بعضیا میگن چرا جزییات نشون ندادن در مورد جنایات چون ک واقعن جزییاتی در دسترس نبوده و تد نه چیزی میگفت و نه شواهد و مدارکی جا گذاشته بود حتی بعضی جنازه ها پیدا نشدند و بعضی استخان لگن یا زانو و یا جمجمه و فک زیرینشان یافت میشد . معلوم نیت این استخان ها توسط وحوش جنگل یا کوهستان اینگونه شدند یا توسط باندی چون شواهد در اکسر استخان ها جای خراش مته باقی بود . این اتفاق ها همه و همه از بی توجهی و در ایران از ترس ابرو در نزد روانشناس رفتن اتفاق میوفتد . باندی از بچگی حتی در سه سالگی یه بار دور تا دور تخت خاله اش را در وقت خواب پر از چاقو کرد و وقتی خاله اش بیدار شد به او لبخند میزد . تد حرومزاده بود و هیچ وقت پدرش را نیافت و در کودکی میگفتند ک پدرش همان پدربزرگش است و مادرش خواهر بزرگتر اوست باندی این قضیه را تا بازه ای از کودکی قبول داشت . به گفته روانشناسان او یه بیمار اختلال دوقطبی و بعضی میگوید اختلال چند شخصیتی بود . مثل اینکه تا زمانی از زندگیش خودش را حفظ کرد و حتی در دانشگاه حقوق ممتاز بود ولی انگار ماجرا بعد از رها شدن توسط دوست دختر اولش بود . تد باز نیز خود را حفظ کرد و درسش را ادامه داد و بعد ها دوست دخترش با او ملاقات کرد و بعد از مدتی تد درونش را اشکار کرد و به خاطر تنفر از او او را رها کرد و جواب تلفنش را نداد . بلاخره در یه مکالمه تلفنی به بروکس گفت نمیدونم در مورد چی حرف میزنی و تلفن را قطع کرد.

اولن ک جنایات تد باندی هیچ وقت توسط خودش پرده برداری و باز نشد و میگفت ک اسرار کاریمو به کسی نمیگم و اینکه او اولین دوست دخترش ک ترکش کرد موهای صاف و بلندی با رنگ خاص داشت ک اکثر کشته شده ها اینگونه بودند و اینکه خود باندی میگفت وقتی حس میکردم بیماری قدرت طلب و جنایتکارم در کنار خانواده ام خودش را نشان میدهد از انها دور میشدم . او بیماری دوقطبی داشت به تشخیص دکتر ها ک بعضی موقع یک فرد و بعضی موقع فردی دیگری میشد ک بیشتر از کودکی اش نشعت میگرفت

صحنه های جنایت و قتل های تد هیچ وقت تعریف شده نیست چون باندی از گفتن اونا امتناع میکر و به خودش میبالید

به جان خودم جدی میگم یه دکتر برو