نام : Sharron Reynolds
تاریخ تولد : نامشخص
محل تولد : نامشخص
امتیاز طرفداران : 0.003
مشاهده پروفایل کارگردان در سایت
مشاهده جوایز دریافتی
Sharron Reynolds
آرشیو کلی فیلم های این کارگردان
7.7/10
برنده 3 جایزه اسکار
در یک شب پاییزی سال 2003، یکی از نوابغ کامپیوتر دانشگاه هاروارد بنام مارک زاکربرگ، پشت کامپیوترش می نشیند و شروع می کند به کار کردن روی یک ایدهی جدید. طرحی که از اتاق خوابگاهش آغاز شده، بزودی تبدیل ...
7.6/10
نامزد 6 جایزه اسکار
این فیلم داستان واقعی مدیر یک تیم ورزشی به نام «بیلی بین» را روایت می کند. بیلی بین کسی بود که موفق شد با بودجه ای اندک و تنها با استفاده از قوانین غیرعرفی بازی بیسبال، رقیبان بزرگ و ثروتمند خود را ش...
برای اولین بار انسان ها می توانند پا به کره مریخ بگذراند و تجربه شگفت انگیزی را در آنجا به صورت واضحی داشته باشند. در همین بین پسر جوانی که در مریخ به دنیا آمده است می تواند با دختری در زمین ارتباط دا...
7.8/10
دوبله فارسی
برنده 3 جایزه اسکار
فیلم داستان بنجامین باتون را روایت می کند، مردی که برعکس دیگران، وقتی که تازه به دنیا آمده ظاهری پیر دارد و هرچه از سنش می گذرد جوانتر میشود و همین موضوع عواقب عجیب و غریبی برای او در پی دارد....
کاپیتان باربوسا و الیزابت سوآن و ویل ترنر برای نجات جک اسپارو و مروارید سیاه به سنگاپور می روند این در حالی است که آنها برای نجات کاپیتان جک اسپارو باید یک دزد دریایی چینی را پیدا کرده و نقشه دریایی که محل کاپیتان جک را نشان می دهد را از او بدزدند، در ادامه داستان مجمعی به نام برادران وارد داستان می شوند که باعث پیروزی دزدان دریایی کارائیب در مقابل کمپانی هند شرقی می شوند و…
فلور، زنی که از شوهرش جدا شده و با زحمت و مشقت دخترش، کریستینا را بزرگ کرده، اسباب هایش را جمع و خانواده را به کالیفرنیا منتقل می کند. او کار پر در آمدی به عنوان خدمتکار در خانه ی دبورا کلاسکی گیر می آورد. دبورا یک کلمه هم اسپانیایی نمی داند ولی اتفاقا این مهم ترین مانع ارتباط بین آن دو نیست…
داستان فیلم در دهه 1950 در لس آنجلس اتفاق می افتد، روایت سه پلیس لس آنجلس که در گیر ماجرای قتلی در کافه نایت اوول می شوند. ماجرا به جرایم سازمان یافته، فحشا، مواد مخدر و فساد سیاسی گسترش می یابد. عنوان داستان، محرمانه، به مجله رسوایی بر می گردد که بصورت تخیلی در 1950 با عنوان هاش-هاش منتشر می شده.
«استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود اورا با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت…