چین، قرن سوم قبل از میلاد. یک «مرد»، پس از کشتن سه تن از دشمنان امپراتور - «آسمان»، «شمشیر شکسته» و «برف پرنده» به حضور امپراتور چین شرف یاب می شود. اما امپراتور گزارش «مرد» را باور نمی کند و می گوید ...

یک بازیگر چینی که برای بازسازی یک فیلم در فرانسه به سر می برد، متوجه توطئه ای کوچک در صحنه فیلمبردای می شود......

«کاکویی چان» باید گروهی اخاذ که بمب گذاری می کنند را متوقف کند، از طرفی دیگر دشمنان قبلی چان نیز، تصمیم به گرفتن انتقام دارند…

یک افسر پلیس از هنگ کنگ، تحت هویت مخفی به چین فرستاده می شود تا یک باند قاچاق مواد مخدر را سرنگون سازد…

هنگ کنگ. «بازرس وونگ» (بیل تونگ) تلاش می کند به یکی از قاچاقچی های بزرگ مواد مخدر، به نام «چو تائو» (یوئن) که به تازگی دستگیر شده بباوراند که یکی از هم دستانش، «سلینا» (لین) قرار است در دادگاه علیه او شهادت دهد. به این امید که «چو» نقشه ی سوء قصد به جان «سلینا» را بریزد. از طرف دیگر «وونگ»، مأمور پلیس، «کاکویی چان» (چان) را مأمور محافظت از جان «سلینا» می کند…