لس آنجلس. «بازرس لی» (چان) محافظت از دیپلماتی چینی را به عهده دارد که اطلاعات زیادی در مورد تشکیلات جنایتکار «تریاد» دارد. اما دیپلمات پیش از این که بتواند به افشاگری بپردازد مورد سوء قصد آدم کشی به نام «کنجی» (سانادا) قرار می گیرد. از قرار «کنجی» دوست دوران کودکی و برادر «بازرس لی» بوده و او نمی تواند دستگیرش کند. با این همه خیلی زود «بازرس لی» به هم کار قدیمی خود «کارآگاه جیمز کارتر» (تاکر) ملحق می شود و این دو برای پی گیری پرونده ی ماجراهای «تریاد» رهسپار پاریس می شوند …
مسائل شوم و خیر و شر در دنیای مگی اوکانر هیچ جایی ندارند. دنیای او حول شغلش به عنوان پرستار در یک بیمارستان می چرخد تا اینکه در یک شب بارانی خواهرش جنا دختر تازه متولد شده خود را در خانه او رها می کند و این آغاز تغییراتی است که موجب…
سرزمین آلترا که زمانی در صلح و آرامش بوده، دچار تنش می شود. انسان ها، الف ها و موجوداتی شیطانی پیدا شدند که به اژدهای سیاه اعلام وفاداری کردند. موجودی که از خواب زمستانی بیدار شده و موجوداتی خطرناک را به سرزمین آلترا فرستاده است. اکنون گروهی متشکل از انسان ها و الف ها که ملقب به شکارچیان اژدها هستند می خواهند زمانی که اژدهای سیاه در غار خود حضور دارد، او نابود کنند و برای این کار به جنگجویی شجاع و ماهر بنام لمبرت نیاز دارند…
یک طوطی اهلی بنام بلو از یک شهر کوچک، پرندهای مستقل بنام جول را ملاقات می کند. بلو همراه این پرنده رویاهایش، به دنبال ماجراجویی های جدیدی می رود…
در مورد خانواده مک نلی است که صاحب فرزندی استثنایی (نابینا و ناشنوا) میشوند. نام این کودک میشل است. خانواده مک نلی راه مناسبی برای تربیت میشل نمی یابند به همین دلیل از آقای ساهای که معلم بچه های استثنایی است، تقاضای کمک می کنند. آقای ساهای به خانه آنها می آید و به شیوه خود به تعلیم میشل می پردازد و…
دو کارآگاه دایره مواد مخدر مشغول تحقیق بر روی یک مورد قرصهای اکستازی هستند…
آبی و جواهر به همراه سه فرزند خود در شهر ریودوژانیرو زندگی می کنند. زمانی فرا میرسد که جواهر تصمیم میگیرد به بچه هایشان پرواز کردن و زندگی به مانند دیگر پرندگان را یاد دهد. او به این نتیجه میرسد که باید بچه ها را به جنگلهای آمازون برای آموزش ببرد. آبی در تلاش است تا خانواده را با وضعیت جدید و همسایگان جدید در جنگل آمازون آشنا کند. او با مشکل بزرگتری دست و پنجه نرم می کند. جنگل وحشی و هزاران موجود خطرناکی که ممکن است برای خانواده او مشکل ایجاد کند.
«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود .
انسان ها به قطب شمال برای زندگی روی آورده اند و یک شرکت توسعه املاک قصد دارد که قطب شمال را به مناطق مسکونی تبدیل کند . نورم و دوستانش که در قطب شمال زندگی می کنند و این امر را خطری بزرگ برای جانشان می دانند ، تصمیم می گیرند که به نیویورک مهاجرت کنند و …
لیزا، قمار بازی است که عاشق کارت های قمارش است. رابرت، میلیونری خیرخواه است. مارک، پلیسی است که به سرنخ هایی از یک کسب و کار مخوف رسیده است. زاک، یک روانپزشک با سابقه درخشان است. ملودی، نوجوانی است که در حال مبارزه با اعتیادش به مواد مخدر است. دیانا، پرستاری است که بیماران تمام زندگی اش هستند. این 6 نفر یکباره در سلولی واقع در یک مرکز تحقیقات بیدار می شوند، بدون اینکه بدانند چگونه و چرا به آنجا رفته اند. آیا توهم زده اند یا دیوانه شده اند؟ چیزی که بزودی مشخص می شود این است که آنها در آن مکان تنها نیستند و …
...
جنگ جهانی دوم. «بن» (بیچ) و «چارلی» (ویلی)، دو سرخ پوست ناواهو به نیروی دریایی می پیوندند تا «رمزگویان پیام های سر بسته» باشند و بتوانند رمزهای نظامی جدید امریکایی را – که بر اساس زبان سرخ پوست های ناواهو طراحی شده – ترجمه کنند. «جو اندرس» (کیج) و «پیت آندرسن» (اسلیتر) نیز مأمور محافظت از «بن» و «چارلی» می شوند .