این فیلم بهترین فیلم اسکورسیزیه.

مردی ایرلندی. فیلم بسیار بدی‌ست، به حدّی بد است که من هیچ ردّی از یک فیلمساز با بیشتر از ۴۰ سال تجربه و سابقه‌کار در آن نمیبینم. و مطلقاً فیلم فرم ندارد. ساخت یک فیلم بدون فرم، برای کسی با اسم مارتین اسکورسیزی، فاجعه‌ست. همان‌گونه که پیش از این گفته بودم، اسکورسیزی فقط یک اسم است و نه چیز دیگر. در ابتدا یک سوال : اسم فیلم چیست ؟ - مرد ایرلندی. و امّا این مرد ایرلندیِ داستان کیست ؟ - فرانک شیران، شخصیت اول داستان. در فیلم اصلاً اشاره‌ای به ایرلندی بودن این آدم نمی‌شود، فقط در یک جا راسل به او میگوید که "یه ایرلندی از کجا ایتالیایی بلده" خب ؟، فقط همین ؟ باید اسکورسیزی گفت : وقتی که اسم فیلم را "مرد ایرلندی" گذاشتی باید اشاره خیلی بیشتری به ایرلندی بودنِ این فرد می‌کردی. اصلا ایرلندی بودن یا نبودن این فرد تقاوت یا تاثیری در فیلم یا در این فرد داشت ؟ خب، بگذریم. بازی رابرت دنیرو در این فیلم، بدترین بازی عمر او بود، چراکه قادر به بیان هیچ مفهومی نبود، "عشق، پشیمانی، وظیفه، رفاقت، ندامت و...." هیچ‌یک از چیزهایی که اسکورسیزی به او نسبت داده را نتوانسته بیان کند، البته من عقیده دیگری دارم، به نظر من این اسکورسیزی‌ست که در شخصیت‌پردازی، ضعیف عمل کرده و نتوانسته این کاراکتر را دربیاورد. امّا دنیرو هم بد بازی کرده بود. اسکورسیزی در این فیلم به لحاظ تکنیکی هم بسیار ضعیف عمل کرده که توضیح آن، بحث مفصّلی‌ست که در این مقال نمی‌گنجد. و امّا برسیم به حرف اصلی. این که می‌گویم "مرد ایرلندی" فیلم بدی‌ست، بیشتر به یک دلیل است که آن را خواهم گفت. داستان فیلم چیست ؟ - داستان درباره یک راننده کامیون است که با رئیس یک باند مافیایی ارتباط میگیرد. و لازم به ذکر است که ما داستان فیلم را از زبان همین راننده کامیون در پیری‌اش می‌شنویم. - خب اینکه ایرادی ندارد. بله موافقم، ایرادی ندارد، امّا دارد، و ایراد آن را هم به شما خواهم گفت. پیرمرد در آسایشگاه سالمندان روی ویلچر نشسته و خاطراتش را تعریف می‌کند، امّا برای چه کسی ؟ خاطراتش را برای چه کسی تعریف می‌کند ؟ خاطراتش را برای چه کسی تعریف می‌کرد ؟ آیا خاطراتش را برای ما تعریف می‌کرد ؟ یا به قول بعضی‌ها، داشتند با او مصاحبه می‌کردند ؟ - خب، برای ما تعریف می‌کرد. پس چرا به ما نگاه نمی‌کرد ؟ اگر توجه کرده باشید او اصلاً به دوربین نگاه نمی‌کرد. - خب، داشتند با او مصاحبه می‌کردند. این دیگر خیلی مضحک است، ولی وقتی دوربین از پشتِ‌سر او می‌آمد، من جلوی او را دیدم، هیچکس مقابل او نبود که بخواهد با او مصاحبه کند، اصلاً یعنی فرانک به آنها می‌گوید که "جیمی هافا" را کُشته ؟ در سکانسی که دو مامور از او درمورد "جیمی هافا" می‌پُرسند، او باز هم پاسخی نمی‌دهد، پس چطور می‌شود که برای کسی تعریف کند که "هافا" را کُشته ؟ پس فکر نمی‌کنید که این مصابحه خیلی مسخره و مضحک است ؟ پس او دارد با خودش حرف می‌زند و خاطراتش را مرور می‌کند. مگر او دیوانه است ؟ اینکه فردی در سلامت کاملِ عقلانی با خودش حرف بزند، برای من که قابل قبول نیست. امّا من گمان می‌کنم که اسکورسیزی با این کار می‌خواسته سبک جدیدی را با نام و امضای خودش در سینما ابداع کند، که باید بگویم دوقلو زاییده. و امّا حرف آخر اینکه به نظر من "مرد ایرندی" فیلم بدی‌ست و "مارتین اسکورسیزی" هم فیلمساز بدی‌ست. ابوالفضل اردوانی

شکل آب. ارزش نقد کردن نداره، فقط در یک کلمه فیلم رو تعریف کنم: "مزخرف". به نظر من این فیلمها برای تماشا و سرگرمی ساخته میشن نه برای جشنواره‌ها. جایزه بهترین کارگردانی رو به این فیلم دادن درحالی که اصلاً لایقش نبوده، تمایلات و حتی ارتباطات جنسی بین یک انسان و یک دوزیست، فاجعه بزرگیه که همین کارگردان بیشعور اون رو به تصویر میکشه. و امّا اینکه چطور این فیلم جایزه بهترین فیلم رو بُرده، پارتی‌بازی و رشوه اولین چیزیه که به ذهن آدم میرسه که البته امکانش هم هست، ولی به عقیده من داوران جشنواره اسکار یک مشت کارتون‌خواب هستند که از چاه مستراب بیرون آمده و فیلم‌ها را داوری میکنند.

فیلم خوبی بود. نولان شخصیت جوکر رو خیلی خوب ساخته. بازی فوق‌العاده مرحوم هیث لجر هم به جذابیت فیلم افزوده، (روحش شاد). عزیزی گفته بود به جز هیث لجر بقیه جوکرها بچه بازین، باید بگم که با این حرف مخالفم. اگه فیلم جوکر ۲۰۱۹ رو دیده باشید می‌فهمید که واکین فینیکس اگه از هیث لجر بهتر بازی نکرده باشه قطعاً بدتر هم نبوده. بازی فینیکس در نقش جوکر واقعا عالی بوده

فیلم عالی بود. جیمز وان در حوزه فیلم ترسناک قطعا بی‌نظیره. ولی یه چیزی بگم، شرافتاً فقط تیتراژ پایانی، پشمام ریخت

عالی

فیلم قشنگی بود. ولی زمان فیلم فیلم خیلی زیاد بود. ۱۵۶ دقیقه برای این فیلم خیلی زیاده. بازی دی‌کاپریو و تام هاردی به جذابیت فیلم افزوده. به نظرم کارگردانی کمی ضعیف بود مثلا سکانسی که دی‌کاپریو شکم اسب رو پاره میکنه، لباسش رو درمیاره، و داخل شکم اسب می‌خوابه، به نظرم بی‌معنی بود، اگه از سوز سرما به اونجا پناه برده پس چرا لباسش رو درآورد. دی‌کاپریو راه طولانی رو به انگیزه انتقام پسرش طی میکنه، و در آخر هم به کاپیتان میگه که تنها دارایی اون تو دنیا پسرش بوده، و در سکانس دیگه‌ای از فیلم هم می‌بینید دی‌کاپریو وقتی که زیر یک صخره کوچیک پناه برده روی دیوار می‌نویسه: "فیتزجرالد پسرمو کشت" ولی بعد از اینکه دنبالش میره و بهش میرسه و با هم درگیر میشن و همدیگرو پاره‌پاره می‌کنن، دی‌کاپریو در حالی که روی اون نشسته و گلوش رو گرفته میگه: "انتقام دست خداست" و اونو نمی‌کُشه، میندازش تو آب، دو قدم جلوتر سرخپوسته سرشو میبُره، اگه میگی انتقام دست خداست پس چرا دنبالش رفتی چرا اینقدر زحمت کشیدی خودتو خسته کردی به قصد کُشت باهاش دعوا کردی. جایزه بهترین کارگردانی رو به این فیلم دادن در حالی که اصلا لیاقتش رو نداشته. ولی از حق نگذریم فیلمبرداری خیلی خوب بود دی‌کاپریو هم لیاقت اسکار رو داشت واقعا عالی بازی کرد.

به عقیده من هوگو یکی از بهترین فیلمهای اسکورسیزیه

اون کسایی که میگن این فیلم ضعیف و بچگانه‌اس معلومه هیچی از سینما نمیدونن

اسکورسیزی با این فیلم فقط ارزش خودشو آورد پایین

کثیف ترین فیلم جهان

کثافت محض