به نظرم فیلم متوسطی بود و امتیازش هم بالاتر از 6 نیست. محتوا و داستان تکراریه. چیزی که این فیلم رو خاص کرده اینه که تقریبا تمامی بازیگرها سیاه پوست هستند و قهرمان داستان هم یه دختر سیاه پوسته. در پس زمینه این داستان هم مشکلات جامعه سیاه پوست رو نشون میده، مخصوصا در مواجهه با بدرفتاری های پلیس. در ضمن وقتی دستگاه یا ماشین زمان رو که این دو تو نوجوان ساخته بودن، دیدم یاد احمدی نژاد افتادم که گفته بود: یه دختر 16 ساله توی خونه شون انرژی هسته ای را کشف و تولید کرده. خخخ

فیلم خوبی بود. اما نقطه ضعف هایی هم داشت، از جمله: 1. پسره دانشجوی رشته علوم سیاسی بود ولی حرف ها و استدلال هاش نشون میداد که انگار هیچ چیزی درباره علوم سیاسی نمی دونه. 2. با اینکه دیالوگ ها جالب بود و سعی میکرد برخی از کلیشه ها رو مورد پرسش قرار بده مثل نقد مونوگامی (تک همسری) اما به شدت هتروسکسوال (رابطه میان زن و مرد) باقی می مونه و هیچ اشاره ای به روابط کوییر و همجنسگرایانه نمیکنه. مهمترین نظریه ای که بهش در مورد سکس و عشق اشاره میشه، نظریه تکامل داروینی ه. اما دیالوگ های این دو نفر حتی اگه در مورد سکس و عشق بر طبق این نظریه درست باشه، این تناقض و تضاد رو نمی تونه حل کنه که سکس و عشق برای لزبین ها و گی ها چطور بر حسب این نظریه قابل توضیحه.

اتفاقا سکانس های مربوط به راه رفتن، از جمله بهترین سکانس ها بود مخصوصا راه رفتن دو نفره و گروهی

نقطه ضعف اساسی این سریال این است که اوتیس تقریبا هیچ چیز از مشاوره x نمی داند و حتی تجربه آن را هم نداشته است اما به دیگران مشاوره می دهد

انیمه خوبیه مخصوصا برای کسانی که به روان شناسی کودک و تا حدی معماری علاقه مند هستند. ولی برای من چندان جذابیتی نداشت

بخش پایانی این فیلم به سوریه مربوط میشه. کاش بهار عربی توی سوریه موفق میشد. در قدرت باقی موندن بشار اسد و کشتار وحشیانه مردم سوریه توسط بشار اسد واقعا ناامیدکننده ست، ناامیدی از انسانیت

چی شده؟

من دیدمش. فیلم خوبیه.

اطلاعات فیلم اشتباه است. کارگردان فیلم Range 15، راس پترسون است و نه دیوید لاوری. لینک فیلم هم این است: https://www.imdb.com/title/tt4687276/?ref_=nm_flmg_dr_2

عنوان ویدیو هم «بذارید فرانک باشم» (Let Me Be Frank).

کاربرها چطوری امتیاز دادن به این فیلم در حالی که هیچ زیرنویسی وجود نداره. لابد اسپانیایی بلدن

فیلم خوبیه. اما از موسیقی فیلم خوشم نیومد خیلی رو مخه

حاوی اسپویل. بهترین سکانس فیلم، دقیقه 30، اون جایی بود که پدر دانیل توی اتاقش مشغول کندن کف اتاق بود و با شنیدن آواز زن اتاق بغلی، ناخودآگاه دست از کارش میکشه و مبهوت آواز باقی می مونه

یک مرد جوان بستری، ترجمه درست «A closeted young man» نیست. منظور از این عبارت مرد جوانی است که گرایش جنسی خود را پنهان کرده است. به نظرم فیلم، درام خوبی است.

تقریبا دو هفته دیگه فصل 5 این سریال پخش میشه. بی صبرانه منتظرم

فیلم خوب و قشنگیه.

فیلم بسیار خوبیه. آغاز و پایان غیرمنتظره ای داره. یکی از ویژگی های اصلی این فیلم هم ماهیت ضد جنگ این فیلمه. در واقع نشون میده که جنگ تا چه حد می تونه باعث درد و رنج بیشتر برای انسان ها بشه. از این جهت میشه به کارگردان اسراییلی این فیلم تبریک گفت. منتقدا هم نمره 90 از 100 به این فیلم دادن، اما امتیاز من به این فیلم 8 از 10 ه.

نمره منتقدین 58 است و نه 67.

فیلم خوبی بود. منو یاد عشقم توی ایران انداخت.

به نظرم فیلم خوبی نبود و ارزش دیدن هم نداره. تقریبا اغلب سکانس هاش رو از پیش حدس میزدم. کل فیلم مبتنی شده به نظریه عقده ادیپ فرویدی که بیشتر در مورد مواجهه پسرها با پدرهاشونه تا دخترها. دیالوگ های فیلم در حد صفره و باعث عمق بخشیدن به فیلنامه و روایت داستان نشده. یکی از ضعف های اصلی این فیلم، حالت های روان شناختی ثابت هیلی ه. تقریبا هیچ جای فیلم احساس ترس و نگرانی توی حالت های هیلی مشاهده نمیشه در صورتی که وضعیت ها و موقعیت ها ترس آور هستند.

ارزش این امتیاز رو داره

اینطوریا هم نیست. مخاطب می تونه با شنیدن، فضاهای بیرونی رو به خوبی برای خودش ترسیم کنه. فیلم ها و رمان های زیادی وجود دارند که توی فضای بسته ای روایت میشن ولی خوش ساخت و قوی هستند

فیلم خوبیه مخصوصا از نظر روان شناختی و جامعه شناختی و مخاطب رو تا آخر پای فیلم نگه میداره.

محتوای داستانی فیلم خیلی شبیه به محتوای داستانی فیلم های میشل هانکه است مخصوصا فیلم «روبان سفید». هر دوی اینها ویژگی های روانی، ذهنی و شخصیتی کودکان و نوجوانان رو نشون میدن که در محیط های به شدت بسته و محافظ شده از طرف خانواده و جامعه زندگی میکنن. اما نتیجه این محیط به شدت اخلاقی و بسته (توی فیلم روبان سفید) و محیط کنترل شده توسط مادر (در این سریال) به فاجعه منتهی میشه. اگه از این سریال خوشتون اومده پیشنهاد میکنم فیلم های روبان سفید و عشق هانکه رو هم نگاه کنید

به نقل از کتاب: Amma killed Lily all by herself, hit her on the back of the head with a stone, then strangled her with bare hands, plucked the six teeth, and cut her hair. All down an alley, behind that Dumpster where she’d left the body. She’d brought the rock, pliers, and scissors to school in the hot pink backpack I’d bought for her. و اینکه چه اتفاقی در نهایت براش می افته: Amma will remain locked up until her eighteenth birthday, and likely longer.