یک پدر دوست ندارد هر سه دخترش ازدواج کنند. اما حالا سه مرد پیدا شده اند و میخواهند او را قانع کنند که آنها برای دخترانش مناسب اند…
گروهی از افراد که در تلاش اند از مرز مکزیک عبور کرده و به آمریکا بروند با مردی نژادپرست روبرو می شوند که تمام گشت های مرزی آنجا تحت کنترل او می باشند و…
رابطهی مخفیانه یک زن با آمدن عشق وسواسی اش و نفوذ به هر بخش زندگی اش، برای او دردسر ساز می شود…
مکس خودش را تحت مالکیت یک کتاب باستانی (زوهر) میبیند، که زندگی بشریت را از ایتدا تا انتها توضیف کرده است، به دنبال استفاده از آن برای بهبود اطلاعات خود استفاده میکند و…
داستان فیلم روایت کننده زندگیِ و شغل حرفه ای یک افسر پلیس جوان به نام بیجو است، بیجو زندگیِ روزمره یک پلیس واقعی را به نمایش میگذارد چیزی که ما به ظاهر در فیلم های اکشن میبینیم!
فیلم داستان مردی است که پس از عمل کردن غدهی هیپوفیزش و برداشتن یک تومور خوش خیم، در یک دورهی 3 هفته ای تمام تغییرات و اثرات دوران بلوغش را دوباره تجربه می کند…
داستان درباره یک زن می باشد که در شب سال 1964 در یک باغ بزرگ به قتل رسید و در آنجا 37 نفر شاهد به قتل رسیدن او بودند و هیچ کاری برای جلوگیری از این اتفاق تلخ انجام ندادند و..
دو دهه پس از اولین حمله روز استقلال، زمین با تهدید خورشیدی جدیدی مواجه شده است. آیا انسان ها میتوانند در برابر این تهدید عظیم از خود دفاع کنند؟
مارجا یک وبلاگنویس است که در مورد مُد و فشن تحقیق میکند. او هیچ در آمدی از وبلاگش ندارد، اما با این حال تلاش میکند به آن سبک زندگی که دوست دارد برسد. مارجا یک روز با اولاوی آشنا می شود که صاحب یک ارث بزرگ است اما سعی میکند خودش را ثروتمند نشان ندهد و…
24 سپتامبر 1914 ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند. آنشب سربازان 3 ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر 3 فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند…
در اوایل دهه 60 میلادی، یک فرماندهی ایرلندی باید با گردان 150 نفره اش در برابر محاصرهی 3 هزار نفری سربازان کنگویی به رهبری مزدوران فرانسوی و بلژیکی که برای شرکت های استخراج معدن کار میکنند، مقاومت کند…
در سال 1944 اسپانیا با حکومت فاشیست، دخترخوانده یک ژنرال ارتشی سادیست، که عاشق کتاب است، برای گریختن از پدر ناتنیاش به یک دنیای تخیلی ترسناک، اما فریبنده می گریزد.