عاشقانه
پاریس. رجى لامبرت (آدری هپبورن) هنگام بازگشت از سفرى تفریحى با جنازه‏ ى شوهرش روبه‏ رو مى‏ شود. چهار مرد به دنبال رجى هستند و مردى (کری گرانت) به کمکش مى‏ آید که معلوم نیست قهرمان است یا جاسوس یا قاتل…
«تام جریکو» ریاضی دان با استعدادی است که در زمینه ی تکامل و نگه داری از ماشین «معما» با دولت بریتانیا هم کاری می کند. به تازگی ظاهرا آلمانی ها رمز جدیدی طراحی کرده اند که ماشین «معما» قادر به رمزگشایی اش نیست و بنابراین پیش از آن که ستون مهمی شامل نیرو و تجهیزات به دریا بزند، به کمک «جریکو» نیاز است تا رمز نیروهای محور را رازگشایی کند.
یک دختر و پسر جوان با یک بلور جادویی باید به دنبال یک قلعه شناور در آسمان بگردند و قبل از دزدان و همینطور مامورین خارجی آن قلعه را پیدا کنند…
هنگام اسارت «ریچارد شیردل» به دست اتریشى‏ ها، شاهزاده‏ ى خبیث، «جان» خود را فرمانرواى انگلستان اعلام مى‏ کند. شوالیه‏ اى به نام «رابین هود» حاضر نمى‏ شود تن به حکومت او بدهد و با یارانش در جنگل شروود علیه شاه غاصب و عمالش شورش مى‏ کند…
«الن»، دختر نازپرورده‏ ى میلیونرى به نام «الکساندر اندروز»، از ازدواج ناخواسته ‏اى که پدرش براى او ترتیب داده می‏گریزد. خبرنگار کارکشته‏ اى به نام «پیتر وارن» سر راه الن قرار می‏گیرد و این دو در فرار از میامى به نیویورک هم‏راه می‏شوند…
یک پروفسور (جری لوییس) برای بهبود بخشیدن به زندگی اجتماعی‌اش معجونی را می‌خورد که او را به طور موقت به مردی خوشتیپ اما نفرت انگیز تبدیل می‌کند…
«رضوان خان» مسلمانی از بمبئی است، که از سندروم آسپرگر رنج می برد، که باعث ضعف او در روابط اجتماعی شده است. رضوان در آمریکا با یک بیوه زن هندی بنام «ماندیرا» ازدواج می کند. بعد از حادثه 11 سپتامبر، ماجراهای غم انگیزی برای او و خانواده‌اش اتفاق می افتد، و او بخاطر اختلالات رفتاری که دارد و همینطور داشتن فامیل «خان»، مورد شک پلیس قرار گرفته و اشتباهآ بعنوان تروریست دستگیر می شود. از این رو رضوان سفری را آغاز می کند تا «اوباما»، رئیس جمهور آمریکا را ببیند و به او بگوید اسم من خان است و من تروریست نیستم.
داستان فیلم در مورد دختر و پسر جوان است که هرکدام متعلق به دنیای متفاوتی هستند، و عاشق یکدیگر شده اند…
دختری هجده ساله به نام «مگی پیتن» (لوهان) عاشق شرکت در مسابقات رانندگی است، اما پدرش «ری» (کیتن) که خودش قهرمان سابق رانندگی با اتوموبیل های دست دوم است، او را اکیدا از این کار منع کرده است. «ری» برای خرید هدیه ی تولد «مگی»، او را به مرکز فروش اتوموبیل های دست دوم می برد و «مگی» مجذوب یک فولکس واگن درب و داغان مدل 1963 می شود و آن را می خرد. خیلی زود روشن می شود که نام آن فولکس قراضه «هربی» است و قابلیت های جادویی دارد…
زن و شوهری جوان دو فرزند خود را در حادثه‌ای از دست می‌دهند. زن دیگر تحمل ندارد، اما شوهرش به او کمک می‌کند و شوق زندگی را به وی بازمی‌گرداند. مدتی بعد مرد در حادثه‌ای کشته می‌شود و به بهشت می‌رود. زن که این بار یار و یاوری ندارد، خودکشی می‌کند و مرد سفری از بهشت به دوزخ را برای یافتن همسرش آغاز می‌کند…
با توجه به معجزه ای که در مورد منقبض شدن تومور سرطانی هزل رخ داده و چند سال وقت برایش فراهم آورده، او تا کنون در انتهای خط زندگیش بوده و منتظر آخرین ورق داستان زندگیش است. اما یک برنامه ی پیچیده ای در گروه بچه های سرطانی سبب ورود پسری به اسم آگستیوس واترز می شود که باعث می شود زندگی هزل دوباره از نو نوشته شود…
دلفت، هلند، سال 1665، «گریت» (جوهانسن)، دختری هفده ساله در خانه ی «یوهانسن ورمر» (فرمت) پیشخدمت می شود و رفته رفته توجه این نقاش هلندی را جلب می کند. با آن که از نظر تربیت، آموزش و جایگاه اجتماعی، دنیایی از هم فاصله دارند، ولی «ورمر» درک و فهم غریزی «گریت» را از رنگ و نور، باز می شناسد و آرام آرام او را به دنیای پر رمز و راز نقاشی هایش راه می دهد…