Julio Cesar Cedillo
مایک نورتن جوانی که تازه به استخدام پلیس مرزی درآمده، به طور تصادفی کارگر غیرمجاز مکزیکی، ملکیادس استرادا را می کشد. مقام های محلی تصمیم می گیرند حادثه را لاپوشانی و پرونده را مختومه اعلام کنند. اما صاحب کار ملکیادس، پیت پرکینز، با هدف اجرای عدالت شخصی، مایک را مجبور می کند تا جسد ملکیادس را از گور بیرون بکشد و سپس سوار بر اسب هم راه یکدیگر و جسد به سوی مکزیک به راه بیفتند…