خوبه

محبت داری عزیز هر چند اونو شوخی کردم ولی کارت درسته دمت گرم

عالی میشه داداش ولی فکر میکنم گرونه به وسع ما نمیرسه

دشمنت شرمنده واقعا سریال بدی بود امیدوارم در ادامه بهتر شه!

عجیبه که توجه نکردی صادق؟! ولی باید بگم کلن آرون پاول دندونای بی نقصی داره هر چند به قول وینس گیلیان باید یه کاریش میکردن !

درود بر تو عزیز باید بگم عالیه منم که در میزنم بهترین دیالوگ سریاله هر چند خود برایان نظر دیگه ای داره! به نظرم فونتش یه کوچولو اگه ریز تر میبود بهتر بود البته اینم اوکیه در کل باید بگم شدیدا ازت راضیم برکینگ بد به داشتن طرفداری چون تو بر خود میبالد

خواهش میکنم داداش سریال هیچی نداشت که بخوام دفاع کنم

این نکته ای که دوستان میگن اتفاقا یکی از سوال های طرفداراس فکر کنم

لمینیت

درود ماری دندونای خودشه لمینیو اینا نیس میدونم که میگم

عزیزم

اداره مبارزه با مواد مخدر منظورمه در حضور هنک و همکاراش

حال بهم زن ترین کاراکتر اون صحنه خرابکاریش تو ادراه واقعا حال بهم زن بود!

جالبه خود وینس گیلیان تو مصاحبش گفته اگه برمیگشتن عقب دندون های جسی رو اونقد بی نقص در نمی آوردن!

درود دوستان من الان این سریال رو دیدم چون قسمت اول بود امیدوارم در ادامه روند بهتری به خودش بگیره هر چند بعید میدونم ولی با این اپیزودی که از این سریال دیدم باید بگم افتضاح بود! . . . به نظرم اپیزود اول مضخرف محض بود! سریال بانریشن های به نظرم قابل قبولی که داشت حداقل مشخص کرد که تو این زمینه کپی ضعیفی از سیزده دلیل برای اینکه محسوب میشه! (دوستان دقت کنید که نریشن هایی که تو سیزده دلیل برای اینکه توسط هانا بیکر یا کاترین لانگفورد روایت میشد فوق العاده و بی نقص بودن) شاید به همین دلیل بعضی از دوستان این سریال سطح پایین رو با سریال سیزده دلیل برای اینکه مقایسه میکنن اما این کجا و آن کجا! سریال تو اپیزود اول نشون داد یه درام به شدت سطح پایین محسوب میشه نه بازی انچنانی از بازیگرا میبینیم نه دیالوگ تاثیرگذاری داره چن تا نوجوان بدبخت بی سروپا که به هیچی فکر نمیکنن جز سکس سیزده دلیل واقعا شرف داره به این سریال نمیدونم چرا دوستان با اون سریال سطح بالا مقایسش میکنن! در پایان باید بگم دوستان این سریال رو نباید خیلی جدی گرفت. دمتون گرم خوندین

ولی باید بگم با کلیت حرفات موافقم!

نظرات سیاسی جاش اینجا نیست

عجب!

اوکی داداش حق با توعه خداحافظ

منم سطح بالاتر گذاشتم ولی بیشتر باختم تا ببرم به نظرم یکم غیر طبیعی میشه البته نظر منه! راستی صادق نظرت راجع به این سریال جدید HBO چیه میدونم گفتی جالب نبود من هنوز ندیدم تازه زیرنویس سالمشو گرفتم ممنون میشم بگی جریان از چه قراره؟

هههه یعنی اینقدر سخته! داداش به نظر من بزار رو professional نه خیلی سخت میشه نه خیلی آسون به نظرم اگه رو این بزاری بستگی به توانایی خود طرف داره بیشتر من که فقط رو همین سطح میزارم از قدیم تا الان

فکر کنم همین 2017 هم بیشتر از نسخه های بعدی طرفدار داره چون تو سایت pesfa که میرم بیشتر ادیت ها به نسخه 2017 تعلق داره ولی من پج اسموک که نصب کردم دیگه ادیت نمیتونم اضاف کنم باید منتظر آپدیت هایی که از اسموک منتشر میشه باشم

ولی من خودمم بیشتر تخصصم pes هست تا 2017 هم دارم فکر کنم قبلا گفتم بهت متاسفانه بالاتر ساپورت نمیکنه

ارزش هاشو خوب اومدی

تو از من حرفه ای تری تو مستر لیگ داداش من دیگه کارای تورو نکردم یعنی بودجه بینهایت و اینا.. با همون داشته هام تیمی می‌ساختم که نظیر نداشت ولی صادق مطمئن باش تو Resident Evil من دست بالارو دارم نسخه پلی استیشن یکشو یادش بخیر تموم کردم سه رو تا آخراش رفتم ولی تمومش نکردم چهارو ولی تموم کردم کامپیوتر رو هم خوب پیش رفتم تا جایی که یادمه

منم معتادشم مثل خودت، عشق مستر لیگ دارم.

خواهش میکنم داداش خوش حالم پسندیدی

درود بر تو

عزیزمی داداش منم اصلا نمیدونم چجوریه بازیش فقط همین مطلبو خوندم راستش خیلی تو این فازا نیستم تنها بازی هایی که بازی کردم PES و Resident Evil بود که تعریف از خود نباشه تو جفتشون استاد اولم! داداش اگه مجموعه فیلم های Resident Evil رو ندیدی به نظرم ببین از سال 2002 شروع میشه تا قسمت اخرش که سال 2016 تموم میشه. بازیش اما پرطرفدار تر از خود فیلمه من اول تو پلی استیشن بازی کردم بعد تو کامپیوتر هم بازیش کردم راستش خیلی اهل بازی های موبایلی نیستم فقط یه بازی تنیس بود نسخه اندرویدشو دوس داشتم این مطلبو گذاشتم واسه اونایی که با موبایل زیاد بازی میکنن

دوستان میخوام چند تا سریال غیر از برکینگ بد براتون اسم ببرم برین ببینین البته بیشترتون ماشالا این کاره این. ولی گفتم شاید چند تا از این سریال ها رو ندیده باشین. دوستان این سریال ها به نظرم عالی ان و بعد از برکینگ بد به نظرم بهترینن . . . Black Mirror (آینه سیاه): تونسته با تکنولوژی و فناوری تجربه‌ای جدید واسه بینده رقم بزنه . Big Little Lies (دروغ‌های کوچک بزرگ): یه سریال زیبا و پر ستاره که به نظرم ببینین . Da Vinci's Demons (شیاطین داوینچی): سریال سرگرم کننده ای که بعد از سه فصل کنسل شد!!! . Peaky Blinders (پیکی بلایندرز): یه سریال خفن و بی نظیر که محصول انگلیسه و دیدنش از نون شب واجب تره! . Thirteen Reasons Why (سیزده دلیل برای اینکه): تراژدی تلخ که به نظرم ارزش دیدن داره! . Mr Robot (آقای روبات): بازیگر نقش اول این سریال رامی مالک ترکونده! خود سریال هم عالیه . Banshee (بانشی) : متاسفانه در ارشیو دیبا نیست اما به نظرم ببینین البته دقت کنین سریال از لحاظ صحنه چیزی کم نزاشته! . Kingdom (پادشاهی): منظورم سریال کره ای به همین اسم نیست سریال امریکایی هست علاقمندان به رینگ و مسابقات از دست ندن نیک جوناس هم توش بازی میکنه! . Mindhunter (شکارچی ذهن): سریال عالی مهیج و روانشناسانه . Sneaky Pete (اسنیکی پیت): برایان کارنستون یکی از تهیه کنندگان این سریاله چه دلیل بهتری میخواین واسه تماشای این سریال؟ . The Haunting of Hill House (تسخیر خانه هیل): سریال ترسناکی که من خوشم اومد شاید شما خیلی خوشتون نیاد چون فلش بک زیاد میزنه توش . The Leftovers (بازماندگان): اینو به همه پیشنهاد میکنم ببینن خدای درام محسوب میشه هر چی از این سریال تعریف کنم کمه! موسیقی متن این سریال رو هم دانلود کنید عالیه. . Legion ( دیوانگی): سازنده این سریال گفته باید برای درکش یکم بیش از حد باهوش باشید اما من میگم باید برای درک کاملش باید نابغه ای چیزی باشین به هر حال من این سریال رو دوس داشتم و دروغ نگم فقط بخاطر دن استیون تماشاش کردم مگه نه کلن چیز زیادی از این سریال متوجه نشدم! در ضمن این سریال با تحسین گسترده‌ی منتقدان همراه شده! . The Night Manager (مدیر شب) : مینی سریال فوق العاده و جذاب . Vikings (وایکینگ ها) : شاهکار عالی بی نظیر جذاب فقط به بازی کاراکتر رگنار تو این سریال دقت کنید. خدای بازیگریه به نظرم! . Ray Donovan (ری داناوان): این سریال به نظرم خیلی خوبه و ارش دیدن داره ولی باید بدونین یه جاهاش شاید حوصلتونو سر ببره اما من این سریال رو دوست داشتم و منتظر فصل بعدیشم . Riverdale (ریوردیل): به نظرم باید تو این لیست قرار میگرفت سریال تینیجری هست و انتخاب بازیگرهاش هم عالین ولی چیزی که از همه بیشتر باعث شد از این سریال خوشم بیاد تمش بود. تدوین این سریال رو هم دوست داشتم . Mr Mercedes (آقای مرسدس): فصل اول این سریال به نظرم عالی بود اما فصل دوم نمیدونم چرا اینجوری شد؟! به هر حال دیدنش خالی از لطف نیست. . Power (قدرت): این سریال هم در نوع خودش فوق العاده و جذابه. طرفدارهای رپر معروف 50Cent هم از دستش ندن! . Blindspot ( نقطه کور): شروع خوبی داره اما در ادامه یعنی تو فصل های بعد افت میکنه اما اینم میتونین ببینین شاید خوشتون اومد! . Stranger Things (چیزهای عجیب) : گول اونایی که میگن بچگانس و این حرفا رو نخورین هر سنی میتونن ببینن در ضمن میتونین با خانواده هم ببینین سریال فوق العاده جذاب و البته خیلی هم پر طرفداره.

معرفی بازی Breaking Bad: Criminal Elements؛ چگونه هایزنبرگ شویم . . . برای افرادی که با دنیای سریال‌های تلویزیونی آشنایی دارند Breaking Bad یک تجربه تکرار نشدنی به شمار می‌آید. داستان زندگی یک معلم شیمی که در میانسالی به بیماری سرطان خود پی می‌برد و برای اینکه از رفاه خانواده‌اش در سال‌های آتی و بعد از مرگش مطمئن باشد (حداقل اولش با چنین انگیزه‌ای شروع می‌شود) قدم به قدم یک امپراطوری مواد مخدر به راه می‌اندازد. حالا چند سال پس از اتمام سریال، استودیوی FTX Games LTD با همکاری نویسندگان این مجموعه، اولین بازی بریکینگ بد رسمی را برای موبایل منتشر کرده‌اند. همانطور که از داستان سریال بر می‌آید چنین تمی جان می‌دهد برای ساخت یک بازی استراتژی. سازندگان هم از این پتانسیل استفاده کرده و یک بازی داستان محور استراتژیک در سبک ساخت پایگاه (base-builder) طراحی کرده‌اند. . . . البته برخلاف چیزی که در نگاه اول از بازی بریکینگ بد می‌فهمیم، قرار نیست کنترل والتر وایت یا حتی جسی پینکمن را در اختیار بگیریم بلکه یکی از تشکیلات زیرمجموعه‌ای این امپراطوری را کنترل خواهیم کرد تا در کنار مغز متفکرهای داستان به گسترش نفوذ تبهکاران دوست داشتنی بپردازیم. برای اینکه حال و هوای بازی به داستان نزدیک‌تر باشد، شخصیت‌های اصلی دیگر هم در آن گنجانده شده‌اند و ملاقاتی دوباره با سال گودمن، گاس فرینگ و مایک ارمنتراوت خواهیم داشت. گیم پلی بازی تکراری است و اگر از سبک کلش آو کلنز خسته شده باشید حوصله‌تان را سر می‌برد اگر از داستان بگذریم، اینکه در زمینه گیم‌پلی چقدر از بازی خوشتان بیاید مستقیما به این برمی‌گردد که آیا از سبک کلش آو کلنز در بازی‌ها خسته شده‌اید یا نه، چون این بازی در مکانیزم گیم‌پلی با عنوان مطرح سوپرسل تشابهات زیادی دارد. درواقع به کارگیری این سبک به جای اینکه بازی را قوی‌تر کند روند آن را تکراری کرده و ممکن است برایتان حوصله سربر باشد. با توجه به اینکه چارچوب داستان بازی از پیش آماده بوده شاید سازندگان باید تمرکز بیشتری روی گیم‌پلی می‌گذاشتند تا حداقل شاهد کمی نوآوری در این بازی باشیم. در بازی تمرکز اصلی بر گسترش پایگاه و تجارتتان است. این کار هم مثل سایر بازی‌های این سبک با ساخت ساختمان‌‌های مختلف و آپگرید کردن آن‌ها، استخراج منابع مورد نیاز در بازی و البته دفاع از پایگاهتان در برابر رقبا انجام می‌شود. یکی از جذابترین و احتمالا تکرارنشدنی‌ترین قسمت‌های بازی بریکینگ بد ساخت و مدیریت آزمایشگاه تولید (همان آشپرخانه) است. سازندگان برای اینکه به داستان پایبند بمانند در ابتدای بازی یک ون در اختیارتان قرار می‌دهند تا کار پخت و پز را از همانجا شروع کنید. کم‌کم با پیشرفت در بازی و به دست آوردن قدرت و نفوذ کافی، می‌توانید آزمایشگاه و تجهیزات پیشرفته‌ای برای خودتان فراهم کرده و کیفیت محصولتان را هم بهبود ببخشید. . . . با پیشروی در بازی و گسترش تجارتتان، وقت این می‌رسد که شبکه توزیع خود را هم گسترش داده و فرصت‌ها و موقعیت‌های جدیدی برای خودتان دست و پا کنید. اینکه پیش از رقیبان به تامین کننده اول در یک منطقه جدید تبدیل شوید می‌تواند برتری شما را بر آن‌ها تضمین کند. می‌توانید با کمک شخصیت‌های سریال برای رقبایتان شاخ و شانه بکشید همزمان با گسترش کسب و کار و بزرگتر شدن قلمروتان، باید نیروی لازم برای کنترل آن را هم در اختیار داشته باشید. افرادی که در هنگام حمله به پایگاهتان بتوانند از آن دفاع کرده یا اگر خواستید برای یکی از رقبایتان شاخ و شانه بکشید شما را همراهی کنند. علاوه بر این نیروهای متخصص می‌توانند در بهبود روند تولید و سیاست‌گذاری‌های تجاری به کمک شما آمده تا در مواقع لازم از توانایی‌های آن‌ها استفاده کنید. همه این‌ خصوصیات می‌توانند نوید دهنده یک بازی استراتژی با کیفیت مناسب باشند. به هر حال اگر از علاقه‌مندان این سبک هستید و دلتان برای والتر وایت و همکارانش تنگ شده، Breaking Bad: Criminal Elements می‌تواند گزینه خوبی برای شما باشد. این بازی برای دانلود رایگان در اپ استور و گوگل پلی در دسترس است و می توانید همین حالا آن را دانلود کنید. . . منبع: digiato

خواهش میکنم، خبری نیست و امیدوارم دیگه هم نباشه!

همچین منفور که میگی نیست، خیلی بخوایم منفور حسابش کنیم باید بگیم خاکستریه، با چیزایی که اسکایلر تو سریال تجربه کرد باید کاملا بهش حق بدی داداش

جالب بود

zoomg.ir

سلایق بعضی دوستان عجیب متفاوت‌ و خاصه داداش

داداش من خودم تدوین گرم میتونم یه ویدئو بیست ساعته جمع و جور کنم به عنوان فیلم بدم بیرون مهم محتوای فیلمه ‌تا تایم فیلم

فکر کردم شوخی میکنی داداش

داداش یه راهنمایی کن لا اقل

اها

صادقه؟!!!!!!!!

فعلا خودتی که اینجا اضافی هستی

کیه داداش؟

والا تو این اوضاع همینو کم داریم

درود بر تو ماری

حیف که اینجا پیج برکینگ بده و منم روش تعصب شدید دارم وگرنه میدونستم چجوری جوابتو بدم

من تنهایی صدتای تورو حریفم ولی دوس ندارم پیج فضاش به دست تو به هم بخوره از اونجایی که من از زمان پیج گات چن تا دشمن دارم که به خونم تشنن حدس میزنم یکی از همونا باشی و اومدی اینجارو خراب کنی ولی کور خوندی بهتره بری تا بیشتر حرمت خودتو نشکستی

برو عامو حوصله داری

بچه ها صادق ماری کجا رفتین سوژه رویت شد

حاج اقا اگه واقعا حاج اقا هستی که نیستی. این صفحه زیر نظر مستقیم من اداره میشه و باید بگم که اینجا جای مناسبی واسه شما نیست .

اره راس میگی سطحشون تفاوت داره

خوش حال میشم

یس

اوکی

تو هم برو بخون ماری

صادق برو نظرشو تو پیج True Detective بخون واسه همین به اون بنده خدا شک کردم!

طرف خیلی هم تو نقشش فرو رفته!

داداش من هی سعی میکردم اسمشو نگم گفتی که!

منم خیلی فکر نمیکردم باشه اما گفتم بگم ببینم نظر شما چیه

چی بگم والا

اره منم میگم نمیتونه اما به قول صادق بعید نیست

h.d بهتره بگم

شاید درست نباشه بگم داداش اما به نظر تو چقدر امکان داره ح.د باشه؟!

والا!!!

داداشا که اینجوری میگن تازه هیچ انسانی هم نداره از همه عجیب تر تایم فیلمه که هشت ساعته!!!!!!!!!!!!!!

(: (: (: یعنی هشت ساعت ما هیچ انسانی نمیبینم و فقط گوسفند نشون میده؟!

منم همین فکرو میکنم داداش راستش به یه نفر شک هم دارم!

دمت گرم داداش باهات موافقم. راستی صادق نظرت راجع به حاج اقامون چیه؟ در جریان هستی که هههههههه

ریوردیل و فلش رو منم دوسشون دارم اما به اندازه خودشون

البته در صدر همه اینا برکینگ بد قرار میدم

اینو بعد از سریال های ریوردیل فلش. لوک کیج و ارو شاید بتونم جزو فیوریت هام حساب کنم این که بخوام سریال شماره یک قرارش بدم اصلا امکان نداره و اجازه فکر کردن بهش هم نمیتونم خودم بدم.

عجب!

عزیزمی داداش لطف داری

آره دقیقا ربط داره در واقع اسپین اف برکینگ بد محسوب میشه که داستان وکیل نابغه ساول گودمن قبل از جریان برکینگ بد و اشناییش با والتر وایت و جسی میپردازه ئر کل من که خیلی راضیم ازش عالی شخصیت ساول گودمن رو تو سریال نشون میده البته اسم اصلیش اونجا ساول گودمن نیست بهتره بیشتر از این واست نگم که اسپویل نشه

مخلصم داداش منم خیلی ندیدمش ولی چون خانوادم خیلی پیگیرش هستن و نگاه میکنن منم یه تیکه هایی از قسمتاشو دیدم ولی همونطور که تو مطلب هم گفته واقعا کسی که سریال های درجه یک خارجی رو نگاه میکنه سریال های ایرانی هیچ جذابیتی واسش نداره

دوستان علاقه ای به گذاشتن این مطلب نداشتم اما چون به سریال ما مربوط میشه میزارمش! . . . چرا هیولای مدیری از قافله عقب مانده است؟ . . . ابتدای شروع پخش سریال شایعه‌ای هم منتشر شد که هیولا قرار است مانند بریکینگ بد باشد، بر این اساس که هر دو شخصیت اصلی یعنی "هوشنگ شرافت" و "والتر وایت" معلم شیمی هستند و با توجه به فشار اقتصادی به سمت خلاف گرایش پیدا می‌کنند (ساخت مواد مخدر). ولی آنچه تا اکنون از هیولا دیده‌ایم زیاد ارتباطی به داستان والتر وایت ندارد. هیولا یک سردرگمی دیگر دارد که با وجود گذشت 4 قسمت هنوز مخاطب نمی‌داند که آیا شرافت است که تبدیل به یک هیولا می‌شود یا مقصود از هیولا شخصیت کامروا است که با بهره گیری از پول و قدرت به اهداف خود رسیده و شرافت با وجدان را به انسانی دیگر تبدیل می‌کند. البته قابل پیش بینی است که شرافت از راه نادرست به موقعیتی می‌رسد که تمام آنچه تا به حال به آن اعتقاد داشته است را زیر پا می‌گذارد و آخر سر هم سرش به سنگ خورده و از این اعمالش پشیمان شده و دوباره به راه راست برمی‌گردد. یکی دیگر از دلایل فقدان جذابیت سریال هیولا این است که در چند سال اخیر جامعه شاهد هیولاهایی واقعی بوده است که هر کدام از طرق مختلف میلیاردها تومان پول به جیب زده‌اند، انواع و اقسام کلاهبرداری‌ها و شیادی‌ها انجام داده‌اند به همین دلیل شخصیت‌هایی چون کامروا و شرافت در مقابل آنها مانند قیاس مورچه و فیل است. (همین روزها دادگاهی بعضی از آنها در جریان است) فرهاد اصلانی طبق معمول همیشه بازی قابل قبولی ارائه می‌دهد، گوهر خیراندیش، شبنم مقدمی، سیما تیرانداز، محمد بحرانی، نیما شعبانی‌نژاد و خود مدیری هم همگی در نقش آفرینی‌هایشان خوب عمل کرده‌اند اما مشکل کار جای دیگری است. . . . علاوه بر فیلمنامه در کارگردانی این سریال هم نوعی از بی حوصلگی و خستگی دیده می‌شود که انگار وقت و حوصله پرداختن دقیق به موقعیت‌های جذاب دراماتیک را ندارد برای مثال در قسمت چهارم سفر شرافت همراه با خانواده به شمال که در ترافیک مانده‌اند با عبور چند نفر و چند دیالوگ ساده به اتمام رسید در صورتی که چنین موقعیتی پتانسیل پرداخت بسیار بیشتر از این چند دقیقه را دارد. واقعا به مهران مدیری و پیمان قاسم‌خانی باید گفت که در اواخر دهه 90 هستیم و نوع و شکل مناسبات رسانه‌های دیداری و شنیداری‌بسیار تغییر کرده است، چه بسا سریال هیولا اگر در اوایل این دهه ساخته می‌شد بسیار مورد استقبال قرار می‌گرفت ولی در زمانه اکنون این مجموعه خسته، بجامانده و عقب‌تر از زمانه معاصر است. برای درک بهتر باید گفت مخاطب امروزی که هر هفته با چند ساعت فاصله «بازی تاج و تخت» ( Game of Thrones) را می‌بیند، برای کمدی تئوری بیگ‌بنگ (The Big Bang Theory) می‌بیند، قبل‌تر مردگان متحرک (The Walking Dead) ، آناتومی گری (Grey's Anatomy) ، بریکینگ بد (Breaking Bad) ، فرار از زندان (Prison Break) و ... را دیده است واقعا سریالی چون هیولا هیچ جذابیتی ندارد. این نوشتار براساس 4 قسمت اول سریال هیولا است و هنوز منتظریم تا ادامه آنرا ببینیم ولی بهرجهت توقع ما از مدیری و قاسم‌خانی بسیار فراتر از آنچه است که تا به حال دیده‌ایم. چه خوب است که خودشان هم این انتظار را از خودشان داشته باشند. در فضای مجازی برای تبلیغات سریال هیولا ذکر شده است: به قول مهراب قاسم‌خانی «ترکیب پیمان و مهران نیاز به آرزوی موفقیت نداره»! ولی با آنچه که تا کنون شاهد بوده‌ایم برای این ترکیب آرزوی موفقیت می‌کنیم. . . . منبع: عصر ایران

والا، کاش منم همون یه ذره رو هم که دیدم نمیدیدم آخه شوخی شوخی اونم با والتر وایت شوخی! البته شوخی کردم میتونن شوخی کنن خود وایت هم راضیه اما مشکل اینجاس که بلد نیستن

And again, again, again...

هیچکدوم، همه بازیگرا به درستی و دقیق نقشی که بهشون داده شده رو ایفا میکنن ولی من اگه بودم شاید بجای خواهر اسکایلر یه بازیگر دیگه رو انتخاب می کردم هر چند اونم خیلی خوب از پس نقشش براومده.

عالی بود حال کردم

عجب!

درود داداش فقط میتونم بگم پشمام ریخت!

دقیقا داداش همینطوره، واسه منم که با ریک و درادامه با کارل بیشتر عاشق سریال شدم هیچوقت تکراری نشده و هنوز جذابه

درود بر تو.

منم دیدم ماشالا آخر ابتکار و نوآوری بود! یعنی صد در صد کپی برابر اصل بود ولی خب آن کجا و این کجا!

متاسفانه ندیدم داداش

دمت گرم عالی نوشتی.

مرسی داداش

اسم کاربری البته کیبورد قاطی کرد

دمت گرم از اسیم کاربریت مشخصه چقدر عشقه تام هاردی هستی! به نظرم سریال های درجه یک دیگه ای مثل Black Mirror - True Detective رو هم ببین البته اگه ندیدی

اوکی داداش منم که زدم جلو خیلی باهاش حال نکردم

مرسی گفتی داداش

قربونت داداش منم باهات هم نظرم

داداش متاسفانه یاد ندارم صبر میکنم زیرنویسش بیاد بعد ببینم

ممنونم حاجی

دوستان این زیرنویسی که منتشر شده متاسفانه با نسخه ای که دیبا گذاشته هماهنگ نیست خبری از زیرنویس های دیگه هم میشه یا نه؟

احسنتم بر خودتان. سعی کنید این جمله از رسول خدا (ص) که میفرمایند : من لايشكر الناس ، لايشكر الله را سرلوحه زندگیتان قرار بدهید.

مخلصم داداش. لطف داری.

اگه سریال رو ندیدن این مطلبو نخونید! . . . بهترین دیالوگ «والتر وایت» در Breaking Bad از نظر «برایان کرانستون» . . . در بین پنج فصل و ۶۲ اپیزود سریال «Breaking Bad» تنها یک جمله است که از خاطر «برایان کرانستون» پاک نمی‌شود. «اسمم را بگو» و «این کار را به خاطر خودم کردم» و «این منم که در خانه‌ها را می‌زنم» جملات به یادماندنی «والتر وایت» هستند که هواداران سریال هیچگاه فراموش‌شان نمی‌کنند، اما هیچ‌یک از آن‌ها دیالوگ محبوب «برایان کرانستون» در سریال نیست. او که به مناسبت دهمین سالگرد تولید قسمت اول سریال با EW مصاحبه کرده، جمله غافلگیرکننده‌ای برگزیده است: «محتاطانه قدم بردار.» این جمله در «خون‌بها»، نهمین اپیزود از فصل پنجم توسط وایت ادا شد. هنک با بازی «دین نوریس» متوجه شده که باجناقش «والتر وایت» همان قاچاقچی مواد مخدری است که سال‌ها در پی به دام انداختن او بوده. هنک به وایت می‌گوید که دیگر او را نمی‌شناسد و برای او غریبه است، و وایت پاسخ می‌دهد که، «اگر راست می‌گویی، اگر نمی‌دانی من چه کسی هستم، پس شاید بهترین انتخابت این باشد که محتاطانه قدم برداری.» کرانستون در این مصاحبه ابراز داشته که اکثر مواقعی که به هواداران سریال امضاء می‌دهد همین جمله را برایشان می‌نویسد. به اعتقاد کرانستون این جمله بیش از دیگر جملات معروف وایت طرز عمل او را شرح می‌دهد. «باور او چنین است. از بسیاری جهات، او به شدت محتاط است. هرچند که روی مین قدم گذاشته اما تقریباً همیشه مراقب است. وقتی که از این شعار پیروی نمی‌کند شکست می‌خورد، مانند وقتی که به مایک [جاناتان بنکس] شلیک می‌کند و وقتی که با گستاخی تمام به جسی می‌گوید، «مرگ جین را نظاره کردم.» این بی‌رحمی لزومی نداشت. وقتی که به این شعار عمل نمی‌کند در بدترین شرایط گرفتار می‌شود.» کرانستون پیش از این سکانس محبوبش در سریال را هم در مصاحبه با EW انتخاب کرده بود. این بازیگر برنده امی به اپیزود «قطار باربری» اشاره کرد و لحظه‌ای که تاد (جسی پلمانز) اسلحه‌اش را بیرون می‌کشد و به طرف پسربچه‌ای که شاهد دزدی والت و جسی بود تیراندازی می‌کند. «ساختار روایت به زیبایی بنا شده بود. می‌خواهید اوج را با والتر وایت تجربه کنید؟ می‌خواهید با جسی پینکمن سوار بر آن قطار باشید؟ بفرمایید از حاصل کار لذت ببرید. اما حالا عواقب این تجارت را هم ببینید. ببینید چه اتفاقی می‌افتد وقتی که فراموش می‌کنند کوچکترین عملشان یک نتیجه اخلاقی در پی دارد. صحنه‌ی شگفت‌انگیزی بود.» . . . منبع : tanikal

درود بر تو حاجی

ریلکس باش داداش

ماری کم کم دارم شک میکنم خون آشمی چیری باشی هااا یجوری از فیلم های تاریخ سینما اطلاع داری که انگاری مثـه خون آشاما عمر جاویدان داری!

شخصیت محبوب من در این سریال کارل بود که به نظرم بهترین کاراکتر سریال بود از همه نظر عالی بود. تعهد. عشق. مسئولیت پذیری در قبال ادم های اطرافش بی نظیر بود میدونم همه اینارو شاید تو یه کاراکتر دیگه دیده باشین اما برای من کارل با همه فرق داشت وهیچ نکته منفی دراین کاراکتر ندیدم!

واکینگ دد درسته حق با توست

مهم نیست چقدر علیه من جبهه گرفتی. در هرصورت ممنون که طرز تلفظ نام سریال رو گفتی

این مطلبو چون من تو از یه سایت خوندم تاریخش مال سال پیش بود پس اواسط فوریه سال اینده یعنی همین امسال

درود این فیلم Greenbrier نام داره که با تهیه کنندگی وینس گیلیگان تولید میشه قراره ادامه زندگی جسی پینکمن رو نشون بده انتظار می‌ره فیلم درست از لحظه پایانی سریال و فرار جسی شروع بشه به احتمال زیاد والتر وایت هم در فیلم میبینیم هر چند وایت نتونست در سریال جون سالم به در ببره اما احتمالا ماجراهایی از گذشته وایت رو نشون میده به همین خاطر شاید شخصیت ساول گودمن هم تو فیلم حضور داشته باشه فیلمبرداری این فیلم اواسط ماه نوامبر 2018 در نیومکزیکو شروع شده و اواسط فوریه سال آینده در دوک سیتی به اتمام میرسه. احتمالا این فیلم اواخر سال 2019 یا در سال 2020 آماده پخش میشه.

داداش سریال خاص و خفنیه به نظرم البته من ندیدم اما مشخصه از اون سریال های خاص پسند هست

درود بر تو در نگاه اول تعبیری تلخ و در ادامه تعبیری طنز کردی!

نگاهی به یکی از بهترین سریال های تاریخ . . . «برکینگ بــــــد»؛ سریالی عمیقاً اخلاقی و تاثیرگذار اگر قرار باشد پنج سریال تلویزیونی یا ‌مهم‌ترین‌ آثار تلوزیونی یک دهه اخیر را مورد توجه قرار داد، بی‌شک «برکینگ بد / breaking bad» ساخته وینس گیلیگان، یکی از آن‌ها و شاید قوی‌ترین آن‌ها خواهدبود؛ . . . گروه فرهنگ و هنر، اگر قرار باشد پنج سریال تلویزیونی یا ‌مهم‌ترین‌ آثار تلوزیونی یک دهه اخیر را مورد توجه قرار داد، بی‌شک «برکینگ بد / breaking bad» ساخته وینس گیلیگان، یکی از آن‌ها و شاید قوی‌ترین آن‌ها خواهدبود؛ سریالی که در قالب پنج فصل از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ توسط شبکه کابلی ای‌ام‌سی آمریکا نمایش داده شد و همزمان در برخی شبکه‌های مشهور ماهواره‌ای آمریکا به نمایش درآمد. . . . به گزارش بولتن نیوز، این سریال موفق به دریافت ده‌ها جایزه در‌ دوران نمایشش شد و تنها فصل پایانی سریال «بریکینگ بد» در بخش‌های بهترین سریال درام، بهترین بازیگر مردنقش اول برای برایان کرنستن و بهترین بازیگر مرد نقش مکمل برای آرون پال، نامزد جایزه گلدن گلوب بود که برنده جوایز سه جایزه بهترین سریال، بهترین بازیگر مرد برنده این جایزه شد تا تقریباً در تمامی همه جوایز سینمایی،‌ با دست پُر میدان را ترک کرده باشند. . . . Breaking bad در کشور ما «قانون شکنی» با «افسارگسیخته» و یا عبارت‌های مشابه ترجمه شده و برخی انگلیسی زبان‌ها، تعابیری شبیه به همین مضمون را داشته‌اند؛ اما واقعغیت آن است که نام این سریال، یک اصطلاح در برخی ایالت‌های جنوبی امریکاست و این مناطق break bad به معنی انحراف از مسیر اصلی استفاده می‌کنند. در واقع زمانی مجبورید برای سریع‌تر رسیدن به مقصد، از راهی ناهموار یا سنگلاخ و خطرناک استفاده کنید، تعبیر Breaking bad به کار می‌رود. . . . داستان فیلم درباره یک معلم شیمی به نام والتر وایت است که شیف دوم کاری‌اش در یک کارواش می‌گذرد و در میانه زندگی سختش و در پنجاه سالگی د‌رمی‌یابد که سرطان ریه دارد و قابل جراحی نیز نیست. او با گفته پزشک که تنها دو سال زمان دارد، به سرعت کنار می‌آید و با منطق، سراغ راهی برای تأمین خانواده‌اش می‌رود که کمترین‌ پشتوانه‌های مالی نداشته و احتمالاً پس از مرگش، روزگار بسیار سختی را‌ خواهد گذراند. او می‌داند که با حقوق معلمی قطعاً نمی‌تواند پس اندازی برای خانواده داشته باشد و از مسیر اصلی و کم دردسر هیچ‌گاه به مقصدی که باید خیلی زود‌تر از پیش بینی‌هایش برسد، نخواهد رسید و به همین دلیل به سرعت تصمیم می‌گیرد مسیر دشوار، سنگلاخی و پرخطری را در پیش بگیرد و اقدام به تولید مواد مخدر صنعتی و مشخصاً شیشه کند که اتفاقاً چون به علم شیمی تسلط دارد، بهترین کیفیت این مخدر صنعتی را تولید می‌کند و به سرعت به رقم‌های کلانی می‌رسد. داستان اما پیچیده‌تر از آن است که با این خلاصه بتوان فهمید و آنچه گفته شده، تنها برای قیمت نخست سریال مصداق دارد. . . . فیلم: آغاز شکل گیری جنایتکار را در «برکینگ بد» تماشا کنید سونی پیچکرز به عنوان سرمایه گذار پروژه در ابتدا دستور ساخت ۹ قسمت برای فصل اول را داد اما به دلیل اعتصاب نویسندگان آمریکایی در سال ۲۰۰۷-۲۰۰۸ تعداد قسمت‌های مجموعه در فصل اول به هفت کاهش پیدا کرد اما جذابیت‌های داستانی و همراهی شدید مخاطبان با این سریال از همان قسمت‌های نخست، منجر به افزایش سریع حجم مخاطبان شد و عملاً زمینه توسعه سریال را فراهم کرد و شاید یکی از دلایلی که برکینگ بد ریتم داستانی درستی دارد، همین همراهی مخاطب و ایجاد فرصت برای کارگردان جهت پرورش قصه در پنج فصل باشد. . . . برایان کرانستون در نقش والتر وایت - یک معلم شیمی مبتلا به سرطان ریه مرحله سوم است که برای تامین امنیت مالی خانواده خود شروع به ساخت مت‌آمفتامین می‌کند و در این راه با یکی از شاگردهای سابقش که مصرف کننده و توزیع کننده خرد شیشه است، همراه می‌شود. وینس گیلیگان سازنده افسارگسیخته که سال‌ها نویسنده مجموعه پرونده‌های اکس پخش شده از شبکه فاکس بوده است. گیلیگان می‌خواست مجموعه‌ای بسازد که شخصیت اصلی آن از فردی خوب به نقشی منفی تبدیل شود. . . . در قسمت نخست این سریال، این دو تولیدکننده در آشپزخانه شان که یک کاروان است، اولین مواد مخدر خود را تولید می‌کنند که از خلوص بالایی برخوردار است. جوان توزیع کننده برای یافتن خریدار به یکی از فروشندگان مراجعه می‌کند اما از آنجا که آنها تصور می‌کنند او آنها را به پلیس لو داده، او و معلم شیمی را تا پای مرگ پیش می برند. . . . در ادامه معلم شیمی با گاز فسفر، هر دو قاچاقچی را مسموم می‌کند که یکی می میرد و دیگری زنده می‌ماند. در قسمت های دوم و سوم، این دو تصمیم می گیرند که قاچاقچی دوم را نیز در خانه همکار جوانِ معلم شیمی بکشند و سپس جسد هر دو را در اسید حل کنند. با شیر یا خط، یکی مسئول کشتن نفر دوم می‌شود و دیگری مسئول حل کردن اجساد در اسید! به هرا حال فارغ از ارزش های تکنیکی و سینمایی این اثر بی نظیر تصویری، اشارات ضمنی این روایت داستانی به تاثیرات مخرب مواد مخدر و به خصوص متاآمفتامین که در کشورمان به عنوان شیشه معروف است، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است و می تواند تاثیر بسیار مثبت و سازنده ای در کاهش اعتیاد جوانان به این مادۀ مخدر کشنده داشته باشد. مخاطب این سریال (به خصوص اگر سابقۀ اعتیاد به مادۀ مخدر شیشه را داشته باشد) در طول تماشای آن، بارها و بارها تحریک می شود. خشونتی که در سریال تصویر می شود به راستی شدید و بیش از حد بوده و درحقیقت تماشای بسیاری از تصاویر و صحنه های این فیلم برای مخاطب زیر سن قانونی خطرناک است. همچنین باتوجه به این که مادۀ مخدری که توسط والتر وایت و جسی پینکمن تولید می شود، بسیار اعلا و درخشان است، می تواند به ظاهر موجب وسوسۀ معتادان شیشه به استعمال بیشتر و نیز بازگشت ترک کرده ها به این مادۀ مخدر گردد. با این حال این سریال که به دقتی حساب شده و هنرمندانه نوشته و ساخته شده، در نهایت مخاطب را هم از خشونت و بی اخلاقی بیزار می کند و هم از هر مادۀ مخدر و محرکی. به بیان دیگر این سریال حتی اگر بهترین سریال تاریخ نباشد، بهترین اثر هنری ضد اعتیادی است که می شود، مثال زد. . . . منبع: bultannews

خونسرد تر از همیشم، نگران نباش

پایانشون البته کیبورد قاطی کرد!

هیچی داداش فک میکردم با توجه به عکس پروفایلش مشخص باشه کیه یعنی با توجه به سابقه ای که منوتو و ماری قبلا داشتیم منظورمه

درود ارشیا خیر منظور دوستمون کشتن زیر دست گاس توسط خودش هست که تو آزمایشگاه رخ میده با حضور والت و جسی

نه عزیز ایرادی نداره حرف من کلی بود راجع به اون کامنتم

البته اینا هنوز ادامه داره اما فکر نمی‌کنم مثه گات پاینشون مسخره و آبکی باشه در واقع فکر نمی‌کنم مطمئنم که اینجوریه

به نظرم مقایسه گات با همه سریال های درجه یک اشتباهه چون گات به قدری پایان مضخرفی داشت هیچ کدوم از سریال های خفن یا افت کرده ای مثه والکینگ دد،وایکینگ‌ها و... نداشتند.

فصل آخرو که تموم کنی قطعا به بهترین بودن این سریال پی میبری

واقعا نفهمیدی صادق ؟! کاش این سوالو نمیکردی داداش!

بهترین سریال تاریخه،یه شاهکار، یه درام تمام عیار، هر چی که این سریال رو ستایش کنیم بازم کمه!

همه اینا رو که میگی شاید داشته باشه اما به شدت احساساتی و دوست داشتنی هست!

درود بر تو

دمت گرم صادق

راجع با castle rock شدیدا باهات موافقم

والکینگ دد سریال قابل احترامی هست که من اون کامنتو هیجانی شدم و گذاستم از همه شما طرفداران والکینگ دد عزیز عذر میخوام

دوستان عزیزم این سریال سریال فوق العاده و زیبایی هست و من چن کامنت پایین تر با بارکینگ بد مقایسش کردم که از همه شما عذر میخوام چون اون کامنتو شاید باورتون نشه اصلا یادم نمیاد کی گذاشتم به هرحال عذر میخوام!

حق باتوست اقا من عذر میخوام!

حق کاملا با شماست نمیدونم چرا همچین حرفی زدم اصلا خودمم درک نکردم

همچین قصدی نداشتم من این کامنتو تو شرایط معمول نزاشتم و از همه طرفداران عزیز والکینگ دد عذر میخوام

حالا که فکر میکنم حق باتوست!

جسی عشقه!

درود خیر. فصل پنجم سریال بهتره با ساول تماس بگیری در سال 2020 پخش میشه که آرون پاول مثل فصل گذشته درش حضور نداره. پیشنهاد میکنم اکه مثه من فنه این بازیگر هستی فصب سوم سریال وست ورلد با بازی آرون پاول که اونم قراره تو سال 2020 پخش بشه رو از دست ندی

بهترین سریال تاریخ هست دوست عزیز صحنه جنسی هم انچنان نداره فقط فصل اول یه یکم داره!

سلام داداش چطوری ؟ باید ح.د باشه اگه اشتباه نکنم!

نمیدونم جریان چیه والا! من همینجا رو ترجیح میدم ولی به بچه ها از طرف من سلام برسون !

در اسپویل گردنش که کاملا باهات موافقم خیلی دیگه تابلو بود اما نصافا داداش راست میگه مثلا این یجا میگه اها یادم نره بگم که اسپویل داره! . . . . . . مثلا یجا میگه من اونقد عاشقتم بک که بخاطرت هر کاری میکنم و زد دوست صمیمی دختره رو کشت اما این که خود بک رو بکشه دیگه اوج دیوونگیه به نظرم حالا هر چی هم طرف روانی باشه این کارو نباید میکرد به فرض که بک میرفت بیرون لوش میداد اما بازم وقتی ادعا میکنه اینجوری عاشقه طرفه دیگه نباید با خونسردی به تعبیر خودش عشقشو بکشه و به قول دوستمون خیالشم نباشه!

درود بر تو عزیز به نکته ظریفی اشاره کردی و کاملا باهات موافقم چون با توجه به زدن شریان ساب کلاوین میزان و شدت خروج خون در صحنه اول کاملا درست اما در صحنه دوم کاملا متفاوت و فاقد شدت لازم بود

زیاد تل نمیام حالا یه راهنمایی کوچیک بکن شاید فهمیدم!

D. Trump دمت گرم بابت فکت هایی که دادی!

نه عزیز میشه اسم اکانت قبلیتو بگی هر چند حدس میزنم کی باشی اما ممنون میشم از شک درم بیاری!

یه سریال به شدت فوق العده و خفن که پیشنهاد میکنم به هیچ وجه از دست ندین واقعا به نظرم سریال ترسناکی هست لااقل واسه من اینجوری بود دوستان شاید از فلش بک های زیاد این سریال ایراد بگیرن ولی به نظر من این فلش بک ها نقطه قوت سریال محسوب میشه

سکانس البته

میشه واضح تر توضیح بدی کدوم سکتنس منظورته و چرا همچین برداشتی کردی مرسی

سریال بسیار خوب با یه درام زیبا و قوی که پیشنهاد میکنم حتما تماشا کنید

درود عزیز خیر بهتره با ساول تماس بگیری تنها اسپین اف سریال هست

سلام گم نشده بودم عزیز

سریال زیبا و جذابی است، ارزش تماشا کردن را دارد.

تمام.

دمت گرم درست تقلید کردن هم یه هنره!

درود داداش باهات موافقم

هرچی بگذره قطعا جذاب تر میشه

درود عرشیا عزیزم سپاس از لطفت. سریال شرلوک قطعا یکی از بهترین سریال هاست و هیچ شکی درش نیست به نظرم کاراکتر شرلوک ( با بازی فوق العاده بندیکت کامبربچ ) یکی از بیادماندنی ترین کاراکتر های تاریخ تلویزیون به شمار میره و یه جذابیت خاص وبی نظیری همراه خودش داره شرلوک سریال زیبا و تماشایی هست که هر لحظه ازش میتونه برای بیننده هیجان انگیز و جذاب باشه کارگردانی داستان و ... در این سریال بسیار دقیق ظریف و حساب شده انجام شده به نظرم تنها ایراد شرلوک بی نظمی یا دستپاچگی هست که در برخی از روایت ها شاهدش هستیم که به نظرم با کات های تند یکم باعث گیجی بیننده میشه ولی در کل همونجور که گفتم سریال عالی هست ولی من قطعا برکینگ بد رو بالاتر و بهتر از همه سریال ها میدونم! بعد از برکینگ بد سریال وایکینگ ها (Vikings) برام سریال بسیار فوق العاده و جذابی بود که البته به نظرم یکم در حق این سریال اجحاف شده و اونقدری که لازم بوده شاید مورد توجه و تبلیغ قرار نگرفته که به نظرم پتانسیل اینو داشت! سریال دیگه ای که منو به شدت تحت تاثیر خودش قرار داد سریال بازماندگان (The Leftovers) بود که به نظرم سریال عجیب زیبا و فوق العاده ای هست با یه موسیقی متن به نظرم شاهکار اگه اغراق نکرده باشم!

بستگی به نوع تلویزیونی که در اختیار داری داره اگه هوشمند باشه میتونی این کارو بکنی من خودم به راحتی با تلویزیون میتونم جریان صوتی رو تغییر بدم اگه هم با کامپیوتر ببینی بازم به راحتی میتونی جریان صوتی رو تغییر بدی که البته اونمک بستگی به پلیرت داره

باهات موافقم آریا! بدون اسپویل ممنون نظرتو تا اینجا راجع به سریال بگی؟

سریال چرنوبیل در حال حاضر عنوان بهترین سریال تاریخ رو به یدک میکشه که البته نظر شخصی من این نیست و برکینگ بد رو همچنان بهترین میدونم! چرنوبیل یه مینی سریال پنج قسمتی و فوق العاده هست که من هنوز فرصت نکردم ببیننمش! این که کدوم رو اول شروع کنی به خودت بستگی داره اما از یه دوستی شنیدم با دیدن قسمت اخر چرنوبیل توش گیر میکنی و بعیده تا یه مدتی سریال دیگه ای رو شروع کنی که به نظر من یکم اغراقه! به نظر من اول چرنوبیل رو ببین بعد برو سراغ سریال بی نظیر برکینگ بد.

درود عزیز نقد شما قابل احترامه اما اون سکانس هم لحظات بیادماندنی و جذابی رو واسه بیننده ها و طرفداران خلق کرد به نظرم

دوستان این خبر 10 خرداد منتشر شده اما گفتم واسه اونایی که نخوندن و نمیدونن جریان چیه شاید جالب باشه.

جنجال کپی برداری سریال مصری از «برکینگ بد» . . . «برکینگ بد» به عنوان بهترین سریال‌ تلویزیونی تاریخ بدون شک در طول سال‌های بعد از پخش منبع الهام یا تقلید بوده است اما این بار سریال مصری «پسر فقیر» (ولد الغلابه) که از شبکه ام‌بی‌سی عربی در ماه رمضان پخش می‌شود، با واکنش‌های خشم آلود مواجه شده و بسیاری از مخاطبان چندین صحنه و موقعیت این سریال را کپی برداری از سریال مشهور آمریکایی دانسته‌اند. . . . این سریال با بازی احمد السکا ستاره سینمای مصر به جای تقدیر با واکنش‌هایی در شبکه‌های اجتماعی مواجه شده که بر اساس آنها شخصیت اصلی «پسر فقیر» شباهت بسیاری به کاراکتر والتر وایت با بازی برایان کرنستن در «برکینگ بد» دارد. . . . «پسر فقیر» داستان مردی است که در خط فقر زندگی می‌کند و می‌کوشد زندگی درستی داشته باشد؛ روزها در مقام یک معلم مدرسه دولتی و شب‌ها به عنوان راننده تاکسی. اما او به تدریج وارد قاچاق مواد مخدر می‌‌شود. . . . به گزارش هالیوود ریپورتر، بیش از خط داستانی سریال، آنچه به بحث‌ها درباره کپی برداری از «برکینگ بد» دامن زده، پوستر این سریال، ظاهر شخصیت‌ها و حتی برخی صحنه‌هاست. . . . رفقی عساف کارگردان «پسر فقیر» با انتشار متنی از یک صحنه سریال خود که با صحنه‌ای در «برکینگ بد» که والتر وایت و همسرش مقابل مقدار زیادی پول ایستاده‌اند مقایسه شده، نوشته از زاویه دوربین و لنز متفاوت برای تصویر کردن این صحنه استفاده کرده است. . . . منبع: icinema.ir

در شان و شخصیت من نیست جواب ادم حقیری مثل تورو بدم ولی باید بگم در بهترین بودن این سریال در ژانر خودش شکی نیست و منم این متنو واسه طرفدارای وایکینگز نوشتم نه کاربر نفهمی مثل تو! اون قدر ادم حقیر و بدبختی هستی که از خودت حرف درمیاری! من تو هیچ پیج فیلم سینمایی از گات حرف نزدم و فقط تو پیج گات که پیج خود سریال هست و پیج برکینگ بد که طرفدارای گات چیزی گفتن و منم جوابشونو دادم مشکل ادمایی مثل تو کاملا واضحه که عقده و کمبود توجه زیادی دارن و با اراجیف گفتن دنبال جلب توجه میگردن و فقط میشه به حال ادمایی مثل تو افسوس خورد.

فعالیت مثبت در راستای تبلیغ و ترویج این سریال دیوونگیه؟!

من عاشق ارون پاول هستم و به نظرم بازیگر توانمندی هست اما دلیل تعصبم رو برکینگ بد فقط به ارون پاول خلاصه نمیشه.

این سریال پتانسیل بارها تمشا کردن رو داره

درود برتو برادرم کاملا باهات موافقم

ببخشید جملمو اشتباه گفتم یعنی این سریال رو گفتن True Detective خانم‌هاست.

بله عزیز سریال تموم شده

مدت ها خانم بهنوش طباطبایی بازیگر سرشناسمون این سریال رو تایید کردن!

من این سریال رو تماشا کردم و به شدت مجذوبش شدم. به نظرم یه درام فوق العاده زیبا داره و زندگی شخصی سه زن و چالش هایی که باهاش روبرو هستند رو عالی روایت میکنه! در کل سریال قطعا خوبیه و ارزش دیدن داره با این که شاید تمش رو بیشتر خانما بپسندن! جالبه یجا خوندم که این سریال رو با True Detective مخصوص خانما مقایسه کرده بودن که به نظرم مقایسه درستی نیست نظرشما رو نمیدونم؟!

دمت گرم حتما ببین! شاید توروهم به حال رو روز من انداخت!

درود برتو

نه داداش منظور اینه که سریال خیلی با ارزشه

درود فصل اول: http://jahansub.ir/sub/Serial/BBad/Breaking.Bad.S01.zip فصل دوم: http://jahansub.ir/sub/Serial/BBad/Breaking.Bad.S02.zip فصل سوم: http://jahansub.ir/sub/Serial/BBad/Breaking.Bad.S03.zip فصل چهارم: http://jahansub.ir/sub/Serial/BBad/Breaking.Bad.S04.zip فصل پنجم: http://jahansub.ir/sub/Serial/BBad/Breaking.Bad.S05.zip

سیزن بعدی سیزن نهایی است عزیز.

نکاتی راجع به سریال Breaking bad ، ( اسپویل برای کسایی که ندیدن ) . . . هایزنبرگ واقعی نیز مانند والتر وایت از سرطان رنج می برد البته نه سرطان ریه. علاوه بر این مسیر شغلی آن ها نیز کاملاً مشابه بود بدین معنی که آن ها کارشان را از یک حرفه ی بسیار مثبت و مفید و کوچک شروع کرده و سپس رفته رفته وارد دنیای کاری تاریکی شدند. ورنر هایزنبرگ در سال ۱۹۳۲ برنده جایزه نوبل فیزیک شد اما بعدها به عضویت تیم تحقیقاتی بمب اتمی نازی ها درآمد. . وینس گیلیگان در ابتدا طوری برنامه ریزی کرده بود که والتر وایت خود مستقیماً جین ( دوست دختر جسی ) را به قتل برساند چه از طریق تزریق کردن مقدار زیادی مواد به او و یا خفه کردن او اما دیگر اعضای نویسندگان فیلمنامه با این ایده مخالفت کرده و بر این باور بودند که چنین کاری باعث خواهد شد تماشاگران تنفر بسیار بیشتری را نسبت به آن چه که لازم بود نسبت به والتر وایت پیدا می کردند. . در نهایت گیلیگان نیز به همین ایده رسید و والت بدون این که حرکتی بکند شاهد مرگ جین شد بدون این که خود مستقیماً در مرگش دخالتی داشته باشد. . برایان کرانستون پس از فیلم‌برداری صحنه‌ای که والتروایت شاهد مرگ «جین» است، گریه می‌کند؛ او بعدها اعلام کرد که تصویر دختر خودش مدام در ذهنش می‌آمده. . به گفته ی کاتلین دتورو، طراح لباس این سریال، اصلی ترین دلیلی که باعث شد کلاه به ظاهر جدید کرانستون با موهای تراشیده اضافه شود کمک به او در جهت نسوختن پوست سرش بود زیرا بخش های زیادی از فیلم در زیر آفتاب سوزان نیومکزیکو فیلم برداری می شد. . تنها در دو صحنه از سریال جسی، والتر وایت را با نام کوچک صدا میزند. . ونس گیلیان» نویسنده و خالق این سریال تصمیم داشت تا شخصیت «جسی» را در پایان فصل اول از سریال حذف کند ولی بعد از دیدن نمایش بسیار عالی «آرون پاول» در این نقش نظر خود را تغییر داد. . قسمت اول از فصل پنجم این سریال به «کوین کورداسکو»، نوجوانی که یکی از طرفداران پر و پا قرص این سریال بود و بر اثر بیماری سرطان جان خود را از دست داد، تقدیم شد؛ کوین قبل از مرگ خود موفق شد با «برایان کرانستون»، ونس گیلیان و دیگر اعضای دست اندر کار «بریکینگ بد» دیدار کند. همچنین عوامل فیلم موافقت کردند تا کوین فیلمنامه را قبل از پایان سریال بخواند ولی کوین از قبول آن امتناع کرد، چرا که باور داشت نگه داشتن این راز کار سختی است و او از پسش بر نخواهد آمد. . برایان کرانستون یک خال‌کوبی از عبارت بریکینگ بد را روی انگشت حلقه خود انجام داده است. . سریال برای ۶۲ قسمت برنامه ریزی شده بود، و این تصمیم به این دلیل بود که عنصر شماره ۶۲ در جدول تناوبی، ساماریم، یکی از مواد اصلی در تهیه داروهای درمان سرطان و به ویژه سرطان ریه است. . در آغاز هر قسمت در کنار عبارت بریکینگ بد فرمول شیمیایی C10H15N به همراه عدد ۱۴۹٫۲۴ و کلمه «Meth» دیده می‌شود که این عبارات به ترتیب فرمول شیمیایی شیشه، جرم مولکولی شیشه و کلمه methamphetamine که نام شیشه است، هستند. . سناریو برای یک مرد ۴۰ ساله نوشته بود ولی شبکه AMC دریافت که فردی چهل ساله برای این نقش جوان است و سن این فرد را به ۵۰ سال تغییر داد. . جسی و والتر جونیور تنها شخصیت‌های اصلی داستان هستند که هیچ گاه یکدیگر را ملاقات نمی‌کنند. . پسر والتر وایت در زندگی واقعی هم دچار همان بیماری است که در سریال مشاهده می کنید البته بیماری او در زندگی واقعی کمی خفیف تر است، ولی به هر حال دچار این بیماری هست. . بابت هر قسمت از سریال که در نیکومکزیکو فیلمبرداری شده است، مبلغی حدود یک میلیون دلار به اقتصاد محلی آنجا تزریق شده است. . این سریال در مجموع 47 جایزه از آن خود کرده است. . منبع: tarafdari.com

درود برتو

تکرار صحنه؟!!!!!!!!!! باشه تو درست میگی

اگه شوخی میکنی باید بگم اصلا شوخی باحالی نیست اگه هم جدی گفتی باید بگم خیلی اماتوری

اگه کاراکتر وایت رو درست درک کرده باشی و باهاش همزادپنداری کرده باشی اصلا از گیر دادنش به مگس تو اون اپیزود از سریال تعجب نمیکنی.

دقیقا جالب اینجاس که احتمالا این دوستان خودشونو سریال بین حرفه ای میدونن ولی نمیدونن برکینگ بد تنها سریال تاریخه که صددرصد نقدها راجع بهش مثبته. به طبع با شنیدن این جمله باید تن و بدنت بلرزه و سریال رو بپرستی اما میان میگن سریال بدیه و از اینجور حرفا!

1000 بار

دوست عزیز چرنوبیل ژانر بیوگرافی و تقریبا مستندطور داره بعد شما برکینگ بد رو باهاش تو یه سبک قرار میدی!!!!!!!!!!

بله دقیقا درست میگی هیچ سریالی گات نمیشه! فقط گات میتونست با اون شروع فوق العاده و روند جذاب و غیرقابل پیش بینی همچین پایان افتضاح و شرم اوری داشته باشه!

ٱه ٱه، دوستان امشب برنامه هفت رو دیدین؟! فراستی چرنوبیل رو با خاک یکسان کرد!!!

واقعیت نداره!

درود بر تو همینطوره خواهش

دقیقا درود بر تو

درود بر تو

در ضمن من اَمپِریالیسم نیستم دوست عزیز این که گفتم به سریال توهین چرا میکنید چون توهین کردید، شما میتونید و آزادید از درام، فیلمنامه و.. هر چی این سریال انتقاد کنید اما توهین کردن نظر دادن نیست

نظر دادن اشکال نداره و منم به نظر شما احترام میزارم اما شما میفرمایید سریال آشغاله که به نظرم واژه اصلا جالبی نیست برای توصیف یک سریال، دلیلی هم که برای اشغال بودن سریال اوردین بحث خوک بود که در اپیزود اول شاهدش بودیم مطمئنا اگه با دقت و توجه به روند طی شدن این اپیزود نگاه کنید می‌بینید خیلی خوب نشون میده این آدم به چه جایی میرسه که حاضر میشه همچین کار شنیع و کثیفی رو انجام بده در ضمن شما اگه تنها همین اپیزود را تماشا کردید و به این نتیجه رسیدین سریال آشغاله باید بگم واقعا خیلی آماتور گونه نظر دادین و اینجوری نظر دادن راجع به این سریال با این موضوع نو، جالب و جذاب منصفانه نیست عزیز.

درود بر تو کاملا همینطوره

دوست عزیز این سریال در مخیله شما نمی گنجه، چرا بهش توهین میکنی!

چگونه والتر وایت منشا تمام تحولات جهان شد . . . در میان تمام تئوری‌های برکینگ بد، هفت تئوری وجود دارند که آنچنان هم دور از ذهن نیستند. [چگونه والتر وایت منشا تمام تحولات جهان شد] . . . اگر یک موقع تماشای یک فیلم یا سریال یا کتاب تمام شد و شما حس کردید آنچه که در اختیارتان قرار داده شده کافی نیست، احتمالا به تئوری های هواداری روی می‌آورید. این تئوری‌ها از آنجا شروع می‌شود که شما می‌خواهید فراتر از آنچه که برایتان بیان شده بروید و هر دو چیز کاملا بی‌ربط(یا قد سر سوزن مرتبط) را به یکدیگر ربط دهید و اهداف شوم و پلیدانه نویسندگان یا سازندگان را برملا کنید. به ویژه اگر پلاتی کامل و در هم تنیده با کاراکترهای نسبتا غیرمنتظره مانند برکینگ بد پیش رویتان باشد؛ می‌توانید هر لولای دری را به یکی از یأس‌های فلسفی کاراکترها پیوند بزنید. در نتیجه کاملا معقول است تئوری‌های بسیار عجیب غریبی مانند اینکه جسی پینکمن در آینده معلم شیمی می‌شود یا اینکه مایک در واقع جسی است که از آینده برگشته تا زمان حال خود را نجات دهد، به ذهنتان برسد. در میان تمام این تئوری‌ها، هفت تئوری وجود دارند که آنچنان هم دور از ذهن نیستند، و اگر هم باشند، به اندازه کافی خنده دار هستند که ارزش بررسی داشته باشند. . . . هفت– فانتزی قسمت پایانی . . . Breaking-Bad-Walter-Threatens-Elliot-Gretchan یکی از پر سر و صداترین تئوری ها که به محض پایان سریال، در اینترنت پخش شد، غیر واقعی بودن یا به عبارت دیگر، خیالی بودن اپیزود پایانیست. در واقع مریدان این تئوری، بر این باورند که وقایع قسمت پایانی، هیچ گاه اتفاق نیفتاده و قبل از شروع این اپزود، والتر وایت مرده بوده. موج این تئوری با توییتی از نُرم مک دونالد با مضمون “یه چیز کاملا مشخصه. (والتر وایت) هیچ وقت از ماشین گیر کرده در برف بیرون نیومد. توسط پلیس محاصره شده بود و همونجا هم مرد” شروع شد. همان موقع طرفداران شروع به بیرون کشیدن مو از ماستِ لحظه به لحظه پلان های اپیزود آخر، برای اثبات این تئوری کردند و ماحصل موفقیت آمیزی داشتند. چون به نظر برخی از افراد(که قطعا هیچ شناختی از هایزنبرگ ندارند)، اینکه هایزنبرگ از سرما یخ بزند و برای لحظات پایانی خود رویا بافی کند، بسیار بسیار بسیار معقول‌تر از این است که بدون شناخته شدن به شهر برگردد، بدون دیده شدن توسط پلیس وارد خانه همسرش بشود، یا یک مشت خلافکار را قتل عام کند، یا به راحتی وارد خانه دو تا از دوستان قدیمی‌اش بشود.(طوری که انگار 61 اپیزود قبلی را اصلا تماشا نکرده‌اند) در نهایت، خوشبختانه یا متاسفانه(بسته به زاویه دید مخاطب)، وینس جیلیگان، کارگردان، تهیه کننده و سناریونویس این کار، با توجیهاتی مانند اینکه والت در ابتدای اپیزود از شرایط برخی کاراکترها کاملا بی‌خبر بوده و قطعا نمی توانسته برای آنها، فانتزی‌ای بسازد، این تئوری بسیار محبوب را رد کرد؛ که البته، هنوز موفق به توجیه طرفداران درجه یک و سرسخت این تئوری نشده. . . . شش– برکینگ بد و فایل‌های-ایکس x-files-breaking-bad-980x630 . . . یکی از جذاب ترین اتفاقاتی که برای هواداران هر دوی این سریال‌ها ممکن است بیفتد، پیدا شدن نقاط اشتراک بین مجموعه‌های مورد علاقه‌شان است. برکینگ بد و فایل‌های-ایکس، در وهله اول تا حد زیادی بی‌ربط به نظر می‌رسند. چون نه از شبکه های یکسانی پخش می‌شوند، نه ساختار مشابهی دارند و نه ارتباط داستانی بین آنها برقرار است. اما به نظر می‌رسد حضور وینس جیلیگان در تیم نویسندگان فایل‌های-ایکس، باعث شده باشد والتر وایت از همان بنگاهی ماشینش را کرایه کند که مولدر و سکولی(دو کاراکتر فایل‌های-ایکس) ماشین‌هایشان را کرایه می‌کردند. جیلیگان با وجود تایید این ارتباط، هیچ دلیل خاصی برای اینکه چرا این کاراکترها به طور مستقل از “لاریانت” ماشینشان را کرایه کردند، ارائه نداده. . . . پنج– عادت‌های عجیب قاتلان سریال . . . یکی از ویژگی های رایج اکثر قاتلان سریالی حرفه‌ای، تهیه کلکسیون از متعلقات مقتولان می‌باشد. بسته به درجه جنون، این کلکسیون‌ها از عکس و شی متغیرند تا تکه هایی از بدن مقتولان. با توجه به خاص بودن کاراکتر والتر، شما انتظار ندارید در این زمینه مانند قاتلان عادی عمل کند. اما شما مشخصا متوجه می شوید که بعد از کشتن “هشت دیوانه”، والتر دیگر گوشه های ساندویچ تُست را نمی خورد، یا بعد از مردن گوستاو، والت همیشه وقتی بالا می آورد، حوله زیر پای خود می گذارد(با اینکه هرگز گاوس را در حال انجام این کار ندیده. عجایب!)، در نتیجه متوجه می شوید یادگاری والتر، در واقع بخشی از رفتارهای مقتولانش است که به طور ارادی یا غیر ارادی به کاراکتر او منتقل می‌شوند. این تئوری آنقدر در طول فیلم محکم در صورت شما کوبیده می‌شود که مجالی برای هیچ گونه انکاری باقی نمی‌گذارد. البته لازم به ذکر است تئوری بالا، یک رابطه حکم و فرض کاملا یک طرفه است و برعکسش صادق نیست. یعنی این مسئله که والتر در ابتدای سیزن پنج بیکن‌های داخل ظرفش را مانند اسکایلر(همسرش) می‌چیند، دلیل نمی‌شود حتما او را کشته است.(اشتباهی که دامن‌گیر بسیاری از طرفداران در حین پخش سریال شد) و البته، طبیعتا جیلیگان اظهار کرده ممکن است بسیاری از این تشابهات کاملا تصادفی باشد(و ما هم کاملا باور می‌کنیم). . . . چهار-دنیای مالکوم/(یا برکینگ بد؟) malcolm . . . در ادامه مورد دو باید بگویم پیدا کردن شباهت بین دو اثر بسیار لذت بخش است اما تحمیل کردن آن به هر قیمتی، منجر به نتایج خنده‌داری می‌شود. به عنوان مثال اینکه بخواهیم تحلیل کنیم که به دلیل مشترک بودن بازیگر والتر وایت(برکینگ بد) و هال (دنیای مالکوم)، این دو ممکن است با هم ارتباطی داشته باشند بسیار ناامید‌کننده خواهد بود. درست عین اینکه فرض کنیم رونان در واقع همان ثرندویل است که دچار جنون شده و با همکاری قدرت‌های میدل‌ارث به فضا عازم شده یا اینکه سویینی‌تاد همان ویلی‌ونکاست که از شکلات‌سازی ناامید شده و در لندن خانواده تشکیل داده. اما به هر حال، سیل تئوری‌های هواداری به هیچ قیمتی از مواضع خود نسبت به ارتباط این دو سریال کوتاه نمی‌آیند. برخی می‌گویند تمام زندگی والتر وایت، درواقع ساخته‌های ذهن هال بوده یا اینکه والتر، همان مالکوم است که نام خود را به نام پدربرگش(والتر) تغییر داده و با اسکایلر ازدواج کرده، یا اینکه والتر وایت در نهایت جان سالم به در برده، نام و هویت خود را تغییر داده، دوباره ازدواج کرده و خانوده هفت نفره‌ی جدیدی تشکیل داده. به احتمال زیاد علت محبوبیت این تئوری، قابلیت آن برای مرتبط ساختن دو اثر صد و پنجاه درصد بی‌ربط، آن هم به‌خاطر وجود فقط یک بازیگر مشترک باشد. . . . سه-سیگار، عامل اصلی سرطان UNILAD-walt-skyler-33 . . . در اینجا، استعدادها و قابلیت های دو گروه اصلی فندوم برکینگ بد، تیم والتر و تیم اسکایلر، از هر عامل دیگری موثرتر است. تیم والتر(متشکل از فداییان هایزنبرگ و عشاق رنگ آبی و عده محدودی افراد زن ستیز) می‌خواهند به هر قیمتی که شده، تمامی تقصیرات را از گردن والتر باز کنند و گردن اسکایلر بیندازند و این تئوری را مطرح کرده‌اند که باعث و بانی تمامی جنایات والتر وایت، سیگار کشیدن اسکایلر است، چون سیگار عامل اصلی سرطان است و اگر اسکایلر سیگار نمی‌کشید، والتر هیچ‌گاه سرطان نمی‌گرفت و هیچ‌وقت مجبور نمی‌شد مت‌آمفتامین درست کند(چون تنها دلیل درست کردن مت‌آمفتامین فقط و فقط و فقط و فقط سرطان او بود؛ حتی وقتی سرطانش درمان شده بود، باز هم به خاطر سرطانش مت‌آمفتامین تولید می‌کرد) در نتیجه اصلا مقصر والت نبوده و اسکایلر بی‌خود نقش قربانی را بازی می‌کند. حتی برخی معتقدند اسکایلر بعد از والت، امپراطوری تولید و صادرات مت‌آمفتامین را بر عهده می‌گیرد(طوری که انگار اسکایلر را نمی‌شناسند) و کم کم باید منتظر این تئوری باشیم که کل این جریانات از ابتدا برنامه‌ریزی اسکایلر بوده و والت فقط یک قربانی مظلوم است. . . . دو-والتر زنده است . . . هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد کاراکتر محبوبش بمیرد. در واقع مردن کاراکتر گمانه‌ها و حدس‌ها برای ادامه داستان را محدود می‌کند. شما دلتان می‌خواهد کاراکتری که دوستش دارید، در حال قدم زدن، خوردن، خوابیدن، کار کردن و به طور کلی زندگی کردن باشد. در اینجا، عده کثیری از طرفداران، بدون هیچ توجیه منطقی‌ای(چون به هیچ شکل نمی‌توان پایان سریال را به هیچ نحو دیگری تعبیر کرد)، تصمیم گرفته‌اند که فکر کنند والتر نمرده و تنها دلیل جریان داشتن این تئوری، علاقه شدید قلبی طرفداران به هایزنبرگ است. البته بعد از اینکه برایان کرنستون(بازیگر نقش والتر)، در توضیح اپیزود پایانی، عنوان کرد که شما ندیدید والتر دفن شود و هیچ چیز غیر ممکن نیست، تعداد بیشتری از طرفداران جذب این تئوری شدند. و چون سریال برکینگ بد، ثابت کرده تقریبا هر کاری از دست هایزنبرگ بر می‌آید، هیچ دلیلی وجود ندارد این تئوری صد در صد رد شود. . . . یک– تئوری مردگان متحرک maxresdefault . . . در نهایت، به یکی از جذاب ترین تئوری‌های اشتراکی می‌رسیم، که با توجیهات جذابی بیان می‌کند که برکینگ بد، در واقع پیش‌درآمدی‌ست برای سریال محبوب دیگر کانال amc، یعنی مرده متحرک(walking dead)! در ابتدا، ممکن است این دو سریال دقیقا به اندازه برکینگ بد و مالکوم بی‌ربط به نظر برسند. اما اگر واقعا اینطور نباشد چه؟ اگر واقعا برخی کاراکترهای مرده متحرک با کاراکترهای برکینگ بود دوست بوده باشند چه؟ اگر واقعا کریستال‌های سوپرخالص هایزنبرگ، منجر به رستاخیز زامبی شده باشد چه؟ اگر گاس فرینگ واقعا اولین زامبی واقعی کره زمین باشد چه؟ چرایی شکل گرفتن این تئوری، را باید در عوامل زیادی که دست به دست هم داده‌اند، جست. چون احتمالا ماشینی که “گِلِن” توسط آن از دست تعداد زیادی زامبی فرار می‌کند، همان ماشینیست که والتر به مدیر “گِلِن” در برکینگ بد پس داد. شاید به این دلیل که برادر دریِل، یک دلال مت‌آمفتامین می‌شناخته که مشخصاتش به شکل عجیبی با کاراکتر جسی پینکمن هم‌خوانی دارد. یا اینکه دستگاه قهوه‌ساز گِیل، در واقع همان قهوه‌سازیست که میلتون در فصل سوم مرده متحرک از آن استفاده می‌کند. شاید چون دلیلی ندارد گاس فرینگ پس از عملیات انتحاری، در حالی که نصف صورتش از بین رفته، بتواند تا چند دقیقه راه برود، کت شلوارش را مرتب کند و بعد زمین بیفتد. چرا اینطور فکر نکنیم که او قبل از عملیات انتحاری، مت‌آمفتامین آبی معروف را استفاده کرده و در واقع، اولین زامبی حاصل از این محصولِ خالصِ عجیب غریب باشد. و اگر بتوان تمامی موارد بالا را، اتفاقی دانست، این موضوع که در ابتدای سریال مرده متحرک، در کیسه برادر دریِل، مقدار قابل توجهی مت‌آمفتامین آبی(که فقط در دنیای برکینگ بد وجود دارد) دیده می‌شود، کاملا حاکی از آن است که به طریقی، قرار است در دنیای مرده های متحرک، کریستال های آبی هایزنبرگ وجود داشته باشند. چه بخواهند تاثیری بگذارند و چه نگذارند. این تئوری، این ارتباط را اینگونه تعبیر می‌کند که علت اصلی به وجود آمدن زامبی‌ها، کریستال های هایزنبرگ هستند. و اگر خوب به آن فکر کنیم…چرا که نه؟ پیرامون برکینگ بد ده ها تئوری عجیب غریب دیگر هواداری هم وجود دارد که هیچ یک نه رد شده‌اند و نه تایید. برخی شاید به این دلیل که زیادی پرت هستند و برخی دیگر به این دلیل که به اندازه کافی محبوب نبوده‌اند، ولی چیزی که واضح است، در جریان بودن حدس‌ها و گمان‌های فراوان پس از سه سال در ارتباط با داستان آن، می باشد که همچنان هم ادامه دارند. . . . منبع: 3feed.ir

سپاس داداش من به عشق شما ها این کارو میکنم.

ممنونم از حسن نیتت عزیز!

سپاس عزیز

عزیزمی مانی جان ممنونم

در نوع خودش بی نظیره!

به به بالاخره اومد یه دنیا ممنونم دیبا!

درود برتو باهات موافقم

فصل پنج اومده چرا نمیزاری دیبا جان؟!

درود بر تو

تا منتشر نشده چجوری بزارن برادر من!

درود فاروق جان به شدت منتظرم فاروق باورت نمیشه یعنی به طرز عجیبی منتظر این بودم

من که هیچکدومشونم ندیدم!

این سریال خیلی سریال خفن و درست حسابی هست اگه ندیدین پیشنهاد میکنم حتما ببینین

دقیقا پوریاجان من کاربری به متشخصی رویا جان تو این سایت ندیدم

درود صادق کاملا باهات موافقم.

تقصیره این بنده خدا نیست اسم HBO تو این زمینه بد در رفته!

بی صبرانه منتظر فصل پنجم

ونسان کسل به جمع بازیگران فصل سوم سریال Westworld اضافه شد . . . شبکه HBO از اضافه شدن ونسان کسل، بازیگر شناخته شده فرانسوی به جمع بازیگران فصل سوم سریال Westworld خبر داده است. . . . اردیبهشت سال گذشته بود که شبکه HBO از تمدید سریال Westworld (وست ورلد) برای فصل سوم خبر داد و مدتی می‌شود که مراحل فیلمبرداری و تولید این سریال نیز آغاز شده است. حال در جدیدترین اخبار سینما و تلویزیون، حضور بازیگر جدید دیگری در فصل سوم سریال وست ورلد تایید و اعلام شده است. طبق خبری که ددلاین منتشر کرده، ونسان کسل، بازیگر فیلم‌هایی چون فیلم Eastern Promises (وعده‌های شرقی)، فیلم Mesrine (غریزه جنایت) و فیلم Black Swan (قوی سیاه)، جدیدترین بازیگری است که به جمع بازیگران فصل سوم سریال Westworld اضافه شده و او قرار است نقش شخصیت شرور و منفی جدید این مجموعه را بازی کند. جاناتان نولان و لیزا جوی که وظیفه ساخت این سریال را بر عهده دارند و برای ساخت فصل سوم نیز بازگشته‌اند، در مورد اضافه شدن کسل به جمع بازیگران فصل سوم سریال Westworld گفتند: ما فوق العاده هیجان زده‌ایم که قرار است با ونسان کسل همکاری کنیم. ما از طرفداران قدیمی او هستیم و از اینکه او به تیم سریال Westworld اضافه شده، هیجان زده و خوشحال هستیم. . . . علاوه بر کسل، آرون پال و لنا وایت، دو بازیگر جدید دیگری هستند که به جمع بازیگران فصل سوم سریال Westworld اضافه شده‌اند. تا به امروز فهرست رسمی بازیگران فصل سوم این سریال اعلام نشده، اما انتظار می‌رود که در فصل سوم سریال وست ورلد شاهد بازگشت و نقش آفرینی دوباره بازیگرانی چون ایوان ریچل وود، جفری رایت و تسا تامپسون باشیم. مانند دو فصل اول، انتظار می‌رود که فصل سوم سریال وست ورلد نیز در ۱۰ قسمت تولید و منتشر شود و قابل پیش‌بینی است حضور بازیگران بیشتری در این سریال نیز تایید و اعلام شود. . . . پخش فصل سوم سریال Westworld قرار است در تاریخ نامشخصی در سال ۲۰۲۰ از شبکه HBO آغاز شود. . . . منبع : zoomg.ir

این فیلم زیبا و آموزنده رو به هیج وجه از دست ندین!

البته نکته اول حرفام در صورتی هست که همین فایل را دانلود کردید یا قصد دانلود آن را دارید است اما برای این که خیالتان راحت شود از سایت های دیگر میتوانید دانلود کنید البته دوبله این سریال هم بسیار حرفه ای و فوق العاده صورت گرفته است.

درود فکر میکنم میتونید با پلیرتون جریان صوتی رو تغییر بدید و با زبان اصلی تماشا کنید، اگر هم مایلید فقط به صورت زبان اصلی سریال رو تماشا کنید به راحتی میتونید از سایت های فیلم و سریال زبان اصلی را دانلود کنید.

قربانت عزیز

سریال وایکینگ‌ها به طبع جزو بهترین سریال های تاریخ هست و قطعا بهترین سریال تو ژانر خودش هست، سریالی سراسر جذاب و تماشایی که آدمو میخکوب میکند، افتش هم آنقدر زیاد نیست (مانند فصل آخر گات) که مارا کلن نا امید کند، بازی تراویس فیمل در نقش رگنار به طرز عجیب و باورنکردنی فوق العاده و استثنایی هست و اگر بگوییم تراویس فیمل با بازی در این سریال ثابت کرد یکی از خدایان بازیگری است! اگر تا این حد از او تعریف و تمجید میکنیم به راستی که سخنی به گزاف نگفته ایم! گوستاو اسکاشگورد در نقش فلوکی هم بازی‌ بسیار روان و پخته ای از خود ارائه می‌دهد مانند همه بازیگران سریال. تلفیق درام زیبا،فیلمنامه پخته، نویسندگی حرفه ای، نحوه زیبای روایت داستان، اجرای عالی بازیگران، طرحی صحنه فوق العاده، تدوین و البته کارگردانی بی‌نظیر باعث شده این سریال به یکی از بهترین و شاهکار ترین سریال ها تبدیل شود.

درود بر تو

چرا همچی رو سیاسی جلوه میدی مرد مومن تا جایی که میدونم این سریال ژانر بیوگرافی داره و خیلی هم فوق‌العاده و بی نظیر ساخته شده و ربطی هم به چیزی که شما گفتی نداره

درود بر تو صادق

من ندیده متوجه شدم چه شاهکاریه تو چجوری با دیدنش خوشت نیومد مرد مومن

درود بر تو دکتر فقط جمله آخرت سالار سریال ها رو خوب اومدی

دکتر فکر کنم منظورشون سریال هایی بود که کلن تموم شده باشن بعضی سریال هایی که گفتی تموم نشده هنوز

پیشنهاد میکنم سریال the leftovers و مینی سریال the Night manager رو تماشا کنید.

دمت گرم بهترین کامنت بود

درود بر تو

به نظرم فصل یک از دو فصل بعدی به مراتب بهتر بود!

کاملا بهت حق میدم!

منم همینجور فکر میکنم اما ته دلم خیلی امیدی ندارم!

فصل اوا فقط چن تا صحنه داره و فصل های دیگه خیلی ناچیزه یا اصلا صحنه نداره اما فحش شاید زیاد داشته باشه من خودم که تنهایی دیدم بیشتر سریال رو هر چند فصل اخرو اوردم تو تلویزیون دیدم چون خیلی حساس شده بود! پیشنهاد میکنم اگه میخوای با خانواده ببینی با دوبله ببین هم دوبله خیلی خفنی داره هم از اون صحنه های فصل اول هم فکر نمیکنم خبری باشه!

خب وقتی متنو از ترس اسپویل نخونی همین میشه دیگه!! شما ببخش صادق جان

صادق من هنوز فرصت نکردم سریال رو ببینم و متنتو نخوندم! اما به نظر میرسه از پایان ناراضی هستی؟!

از این نمونه ها شایدزیاد باشه اما این که بخوایم همشون رو بزاریم کنار برکینگ بد اصلا درست نیست و بیشتر جنبه فان داره!

کیه که اینو ندونه دکتر!

پس قحطی هم داشته، مرسی که گفتی اصلا یادم نبود!

درود دکتر با کلیت حرفت کاملا موافقم.

سوپرنچرال فقط قحطی رو کم داشت مگر نه پکیج همه اینا توش وجود داشت!

درود بر تو دکتر شاید باورت نشه ولی من هنوز فرصت نکردم ببینم اما همین که اپیزود ها رو باز کردم زدم جلو متوجه شدم با چه سریال خفنی روبرو هستم!

درود فاروق دمت گرم کاملا درست میگی

نیک از اون دوتا جذاب تر، دوست داشتنی تر و مشهورتره

دوستان داخل ایران اینجوری میگن ولی خودتون میتونید ببینید و قضاوت کنید به نظر من که یک صدم هم مثل برکینگ بد نیست

ظاهرا سریال هیولا مهران مدیری هم از برکینگ بد الهام گرفته!

فقط یه روز مونده به انتشار این سریال فوق العاده و استثنایی.

یادش بخیر یه زمانی رامبو رو تو آتاری سگا بازی میکردیم!

درود بر تو مثل خودمی!

درود کاوه جان برداشت من از حرفای شما کاملا جدی بود و فکر نمیکردم شوخی داشته باشی به هرحال اگه تند حرف زدم عذرمیخوام همینجوری که خود عزیزت هم اشاره کردی مقایسه این دو از اساس غلطه! در مورد این حجم از تعصبم که گفتی باید بگم کاوه خان ببین سریال برکینگ بد تنها سریالی هست که اگه نگیم صددرصد نودو نه درصد نقدها راجع بهش مثبت هست واگثر منتقدین روی بهترین بودن این سریال اتفاق نظر دارن و مثل منم طرفداران کمی نیستن که روی این سریال تعصب دارن. در مورد کامنت گذشتنام در صفحه گات هم باید بگم متاسفانه بعضی از گات فن ها اونجا بیش از حد متعصب بودن و ظرفیت کوچکترین نقد رو نداشتن همه دیدیم که گات با اون فاجعه ای که تو فصل آخرش رقم زد جای هیچ توجیه و دفاعی نموند! اما متاسفانه این افراد چشماشون رو بسته بودن و نمیدیدن باید بگم درواقع اونا بودن که طاقت کامنتای منو نداشتن و ناراحت میشدن نه من! به حدی که اخرش مجبور شدن با توهین جوابمو بدن تا برم! صفحه رو هم که رفرش میکنم به دلیل اینه دوست دارم نظرات دوستان رو بخونم و برام جذابه و اگه جوابشون رو هم میدم شما به بزرگواری خودتون ببخشید!

متاسفانه فیلم به قدری بد بود که بعد از پنجاه دقیقه دیگه نتونستم ادامش بدم!

درود بر تو کاملا حق با شماست.

spn family در واقع هشتگ طرفداران پروپا قرص سوپرنچرال محسوب میشه. spn مخفف اسم سریال یعنی Supernatural هست family هم فکر نمیکنم نیاز به گفتنش باشه در نتیجه وقتی کلمه spnfamily رو مشاهده کنی به طبع باید منظور رو گرفته باشی دوست عزیز.

اگه اینو تموم کردی به نظرم حتما سریال Better Call Saul هم ببین که اسپین اف برکینگ بد محسوب میشه و بهتره بیشتر راجع بهش نگم که اسپویل نشه. اگه تو همین حال و هوا سریال میخوای سریال Sneaky Pete - Ozrak - Barry رو پیشنهاد میکنم. اما سریالی که میخوام بهت پیشنهاد کنم اصلا تو این فضاها نیست و کاملا متفاوته به نظرم اگه میخوای یه درام قوی.فوق العاده و البته زیبا ببینی The Leftovers رو پیشنهاد میکنم. سریال های زیر هم سریال های عالی هستند که میتونی تماشا کنی Westworld - Fargo - True Detective - Peaky Blinders - Black Mirror - Killing Eve

اگه به شوخی هم گفته باشه اصلا شوخی قشنگی نیست!

بهترین سریال تاریخه عزیز، در دیدنش تردید نکن.

از دید شما حتما اینجوریه! به طبع طرفداران سریال هایی چون فلش و... نمی‌توانند با همچین سریالی ارتباط برقرار کنند و بهتر است همان سریال های محبوب خودشان را تماشا کنند و لذت ببرند! به راستی که از دید شما سریال فلش بسیار بهتر از برکینگ بد است!

درود رضا به نکته خوب و ظریفی اشاره کردی، در مورد نمره هم کاملا باهات موافقم هر چند اعتقاد دارم این سریال بی نظیر باید بالاترین نمره ممکن رو بگیره.

دوستان به نظرم این فیلم به دلیل حضور نازنین بنیادی به عنوان یکی از کاراکتر های اصلی فیلم خوبی نیست! چرا؟ چون این بازیگر به هیچ وجه پتانسیل بازی در نقش های اصلی یک فیلم سینمایی را ندارد و تنها در سریال مانند خانه مادری و چند سریال دیگر توانسته نقش های فرعی را ایفا کند و به نظر من در حد و اندازه های ایفای یکی از نقش های اصلی یک فیلم نیست هر چند اینجا تو اسم بازیگرا اسمش به چشم نمیخوره اما تو گوگل به عنوان بازیگر اصلی اسمش ثبت شده!

درود بر تو دکتر به نکته دقیق و خوبی اشاره کردی دمت گرم.

مال منم میره برا تایید! نمیدونم چرا؟!

درود صادق صد درصد حق با شماست.

آیا سریال Breaking Bad بهترین مجموعه تلویزیونی ساخته شده در تاریخ است؟ . . . . در این مقاله قصد داریم به سریال Breaking Bad و نکات مثبت آن که این مجموعه تلویزیونی را از دیگر سریال‌های ساخته شده متمایز می‌کند، بپردازیم. به ندرت پیش می‌آید سریالی ساخته شود که با داستان و شخصیت‌های بسیار پیچیده خود، تمام ذهنیت ما را نسبت به خوبی و بدی، درستی و نادرستی و غیره به چالش بکشد و فراتر از انتظارات عمل کند. حتی سریال Game of Thrones که سرشار از پیچش‌های داستانی و شخصیت‌های متنوع هست نیز آدم بدها و آدم خوب‌های خود را دارد و تقریبا همه با یکدیگر اتفاق نظر دارند که کدام شخصیت‌ها در آن مجموعه منفی و کدام یک مثبت هستند. اما از خود این سوال را بپرسید که در سریال Breaking Bad شخصیت خوب داستان چه کسی است؟ «والتر وایت» (Walter White)؟ راستش را بخواهید در دنیای واقعی به شخصه اصلا دوست ندارم به چنین شخصیتی نزدیک شوم! این مورد برای «جسی پینکمن» (Jessie Pinkman) نیز صدق می‌کند. آیا «گوستاو» (Gustavo) واقعا آدم بدی بود؟ البته که آدم بدی بود، اما آیا در مقایسه با وایت، کارهای بد بیشتری انجام داده بود؟ در هر حال سریال Breaking Bad یک پکیج کامل بوده که همه المان‌ها را برای شاهکار بودن از جمله داستان، طنز، اسلحه، انفجار، دروغ، راز، تنش، ابهام، ترحم، خون و خشونت را با هم یک جا داشته و جای چندان تعجبی وجود ندارد که عده زیادی آن را بهترین سریال ساخته شده در تاریخ مجموعه‌های تلویزونی قلمداد می‌کنند. البته اگر واقع‌بین باشیم، در طرف دیگر نیز شمار کسانی که این ادعا را مضحک دانسته و آن را قبول ندارند هم بسیار زیاد است، بنابراین، بگذارید بدون اتلاف وقت به دلایل برتر بودن Breaking Bad بپردازیم. در ادامه می‌توانید 10 دلیلی که نشان می‌دهند سریال Breaking Bad بهترین مجموعه تلوزیونی ساخته شده در تاریخ است را مطالعه کنید: . . . . 10 هنر فیلم‌برداری عوامل سازنده یک سریال و به خصوص فیلم‌برداران، ترفندهای خاصی را به کار می‌برند تا هزینه‌های ساخت یک مجموعه تلویزیونی را کنترل کنند. مدیریت هزینه برای سریال‌هایی که هر فصلشان بالای 10 قسمت دارد، سخت‌تر می‌شود. همانطور که در جریان هستید، فصل‌های سریال Breaking Bad به صورت میانگین دارای 13 قسمت بوده و به همین دلیل عوامل سازنده آن مجبور بودند برای پایین نگه داشتن هزینه ساخت، از این ترفندهای فیلم‌برداری استفاده کنند. هنگام تماشای این سریال بارها پیش می‌آید که با خود فکر کنید، در حال مشاهده یک فیلم سینمایی هستید. در تک تک قسمت‌های این مجموعه می‌توانید صحنه‌های دیداری جذاب و مناظر چشم نوازی را مشاهده کنید که به خوبی حس آن بخش از داستان را به بینندگان منتقل می‌کنند. واضح است که سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی به صورت تصویر با بینندگان ارتباط برقرار می‌کنند و اگر فیلم یا سریالی در این زمینه کم کاری کند، به کلی لذت تماشای آن اثر از بیننگان سلب می‌شود. سریال Breaking Bad تعادل خوبی را در این زمینه برقرار کرده و با استفاده از محیط خود، درصد زیادی از بار انتقال داستان را به دوش کشیده است. . . . . 9 تم اصلی غیر ممکن است که سریال Breaking Bad را تماشا کرد و در طول 5 فصل آن به یاد جمله معروف «فردریک نیچه» (Freidrich Nietzsche)، با این مفهوم که «برای جنگیدن با هیولاها خودتان نیز باید به یک هیولا تبدیل شوید» و یا «اگر به اعماق تاریکی خیره شوید، تاریکی نیز به شما خیره می‌شود» نیفتاد. احتمالا همه موافق هستند که نیچه یک فیلسوف بسیار باهوش و باذکاوت بوده است، در نتیجه اگر سریالی سعی کند جملات چنین فیلسوف خردمندی را به تم اصلی خود تبدیل کند، ناخودآگاه به یک اثر عمیق و محصولی بدل می‌شود که تماشاگران پخته و آن‌هایی که به دنبال چالش ذهنی هستند را به خودش جذب می‌کند. جسی و والتر در ابتدای سریال افراد بسیار عادی و بی‌گناهی هستند و دنیا را از دید افراد معمولی تماشا می‌کنند؛ اما به محض اینکه تصمیم می‌گیرند به جنگ هیولاهای دور و اطرف خود از جمله تاکو، گوستاو و غیره بروند، ناخواسته بیشتر در منجلاب عمیق سیاهی فرو رفته و به تدریج به نقطه‌ای می‌رسند که خودشان به هیولای وحشتناک‌تری تبدیل می‌شوند. این دقیقا همان عواقب جنگیدن با هیولاها و خیره شدن به اعماق تاریکی است که نیچه می‌گفت. . . . . 8 شخصیت‌های فرعی شاید شما نیز بارها این جمله را شنیده‌اید که داستان سریال Breaking Bad به کندی پیش می‌رود و همین سرعت آهسته باعث دلسردی بسیاری از مخاطبان کم حوصله شده است. بله قبول داریم که این سریال سرعت کمی دارد، اما عوامل سارنده از همین تکنیک استفاده کرده‌اند تا با صبر و حوصله، مفاهیم کلیدی آن را به درستی در ذهن تماشاگران بکارند و شکل دهند. این مجموعه در پس زمینه خود داستان‌ها و رازهای بسیار زیادی دارد که به تدریج همانند یک پازل در کنار همدیگر قرار گرفته و یک مفهوم کلی را شکل می‌دهند. سریال Breaking Bad دارای شخصیت‌های چند لایه و چند بعدی است که هرکدام از آن‌ها زمان کافی برای معرفی کردن خود و انگیزه‌شان را در اختیار دارند. این شخصیت‌های فرعی عبارت‌اند از: هکتور سالامانکا (پیرمرد ویلچرنشین داستان که یکی از خاطره‌انگیزترین سکانس‌های کل سریال را رقم می‌زند)، شردر (باجناق والتر وایت)، تد بنک که برای مدت کوتاهی تاثیر مهمی را در روایط خانوادگی والتر ایفا می‌کند، گیل بوچر که علاقه زیادی به والتر وایت نشان داده و همین وضوع حوادث جبران ناپذیز زیادی را به دنبال دارد و مهم‌تر از همه این‌ها، سال گودمن، وکیل فاسدی که در نهایت داستان زندگی‌اش به پروژه بعدی سازندگان سریال تبدیل شد. این تنها لیست کوتاهی از شخصیت‌های فرعی سریال بود و به آن می‌توانید پسر، همسر، خواهرزن والتر و… را اضافه کنید که به هر کدام از آن‌ها در طول 5 فصل سریال Breaking Bad به خوبی پرداخته می‌شود و تماشاگران می‌توانند با آن‌ها همذات پنداری کرده و شرایتشان را درک کنند. . . . . 7 خشونت صحنه‌های خشن و پرزد و خورد سریال Breaking Bad از جزییات بالایی برخوردار هستند و حتی می‌تواتیم این خشونت را از دیالوگ‌های رد و بدل شده در میان شخصیت‌ها نیز به خوبی حس کرد. لازم به ذکر بوده که Breaking Bad قصد ندارد با راه انداختن حمام خون، مخاطب جذب کند و تا زمانی که لازم نباشد، هیچ شخصیتی کشته نمی‌شود، اما وقتی که قرار بر این باشد که یک شخصیت بمیرد، با یکی از خشن‌ترین، پراسترس‌ترین و در عین حال هیجان‌انگیزترین سکانس‌های ممکن مواجه می‌شویم که راهی به جز میخکوب شدن را برای بینندگان باقی نمی‌گذارد. . . . . 6 درون مایه قانون نانوشته‌ای در میان اهالی سینما وجود دارد مبنی بر اینکه اگر یک صحنه درمورد همان چیزی است که نشان می‌دهد، بنابراین با یک فیلم سطحی طرف هستیم. فرض کنید که یک صحنه در مورد زن و شوهری است که قصد دارند برای خانه خود کاغذ دیواری بخرند و بر سر رنگ آن با یکدیگر بحث می‌کنند. اگر این صحنه فقط در مورد همین موضوع باشد، با یک فیلم خطی و سطحی طرف خواهیم بود که بحث آن‌ها هیچ جذابیتی برای تماشاگر ندارد، اما اگر فیلمنامه نویس با گنجاندن چند دیالوگ، کاری کند که مخاطبان متوجه شوند بحث صورت گرفته اصلا به رنگ کاغذ دیواری ربطی ندارد و آن زن و شوهر به خاطر مشکلات و نارضایتی‌های قبلی در حال مشاجره هستند و رنگ را بهانه قرار داده‌اند، با یک صحنه چندلایه طرف خواهیم بود. استفاده کردن از اطلاعات گذشته و ربط دادن آن‌ها به صحنه‌های جدید، برای تماشاگران جذاب هستند و با این روش دیگر نیازی نیست تا همه چیز از طریق دیالوگ بیان شود، چرا که مخاطبان خود به معنای درونی و حس و حال آن صحنه پی خواهند برد. . . . . 5 فیلم‌نامه تهیه کننده یک مجموعه تلویزیونی می‌تواند هر مقدار بودجه‌ای که می‌خواهد برای پروژه‌اش هزینه کند. او می‌تواند میلیون‌ها دلار صرف جلوه‌های ویژه کرده و با بهترین بازیگران قرارداد ببندد و یا بهترین استودیوها را به کار گیرد، اما اگر فیلم‌نامه یک اثر مشکل داشته باشد، تمامی آن هزینه‌ها بی‌ثمر خواهند بود. هرچند سریال Breaking Bad اکثر موارد ذکر شده را به نحو احسن انجام داده، اما این فیلم‌نامه استثنایی آن است که موارد دیگر از جمله بازگران توانا، جلوه‌های ویژه، مناظر دیدنی و غیره را به یکدیگر ربط داده و آن‌ها را تعریف می‌کند. فیلم‌نامه سریال Breaking Bad به قدری کم‌نقص نوشته شده است که بینندگان را به تشویق و تحسین وادار می‌کند. هرچند بازیگران این سریال به بهترین شکل ممکن در نقش خود فرو رفته‌اند، اما این شخصیت موجود در فیلم‌نامه است که آن‌ها را قابل باور نشان داده و واکنش‌های آن‌ها را برای تماشاگران توجیه می‌کند. راستش را بخواهید اکثر اعتبار سریال Breaking Bad مدیون فیلم‌نامه منحصر به فردش است و دیگر المان‌های آن صرفا یک امتیاز اضافه به شمار می‌روند. وقتی همه موارد از جمله بازیگران توانا، درون مایه عمیق، فیلم‌برداری نوآورانه و مناظر دیدینی توسط یک فیلم‌نامه درخشان کنار هم قرار می‌گیرند، طبیعی است که با یک محصول بسیار باکیفیت مواجه خواهیم شد. . . . . 4 مفهوم اگر تا به اینجای کار با ما همراه بوده‌اید، مطمئنا از مفهوم کلی سریال باخبر هستید، اما برای یادآوری مفهوم کلی داستان این مجموعه تلویزیونی را برای شما بازگو می‌کنیم. سریال Breaking Bad در مورد یک معلم شیمی باهوش، اما دست کم گرفته شده مبتلا به سرطان ریه است که تصمیم می‌گیرد در آخرین ماه‌های زندگی‌اش، مواد مخدر تولید کرده و با فروش آن‌ها پول کافی برای تامین زندگی زن و بچه‌های خود فراهم کرده و پس از مرگش آن‌ها را از لحاظ مالی تامین کند. وایت به تدریج در این مسیر به جایی می‌رسد که خودش را در برابر بزرگ‌ترین گروه توزیع کننده مواد مخدر مکزیک پیدا می‌کند. همانطور که می‌بینید، موضوع سریال بسیار خلاقانه انتخاب شده است. آیا صرفا به خاطر اینکه والتر وایت مواد می‌فروشد، آدم بدی محسوب می‌شود؟ آیا پس از همه جنایت‌هایی که انجام داده، آدم خوبی است؟ آیا می‌توان از او به عنوان یک قهرمان یا ضدقهرمان یاد کرد؟ در واقع نمی‌توان شخصیت والتر وایت را از طریق کلیشه‌های رایج سینما و تلویزیون تعریف کرد و به جرات می‌توان گفت که والتر وایت یکی از واقعی‌ترین، پیچیده‌ترین، محافظه‌کارترین و پویاترین شخصیت‌های به وجود آمده در تاریخ تلویزیون به شمار می‌رود. دقیقا به خاطر همین پیچیدگی است که طرفداران Breaking Bad عاشق والتر وایت یا همان هایزنبرگ هستند. . . . . 3 دین نوریس جالب است بدانید که بنده در ابتدا چندان طرفدار هنک شردر، مامور مبارزه با مواد مخدر و باجناق والتر، نبودم؛ اما سریال رفته رفته با پرداختن به این شخصیت کاری کرد تا شردر طرفداران خاص خودش را پیدا کند. او در قسمت‌های اولیه نقش یک آدم سطحی‌نگر، مغرور و دیوانه را داشت که در همه حال سعی می‌کرد خود را خفن جلوه دهد، اما در نهایت به فردی باهش و صبور تبدیل شد و توانست یکی از بزرگ‌ترین معماهای سریال را حل کند. این شخصیت در فصل آخر به اندازه‌ای اهمیت پیدا کرد که بسیاری از طرفداران سریال منتظر بودند تا سکانس‌های مروبوط به او را ببینند و حتی جسی و وایت نیز تا حدودی تحت‌الشعاع قرار گرفتند. همانطور که پیش‌تر اشاره کردیم، اکثر موفقیت شخصت هنک شریدر مدیون فیلم‌نامه قوی سریال است، اما نباید اجرای کم نقص دین نوریس را برای جان دادن به این شخصیت نادیده بگیریم. . . . . 2 آرون پاول آیا می‌دانستید که سازنده‌های سریال Breaking Bad در ابتدا قصد داشتند شخصیت جسی پینکمن را در فصل اول از سریال حذف کنند. تنها دلیلی که از این کار منصرف شده و او را تا پایان به عنوان به یکی از شخصیت‌های اصلی حفظ کردند، اجرای فوق‌العاده آرون پاول بود که طرفداران بسیار زیادی را نیز به سمت خود جذب کرد. آرون پاول به نحو احسنت در جلد این شخصیت فرو رفته و همه را شگفت‌زده کرد. آیا آن سکانس از فصل چهارم که در آن جسی پینکمن در کمپ ترک اعتیاد به سر می‌برد و به قتل یک سگ (منظورش گیل بوچر بود) اعتراف کرد را به یاد دارید؟ لذت آن سکانس تماما به اجرای قدرتمند آرون پاول بستگی داشت و او توانست دل بسیاری را با آن سکانس به دست بیاورد. . . . . 1 برایان کرنستون قبل از سریال Breaking Bad، همه برایان کرنستون را به خاطر ایفای نقش هل در سریال کمدی Malcolm in the middle می‌شناختند. اگر پس از دیدن آن سریال کمدی به تماشای اولین قسمت از Breaking Bad بپردازید، با دیدن برایان کرنستون در لباس زیر به یاد هل خواهید افتاد، اما تضمین می‌کنیم که این آخرین باری است که کرنستون برای شما یادآور شخصیت هل بوده و از آن زمان به بعد او را با نام‌های والتر وایت و هایزنبرگ خواهید شناخت. کرنستون به خاطر بازی خارق‌العاده‌اش در سریال Breaking Bad، جایزه امی بهترین بازیگر نقش اول یک سریال تلویزیونی را از آن خود کرده و 3 بار دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه شد. والتر وایت شخصیت قانع‌کننده‌ای دارد و در طول سریال از یک معلم شیمی ساده لوح به یک تولید کننده و توزیع کننده مواد تبدیل شده که حاضر است جان تک تک افرادی که زندگی او و امپراطوری‌اش را تهدید می‌کنند را بگیرد. از آن‌ جایی که برایان کرنستون نقش اول را در سریال دارد، نسبت به بازیگران دیگر سهم بیشتری را در موفقیت این مجموعه داشته است. تصور کنید که اگر یک بازیگر غیرحرفه‌ای چنین نقشی را بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌توانست برای این مجموعه بیفتد. . . . . منبع : Whatculture

فقط خودش میتونه جوابمون رو بده پ. ن: آخه چرا پیام های من میره رو انتظار تأیید؟! ادمین تورو خدا اینکارو باهام نکن من چه گناهی کردم؟!

عه فاروق منظور مجید تو بودی. فکر کردم منظورش منم!

درود مجید با کلیت حرفات موافقم. من فلش.سوپرگرل رو ندیدم و ارو هم فقط فصل اول و دمشو دیدم و چون دیگه خوشم نیومد ادامش ندادم! بهترین سریال CW تاحالا سوپرنچرال بوده که با همه افت و خیزهایی که داشته تونسته این قدر تداوم داشته باشه و جایگاه خودشو حفظ کنه و قطعا سریال محترمی هست. امیدوارم فصل اخرش بتونه انتظارهارو براورده کنه! در مورد Swamp Thing باید بگم با این که ندیدم ولی با توجه به مطلبی که قبل راجع بهش خونده بودم که گفته بود مراحل ساختش سخت بوده و این حرفا... به نظرم سریال شاهکاری میاد!

درود به مجید جان عزیزم من یه بار بیشتر خداحافظی نکردم داداش که بخاطر رفقای عزیزم دکتر. صادق و چن نفر دیگه که بهم لطف داشتن و گفتن برگردم برگشتم.

ممنونم . لطف داری داداش

درود فاروق جان خیر ندیدم ولی استنباطم اینجوریه!

به به، بازم یه شاهکار دیگه، امروز از اون روز خوباست!

درود بر تو دکتر اساسا این گونه فیلم ها و سریال ها از دو ایدئولوژی تعیین کننده ی روش زندگی یعنی تئوئیسم و مکتب اومانیسم بهره می‌برند و به هیچ وجه هم ماهیت و هدفشون مسخره کردن نیست که متاسفانه اکثر دوستان اینجوری برداشت میکنن.

درود بر تو ممنون که نقش بازیگران سریال رو گفتی.

بله مانی جان حق با شماست.

درود مانی ممنون که گفتی، این بازیگر به نظرم به شدت فوق العاده و کاربلد هست.

ممنونم از ابراز لطف و محبتی که به من داشتی رویا جان امیداورم به زودی برگردی به جمع SPN FAMILY های عزیز.

درود بر تو

دوست عزیز سریالPreacher یکی از مهم‌ترین سریال‌ هاست یه سریال به شدت فوق العاده و عمیقا مفهومی که برای درکش باید یکم بیش از حد معمول باهوش باشد لطفا سعی نکنید این سریال رو با نظرات سطحی خودتون تخریب کنید.

تنها اسم Benedict Cumberbatch کافیه تا در تماشا کردن این سریال درنگ نکنین!

سایت های دیگه رو چک کنید حتما پیدا میشه!

به نظرم فیلم خوبیه!

بالاخره اومد! دوستان این سریال زیبا رو به هیچ وجه از دست ندین!

دوستان عزیزم، این سریال به شدت سریال حرفه ای، زیبا، جذاب و درست حسابی هست از همه جهات، پیشنهاد میکنم اگه موفق به دیدن این سریال نشدین حتما ببینید.

واسه منم مدته زیادی هست که گذشته و همانند شما خیلی حضور ذهن ندارم فصل اول و دوم را رویا جان، هر چند اندک چیزهایی یادمه.

اینجوری نفرمائید جناب شما عزیزید برادرم، نظراتتون هم راجع به فیلم ها و سریال ها به نظرم کاملا درست و حساب شده هست.

این فیلم رو ندیده پیشنهاد میکنم حتما ببینین فقط هم یه دلیل داره: لیام نیسون.

هر چی به زمان انتشار فصل نهایی نزدیک بشیم اینجا هم شلوغ تر میشه.در ضمن نیازی هم به غصه خوردن نیست رویا جان

نیازی به غصه خوردن نیست قطعا هر چی به انتشار فصل اخر نزدیک میشیم اینجا هم شلوغ میشه!

امیدوارم واسه هیچکس از جمله شما نیفته!

باید اینجا جواب میدادم ولی زودتر پایین جواب دادم! واقعا خودمم نمیدونم چرا اینجوری به شکل غریبانه و مظلومانه ای با من برخورد شد!

شما لطف داری رویا جان

البته کاپیتان مارول عذر میخوام اشتباه شد!

باید بگم نظر شما رو راجع به iron man تو پیج کاپیتان ماورل خوندم و بسیار عالی نوشتی و لذت بردم درود بر تو.

خواهش میکنم عزیز. لطف داری.

لعنتی، چرا 2020 نمیشه!!!!!

بی صبرانه منتظرم سال 2020 بشه!

اشتباه

اشتبه زدی داداش من سه روز اخرو تو پیج گات نبودم بقیه ترتیبشو دادن نه من!

این فیلمو خیلی وقت پیش دیدم و باید بگم فیلم کاملا بدیه! به نظرم سازندگان این فیلم میخوان حرف گنده تر از دهنشون بزنن که در این امر موفق نمیشن!

این اسپین اف از هر جهت فوق العاده اس، ما رو چهار فصل تمام برد به سرگذشت و زندگی پر پیج و خم جیمی (قبل از تبدیل شدن به ساول گودمن) به جرات میتونم بگم مو لای درز این اسپین اف نمیره! چنان با جزئیات و نگاه دقیق و موشکافانه کاراکتر جیمی رو قبل از تبدیل شدن به وکیل نابغه در برکینگ بد بررسی میکنه که جای هیچ حرفی نمیزاره و فقط میشه تحسینش کرد!

به نظر فیلم مضمحل کننده ای میاد اما ندیده نمیشه قضاوت کرد!

نه رویا جان منم اینجوی ام!

درود به همه SPN FAMILY امیدوارم از این سریال تا الان خسته نشده باشین و با کلی انرژی مثبت و هیجان به استقبال فصل نهایی برین

۱۰ تئوری دیوانه وار درباره بریکینگ بد والتر وایت زنده است! او تحت پوشش برنامه ی حفاظت از شاهد قرار گرفته، اسم هال ویکرسون را برای خود انتخاب کرده و ۵ فرزند دیگر دارد (و نام فرزند وسطش را مالکولم گذاشته). هرچقدر هم که غیر محتمل به نظر برسد، این و سایر تئوری های دیوانه وار از زمان به موفقیت رسیدن سریال در اینترنت پخش شده اند. از همان ابتدا وینس گیلیگن سریال را چنان پر از نماد و پیش گویی کرد که این نمادها جزئی اصلی از آن شدند. پیش گویی تصادف هواپیما که در انتهای فصل دو اتفاق افتاد، بوسیله ی عروسک خرس صورتی رنگ و نام اپیزودهای منتهی به آن کاربران اینترنتی را به حدس و گمان های فراوان وا داشت و از آن به بعد، همه ی توجهات به نشانه های اتفاقات پیش رو بود. حدس و گمان های فراوانی درباره ی ادامه ی ماجراهای سریال و نحوه ی پایان و مرگ های آن زده شد. حتی پس از پایان سریال مردم تلاش می کردند معنای پنهانی در قسمت پایانی بیابند. بعضی از این تئوری های پایه های قوی در نمادها و گذشته ی سریال داشتند در حالی که برخی دیگر واقعاً عجیب بودند. تئوری هایی که در ادامه خواهیم دید، چه درباره ی اتفاقات بعد از پایان سریال باشند و چه تحلیل موشکافانه ای از پایان آن، ثابت می کنند که گمان پردازی و هیجان بریکینگ بد با Felina پایان نیافت. ۱۰ جسی معلم شیمی شد! تئوری: جسی بعد از آزاد شدن به دست والت، از بردگی گروه تاد فرار کرد و به سمت افق رانندگی کرد. بعد از آزادی، او از معلومات شیمیایی تولید شیشه اش استفاده می کند و مانند معلم پیشینش، معلم شیمی می شود. آیا ممکن است؟: هرگز! اولاً جسی هرگز حاضر نیست به کالج برود و مدرک بگیرد، چه برسد به مدرک شیمی. تنها مبحث شیمی که او در آن مهارت داشت مربوط به تولید مقادیر زیاد شیشه کریستال بود. دوماً او در انتها از والت متنفر بود و هرگز نمی خواست راه او را دنبال کند. محتمل ترین سناریو این است که او به شرایطی که در ابتدای سریال داشت باز گشت و زندگی اش را به شیوه ی یک معتاد فرومایه که تجربه ای بیشتر در زندگی دارد و هیچ بلندپروازی ندارد که او را دورتر از مبل راحتی اش ببرد، ادامه داد. ۹ والت سرطانش را با رایسن درمان کرد تئوری: اندکی پس از قسمت پایانی سریال، تئوری های زیادی با محوریت زنده بودن والتر در اینترنت پخش شد. بیشتر این تئوری ها این حقیقت را فراموش کرده بودند که حتی اگر والتر از زخم گلوله نمی مرد، هنوز سرطان کشنده اش را داشت. یکی از تئوری های جالب تر این است که والتر از گلوله جان به در برد و از رایسنی که نگه داشته بود استفاده کرد تا سرطانش را درمان کند. آیا ممکن است؟: احتمال آن بسیار کم است. با اینکه بسیار عجیب به نظر می رسد، شواهد پزشکی وجود دارد که رایسن می تواند سلول های سرطانی را نابود کند. اما با اینکه والت شیمی دانی خبره است، دکتر نیست. شانس او در کشتن خودش بیش از درمان کردنش بود. گذشته از این، او باز هم باید از آزمایشگاه تولید موادی که قبل از سر رسیدن پلیس در آن به زمین افتاد فرار می کرد. متاسفانه، پایان مناسب او در میان ابزار شیمیایی که دوست داشت و از زخم گلوله ای که دستگاه خودش شلیک کرده بود، سر رسید. ۸ مایک آینده ی جسی بود تئوری: آدم کش محبوب همه مایک ارمنتراوت، جسی را زیر پر و بال خود گرفت و سعی کرد رابطه ی پدرانه ای بهتر از رابطه ی والت با جسی داشته باشد. این منجر به برخی حدس و گمان ها در اینترنت شد که چون برخی شباهت ها بین این شخصیت ها وجود دارد و به این دلیل که مایک نگران آینده ی جسی است، پس مایک در واقع جسی از آینده است که تلاش می کند خود جوانش را به راه درست هدایت کند (که به این معنی ست که والت جسی را کشت). آیا ممکن است؟: امکان ندارد. با اینکه برخی عناصر غیر عملی در سریال وجود دارند، اما وینس گیلیگن تلاش کرد سریال را در واقعیت نگه دارد. داستان سفر در زمان عجیب و پیچیده ای مانند این با سبک سریال در تضاد است. کار کردن با جسی برای مایک به صورت یک تکلیف آغاز شد، اما بعد از مدتی او حس کرد که می تواند به جسی اعتماد کند (حداقل بیشتر از والت). با اینکه مایک در نهایت برای آنچه به سر جسی می آمد اهمیت قائل شد، اما احساسش بیشتر شبیه همدردی بود. ۷ استخر والتر را دیوانه کرد تئوری: در سریالی پر از نماد، یکی از عجیب ترین وسایل صحنه در سریال استخر شنای حیاط پشتی والت بود. تئوری مطرح شده مبنی بر اینکه استخر در خانه ای به نسبت معمولی و کسل کننده، نکته ی مثبتی ست. این تئوری می گوید که استخر نشانه ی غرور والتر است ( استخر با خانه جور نیست و غرور با معلم شیمی جور نیست) و اینکه هرچه والتر سیاه تر و شرورتر شد، بعضی از تصمیمات بدش در اطراف استخر رخ دادند (مانند مسموم کردن براک). و در یک پیچیدگی جالب، تلاش اسکایلر برای غرق کردن خودش در استخر، نشانه ی این بود که او نیز دستخوش حرص و غرور والتر شده است. آیا ممکن است؟: بله اما احتمالش کم است. یک پایه ی محکم تئوری این است که این استخر همیشه تمیز (غیر از وقتی جسی پول در آن پرتاب می کند یا والتر جونیور در آن استفراغ می کند) به نظر نمی آید در جای درست باشد. خانه ی والت معمولی است، اما شاید به خاطر نورپردازی، حسی افسرده کننده دارد و به نظر می رسد که استخر استثنایی درخشنده است که تقریباً بیش از حد برای این فضا خوب است. استخر می تواند نماد غرور و خودبینی والت باشد، اما احتمال اینکه واقعاً او را دیوانه کرده باشد بسیار کم است. در بهترین حالت، استخر نقشی نمادین و نشانه ای دارد، و نه وسیله ای که القا کننده ی دیوانگی ست. می توان با اطمینان گفت که او با استخر یا بدون استخر به قاتلی تولید کننده ی شیشه تبدیل می شد. ۶ سریال پیش در آمدی بر مردگان متحرک بود تئوری: بریکینگ بد و واکینگ دد هر دو از سریال های بسیار موفق شبکه ی AMC بوده و هستند. این دو سریال در کنار Mad Men این شبکه را به یکی از قوی ترین های تلویزیون تبدیل کردند. یکی از تئوریهای طرفداران حاکی از این است که این دو سریال به هم مرتبط اند. بریکینگ بد پیش درآمد واکینگ دد است، و شیشه ی آبی رنگ موجب ظهور زامبی ها شده است. سر نخ هایی وجود دارند که به این تئوری اعتبار می بخشند. در فصل دوم واکینگ دد، شیشه ی آبی والت در ساک پول مریل دیده می شود. همچنین داریل به بث می گوید که دلال مواد قدیمی برادرش ” مرد جوان سفید پوست معتادی بود” که می گفت “می کشمت عوضی”. و ماشین Dodge Charger قرمزی که در هر دو سریال حضور دارد را نیز فراموش نکنید. آیا ممکن است؟ احتمالاً نه. ارتباطاتی که ذکر شد احتمالاً تنها اشارات دو سریال که تولید یک شبکه بوده اند به یکدیگر است. حرف های داریل به بث قرار است مردم را یاد جسی پینکمن بیاندازد، اما احتمال اینکه مریل مسافت طولانی تا سرزمین جادو را طی کرده باشد کم است، حتی اگر برای بدست آوردن شیشه ی مرغوب باشد. این اشارات قرار نبوده قسمت های مهمی از داستان را تشکیل دهند، که به این معنی ست که تنها اشاراتی مخفی بوده اند. ۵ کتاب از طرف گرچن بود تئوری: شروع سقوط والتر وایت، کشف کتاب Leaves of Grass اثر والت ویتمن بدست هنک بود. قسمت پایانی نیم فصل اول از فصل آخر سریال با کشف هنک از اینکه والتر در واقع هایزنبرگ است پایان می یابد. او زمانی که یادداشت گیل برای والت را در کتاب می بیند و آن را به یادداشت یافت شده در خانه ی گیل ارتباط می دهد به این کشف دست می یابد. یکی از تئوری های طرفداران اعتقاد دارد که این کتاب در واقع از طرف گیل نبوده بلکه از طرف گرچن است. نام خانوادگی پیش از ازدواج گرچن در سریال ذکر نمی شود، اما ممکن است که حروف اول نام او گ.ب بوده باشد. این یعنی در واقع گرچن عامل سقوط والت بوده و هنک همه چیز را تصادفاً کشف کرده. آیا ممکن است؟ خیر. در تمام طول حضور گیل در سریال، اینکه او طرفدار سرسخت وایت ویتمن (و والتر وایت) بود، کاملاً مشخص بود. نه تنها شخصیت او نشان می دهد که او یادداشت را نوشته، بلکه دست خط یادداشت بسیار شبیه به یادداشت روی برگه ی دیگر بود. دلیل شکل گرفتن این تئوری این است که اهدای کتاب به والت از طرف گیل نشان داده نشد. تصاویری که از گذشته ی والت و گرچن نشان داده شد هیچ اشاره ای به ویتمن نداشت و در سریالی که پر از نماد و اشارات است، احتمال می رود که کتاب از طرف یک طرفدار والت ویتمن اهدا شده است. به علاوه، چه کسی هدیه ی دوست دختر سابقش را سال ها بعد از جدا شدن در سرویس بهداشتی خانه اش نگه می دارد؟! ۴ گاس هم جنس گرا بود تئوری: گاس یکی از مرموز ترین و خطرناک ترین افرادی بود که والت دور و بر خود دید. گاس تا انتها بی رحم و مکار بود، این خصوصیات از کجا آمدند؟ در یک فلش بک مهم، گاس و شریکش مکس با کارتل ملاقات می کنند تا آنها را متقاعد کنند که شیشه ی تولیدی آن ها را در معاملات آینده ی کارتل سهیم کنند.هکتور سریعاً به سر مکس شلیک می کند و گاس را روی زمین کنار او می اندازد. نگاه بین این دو هنگام مرگ مکس، باعث این برداشت شده که این دو رابطه ای بسیار نزدیک تر از شریک کاری داشتند. آیا ممکن است؟ چه کسی می داند؟ گاس خانواده ای در آلباکورکی دارد (که هرگز نامی از آنها برده نشده و دیده نمی شوند) که نشان می دهد رابطه اش با مکس دوستانه بوده اند. همچنین، گاس مکس را به دانشگاه فرستاد که نشان می دهد که با او رابطه ای شریکی داشته (که بی شباهت به رابطه ی والت و جسی نبوده). با این وجود، وینس گیلیگن گفته که رابطه ی آنها برای برداشت آزاد باز گذاشته شده و به هیچ پاسخی محدود نمی شود. به این ترتیب، ماهیت حقیقی رابطه ی آنها تعمداً مبهم باقی می ماند. ۳ والت براک را مسموم نکرد تئوری: دلیل اصلی اینکه جسی تصمیم گرفت والت را لو دهد و به هنک اعتراف کند این بود که باور داشت والت براک را مسموم کرده تا او را گول بزند و به کشتن گاس تحریک کند. از آنجا که مسموم کردن هرگز نشان داده نمی شود، حدس و گمان های فراوانی در مورد اینکه واقعاً چه کسی براک را مسموم کرد وجود دارد. آیا تمام خشم جسی نسبت به والت بی مورد بود؟ آیا ممکن است؟ ممکن است اما محتمل نیست. والتر برای جسی اهمیت قائل است، اما نه آنقدر که از او سوء استفاده نکند. مسموم کردن براک هرگز نشان داده نمی شود اما محتمل ترین کاندید والتر است. این کار به هدف او بیش از هر کس دیگری کمک می کند. این حقیقت که ساول رایسن را بعد از مسمومیت براک به والتر پس می دهد نشان از این دارد که والت خودش این کار را انجام نداده بلکه (با کمک ساول) دستور انجام آن را داده تا علیه گاس توطئه کند و جسی را مجبور به مقابله با رئیسشان کند. ۲ خصوصیات والت شبیه به قربانیانش می شود تئوری: چه مردم قبول کنند چه نکنند، والت آدم کش بود. از کریزی ۸ تا گروه تاد، والت ردپای مرگ و تخریب از خود به جا گذاشت. گمان می رود که او عمداً یا به صورت ناخودآگاه خصوصیات کسانی را که کشته به خود گرفته. شواهدی برای این تئوری وجود دارد از جمله بریدن گوشه های ساندویچش بعد از کشتن کریزی۸٫ همچنین پس از کشتن گاس خودروی ولوو می راند و پس از کشتن مایک ویسکی با یخ می خورد. آیا ممکن است: بله، حداقل تا حدی. وینس گیلیگن اقرار کرد که برخی از اشارات به شخصیت های کشته شده عمدی بوده و برخی نبودند. او اشاره می کند که حوله گذاشتن والت روی زمین برای استفراغ کردن (مانند کاری که گاس بعد از مسموم کردن کارتل انجام داد) ادای احترامی به گاس بود اما امکان نداشت والتر او را در حال انجام این کار دیده باشد. برخی از ویژگی هایی که سهواً جزئی از والت شدند، ممکن است از احساس گناهی که والت در ناخودآگاه خود از کشتن قربانیانش احساس می کرد، نشأت گرفته باشند. چه این اشارات به عمد بوده اند چه نه، این اشارات ظریف به قربانیان پیشین به شکل گیری والت در طی سریال کمک می کنند. ۱ قسمت پایانی یک رویا بود تئوری: Felinaپایانی بود که سریال از ابتدا به سوی آن حرکت می کرد. والتر پولش را به خانواده اش می رساند ( از طریق گرچن و الیوت)، انتقام مرگ هنک را می گیرد و جسی را از بردگی و مرگ حتمی نجات می دهد. سپس در میان معشوقه هایش ( ابزار تولید شیشه) می میرد. اما تمام این ها به نظر بیش از حد مرتب و تمیز می رسیدند. روز بعد از پخش قسمت پایانی، این تئوری که Felina در ذهن والت اتفاق افتاده شروع به دهان به دهان شدن کرد. حدس زده می شد که Granite State قسمت پایانی بود و اتفاقات قسمت آخر در واقع در ذهن والتر در حالی که در ماشین پوشیده از برف در نیو همپشایر در حال مرگ است رخ داده. آیا ممکن است؟ خیر. اگر Granite State قسمت پایانی بود، سریال همانجا تمام می شد.وینس گیلیگن از زمان پخش شدن این تئوری آن را رد کرد. او گفت والت بدون رفتن به نیو مکزیکو نمی توانست از شرایط جسی خبر دار شده باشد. به علاوه، لیاقت والت مردن در حال انتقام گرفتن و نجات دادن جسی بود، یا مردن بر اثر سرما در ماشینی در نیو همپشایر؟ سبک سریال شامل کردن سکانس های رویا و خیال نبود، به ویژه خیالی که یک قسمت تمام طول بکشد. در حالی که قسمت پایانی تمام کارهای نیمه تمام را تمیزتر از آنچه انتظار می رفت تمام می کند، اما پایانی مناسب و درخور برای سفر والت رقم می زند. مترجم: بهاره عاشوری تهیه و تدوین: میثم مومنی

فکر نکنم بشه. باید یا دوبله دانلود کنی یا زبان اصلی