daniiifi

تاریخ عضویت : اسف ۱۳۹۶


فیلم های مورد علاقه daniiifi

فیلمی در لیست علاقه مندی خود ندارد

آخرین نظرات daniiifi

امتیاز 10 از 10 بدون اسپویل! بری لیندون ترکیبی از‌ نزاع و کشمش بین طبقه پرولتاریا و بوژوا است. شخصی که زندگی در هردو طبقه را تجربه میکند. این فیلم ، سه ساعت زندگی بری لیندون را به نمایش در‌می آورد. از فرش به عرش رسیدن این کاراکتر‌ را به زیبایی هرچه تمام تر تماشا میکنیم. این فیلم از جمله مهمترین فیلم‌های دهه هفتاد میلادی هست که توسط استنلی کوبریک به استادی هر چه تمام تر ساخته شده. نورپردازی ها، شخصیت پردازی ها ، فیلمبرداری بسیار ماهر و بسیاری المان دیگه همچون موسیقی بی نظیر، نوید یک اثر کامل و بی نقص رو به مخاطب میده. حتما تماشا کنید و لذت ببرید. . . خطر‌ اسپویل! . . ریموند بری اسم کامل شخصیت هست که بعد از ازدواج با شخصی مرفه و از طبقه ثروتمند ، نام خود را به بری لیندون تغییر داد و کوبریک چقدر زیرکانه ترکیبی از‌ طبقات رو تنها در دو کلمه بیان میکنه بری(پرولتاریا- طبقه ضعیف جامعه) + لیندون( بورژوا - ثروتمندان) درواقع پس از پایان فیلم ، اسم بری لیندون یک تضاد واقعی رو در ذهن مخاطب تداعی خواهد کرد. . . پایان خطر اسپویل! متشکرم
2019-06-01 11:03:23
مشاهده پست
امتیاز 6 از 10 بدون اسپویل! 10-11 سال برنامه ریزی و ساخت بیش از 20 فیلم و ادغام همه اینها در یک فیلم ، کار بسیار مشکلیه. به عنوان کسی که همیشه DC رو به مارول ترجیح دادم ، میتونم مثال بزنم که DC حتی نمیتونه یه شخصیت رو برای 4-5 سال نگه داره ولی مارول نه تنها دنیای منظمی داره بلکه مخاطب های حرفه‌ای داره و به هر حال این فیلم هم نقش مهمی در باکس آفیس ایفا خواهد کرد. EndGame تاحدودی سعی کرد با حذف یا تغییر شخصیت ها ، هیجان رو به بیننده القا کنه ولی لحظات بسیار کمی در این فیلم بود که این ویژگی رو داشت. همه چیز از قبل پیش بینی شده بود. شما مثلا فکرشو کنید یه شخصیتی در نسخه قبلی کشته شده ، بعد ما یک فیلم اختصاصی هم ازش توی لیست داریم که مثلا در 2020 اکران میشه. خب مخاطب معلومه میتونه بفهمه که این زنده میشه یا نه. پس این معمایی بودن داستان برای چیه من نمیدونم. شخصیت پردازی فیلم متوسطه . من از برادران روسو ایده ناب یا مولفه سینمایی درستی در این فیلم ندیدم. زمان فیلم به هیچ وجه مناسب نیست. یک فیلم ابرقهرمانی 3 ساعته چیزی جز خستگی و سر بردن حوصله بیننده نداره. خصوصا فیلمی که با شوخی های بی مزه سعی داره فضای فیلم رو از جدی به کمدی تغییر بده. یعنی کاری که برادران روسو درش هیچ توانایی ندارن. برای دیدن اکشن فیلم باید منتظر کیفیت بالا باشید و درکل همونطور که اول هم گفتم این فیلم مخاطب های حرفه ای خودش رو داره. امیدوارم لذت ببرید.مرسی
2019-04-26 05:12:53
مشاهده پست
امتیاز 3 از 10 بدون اسپویل! یه فیلم کاملا عقب مونده و بی منطق. کاملا سردرگم طوری که با این لیست از بازیگرها و سازنده ها، سردرگمی بیشتری ایجاد میشه. شخصیت (جی. ادگار) به قدری پیچیده هست که انگار کارگردان هیچ تلاشی برای حداقل حل ابتدایی ترین سوالات برای مخاطب نکرده. در کل یک فیلم ناقص و تمام شده‌ست.
2019-03-20 13:36:25
مشاهده پست
امتیاز 6 از 10 بدون اسپویل! خب من صبر کردم حداقل چند روز از تب و تاب اسکار بگذره. خصوصا چند روز از انتشار نسخه با کیفیت این فیلم بگذره تا نظرمو بگم. چون متاسفانه عده از دوستان با استایل *فردی مرکوری*(خصوصا اون قسمت از فیلم که *فردی* با تاج و شنل تو پارتی راه میرفت ) نشستن و Eh-Oh کنان بجای صحبت کردن از فیلم ، یک سری کارای کودکانه میکنن. جدا از اینکه به نظرم این فیلم رو میشه جزو بیوگرافی های نسبتا مهم تلقی کرد ، کلیت فیلم در حد درام های معمولی هم نیست. درواقع ارزشمندی این فیلم رو میتونیم به مستندوار بودنش ربط بدیم.که البته اون هم به قول (رضا مارمولک) بین علما اختلاف هست چون این مسئله هم هست که بعضی از اتفاقات در فیلم تحریف شده. مستندوار و خصوصا سکانس های پایانی که انصافا بقدری دقیق ساخته شده که هرکسی که با گروه Queen آشنا نیست رو شیفته‌ی خودش میکنه. منتهی این فیلم به همراه A Star Is Born چیزی جز چنگ زدن به ژانر موسیقی و جز شکست نیست. البته من معتقدم این فیلم قابل قیاس با فیلم بی‌در و پیکر و تبلیغاتی A Star is Born نیست قطعا از بسیاری از جهات ، ارزش بیشتری داره ولی تاریخی از موسیقی رو به نمایش درمیاره که برای بسیاری تبدیل به نوستالژی شده. برای همین هم جز ارزش بیوگرافی‌ش ، یک فیلم تمام شده‌ست.
2019-03-19 20:52:00
مشاهده پست
فصل اول : امتیاز 10 از 10 بدون اسپویل! سریال Love Death & Robots به نظر من فراتر از هر سریال انیمیشنی هست که تا به حال ساخته شده.( محتوا) این سریال محصول نتفلیکس و سازنده Tim Miller هست و تهیه کننده‌ای مثل David Fincher در ساخت این سریال انیمیشنی نقش داشته. این سریال آنتولوژی هست . درواقع ما در سریال های آنتولوژی مثل The Romanoffs ، قسمت به قسمت داستان متفاوتی داریم درحالی که تمام این قسمت های متفاوت ، ویژگی های مشترکی دارن. حالا در این سریال نه تنها قسمت به قسمت داستان متفاوتی داریم بلکه شیوه ساخت خود انیمیشن هم متفاوته. مثلا قسمتی از این سریال شبیه به انیمه های ژاپنی هست. قسمتی شبیه انیمیشن های دیزنی و قسمت هایی به حدی طبیعی و با جزئیات ساخته شده که فکر کنم تصور خیلی ازماها از انیمیشن رو تغییر میده. یه قسمت هم که عملا فیلم سینمایی بود. مخاطبان این سریال بزرگسالان هستن. هر 18 قسمت از این فصل حاوی مفاهیمی مثل واقعیت ، رویا و تقابل این دو ، تکنولوژی و انسان در مقابل این‌هاست. و کلی مفهوم دیگه که میشه قسمت به قسمت تحلیل کرد و راجع‌بهش صحبت کرد. هر قسمت هم حدود 8 تا 15 دقیقه‌ست که شما میتونید همه‌رو توی 3 -4 ساعت تماشا کنید و لذت ببرید منتهی من پیشنهاد میکنم روزی 1-2 قسمت ببینید چون مطمئنم این سریال اونقدر قوی هست که ذهن شما رو بعد از 1 قسمت تا روز بعد مشغول نگه داره. مرسی
2019-03-17 11:09:57
مشاهده پست
امتیاز 8 از 10 بدون اسپویل! فیلم Vice به کارگردانی آدام مک‌کی از معدود فیلم های خوب سال 2018 هست. درواقع بد نیست بدونید اگر نگاهی به فیلم‌های قبلی این کارگردان مثل Big Short داشته باشید، این فیلم هم در راستای همون ژانر ها ساخته شده. این بار در Vice زندگینامه (دیک چینی) معاون رییس جمهور آمریکا سال های 2001 تا 2009 روایت میشه و انصافا بین بیوگرافی های 2018 این فیلم یک سر‌ و گردن از بقیه فیلم ها بالاتره. این فیلم یک تیم بازیگری فوق‌العاده رو همراه خودش داره و (کریستین بیل) که دیگه ما ایشونو به عنوان یک Method Actor می‌شناسیم، این نقش رو که اساس داستان بر این شخصیت هست، بازی میکنه. از نظر داستانی، فیلم سعی بر این داره که بی‌رحمانه دیک چینی رو نمایش بده و تا جایی که بتونه(اول فیلم خودشون اشاره میکنن که ما تا جایی که زورمون رسید سعی کردیم نمایش بدیم) نهایت زورشو بزنه ولی جاهایی از فیلم شخصیت دیک چینی، حالا به هر دلیلی رنگ خاکستری بخودش میگیره و از همه بدتر اینکه بعضی جاها از فیلم به عنوان شخصیت مثبت یا حتی میشه گفت قهرمان داستان تبدیل میشه و این یک ضربه بزرگ به خود فیلم هست. اما روایت خلاقانه فیلم، بسیاری از نقطه ضعف ها رو پوشش میده و در کل فیلمی هست که بیشتر مخاطبین میتونن لذت ببرن. . . خطر کمی اسپویل! اواسط فیلم بود که یهو خانواده دیک چینی از سیاست کنار گذاشته شدن و البته بدون اندوه یا ناامیدی خونه نشین شدن و فیلم همونجا با خوبی و خوشی تیتراژ میزنه. و در همین حین با وجود سردرگمی مخاطب و چندین پرسش از فیلم، یهو تیتراژ تموم میشه و فیلم دوباره به ادامه داستان پرت میشه. این یکی از خلاقیت هایی بود که من بشخصه تاحالا ندیده بودم . پایان اسپویل! مرسی
2019-03-14 21:32:12
مشاهده پست
امتیاز 10 از 10 بدون اسپویل! من تعریف آثار  «لارس فون تریه» رو زیاد شنیدم ولی خب به دلایلی هیچوقت فیلمای قبلی این کارگردان رو ندیدم. درواقع این متنی که دارم مینویسم حدود 7-8 روز بعد از وقتی هست که این فیلمو دیدم. و اصلا توی این فیلمای پاپ کورنی و سطحی این روزها، دیدن اثری که بعد از تماشا حتی هفته ها بعد هم ذهن آدمو مشغول کنه غنیمته! بعد از دیدن این فیلم، بشخصه حتما به دنبال بقیه آثار این کارگردان خواهم رفت ولی خب این فیلم مخاطبش عام نیست (مثل برخی دوستان قصد خودشاخ پنداری ندارم، در کلیت همه ما عام هستیم! ) در ادامه توضیح میدم. چند نقد بخصوص جالب و کامل درباره حوزه روانشناختی این فیلم چند سایت تخصصی منتشر کردن. درواقع این شخصیت داستان رو کالبدشکافی کردن و خیلی جالبه، حتما مطالعه کنید(لینکشو فراموش کردم در اسرع وقت همینجا میزارم) خب کلیت فیلم درواقع چند تکه هست. منتهی اینجا، این تکه ها هدفمند دنبال میشن. داستان راجع به شخصیتی هست که همونطور که برخی دوستان نوشتن، ویژگی جامعه ستیزانه داره و یک قاتل زنجیره‌ای بی همتاست. بی همتا به این منظور که حتی قتل رو، که ما در ذهنمون یک سری چیزای کلیشه‌ای هست، با یک سری اتفاقات یه تعریف جدیدی بهشون میده. بعضی خبرا بود که میگفتن بعضی تماشاگرا وسط فیلم سالن رو ترک میکردن. واقعا این فیلم از این نظر عام نیست. چنان صحنه های قتل رو دقیق و البته وحشتناک  «لارس فون تریه» به نمایش در میاره که جاهایی از فیلم (البته اگر مثل من جذب فیلم شده باشید) احساس حالت تهوع به مخاطب دست میده. طبیعیه که این فیلم بسیاری از مخاطبان عام رو پس میزنه ولی سوال اینجاست چرا ما اصلا این فیلم رو ببینیم؟(چیزهایی که در ادامه میخونید برداشت بنده از فیلم هست) : « هنر» شخصیت جک درواقع یک  «هنرمند» به تمام معناست. از اولین قتل که فیلم به نمایش میزاره، تا آخرین قتل، مخاطب درگیر لایه عمیق و البته پنهانی به اسم هنر میشه. برای جلوگیری از اسپویل به توضیح داستان نمیپردازم ولی حتما اگر شما یک بار دیگه برگردید و قتل هارو پی‌گیری کنید،این سایه عجیب رو میبینید. اینجا  «لارنس فون تریه» به شکل وحشتناک و بی محابا، دست به فلسفه بازی میزنه. که هنر عریان‌ـه، بدون تعارف و بدون شوخی. تیز و بز... خانه ای که جک همواره میساخت و نابود میکرد و در نهایت در سکانس های پایانی فیلم، با اون صحنه که خانه رو بالاخره میسازه ، چیزی جز معنی آفرینش و نابودی نیست. هنر یعنی خلق و در نهایت نابودی. سکانس پایانی فیلم هم همین ویژگی رو داره. من اول بعد از فیلم با خودم گفتم این سکانس پایانی، چه ربطی به داستان داشت؟ الان بعد از یک هفته از دیدن فیلم فهمیدم که اون سکانس هم دقیقا همین مفهوم هنر رو حمل میکرد و واقعا چقدر سنگین بود... و اصلا سکانس پایانی مهمترین بخش این فیلم بود. « « « هنرمند خلق میکند، خلق او باعث نابودی چیز دیگریست. آیا هنرمند خود نباید در هنر نابود شود؟ اگر نابود نشود که هنرمند نیست... در هنر همه باید فدا شوند. »»» مرسی
2019-03-10 22:18:03
مشاهده پست
خطر اسپویل فیلم Suburra 2015! من تعجب میکنم از نتفلیکس که ایندفعه دست روی داستانی گذاشته که در گذشته به اتمام رسیده همونطور که در پایان فیلم Suburra که ساخته 2015هست دیدیم، با یک قتل عام تقریبا تمام شخصیت ها کشته میشن. من‌جمله همین دو شخصیت اصلی که توی همین سریال حضور دارن. سریال اومده حوادث قبل از فیلم اصلی رو بیان میکنه. این درحالی هست که همین فیلم Suburra اونقدر داستان ضعیف و بی منطقی داشت که ادامه دادنش اشتباه بود. چه برسه به اینکه حوادث رو به صورت فلش بک به نمایش دربیاری. در مقایسه با Gomorra این سریال هیچ حرفی برای گفتن نداره و حتی متاسفانه داستان، سطحی تر از خود فیلمه. با وجودی که این سریال اولین سریال اورجینال نتفلیکس به زبان ایتالیایی هست و خب طبیعتاً اولین پروژه ها معمولا موفق نیستن ولی اسم نتفلیکس باعث میشه توقع از این داستان بیشتر بشه و مخاطب بعد از دیدن چند قسمت سرخورده میشه.
2019-03-09 22:05:17
مشاهده پست
امتیاز 6 از 10 بدون اسپویل! من حدود 4 قسمت رو دیدم و این از جمله سریال هایی هست که ممکنه ظاهر تینیجری داشته باشه ولی روایت داستان بالاتر از این حرفاست. این سریال یه قصه جمع و جور و البته جدید داره و برای من که توی سریال دیدن (برای خودم!) سخت گیر هستم ، بین این سریال های جدید قابل تحمل تر بوده . یه مدت هم بود این سریال صدر نظرسنجی ها بود و برای من هم سوال شده بود... ولی وقتی دو سه قسمت میبینید و با رویه داستان طرف میشید میبینید بیخود نیست که مخاطب رو جذب میکنه. منتهی به نظر من این سریال مختص ما نیست ولی برای جوامع غرب قطعا مفید و تاثیر گذار هست و خواهد بود! برای همین دیگه به دیدن ادامه نمیدم ولی حتما یکی دو قسمت ببینید شاید خوشتون اومد. مرسی
2019-03-06 19:34:03
مشاهده پست
امتیاز 10 از 10 بدون اسپویل ! به نظر من به سادگی میشه فیلم رو در یک کلمه خلاصه کرد : آنارشیسم. آنارشیسم برخلاف ادعای حکومت ها ، حداقل رو کاغذ به دنبال هرج و مرج نیست.نوعی جنبش و مکتب هست که معتقد هست میشه به شکل همگانی امور رو اداره کرد. آنارشیست ها طبق گفته خودشون توانایی زندگی کردن اون هم همگانی رو دارن و به قول خودشون نیازی به چوپان ندارن چون گوسفند نیستن! انسان هایی هستند که از تمامی حکومت ها سرخورده شدند و زیر نظام سرمایه داری یا نظام های قبلی به این مکتب گرایش پیدا کردن. میبینید که در نگاه اول انگار ما بایکی از کاملترین مکتب های فلسفی تاریخ رو به رو هستیم که خود به دنبال حل و فصل خودشه. منتهی این ها همه روی کاغذ جواب میدن و به نظر چیزی جز یک رویاپردازی کودکانه نیست. نقد های زیادی به این مکتب هست از جمله نقد نیچه . که نیچه معتقد بود ، وجود انارشیسم باعث محکم شدن جایگاه حاکمیت ها بوده و اگر هم دقیق نگاه کنیم ، تاریخ چنین چیزی رو تصدیق میکنه. نیچه به طوری این مکتب را از ریشه میزنه که آنارشیست هارو در کنار مسیحیان قرار میده و با طرح سوالاتی مثل ، آزادی و جامعه چیست ، تمام ریشه های این مکتب را حداقل به لرزش درمیاره...( پیشنهاد میکنم کتاب -غروب بت‌ها- هارو حتما مطالعه کنید) با Fight Club جدا از یک داستان منسجم و البته غیر قابل پیشبینی ، ما با درون مایه آنارشیستی طرف هستیم. و دیوید فینچر به راحتی هر چه تمام تر از ابتدا تا انتهای این مکتب رو به روی پرده سینما میاره. جالب اینجاست که شخصیت اصلی داستان هم دقیقا همین نگاه رو داره. نگاه خسته و سرخورده از زندگی روزمره . تکرار هر روز و نداشتن حتی ذره ای آسایش. زندگی پوچ و بی‌معنا و بی هدف . در سکانسی از باشگاه مشت زنی ، شخصیت اصلی رومیکنه به بقیه و صحبت هایی رو مطرح میکنه : ::: لعنتیا من تو باشگاه مشت زنی قوی ترین و با جربزه ترین آدمها رو میبینم ولی نصف شما تو پمپ بنزین کار میکنین . نصف شما برده نظام اداری شدین. تبلیغات باعث شدن بیوفتیم دنبال چیزایی که هیچ اهمیتی برامون ندارن. ما بچه های بی خاصیت تاریخیم. هدف و جایگاهی نداریم . نه جنگ بزرگی داریم نه رکورد بزرگی . تنها جنگ ما جنگ روانیه ، تنها رکورد ما همین زندگیمونه. با تلویزیون تو مغز ما فرو کردن که ما یه روز ستاره موسیقی و بازیگر سینما میشیم . اما نمیشیم . خیلی هم عصبانی هستیم::: و دوربینی که به همراه شخصیت راه می‌افته و این صحبت ها با جدیت تمام گفته میشه. این جا که یکی از مهمترین سکانس های حتی تاریخ سینماست شکل میگیره. و مسائلی که مطرح میشه ، بسیار کلی و طوری هست که فیلم تنها اشاراتی میکنه. آنارشیسم به سادگی این قابلیت رو بوجود میاره که از یک انسانی که مورد ظلم سیستماتیک قرار گرفته ، ماشین جنگی بسازه و کلیت این فیلم بر همین ساخته شده. اینجا دیگه طبقه بورژوا و پرولتاریا معنی پیدا نمیکنه ، آنارشیسم به مراتب پرسش های بنیادی تر مطرح میکنه که حتی مارکسیسم هم نمیتونه جواب بده. در نهایت این دوگانگی فردی که اتفاقا از همین آنارشیسم سرچشمه میگیره ، به دوگانگی اجتماعی تبدیل میشه و بسادگی بنیان آنارشیسم تبدیل به هرج و مرج میشه و درواقع همین چیزی هست که دیوید فینچر با Fight Club قصد نمایشش رو داره . البته ناگفته نمونه که این هم باز برداشتی هست که نویسنده از آنارشیسم داره .لازم به ذکره که آنارشیسم اگرچه متفکر ، فیلسوف و نظریه پرداز داره اما چون مکتب نظام مندی نیست ، تنها یک تصور خیالی از اجتماع انسان رو شامل میشه. حداقل تا امروز... مرسی
2019-02-28 17:53:57
مشاهده پست
سلام و درود خدمت دوستان من نگاهی به کامنت های کاربران و حتی سایت های دیگه انداختم و در مجموع به نظر فصل سوم هم برای مخاطبین انگار چندان قوی و قابل قبول نبوده. واقعیت اینه که اگر شما بخواید هر فصل از این سریال آنتولوژی رو با فصل اول مقایسه کنید ، قطعا ضعیف خواهد بود . من بعد از دیدن فصل سوم ، به تازگی به فصل دوم هم فکر میکنم و معتقدم اون با اینکه داستان پردازی ابلهانه و کلی ضعف دیگه داشت ، باز هم قربانی همین مسئله شد. مقایسه با فصل اول در هر صورت یعنی شکست. فصل اول خب به هر حال یک تیم کارگردانی و نویسندگی قوی داشت ، تیم بازیگری قابل قبولی داشت و کلیت فصل اول یک معجون خوش طعم برای مخاطبین بود. طوری که من خودم مثلا هر چند ماه یک بار دوباره میشینم و فصل اول رو برای چندمین بار تماشا میکنم. ولی من حتی برای فصل دوم هم معتقدم اون هم اگر کمی بیشتر بهش وقت داده میشد و با حوصله ساخته میشد ، حرف زیادی برای گفتن داشت. مفهوم بنیادی True Detective ، اتفاقا توی همون فصل دوم هم دیده میشه. به دنبال حقیقت رفتن و پا پس نکشیدن و کوتاه نیومدن در مقابل فساد سیستماتیک ویژگی هر سه فصل این سریال بود. حالا فصل سوم بیشتر دوست داره مخاطب رو توی ورطه زمان غرق کنه و انصافا شما با بقیه آثار مقایسه کنید میبینید که چقدر با ظرافت و دقیق ساخته شده طوری که با وجود پیچیدگی داستان ، مخاطب گیج نمیشه و سر نخ داستان رو دنبال میکنه. با این حال اگر شما بخواید فصل سوم رو با فصل اولی که هم درونمایه فلسفی داشت ، هم به هر حال اکشن قابل قبولی داشت و هم داستان به مراتب تاثیرگذارتری داشت مقایسه کنید قطعا کامل و بی نقص نخواهد بود. امیدوارم HBO به ساخت این سریال ادامه بده .نه خیلی در زمان کوتاه ساخته بشه مثل فصل دوم که با کم دقتی و در نهایت شکست ساخته شد ، نه خیلی طولانی که مثل فصل سوم بیشتر مخاطبین نتونن ارتباط برقرار کنن. مرسی
2019-02-28 06:27:57
مشاهده پست
امتیاز 10 از 10 بدون اسپویل! یک درام زیبا و موثر که لیاقت هر جایزه ای رو داشت. Green Book نوید یک فیلم فراتر از کلیشه های موجود رو میده. فیلمی که برخلاف Moonlight به داستان سرایی میپردازه و اتفاقا به نظر من مهمترین فیلم 2018 و یا حتی اگر نسبت به فیلمنامه نگاه کنیم ، یکی از مهمترین های این دهه است. مسئله سیاه پوستان و تبعیض. قبل از شروع فیلم، مخاطب فکر میکنه دوباره با یه داستان کلیشه ای و خسته کننده طرفه، ولی فیلم به قدری در داستان پردازی موفقه که مخاطب به هیچ وجه نمیتونه لحظه ای از فیلم چشم برداره.چه قدر عالی و قابل مثال زدنی به ( تبعیض) پرداخته میشه. زمانی که Don Shirley با بازی بی نقص Mahershala Ali با تبعیض رو به رو میشه ، چقدر واقعا به نظر مسئله تازه ای میاد. اما دور از دعوا ، دور از داد و فریاد. فیلم فقط کافیه تصویر Don Shirley رو به نمایش بزاره و همین از هزاران داد و فریاد قوی تره. و اینجاست که به عظمت فیلمنامه پی میبریم. بی نقص و بدون هر گونه شعار و ایده های عجیب غریب. حتما حتما پیشنهاد میکنم تماشا کنید. پ.ن: مراسم اسکار امسال طوری بود که انگار مسئولینش مثل جشنواره های آبکی خودمون ، لپ فیلمساز هارو میکشه و میگه بیا اینم برای تو ، برو حالشو ببر :) تقریبا به همه جوایز داده شد و بین این جوایز به نظر بنده ، Green Book لیاقت چیزی که گرفت رو داشت. چون نه کمپینی براش راه انداختن و نه دعوایی. با یه تبلیغات و بودجه اندک ، فیلمی قابل تحسین ارائه شد و میشه Green Book رو برخلاف فیلم های با تاریخ انقضای - به زودی- امسال ، برای سال ها تعریف کرد و از این درام-کمدی زیبا لذت برد. مرسی
2019-02-25 20:36:16
مشاهده پست
فصل سوم امتیاز 9 از 10 بدون اسپویل! طبق روال دو فصل قبلی سریال، این بار با یک داستان تازه و البته با چاشنی یکی از ویژگی های اصلی فصل اول، یعنی زمان طرف هستیم. من تا به حال توی هیچ فیلم یا سریال دیگه ای ندیدم به این شکل از زمان استفاده بشه. دقیقا مثل اینه که شما یک دفترچه خاطرات متعلق به 30 سال پیشتون، بعد 20 سال پیشتون و حال حاضر رو کنار هم بزارید و هر چند ساعت از خوندن یک دفتر، به سراغ دفتر بعدی برید و ادامه اونچه که میخوندید رو ادامه بدید. با این که گاهی خسته کننده میشد ولی داستان هیچوقت این انسجام قابل تحسین خودشو از دست نداد و کم و بیش این هشت قسمت، یکی از مهمترین مینی سریال هایی هست که تابه حال ساخته شده. _زمان_ که اتفاقا در پایان اثر (صد سال تنهایی) از گابریل گارسیا مارکز هم به این نتیجه میرسه که:( زمان پیش نمیرود بلکه تکرار میشود) مرسی
2019-02-25 14:52:33
مشاهده پست
امسال دیگه مجبور شدن به همه جایزه بدن . یه نگاه به لیست برنده ها بکنیم میبینیم تقریبا همه فیلمسازها راضی از جشنواره اومدن بیرون
2019-02-25 07:15:17
مشاهده پست
امتیاز 9 از 10 بدون اسپویل! مقدمه: فیلم *Burning* یا سوختن، فیلم جدید کارگردان کره ای Chang-dong Lee هست که گفته شده بعد از سال های بدون فعالیت، این فیلم رو ساخته. داستان اولیه توسط Haruki Murakami نوشته شده و کارگردان حین وفاداری به متن اصلی، برداشت آزاد خودش رو از داستان داشته. این فیلم در کل سه بازیگر اصلی داره که یکی از این سه، بازیگر نقش زن Jong-seo Jun اولین بازیگری خودش رو ارائه کرده. اقای Steven Yeun رو که ما با سریال Walking Dead می‌شناسیم و در آخر شخصیت اصلی داستان با بازی Ah-In Yoo که اگر سریال باز آسیایی باشید حتما Six Flying Dragons یا چند سریال دیگه رو با ایشون میشناسید. بریم سراغ اصل مطلب. مخاطب با این فیلم به شکل عجیبی، ارتباط برقرار میکنه و به معنی اصل کلمه تونسته بیننده رو جذب کنه. کلیت فیلم مربوط میشه به مرموز بودن و غیر قابل پیشبینی بودن داستان. از نظر داستانی ما با نگاه اختلاف طبقاتی طرف هستیم ولی لزوماً این فیلم به ریشه های دیگه هم میزنه مثلا سیاست. اما اصلی ترین ویژگی این فیلم، این عدم تشخیص واقعیت و خیال بین مخاطب و حتی خود شخصیت فیلم هست. با این که داستان، یک سری وقایع رو به ما توضیح میده ولی لزوماً به معنی اینکه ما کاملاً قبول کنیم نیست. سکانس پایانی، به نظر برداشت خود کارگردان از داستان بود و با اینکه برداشت معقول تری به نظر میاد اما باید تمام جوانب داستان رو درنظر گرفت. از ابتدای داستان ما با شخصی طرف هستیم که از طبقه‌ی ضعیف جامعه است و اتفاقی با دختری که در کودکی میشناخته رو به رو میشه. شخصیت سوم که کاملا متضاد با شخصیت اصلی داستان هست ظاهر میشه و ما از همون ابتدا با این کشمکش و عدم درک این شخصیت ها طرف هستیم. جدا از اینکه این فیلم هم نگاه فلسفی خودش رو داره، مخاطب جاهایی از این ارتباط بین کاراکتر ها دچار شک میشه و از همون ابتدا هم میشد رخ دادن یک اتفاق عجیب بین این سه کاراکتر رو پیش‌بینی کرد. خطر اسپویل!!! لطفا اگر فیلم رو ندیدید ادامه نظر رو نخونید! سکانس پایانی فیلم زمانی که (جونگ سو) به طور غیر منتظره (بن) رو به قتل میرسونه و جنازه رو به همراه ماشین آتش میزنه، یه مهر محکم دیگه ای هست به این عدم قطعیت. چرا که ما با شخصیتی طرف هستیم که کنجکاو هست و بعد از شنیدن حرف های (بن)، مرتب به گلخونه های اطراف سر میزنه که ببینه این گرسنگی بزرگی که (هائه می) در رابطه با چیستی زندگی بهش گفته بوده، چطور به انجام میرسه. طبیعتاً چنین شخصی که تا حدودی روح نویسندگی داره و اتفاقا سکانس ماقبل پایانی هم ما در حال تایپ کردن میبینیمش، این امکان هم براش هست که واقعیت رو طور دیگه ببینه همونطور که ما با یک پایان غیر منتظره رو به رو بودیم. سکانسی که (بن) و (جونگ سو) بعد از غروب آفتاب باهم صحبت میکردند رو بخاطر بیارید. (بن) چنان از این حس آتش زدن و اشاره به ضربان قلبش صحبت میکرد که (جونگ سو) به نظر هرگز این حس رو نداشته برای همین این حس براش قابل درک نبود. چیزی که (جونگ سو) بهش باور داشت این بود که عاشق شده و وقتی این حرف رو به (بن) میزنه، (بن) میخنده و انگار (جونگ سو) رو یه شخصیت ساده لوح تصور میکرده. در کل هر شخص میتونه یه برداشت از این فیلم داشته باشه و درنظر داشته باشید این درحالی هست که ما به هر حال با یک سکانس پایانی طرف هستیم که این خلاقیت کارگردان رو میرسونه. و آخرین نکته از سکانس پایانی، بعد از اینکه (جونگ سو)، (بن) رو به قتل رسوند، باز هم فی‌البداهه لباس خودشو در اورد و برهنه تا ماشین خودش رفت. انگار بعد از انجام دادن اون کار، همه چیز خودشو از دست داده بود. مرسی
2019-02-02 21:37:20
مشاهده پست
امتیاز 3 از 10 بدون اسپویل! (توجه کنید که نظر بنده شخصی هست) به حد کافی این فیلم فاجعه هست که میشه ساعت ها براش نقد نوشت. قرار هم نیست هرکسی که یه گیتار برداره و شروع کنه به خوندن، فیلم سازی هم بکنه. از بردلی کوپر که بازیگر خوبی هست بعید بود. از نظر موسیقایی جاهایی از فیلم که درواقع در حال اجرا هستن دقیقا شبیه کنسرت های جالب و البته خوب پاپ، راک در میاد. با فیلمبرداری منحصر به فرد. و من دوستش داشتم ولی من نمیدونم چرا باید این فیلم میشد. خب یه اجرای دو نفره واقعی به نظر من با ارزش تر از 2 ساعت فیلمی هست که با سردرگمی داره جلو میره. گول این امتیازش هم نخورید چون متاسفانه اونجاهم این بحث هوادار مطرحه. کل همین امتیاز رو اگه هوادارای لیدی گاگا نبودن همونم نبود. میتونید در اینترنت کمپین هایی که برای این فیلم تشکیل شده برای همایت از لیدی گاگا! در اسکار رو جست و جو کنید و به عمق فاجعه پی ببرید. یکی از دوستان نوشته من از صدا و لهجه خاص بردلی کوپر خوشم میاد واسه همین فیلم رو دوست داشتم! چه ربطی به فیلم داره اگه اینطوره پس لابد به تمام فیلمای کوین اسپیسی هم باید جایزه اسکار بدن چون اونم صداش خوبه :| موسیقی که به لهجه نیست. و یه چیزی هم این روزا هست، درواقع اهمیت جشنواره ای مثل اسکار. یه زمانی اسکار رو به نوعی مرکز عالم معرفی میکردن و هر جایزه ای هم که هر فیلمی میگرفت، یه ارزش جداگونه براش میزاشتن. ولی امروز میتونیم به وضوح شاهد این باشیم که وقتی سیاست با هنر قاطی بشه چه اتفاقاتی می‌اوفته. الان اسکار تبدیل شده به یه جشنواره ابلهانه با انتخاب های ابلهانه‌ی سیاسی و فکر کنم خصوصا ماها که سینما رو به طور جدی دنبال میکنیم جشنواره ای مثل ونیز میتونه بیشتر اهمیت داشته باشه تا اسکار. در اخر دوستان من نظرمو به کسی تحمیل نمیکنم و اگر به دنبال یک فیلم عاشقانه _ موزیکال ساده هستید حتما تماشا کنید. مرسی
2019-01-24 10:29:54
مشاهده پست
فصل اول امتیاز 8 از 10 بدون اسپویل! "سگ های برلین" یکی دیگه از پروژه های خارج زبان شبکه نتفلیکس هست که به لطف نتفلیکس با این سریال آشنا و فصل اول رو بین دو روز کامل دیدم. میتونم بگم این سریال در همه زمینه ها حرف هایی برای گفتن داره . فیلم برداری منحصر به فرد ، هیجانی بودن داستان ، خوب پرداختن به اکشن و در نهایت انتخاب بهترین موضوع برای نمایش. موضوع جرائم سازمان یافته ، اون هم کجا؟ در قلب خاک آلمان ، برلین. این بار آلمانی ها یک تصویر بسیار تاریک و ناامید کننده از برلین به نمایش گذاشتن. قرن 21ـم ، جایی در این کره ی خاکی همچنان نژاد پرستی های افراطی پابرجاست و به شکل جدیدتری در حال فعالیت هستن. در این سریال شهر برلین پر است از شرط بندی های غیرقانونی ، فساد در پلیس ، بالا بودن آمار قتل ها ، نژاد پرستی از نوع نئو نازیسم ، جمعیت کثیری از ترک زبان ها و فعالیت غیرقانونی ، نبرد بین مهاجرین و آلمانی های میهن پرست ، فروپاشی خانواده آلمانی و در کل تصویری بسیار تاریک و دردناک از شهری که ما ( حداقل بسیاری از کشور ها) آرزوی زندگی و فعالیت در اون خاک رو داریم. سریال به عنوان یک سریال تولید شده توسط نتفلیکس ، توانایی رقابت با سریال های رقیب رو داره. منتظر فصل جدید هستم. مرسی
2019-01-20 05:26:20
مشاهده پست
خب خوشبختانه من قسمت اول از فصل سوم رو دیدم(بعد از سال ها منتظر فصل 3) و فکر کنم با این شروع میشه گفت سریال دوباره به اصول خودش توی فصل اول برگشته. جنایی ، معمایی و جذاب. برای قضاوت زوده و باید حداقل نیمی از فصل بگذره و امیدوارم روند سریال به همین طریق ادامه پیدا کنه.
2019-01-14 09:23:58
مشاهده پست
زمانی که کشور های منطقه و همسایه برای کسب امتیاز از شرکت های بزرگی مثل فیسبوک و گوگل و حتی آمازون به آمریکا رفتن و مذاکره کردن و قرارداد بستن، اینجا یه عده هم بودن که این شرکت هارو در همون ابتدا نه تنها با ماهیتشون مخالف بودن بلکه دسترسی به متحوای بسیاری از سایت هارو مسدود کردن .حتی یادمه سال 93 بود اگر اشتباه نکنم که نتفلیکس خواستار همکاری با ایران بود که فردای اون روز نتفلیکس در ایران فیلتر شد. و خب از قضا شرکتی مثل نتفلیکس الان نسبت به 4 سال قبل هم در محتوا و هم در جذب مخاطب به شدت موفق تر بوده و تقریبا در تمام کشور ها در حال ساخت محتوای بومی هست و حالا جدا از خوب و بد بودن محتوا برخلاف شبکه های دیگه که متحوای بیشتر آمریکایی میسازن، ما با سریال ها و فیلمای بومی خیلی خوب طرف هستیم. اسپانیایی، آلمانی، هندی، و حتی ترکی. این یک نوآوری در سطح بین الملل بود که توسط نتفلیکس به انجام رسید. و قسمت بد ماجرا هم کسانی مثل من هستن که متاسفانه در این مکان زندگی میکنن و حق زندگی مثل تقریبا تمام دنیا رو ندارن. ما نمیتونیم از نتفلیکس استفاده کنیم. ‌ این فیلم همونطور که دوستان گفتن برای اولین بار در دنیا فکر کنم هست که حالت تعاملی داره و سرنوشت فیلم به دست مخاطب افتاده و ما میتونیم از گزینه های پیش رو، داستان رو شکل بدیم. این زیبا نیست؟ از بعد از انتشار این قسمت هست که من مطمئنم این نوع ژانر گسترده تر میشه و نقش ما مخاطبان بیش از پیش پر رنگ تر میشه. توجه کنید منظور از (ما) در این جمله تمام کشور ها هست بجز ایران. و در آخر چون این قسمت قاعدتاً باید مخاطب، نقشی در داستان داشته باشه و ما (این بار منظور ما، خودمان بجز تمام کشور ها) نقشی جز دانلود کننده نداریم، دیدن این قسمت به این روش فایده ای نداره و پیشنهاد میکنم تماشا نکنید چون ما انتخاب کردیم که اینطور زندگی کنیم!
2018-12-30 07:42:21
مشاهده پست
فصل 1 - امتیاز 9 از 10 بدون اسپویل! سریال Narcos که از سریالهای خوب نتفلیکس و در کل در سطح جهانی هست ، ایندفعه بعد از تموم شدن داستان ها در کلمبیا ، به مکزیک پرداخته و خوشبختانه سریال همچنان اون جذابیت ها و البته قصه گویی خودشو حفظ کرده. Miguel Ángel Félix Gallardo یا به قول خودشون Félix Gallardo (اگرچه سابقه مواد مخدر در مکزیک سابقه‌ی طولانی تری داره) ولی میشه گفت بعد از ایشون کارتل های مواد مخدر در مکزیک قوی تر ، با نفوذ تر و زیاد شدن. بازیگر این نقش DIEGO LUNA هست که خوشبختانه به قدری نقششو خوب ایفا میکنه که میشه ازش به عنوان کلاس بازیگری اسم برد. یکی از مهمترین ویژگی کلی این مجموعه ها ، قصه گویی هست. سریال Narcos Mexico همچنان اون تم قصه پردازی که قبلا با مستندات در فصل های گذشته Narcos بهش پرداخته میشد رو داره اگرچه به نظر من نسب به سری قبلی کمتر وارد جزئیات شده. عنصر غافلگیری همچون سری گذشته در این سریال هست و در کل واسه شروع این فصل به نظرم شروع خوبی بود و امیدوارم که فصل های آینده با همین روند پیش بره. مرسی
2018-12-17 12:36:22
مشاهده پست
امتیاز 6 از 10 بدون اسپویل! قبل از اینکه بخوام تجربه خودمو از دیدن این فیلم بگم، تاکید میکنم که این ژانر و خصوصا این فیلم، حس و حال و لذت دیدنش اینه که روی پرده سینما باشه و این تم تاریک جذابش مهر تاییدیه برای این حرف. فیلم * First Man* ساخته *Damien Chazelle* که اگر اشتباه نکنم چهارمین فیلم از این کارگردان هست و بازیگر نقش اول فیلم*Ryan Gosling*هست که با همین کارگردان تجربه بازی در فیلم قبلی یعنی La La Land رو داره. این فیلم میشه گفت نقطه شروع تازه ای برای دیمین شزل نیست. فیلم کشش داستانی خصوصا این زمان طولانی رو نداره و اکثر زمان فیلم به چیزهای خارج از بحث (اصلی که سفر نیل آرمسترانگ و گروهش به ماه هست) پرداخته میشه. و به نظر من کاش این فیلم کاملا از ژانر بیوگرافی خارج میشد و به عملیات های فضایی ناسا به خوبی پرداخته میشد هر چند که این عملیات ها نقطه قوت این فیلم هستند و خصوصا کلوز آپ هایی که از نیل آرمسترانگ در فضاپیما ارائه میشه، میتونیم بگیم خلاقیت کارگردان هست که مخاطب رو با خودش همراه میکنه و دقیقا انگار ما جای آرمسترانگ به ماه سفر میکنیم. موسیقی فیلم به شدت معمولی بود و اتفاقا از دیمین شزل با دو فیلم قبلیش که به نظر من موفق ترین آثار ژانر موزیکال هستن بعید بود. شخصیت همسر نیل آرمسترانگ با بازی Claire Foy جالب بود باوجود اینکه دقیقا نمیدونم این تشنج و ناآرومی که توی خونه وجود داشت اول اینکه چرا به نمایش در اومد دوم اینکه اصلا چه مفهومی داشت که این هم نقطه ضعف بزرگ فیلم بود که تازه بیشتر از همه بهش پرداخته شد. یکی دیگه از نقد هایی که به فیلم شد، نشون ندادن آرمسترانگ در حال گذاشتن پرچم آمریکا روی ماه هست که این هم خیلی عجیبه چون فیلم که کاملا عملیات هارو تاجایی که می‌شد با جزئیات نشون داد و تحریف عجیبی نداشت. یه عده گفتن شاید دیمین شزل چون میخواسته این دستاورد رو برای تمام انسان ها نشون بده این صحنه رو حذف کرد، باز هم به نظرم این حرف غلطه. ما توی این فیلم تاکید بر رسانه های امریکا و مسئولان آمریکایی داریم و حتی نمایی از کاخ سفید به نمایش در اومده که این ها خلاف این نظریه هستن. در کل به نظرم فیلم ضعیفی بود و خصوصا از دیمین شزل بعید بود. توقع خودتون رو پایین بیارید و فیلم رو تماشا کنید امیدوارم لذت ببرید. مرسی
2018-12-14 18:54:18
مشاهده پست
متیاز 9 از 10 از اونجایی که من از "برادران کوئن" فقط دو فیلم "No Country for Old Men " و "The Big Lebowski" رو دیدم ، جدا از اینکه برای شناختن دیدگاهشون و فرم فیلم سازیشون باید همه آثار قدیم و جدیدشون رو از لیست در اورد و تماشا کرد ، میتونم بگم تکنیک فیلمسازی و نویسندگی منحصر به فردی دارن. ما توی "The Ballad of Buster Scruggs" با شش داستان مجزا (البته در ظاهر) طرف هستیم. به نظر من این ایده که چرا این داستانها به سریال تبدیل نشدن رو میتونیم راجع بهش صحبت کنیم (گرچه خودم نظر بخصوصی دارم). برای اینکه اسپویل نشه فقط میتونم بگم که این شش داستان جدا از اینکه همه در فضای وسترن و آنتولوژی ساخته شده ، به لحاظ ادبی در بطن هر داستان به یک یا چند مفهوم اساسی اشاره میکنه و به نظرم ژانر وسترن (این دنیای وحشی و غیر قابل پیشبینی) به شدت به مفهوم سازی کمک کرده. موسیقی ، داستان ها و مناظر زیبای فیلم همه با هم مجموعه ای ارزشمند رو بوجود اوردن. به پیشنهاد میکنم تماشا کنید و البته ناگفته نمونه این فیلم بیشتر برای مدیوم نتفلیکس ساخته شده و جا داره برای سال های آینده برای نتفلیکس یک مفهوم جدید سینمایی تعریف کنیم چرا که الآن دیگه میشه گفت یک سینمای جداست( و البته جذاب!)
2018-11-24 15:32:20
مشاهده پست
امتیاز 9 از 10 بدون اسپویل! مینی سریال "Godless" که به فارسی "بی خدا" و یا حتی" کافر" هم ترجمه میشه با یک لیست طویل از بازیگران خیلی خوب که اتفاقا هر کدوم از اونها شخصیت منحصر به فردی دارن. این مینی سریال به جز لیست بازیگر ، چندین المان موفق دیگه داره از جمله موسیقی فوق العاده و تحسین برانگیز ، فیلم برداری و کارگردانی موفق , و در آخر داستان متوسط رو به بالا شخصیت منفی داستان با بازی خارق‌العاده Jeff Daniels به نظر من یکی از بهترین شخصیت پردازی های این سال های اخیر هست و آخرین چیزی که میتونم بگم اینه که حیف که این مینی سریال هست و به اتمام رسیده. و مطمئن هستم تا سالها توی ژانر "وسترن" این مینی سریال از جمله مهمترین ها خواهد بود. مرسی
2018-11-23 14:12:21
مشاهده پست
فصل 1: امتیاز 10 از 10 فصل 2: امتیاز 10 از 10 فصل 3: امتیاز 9 از 10 فصل 4: امتیاز 9 از 10 فصل 5: امتیاز 8 از 10 فصل 6 و پایانی: امتیاز 6 از 10 ------------- بدون اسپویل! سریال "House of cards" به فارسی "خانه پوشالی" یکی از مهمترین سریال های این دهه هست و قطعا در آینده برداشت ها و الگوپذیری زیادی از این مجموعه خواهد شد. سریال برای "نتفلیکس" به عنوان اولین سریال اختصاصی این شبکه ، بیشترین اهمیت رو داره و در سال های اخیر خانه پوشالی نقش پاشنه آشیل رو داشت. خانه پوشالی که برگرفته از مینی سریال سال 1990 ساخت انگلستان هست ، داستان شخصیتی هست به اسم فرانک آندروود با بازی خارق‌العاده "کوین اسپیسی" این شخص برای رسیدن به قدرت بیشتر در مجلس ، کاخ سفید و هر ارگان دیگه مثل شرکت های خصوصی ، توانایی دست زدن به هر عملی داره. این شخصیت بر پایه اندیشه های "ماکیاول"ـی ساخته شده و نکته مهمی که راجع‌بهش هست ، نوع شخصیت پردازی این مجموعه است خصوصا شخصیت فرانک آندروود. صحنه ابتدایی شروع سریال از تصادف یک خودرو با سگ همسایه شروع میشه و اینجاست که آندروود وارد میشه و رو به دوربین(ما) شروع میکنه به تعریف کردن از ویژگی های خودش. نقطه قوت سریال ، لحظاتی هست که فرانک با ما صحبت میکنه. مثلا اگر در جمعی شخصیت های سیاسی باشن و فرانک به همراه همسرش لبخند زنان و خوش رو با دیگران معاشرت میکنه ، یهو رو به دوربین میکنه و از وقاحت این جماعت صحبت میکنه و البته از قصد و نیت خودش. ماکیاولیسم این توانایی رو به علاقه‌مندان این مکتب میده که " هدف وسیله را توجیه میکند" . البته باید بگیم این سریال تنها برپایه ماکیاولیسم نیست بلکه از شخصیت های سیاسی هم بهره گرفته. کسانی مثل وینستون چرچیل ، نیکسون و البته شباهت قابل تامل به کلینتون. دنیای "خانه پوشالی" مثل اکثر سریال های مشابه ، آمریکایی هست. به هر حال ما خاورمیانه‌ای ها با سیستم سیاسی کشور های غربی بخصوص آمریکا یا آشنایی بسیار کم داریم یا اصلا نداریم. اما سریال تا جای ممکن تونسته بسیاری از مسائل رو پالایش کنه و با داستانی جذاب و البته هیجانی ادامه بده. رسانه ، شرکت های خصوصی و با نفوذ ، بازی با سیاستمداران ، نفوذ روی نمایندگان ، باج گیری و حتی قتل سیاسی ، اینها پله های ترقی فرانک به قدرت هستن.و چیزی که سریال سعی به بیانش داره ، ساده بودن مردم و البته بی کفایتی بسیاری از کسانی هست که در این سیستم کثیف فعالیت میکنن. و بله این سریال بیشتر تم تاریک داره ولی با چنان داستان جذاب و پیچیده و البته قابل فهم سعی به پیش بردن اهداف داره و به نظر من سریال یک سر و گردن از بقیه سریال های ژانر سیاسی بالاتره. هیجان سریال با توجه به ژانر ، به شدت قابل تحسین هست. که چطور هر قسمت حتی کم ارزش ترین ها ، هیجان داره و به نظر من این هم ویژگی هست که باید خانه پوشالی رو با دقت دید و لذت برد. در آخر هم راجع‌به فصل 6م و پایانی بگم بخاطر رسوایی هایی که برای "کوین اسپیسی" افشاگری شد ، حضور این بازیگر در فصل آخر به طور کل منتفی شد و حتی نتفلیکس حاضر نشد تصویر یا صدای این بازیگر رو قرار بده. و فصل آخر هم همونطور که امتیاز دادم تنها اسم سریال رو یدک میکشید وگرنه به نظر من محتواش به فصل های فوق العاده قبل پشت کرد و البته این از اول بخاطر حضور نداشتن شخصیت فرانک ، قابل پیشبینی بود. و "House of cards" شاهکاری بود که بخوبی تموم نشد ولی ارزش سریال همچنان به عنوان یکی از مهمترین سریال های این دهه محفوظه. مرسی
2018-11-08 15:02:11
مشاهده پست
امتیاز 8 از 10 کمی تا قسمتی اسپویل!!! بالاخره بعد از 14 سال از انتشار قسمت اول ، حالا بعد از مدتها انتظار، قسمت دوم رو تماشا کردم. میتونم بگم که استودیو پیکسار یکی از بهترین ، یا شاید بهترین استودیو انیمیشن سازی در هالیوود یا دنیا بود. بود! دقیقا شرح حال این استودیو هست که الآن زیر سلطه دیزنی فعالیت میکنه. اول قبل از اینکه شروع کنم بگم مخاطب این انیمشن خصوصا این قسمت ،کودکان خردسال هست .در واقع اگر شما 14 سال پیش قسمت اول رو دیده باشید و با نگاه به اینکه با بهترین انیمیشن روبه رو هستید قطعا بعد از اتمام ، ناامید میشید. قسمت دوم دقیقا از همونجا شروع میشه که قسمت اول به اتمام رسیده و ما حدود 2 ساعت در دنیای شگفت انگیزان سیر میکنیم. در قسمت دوم ما با تلاش اشخاصی برای دوباره برگرداندن قهرمانان و کنش بیشتر خانواده آقای شگفت انگیز با همدیگه هستیم. دقیقا برخلاف قسمت اول که مرد خانواده برای فرار از روزمرگی و تکراری بودن زندگی خودش، با گروهی همکاری میکنه و فعالیت قهرمانانه که توسط دولت و مردم ممنوع شده رو از سر میگیره ، در قسمت دوم این زن خانواده اس که این نقش رو برعهده میگیره. ولی با نگاهی جدید و تلاش برای نشان دادن ذات واقعی قهرمانی به مردم. و اتفاقاتی که بعد می اوفته دقیقا همون اتفاقات قسمت اول هست و این قسمت جز الگو گیری از قسمت اول چیز جدیدی برای گفتن نداشت و درواقع شما(که شیفته قسمت اول هستید مثل من) میتونید پرونده شگفت انگیزان رو بعد از قسمت اول ببندید! چرا که قسمت دوم بیشتر بخاطر تجاری بودن ساخته شده و انصافا هم در باکس آفیس موفق بوده و مشخص هست که بسیاری از مردم از این قسمت لذت بردن. البته از حق نگذریم کارگردانی Brad Bird به اندازه قسمت اول تحسین برانگیز بود و طبیعتا بعد از 14 سال ، قسمت دوم از جلوه های قوی تر و خلاق‌تری برخورداره. اول صحبتم راجع‌به پیکسار و دیزنی گفتم چون متاسفانه دیزنی خیلی علاقه خاصی به بازسازی فیلم ها و انیمیشن های موفق گذشته خودش داره و به نظر من اینکار تنها بخاطر تجاری بودن و نداشتن حرفی تازه برای گفتن کمپانی دیزنی هست و شگفت انگیزان قسمت دوم بیشترین ضربه رو از این موضوع خورده و شاید اگر پیکسار امروز جزوی از دیزنی نبود و فضای رقابتی بین استودیو ها حاکم بود ، میتونستیم شاهد جدیدترین و بهترین انیمیشن ها از این استودیو باشیم. آخرین ویژگی هم که برای ما ایرانیا خیلی خاطره انگیزه ، دوبله قسمت اول هست که خصوصا برای ما ، بخش جدانشدنی از انیمیشن هست. و خوشحالم که قسمت دوم بعد از سالها دوباره با همون گویندگان قسمت اول دوبله شد و حتما حتما پیشنهاد میکنم ( با وجودی که مخالف دوبله هستم) این قسمت رو با دوبله ببینید. فدا
2018-11-02 14:41:05
مشاهده پست
فصل سوم 10 از 10 بدون اسپویل! بدون شک با قوی ترین فصل از سریال های مارول-نتفلکیس طرف هستیم. مبارزات و داستان به قدری پیشرفت کرده و اونقدر هیجان سریال بالاست که بیشتر مخاطبان قسمت هارو در زمان کوتاه و پشت سر هم تماشا میکنن. فصل سوم دردویل نمرات بالایی از سایت های مختلف کسب کرده و تا به اینجا بسیار موفق بوده. شخصیت های جدید سریال ظرفیت بسیار بالایی دارن و از نظر ساختار ، تم بسیار تاریک تری نسبت به فصول گذشته شاهد هستیم. سریال تا جایی که تونسته تلاش کرده ایده های مبارزه ای جدید رو استفاده کنه. ما گاهی در این فصل شاهد مبارزه های طولانی و بدون کات بودیم و به قدری جذاب بودن که حتی اگر سختگیر هم باشید نمره بالا به این فصل میدید. شخصیت ها بخصوص شخصیت "ویلسون فیسک"بسیار خارق‌العاده و به اصطلاح کمیکی بهشون پرداخته شده. موسیقی این فصل هم طبق معمول بسیار خوب بود. پ.ن- توی این اخبار کنسلی سریال ها از نتفلیکس ، امیدوارم تیم "Defenders" با ساختار جدید و البته با حضور دردویل ساخته بشه. ما شاهد این بودیم که سریال های مارول-نتفلیکس حتی با وجود داستان بسیار تخیلی مثل "آیرون فیست" ، پتانسیل بسیار بالایی دارن. امیدوارم که یک بازنگری شکل بگیره و این شخصیت های جذاب دوباره با قدرت ساخته بشن.
2018-10-21 20:33:10
مشاهده پست
فصل 1 تا 4 : امتیاز 10 از 10 بدون اسپویل!!! خب من به زبان فارسی خیلی سخت بگم!!! با این سریال دیگه نیازی به تیغ ژیلت نیست... خب یه ویژگی که این سریال داره و یکی از کاربرها بهش معترض بود ، نحوه نتیجه گیری پایان هر اپیزود هست. خب به هر حال به نظر من بحث تکنولوژی و سیر تکاملی بشر بسیار مفصل هست و چیزی که سریال به خوبی بهش می‌پردازه ، آنتولوژی بودن ولی در عین حال متناسب بودن قسمت ها باهمدیگه هست. مثلا شعری که در قسمت دوم فصل اول خونده میشه حتی در قسمت های فصل 4 هم قابل رویت هست. و همینطور اشارات بعضی قسمت ها به هم. خب ما اینجا تناسب رو میبینیم. نتیجه گیری کردن خب واقعا کار مشکلی هست خصوصا وقتی که باید با دقت پیام های اون اپیزود رو دریافت کرد. من خودم به شخصه بعضی از اپیزود ها متوجه میشدم که حرف داستان چیه و گاهی هم متوجه نمیشدم و خیلی طبیعی هست نیازی هم به خجالت کشیدن نیست. شما میتونید مثل من هرکدوم رو که متوجه نشدید توی اینترنت جست و جو کنید و نقد ها وکامنت ها رو بخونید. یکی از دوستان گفتن که (آینۀ سیاه درواقع همون مانیتور ها و سکرین هایی هستن که هرروز ازشون استفاده میکنیم) من این کامنت ایشون رو به شدت ستایش میکنم و موافق هستم. سریال آنتولوژی مثل آینه سیاه برخلاف یکی از دوستان که گفتن( فصل های 3 و 4 جذاب نیست و هیجان خاصی نداره) اصلا قصد ایجاد جذابیت و هیجان نداره. درواقع چند اپیزود هم مصداق این حرف هست که به قدری پایان اندوهگینی داره که شما رو قطعا به فکر وامیداره. آینه سیاه داره احساس خطر رو نشون میده اون هم نسبت به آینده تکنولوژی و رابطه انسان با ماشین ، نسبت به شبکه های اجتماعی و ... تک تک اپیزود های سریال رو میشه به دقت بررسی کرد و راجع‌به هر کدوم یک کتاب نوشت. بنابراین میشه آینه سیاه رو از لحاظ داستانی بالاتر از بسیاری از سریال های مشابه قرار داد. از نظر تیم بازیگری ، و باز هم یکی از نقاط مثبت سریال هست. این سریال رو اکثر بازیگر های بریتانیایی مشهور بازی کردن و چون سازنده و در کل تم سریال بریتانیایی هست ، بازیگر ها به شدت خوب تونستن نقش خودشون رو ایفا کنند. موسیقی سریال هم به اندازه کافی ستودنی هست. در آخر هم باید بگم برخی از ویژگی هایی که سریال در طول سال ها پخش خودش نشون داده ، امروزه به عنوان پیش بینی حساب میشه چون واقعا انسان به اون ویژگی ها توی این نقطه اوج پیشرفت تکنولوژی دست پیدا کرد. منتظر فصل جدید هستم. فدا
2018-10-17 16:44:55
مشاهده پست
امتیاز 8 از 10 بدون اسپویل! سریال "Maniac" یا به فارسی که برخی سایت ها "دیوانه" هم ترجمه کردن با وجود اینکه شروع خسته کننده ای داره ولی از اون سریال هاست که اگر از فضاسازی و داستان های پیچیده لذت میبرید ، دیدنش به شما توصیه میشه. "اما استون" ، "جونا هیل" تیم بازیگری سریال رو تشکیل میدن و کارگردان سریال "کری جوجی فوکوناگا" هست که ما اونو با فصل اول بسیار موفق سریال " کارآگاه حقیقی" میشناسیم. در داستان ، شخصیت ها هر کدوم مشکلات خودشون رو دارن و وارد برنامه یا آزمایشی میشن که قراره مشکلاتشون رو درمان کنه. بعد ها داستان های موازی و متغیر شکل میگیره. برخی دوستان گفتن که سریال هیجان نداره و من هم موافقم با این تفاوت که به نظر من میشد سریال با این زمان بندی کمتر از 6 قسمت باشه یا میشد با داستان جمع و جورتر یک فیلم سینمایی بشه. بنابراین من معتقدم سریال به تمام ظرفیت خودش نرسیده و میشد داستان رو بسیار خاص‌تر به نمایش در اورد. "کری جوجی فوکوناگا" کارگردان بسیار خوبی هست و تم سریال بسیار خلاقانه است . موسیقی متن که به نظر من ضعیف بود و از همچین تیم سازنده‌ی خلاقی بعید بود چنین انتخابی. در آخر راجع‌به ژانر سریال باید عرض کنم که نمیشه در یک ژانر معین این سریال رو قرار داد . نتفلیکس سریال رو توی "دارک کمدی" قرار داده ولی به نظر من ژانری که نمیشه بهش نسبت داد همین هست. متشکرم
2018-10-17 16:40:11
مشاهده پست
فصل دوم امتیاز 8 از 10 بدون اسپویل!!! خب بعد از حدود 18 ماه بالاخره فصل دوم منتشر شد. برخلاف سه سریال های دیگه نتفلیکس که بر پایه کمیک های مارول(مدافعان) ساخته شده: (Daredevil , Jessica jones و Luke cage) فصل دوم سریال آیرون فیست با تغییرات اساسی مواجه شده. از جمله عوض کردن تیم نویسندگان و کارگردانان که نشون دهنده ناراضی بودن مسئولان نتفلیکس هست. ولی مهمترین تغییری که بسیار به چشم میاد قسمت های سریال هست. اگر شما هم سریال های دیگه مارول-نتفلیکس رو دیده باشید متوجه میشید که معمولا برای هر فصل 13 قسمت وجود داره اما اینجا با وجود اینکه فصل اول 13 قسمت بود ، فصل دوم با 10 قسمت منتشر شد و باز هم دلیل محکم دیگه ای هست برای ناراضی بودن مخاطبین و سازندگان .به نظر میاد با اینکه تقریبا 25 درصد از فصل گذشته کمتر هست ، داستان جمع و جورتر و در نتیجه نسبت به فصل اول موفق تر ظاهر شده. بسیاری از سایت های خارجی به عنوان کامبک به موقع از این فصل یاد کردن. فصل دوم آیرون فیست از وبسایت Rotten Tomatoes تا به این لحظه امتیاز %54 رو کسب کرده و نسبت به فصل اول که امتیاز %19 رو داشت نوید یک پیشرفت و قدم رو به جلو میده. البته باز هم میشه روی فصل دوم زوم کرد و متوجه شد که نسبت به بقیه سریال ها ضعف های زیادی در داستان داره و کسی نمیتونه این رو انکار کنه ولی نسبت به فصل اول کاملا داستان واقعی تر ، با صحنه های مبارزه جالب تر و جلوه های ویژه بهتری شاهد هستیم. داستان فصل دوم به شدت قابل فهم تر(میشه راحت گفت از بسیاری از نکات منفی فصل اول دور شد)، با چاشنی معمایی شروع شد. شخصیت ها به خوبی تونستن نقش هارو بازی کنن. فلش بک هایی هم به گذشته آیرون فیست و مبارزه های بی نظیر در (کان لان) زده میشه و میتونیم بگیم نقطه قوت فصل دوم در چنین سکانس هایی قرار داشت.ولی چیزی که برای من نسبتا ضعیف بود این بود که سریال نتونست نفرت و دشمنی نقش منفی داستان رو بخوبی نشون بده اما شخصیت جدیدی که سریال معرفی کرد Mary Walker با اون دوگانگی شخصیت بسیار جالبش گاهی واقعا مخاطب رو میخکوب میکرد. در کل بشخصه از فصل دوم لذت بردم بخصوص از پایان غیرمنتظره ای که داشت و منتظرم خبر تمدید فصل سوم این سریال رو هرچه زودتر بشنوم. فدا
2018-09-10 18:09:53
مشاهده پست
فصل اول و دوم : امتیاز 9 از 10 قبل از اینکه بپردازم به سریال ، یه سری حرف ها دارم که عمدتا بعد از خوندن کامنت های بعضی کاربران توی این سایت یا سایت های دیگه شکل گرفته و واقعا جای تاسف داره.اون هم اینکه یه سری ها به قدری از سریال های خودشون حالا چه گات یا چه بریکینگ بد تعریف میکنن که برای خودشون بُت درست کردن و راحت هر سریال جدی که ساخته میشه سریع میان با این دوتا سریال مقایسه میکنن و میگن ارزش نداره و فلان... من به ناچار مجبورم حرف هایی بزنم که به این جماعت بر بخوره. سریال ازارک شاخصه هایی داره که بریکینگ بد نداره. خیلی رک بگم کسی که بریکینگ بد رو دیده اگر تعصبی نگاه نکرده باشه میتونه بفهمه که بعضی از قسمت ها بود که آدم بین دیدن سریال راحت میتونست بگیره بخوابه بدون این که تغییری توی داستان رخ داده باشه بعضی موقع به شدت کسل کننده میشد. کش دادن محض و داستان سرایی فرعی کاراکتر ها که به شدت نرمال شده بود . جالب اینجاست یه عده به قدری بریکینگ بد رو میپرستن که میگن این قسمت ها هم مهم بوده و یا برای داستان حیاتی بوده. خب کسی که اینطور به سریال نگاه کنه قطعا نمیشه نظرشو مهم دونست و اسم اون آدم رو میزارم تعصبی. از نارکوس و ازارک بدشون میاد و تنها سریال هایی که دوست دارن بریکینگ بد هست و گات و چند تا سریال دیگه که راحت شما میتونید این سریال هارو تماشا کنید و قضاوت کنید که هیچ سریالی کامل نیست و به هر حال ضعف در هر داستانی پیدا میشه.(جدا از اینکه من هم این سریال هارو دیدم و لذت بردم) خیلی دوستانه بهتون میگم بس کنید.این قدر آثار رو باهم مقایسه نکنید اینقدر لقب بهترین و بدترین به این و اون فیلم یا سریال ندید چون تنها کسی که ضرر میکنه شما هستید. ------ بدون اسپویل! خب ازارک به نظر من یک سریال به شدت موفق هست. شخصیت اصلی داستان Martin 'Marty' Byrde با بازی دوست داشتنی Jason Bateman که واقعا شخصیت پردازی جالبی داره و به شدت تونسته شخصیت خودشو به بیننده ارائه کنه. جالبه بدونید کارگردان بعضی از قسمت های این سریال هم هست. داستان راجع به پولشویی هست و تلاش فدرال برای متوقف کردن کارتل ...درام این سریال خوب هست ولی مهمترین شاخصه این سریال (هیجانی) بودنش هست که میشه راحت گفت هر قسمت هیجان خودش رو داره. شخصیت ها قابلیت حذف شدن رو دارن و این هم یکی دیگه از شاخصه های مهم سریال هست. نماهای خیلی زیبا از دریاچه ازارک و در کل تِم خیلی جالب سریال واقعا ستودنی هست و سریالی هست که باید دید و پیشنهاد میکنم از دستش ندید. متشکرم
2018-09-05 08:22:04
مشاهده پست
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ WTF
2018-08-12 05:27:15
مشاهده پست
امتیاز 5 از 10 خب بعد از مدت ها تماشای فیلم های خوب مافیایی که بیشتر راه و روش خانواده های ایتالیایی رو نشان میداد ، بالاخره نوبت رسید به یه فیلم ضعیف. برای من که مدت ها منتظر این فیلم بودم واقعا نا امید کننده بود. کارگردانی به شدت ضعیف ، شاید اگر بخواهیم نقطه ضعفی از نقاط ضعف این فیلم بیان کنیم ، کارگردان هدف خوبی است. به شدت داستان احمقانه بود که من باورم نمیشد دارم یک فیلم راجب ( جان گاتی) که یکی از بزرگترین شخصیت های تاریخ مافیاست رو تماشا میکنم. منابع و کتاب های زیادی از جان گاتی در اینترنت موجود است پیشنهاد میکنم حتما مطالعه بفرمایید. موسیقی که به شدت فاجعه بار بود ، زمانی که موسیقی باید قطع میشد ، قوی تر شروع میشد. خب این واقعا نا امید کننده است.یا مثلا زمانی که مثلا مرگ کسی اتفاق می اوفتاد موزیک راک به میان میومد. فاجعه به معنی واقعی کلمه... فیلم برداری هم ضعیف بود اما دکور صحنه ها خوب بود من واقعا تونستم با فضای مافیایی دهه 70 ارتباط برقرار کنم. به نظر گریم قابل توجهی به کار رفته بود و البته بازی متوسط و رو به بالای جان تراولتا که به لطف کارگردانی بسیار ضعیف ، نادیده گرفته شد. خلاصه نه تنها این فیلم شخصیت جان گاتی رو به صورت مستند و البته احمقانه نشون داده ، بلکه توهین بزرگی به طرفدارانی بود که میخواستند با این فیلم پدرخوانده جدیدی در سینما ببینند.
2018-07-18 22:26:19
مشاهده پست
امتیاز 10 از 10 یک شاهکار که میشه ژانرش رو ترسناک هم گذاشت. ارتباطی که فیلم با مخاطب برقرار میکنه خیلی مهمه من واقعا از دیدن فیلم لذت بردم فکر میکنم فیلم هایی شبیه این خیلی کم هستن. عالی
2018-07-01 19:57:45
مشاهده پست
فصل اول : 10 از 10 فصل دوم: 10 از 10 --- بدون اسپویل!!! یکم سخته سریالی که راجب یک دستاورد علمی بی نظیر در آینده ساخته بشه و اینقدر جذاب باشه. سریال Westworld بدون شک سرشار از نماد ها و اتفاقاتی است که برای بشریت از همون ابتدای خلقت افتاده است. داستان سرایی بی نظیر که مطمئن باشید هیچ سریالی در حد و اندازه این مجموعه نیست. داستان های به شدت پیچیده و لایه لایه که هر کدوم سرمنشا دیگری است.مسائلی که توی سریال مطرح میشه مثل مذهب و باور و ... همه اینا در این سریال زیر سوال میره و با یک سوال به همه این ها پاسخ داده میشه: آیا واقعیت دارد؟ فصل اول هم به عنوان مقدمه هم به عنوان شروع خط داستانی اصلی که مثلا در فصل دوم بهش پرداخته میشه بسیار جالب و قابل فهم است.اتفاقی ما در فصل اول در نهایت بهش میرسیم اینه که خط داستانی-زمانی سریال ممکنه هر لحظه ای باشه ، گذشته؟ یا شاید آینده؟ فصل دوم چون مخاطب با فصل اول ، مجموعه Westworld رو درک کرده به شدت پیچیده میشه و ما با سریالی طرف بودیم که بعد از هر قسمت سوالاتی برای ما ایجاد میشد و منتظر قسمت بعد میشدیم.این واقعا موفقیت آمیز بود و میشه گفت HBO با سرمایه گذاری که کرده طی سالیان بعد یک شاهکار رو ادامه میده. شاهکاری شبیه ماتریکس،ترمیناتور و ... . عده ای از دوستان گفتند که فصل دوم ضعیف بود اما به نظر من نه تنها ضعیف نبود بلکه به خیلی از پرسش های فصل قبل پاسخ داد در عین حال قوی و هیجان انگیز ادامه پیدا کرد... منتظر فصل بعدی هستم.مرسی
2018-06-26 09:41:28
مشاهده پست
فصل اول: 10 از 10 بدون اسپویل! راستش اول تصور میکردم با یه سریال درام شاید سطحی با بازیگر های فوق العاده طرف باشم ولی هم سطح داستانی فوق العاده ای داشت و هم شخصیت ها واقعا عالی ظاهر شدند. یه جورایی یه شاهکار جدید از HBO است.تو این سریال اینقدر بازیگر خوب داره که مطمئن نیستم سریال دیگه ای به این خوبی داشته باشه( منظور من از نظر عملکرد بازیگر هاست) هرکدوم از اونا سنگ تموم گذاشتن مخصوصا Reese Witherspoon که واقعا گاهی اوقات مجبور میشید بلند شید و براش دست بزنید ، انگار که واقعا هرکدوم از اونا تو شخصیتشون غرق شدند. :I منتظر فصل دوم هستم.مرسی
2018-06-22 11:52:30
مشاهده پست
به نام پدر ، پسر و قاتل سریالی...! امتیاز به کل سریال:10 از 10 بدون اسپویل!!! تا حالا شده فکر کنید ای کاش سریالی ساخته میشد که هر قسمت هیجان خودشو داشته باشه و مو به تن آدم سیخ کنه؟ تا حالا شده تصور کنید برخلاف بیشتر سریال های حال حاضر که پلیس نقش اول هستند، یک بار هم خلافکار و یا جامعه ستیز نقش اول سریال باشد؟ میخواید یه سریال واقعی ببینید؟ بسیار خب، دکستر رو شروع کنید تا با این شاهکار آشنا بشید و بدونید چقدر سخته تموم کردن این سریال. و چقد بعد از دیدن این سریال ، شروع کردن سریال دیگه سخت باشه. دکستر ساخته شبکه Showtime ، به صراحت میشه گفت در ژانر خودش ، سریالی بالاتر از اون نیست. بسیاری صحنه های جرم که در سریال میبینیم انگار واقعا اتفاق افتاده...جزئیات صحنه ها ، خلاقیت نویسنده و کارگردان و از همه مهمتر بازیگر های نا آشنا ولی فوق العاده ، شمارا به یک ماجراجویی تماشایی و البته هیجانی دعوت میکند. چند قسمت از این سریال میشه گفت چنان شوکه کننده هستند که دیدن این سریال برای بسیاری از مردم شاید مناسب نباشد. روند کلی سریال از ابتدا بسیار سریع و تند است. و یک جورایی در اواخر فصل 1 ، تکلیف خود را با بیننده مشخص میکند. مدت ها دلتنگ این سریال خواهم بود و میدانم که باید مدت ها بگذرد تا سریالی به خوبی این ساخته شود. دیگه بیشتر نمیگم... از شاهکار ژانر جنایی-معمایی لذت ببرید.
2018-06-03 19:11:58
مشاهده پست
فصل اول : 9 از 10 فصل دوم: 9 از 10 --- بدون اسپویل... تفاوت مافیای ایتالیایی ، روسی ، ایرلندی ، ژاپنی و یا هر کدام از گروه های گنگستری که در اروپا و یا آمریکا فعالیت دارند با شخصی مثل پابلو اسکوبار در این بود که آن ها فعالیت خود را در کنار پلیس و دولت میدانستند. سکانسی از فیلم پدرخوانده همان ابتدای فیلم هست که دون ویتو کورلئونه در جواب شخصی که از او تقاضای کمک کرده، پاسخ میدهد: (((چرا رفتی پیش پلیس ، چرا نیومدی پیش من... ))) طی چند نظرسنجی این سکانس به عنوان ترسناک ترین سکانس تاریخ سینما انتخاب شده است. به این صورت که کسانی هستند که خود عدالت را برقرار میکنند ، فرای دولت و یا پلیس. اما تفاوتی که این گروه های گنگستری و مافیایی که نهایت تلاش آن ها پول در اووردن بیشتر و نفوذ در چند دادگاه و سیاست بود ، با پابلو اسکوبار این بود که جنگ با پلیس و دولت را خط قرمز خود میدانستند. پابلو اسکوبار اما ترسی نداشت. او با دولت کلمبیا سال ها وارد جنگ شد. بمب گذاری های مختلف ، ترور شخصیت های سیاسی ،کشتن بیش از هزاران پلیس ، قاچاق مواد مخدر به ایالات متحده که اورا به لقب ثروتمند ترین قاچاقچی تاریخ رساند و هزاران جنایت دیگر که کشوری نه چندان در حال توسعه مثل کلمبیا به جنایتکارانی مثل پابلو اسکوبار این فرصت را میداد که همه کار کنند. و مسلما کشوری آن هم مثل ایالات متحده آمریکا از تمام ظرفیت های خودش استفاده میکند تا جلوی خروج پول از کشورش را بگیرد، حالا این میخواهد با قرارداد باشد یا حضور مستشاری در کلمبیا و یا دخالت در امور داخلی. سریال Narcos از زبان راوی داستان Steve Murphy مامور امریکایی مبارزه با مواد مخدر (DEA) با بازی تحسین برانگیز Boyd Holbrook روایت میشود.یکی از نکات مثبت سریال این است که راوی داستان در هر قسمت با زبان خیلی ساده و روان با مستندات ، اتفاقات واقعی که پابلو اسکوبار رقم میزد را نشان میدهد. شروع قسمت اول سریال از اواسط داستان است. و کمی بعد داستان را از زمانی روایت میکند که پابلو اسکوبار قاچاقچی مواد مخدر نبود و سریال به خوبی از اول ، شخصیت پردازی میکند و داستان را به نوعی از ابتدا شروع میکند. ان هم با زبان دلچسب و گاهی کمدی راوی داستان. شخصیت Javier Peña با بازی Pedro Pascal نیز یکی از کلیدی ترین و اصلی ترین نقش های سریال است که در فصل های بعد نیز نقش آفرینی میکند. و در پایان نقش آفرینی Wagner Moura در نقش پابلو اسکوبار یکی از نقاط مثبت سریال است و مسلما باید برای این شخصیت زیاد تمرین کرده باشد که توانسته به این خوبی از پسش بربیاید. جلوه های بصری بسیار زیبا از کلمبیا ، موسیقی قابل پسند، شیوه هیجانی بودن داستان سرایی سریال ، شخصیت پردازی خوب ، بازسازی روایت ها طبق مستندات و همه و همه نشان میدهد که نتفلیکس بار دیگر دست برنده خود را بازی کرده و بیش از پیش در این بازی بین کانال ها و شبکه های مختلف سریالی ، ماهر شده.
2018-05-04 05:06:39
مشاهده پست
فصل اول : 8 از 10 فصل دوم : 8 از 10 :بدون اسپویل: (یک چیز دیگه ببینید، این داستان به جز وحشت ، ترس و بدبختی چیز دیگه ای نداره...) این متن ، اغازگر یک سریال عجیب و در عین حال تماشایی هست. راوی داستان ، شخصی به نام Lemony Snicket با بازی Patrick Warburton هست. این شخص وظیفه دارد که داستان غم انگیز بودلر ها را برای ما بیان کند، در عین حال تلاش میکند تا مارا برای دیدن ادامه ی سریال ، منصرف کند. با این توصیفات با یک سریال ، که در عین حال تلاش میکنه تراژدی رو به همراه کمدی نمایش بده رو به رو هستیم. نقش اول داستان Count Olaf با بازی فوق العاده Neil Patrick Harris هست که انصافا هر قسمت با گریم جدید،استایل جدید و لهجه جدید ظاهر میشه و واقعا کل سریال رو اگر بگیم روی این نقش میچرخه ، اشتباه نگفتیم... بازی بقیه بازیگر ها هم متوسط رو به بالاست.گریم ، جلوه های ویژه و همه چیز این سریال خوب هست. از نظر داستانی هم میشه گفت با یکی از معمایی ترین سریال ها و در عین حال باز هم کمدی طرف هستیم.پیچیدگی هایی که سریال خصوصا توی فصل دوم بهش میرسه از فصل اول بهتر بود. لازم به ذکره که کمدی داستان زیبا و دلنشین هست ولی در حدی نیست که شما مثل سریال های Friends و یا Big Bang Theory بخندید. شاید در نگاه اول که سریال رو ببینید فکر کنید سریال برای کودکان و یا نوجوانان ساخته شده ولی در اشتباه هستید. تا اونجایی هم که اطلاع دارم این سریال قراره طی سه فصل از روی مجموعه رمان ساخته بشه که تا الان دو فصل ارائه شده. سریال ساخته ی نتفلیکس هست. و از اونجایی که نتفلیکس کم پیش میاد سریال بد بسازه پس این هم مُهر محکم دیگری است به خوب بودن سریال... پیشنهاد میکنم تماشا کنید. متشکرم
2018-04-24 20:12:49
مشاهده پست
فصل دوم: 9 از 10 سریالی که 2015 شروع شد و حدود 3 سال بعد ، فصل دومش ساخته شد. بدون اسپویل سریال برخلاف سریال های - Daredevil -Iron fist و Luke Cage ، صحنه های مبارزه ای کمی داره.بیشتر اساس این سریال ، روانشناختی و کمی معمایی هست. نسبت به فصل 1 به شدت پیشرفت هایی داشت . با اینکه همون فصل هم جذابیت های خودشو داشت، اما هرگز مثل این فصل نبود. داستان عمیق تر و بهتر از فصل 1 شده.به اون کمبود هایی که توی فصل 1 وجود داشت و برای بیننده سوال ایجاد میکرد، جواب داده شد. شخصیت های فرعی هم به شدت پیشرفت داشتن . شاید کمی اغراق هم باشه اما معتقدم شخصیت پتسی ( تریش) واکر با بازیگری ریچل تیلور خصوصا توی این فصل عالی بهش پرداخته شده و به نوعی بخش بزرگی از داستان به دوش این شخصیت هست و انصافا عالی بود. ضعف این فصل به عقیده من اوایل ، جری هوگارت بود.چون باز هم مثل فصل گذشته، بهش پرداخته نشده بود و بهتر بگم، حتی از فصل گذشته هم ضعیف تر بود ، اما از میانه ی فصل دوم و تا اواخر ، کمی از نظر داستانی قابل قبول تر شد. شخصیت مالکولم هم خیلی پیشرفت کرده و خوب بود.چون به عنوان یه شخصیت فرعی ، باز هم گاهی تو اوج بود. از نظر داستانی بررسی کنیم: بررسی اتفاقاتی که در گذشته برای جسیکا جونز رخ داده ، شاید بهترین موضوع بود که بهش پرداخته شد.فلش بک ها به موقع بود.داستان خیلی خیلی قوی تر نسبت به فصل 1 داشت. هرکدوم از شخصیت ها که حضور داشتن ، از نظر داستانی تمام و کمال دینشون رو ادا کردن. چندی از سوالات که بعد از پایان فصل دوم پیش اومد این بود که: اول اینکه چرا لوک کیج در سریال نبود؟ایا چون سریال منحضر به فرد خودش رو داره، سازندگان تصمیم گرفتن بهش نپردازن؟ دوم اینکه چرا حرفی از Defenders زده نشد؟ جسیکا جونز به عنوان عضو اصلی این گروه ، چرا با بقیه اعضا رو به رو نشد؟آیا چون هنوز گروه کامل شکل نگرفته، زیاد بهش پرداخته نمیشه یا رسم نتفلیکس و مارول اینه که این 4 سریال اساسا جدا از همدیگه باشن و هر چند سال یک بار تحت عنوان Defenders دور هم جمع بشن؟ و ... امیدوارم فصل سوم ، به همین پیشرفتی که فصل دوم نسبت به فصل اول داشت ، پیشرفت کنه. و منتظریم. ارادت
2018-03-20 05:22:57
مشاهده پست
*دارت ویدر باید دارت ویدر باشد ...* والا عرض شود که انگار هرچی جلوتر میریم و جلوه های ویژه بصری پیشرفته تر میشه ، انگار این سری داره رو به افول میره. داستان The Force Awakens با اینکه خیلی ضعیف بود اما چون شخصیت های قدیمی رو جمع کرده بود و جلوه های ویژه فوق العاده ای داشت ، مردم دوستش داشتن و محبوب بود. اما دیگه این قسمت رسما ثابت کرد مسیری که سری جنگ های ستاره ای یا به قول خودمون جنگ ستارگان داره میره ، اشتباه ست. اول اینکه اسم این قسمت آخرین جدای هست. ما خب شخصیت لوک اسکای واکر رو داریم به عنوان آخرین جدای ... در صورتی که به هیچ وجه به این شخصیت پرداخته نمیشه...سکانس های بی معنی و بیهوده از فین . شخصیت کایلو رن که به شدت نامطمئن و سردرگم هست. هشدار اسپویل The Force Awakens : اگر یادتون باشه در قسمت قبل ، کایلو رن پدرش ، هان سولو رو کشت.اونم بدون تردید...حالا چطور شده که این قسمت وقتی میخواد به سفینه مادرش حمله کنه ، دست و پاش رو گم میکنه و دلش نمیاد؟ انجمن First Order هم که بقول دوستمون معلوم نیست از کجا اومده ، این همه تکنولوژی رو چطور تولید کرده و فلان... و مهمتر از همه این که شخصیت لوک اسکای واکر به شدت شرم آور بود. چطور شخصیتی که به عنوان فرمانده تونست علیه دارت ویدر و دارت سیدیوس پیروز بشه و امپراطوری رو نابود کنه ، اینقدر سردرگم هست.؟اونم این شخصیت که شاید بگیم مهمترین شخصیت کل این سری فیلم هاست؟ و در کلام آخر، کایلو رن که داره ادای دارت ویدر رو در میاره اما هرگز موفق نیست. ما داریم یه فیلم رو نگاه میکنیم که به شدت از سری های پیش ، داستان تخیلی تر و ضعیف تری داره. شما قسمت :امپراطوری ضربه میزند: رو تماشا کنید ، بعد این قسمت رو ببینید که چطور کایلو داره ادا درمیاره...آیا واقعا قراره هر سه گانه از جنگ ستارگان یه شخصیت مثل دارت ویدر ایجاد بشه که فیلم جذاب باشه برای بیننده؟ جنگ های ستاره ای یا همون جنگ ستارگان طرفداران خودشو داره و تاریخ منحصر به فرد خودشو داره و قطعا به امتیاز منتقدین و یا چند سایت افراطی نمیشه اکتفا کرد. اما واقعا مسیری که این سه گانه جدید داره میره ، به نظر بنده داره قسمت های 5-6 رو زیر سوال میبره... خودمونیم ، دارت ویدر که بزرگترین شخصیت شرور و اتفاقا جذاب بود... کایلو رن و نه تنها او ، بلکه هیچ کس دیگه نمیتونه ادای دارت ویدر رو در بیاره... دارت ویدر باید دارت ویدر باشه...
2018-03-20 05:22:23
مشاهده پست
فصل اول 10 از 10 بدون شک با یه شاهکار جدید از نتفلیکس رو به رو هستیم. اصطلاح Altered Carbon معانی مختلفی داره و *احیای کربن* و یا *دگرگونی کربن* هم معنی میده. توی این سریال ، بیشتر معنی احیا و بازسازی داره. ژانر علمی-تخیلی این سریال مارو یاد فیلم های ( Matrix - Blade Runner و تا حدودی سریال Westworld) میندازه. عمده داستان این سریال مربوط به تکنولوژیی است که سالیان بعد بشریت به آن دست پیدا میکنه. احیا... جاودانگی ... به طوری که روح انسان ، قابل لمس و مانند کامپیوتر کد گذاری شده و در قسمتی از بدن قرار میگیرد و اگر انسان تحت هر شرایطی بمیرد ، میتواند آن شیء را جدا کرد و به کالبد یا بدن جدید منتقل کرد. ایده پردازی سریال به شدت ستودنی است. حتی تا حدودی میشه گفت بهتر از حتی فیلم Blade Runner هست(با اینکه بلید رانر یک فیلم سینمایی است) جلوه های ویژه فوق العاده- هیجانی بودن از جمله نقطه قوت های سریال هست. جنبه معمایی بودن سریال هم به شدت جالب و بحث برانگیز هست تا حدودی که لحظاتی ، آدم به وجد میاد. از نظر بازیگری Joel Kinnaman که نقش اصلی این سریال هست ، تمام و کمال نقش خودش رو ایفا کرده ...Martha Higareda هم با اینکه چندان مشهور نیست ، اما او هم به حد کافی نقشش رو ایفا کرد. نورپردازی و گریم و جلوه های ویژه هم که دست کمی از فیلم های پرخرج نداره. از نظر داستانی هم طوری هست که بیننده پایان رو نمیتونه حدس بزنه.
2018-03-20 05:21:34
مشاهده پست