شــرح: یک گامِ دیگر در جهتِ زنده کردنِ کُمدی هایِ دهۀ ۱۹۳۰ با همان کلیشۀ مَعروفِ آدمِ ساده دلی که واردِ مُناسباتِ یک شهرِ بزرگ میشود؛ با حماقتش پیش میرود و سراَنجام به موفقیتِ بزرگی دست پیدا میکند. رابینز با چشم هایِ دُرُشتی که در وقتِ حیرت دُرشت ترشان هم میکند، همان آدمِ اَحمقِ موردِ نظر است و نیومَن هم بهترین انتخاب برای آدمِ حیله گر و پَستی که میخواهد همه چیز را از چنـگِ قهرمـان خـارج کند.
شــرح:
یک گامِ دیگر در جهتِ زنده کردنِ کُمدی هایِ دهۀ ۱۹۳۰ با همان کلیشۀ مَعروفِ آدمِ ساده دلی که واردِ مُناسباتِ یک شهرِ بزرگ میشود؛ با حماقتش پیش میرود و سراَنجام به موفقیتِ بزرگی دست پیدا میکند. رابینز با چشم هایِ دُرُشتی که در وقتِ حیرت دُرشت ترشان هم میکند، همان آدمِ اَحمقِ موردِ نظر است و نیومَن هم بهترین انتخاب برای آدمِ حیله گر و پَستی که میخواهد همه چیز را از چنـگِ قهرمـان خـارج کند.