بلژیک
جک نام پسری است که در سردترین روز اسکاتلند در قرن 19 چشم به جهان می گشاید اما به علت سرمای زیاد، قلبش را از کار می دهد و تنها مامایی که در آنجا حضور داشته قلب او را با ساعتی زنگدار و فاخته عوض می کند و این کار باعث می شود تا او به زندگی خود بتواند ادامه می دهد. جک تحت مراقبت مادلین زندگی می کند اما با مشکلاتی روبه رو می شود که…
رومین فوبرت، 39 ساله، مجرد، عکس بردار پزشکی و کمی خیالی مواج است. تنها دوستا و دکترش “دمیتری زونکا” فکر میکند می داند که درمان رومین زمان می برد، اما…
داستان فیلم در قرن 28 ام در جریان است، جایی که مامور نیروهای ویژه به نام “والرین” (دین دی‌هان) به همراه همکار خود “لائورین” جهت ایجاد نظم در سرتاسر زمین های انسان ها با هم کار می کنند. وزیر دفاع این دو را مامور می کند تا به شهر آلفا بروند، شهری مملو از موجودات عجیب و غریب که در کنار انسان ها با صلح زندگی می کنند. این شهر در مرکز خود رازی دارد و آن این است که نیرویی شیطانی که وجود صلح در این شهر را تهدید می‌کند، در حال آماده شدن برای حمله است. “والرین” و “لائورین” می بایست هر چه سریع تر این تهدید را خنثی کنند و…
فیلم داستان عشق میان هنس و مارگیا می باشد. هنس در یک محیط مذهبی با سختگیری های بسیار رو یک پدر بی رحم، بزرگ شده است. او از خانه فرار میکند و مشغول به تحصیل در رشته‌ی کشاورزی می شود و پس از به اتمام رسیدن جنگ جهانی دوم در یک روستا مهد کودکی را تاسیس می کند و…
24 سپتامبر 1914 ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند. آنشب سربازان 3 ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر 3 فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند…
یک نوجوان 16 ساله به نام ژاکوب پورتمن که یک پناهگاه سری در یک جزیره کشف میکند که در آنجا، کودکان غیرعادی که دارای توانایی های خاصی هستند توسط یک زن نگهداری می شوند. ژاکوب قصد دارد با کودکان و افراد ساکن در این جزیره آشنا شود ولی متوجه می شود که اتفاقاتی درحال وقوع است که ممکن است برای آنها خطرناک باشد…
نیکلاس در شهری ساحلی زندگی میکند که تنها ساکنان آنجا زن ها و پسرها می باشند. او در یک بیمارستان تحت درمان است. نیکلاس حس میکند همه به او دروغ می گویند، تا اینکه سرانجام با کمک یک پرستار جوان او متوجه راز مخوفی در مورد زنان آنجا و کاری که شب ها انجام می دهند، می شود…
یک دکتر پس از اینکه متوجه میشود بیماری که از درمانش امتناع کرده بود، اکنون مُرده است، تلاش میکند تا هویت او را بفهمد…
این فیلم داستان دانشجویی جوان به نام «الا» را روایت میکند که در یک کالج دامپزشکی مشغول به کار است. او گیاه خوار است اما یکی از روزها و به درخواست خواهرش، گوشت خام یک خرگوش را می خورد و همین کافی است تا اشتیاق او برای رو آوردن به خوردن گوشت خام نمایان شود و…
مستند “من کاکاسیاه تو نیستم” بر اساس کتاب ناتمام جیمز بالدوین ساخته شده است و داستان نژاد پرستی در تاریخ آمریکا را دنبال می کند.
صفحات سایت