هری پاتر در سال چهارم مدرسه هاگوارتز است که بارتی کراواچ پسر نام او را در جام آتش میاندازد و در نتیجه در مسابقات سه جادوگر شرکت میکند و در آن هم تا بردن در مرحله آخر موفق میشود ولی به گورستانی منتقل شده و موجب بازگشت لرد ولدمورت میشود.
پاریس، زمان حال. ژرژ لوران، مجری یک برنامه ی ادبی تلویزیونی، نواری ویدئویی به دستش می رسد که بیرون خانه ی پاریسی اش را نشان می دهد. پس از آن نوارهایی دیگر از راه می رسند که این بار طرح های تکان دهنده ای ضمیمه شان است. در حالی که ژرژ بیش از پیش نگران شده، عصبیتی که به وجود می آید، به رابطه اش با همسرش، آن و پسر نوجوانش، پیرو لطمه می زند…
الیزابت پشت رل اتوموبیل خوابش می برد و به شدت تصادف می کند و به اغما می رود. چند هفته ی بعد، مردی به نام دیوید آپارتمان الیزابت را اجاره می کند ولی بلافاصله متوجه می شود که الیزابت کاملا هم خانه را خالی نکرده است. جسم الیزابت شاید مرده باشد ولی روحش کاملا زنده است و مصرانه پا می فشارد که آپارتمان هنوز به خودش تعلق دارد…
«جولیان نوبل»، قاتل مزدور، رفته رفته نگرانی ها و فشارهای حرفه اش را بر جسم و روحش احساس می کند و به این نتیجه می رسد که مشکل او بی رفیقی است. کمی بعد «جولیان» با «دنی رایت» آشنا و دوست می شود اما وقتی «دنی» از نوع کسب و کار «جولیان» باخبر می شود هاج و واج می ماند …
مایک نورتن جوانی که تازه به استخدام پلیس مرزی درآمده، به طور تصادفی کارگر غیرمجاز مکزیکی، ملکیادس استرادا را می کشد. مقام های محلی تصمیم می گیرند حادثه را لاپوشانی و پرونده را مختومه اعلام کنند. اما صاحب کار ملکیادس، پیت پرکینز، با هدف اجرای عدالت شخصی، مایک را مجبور می کند تا جسد ملکیادس را از گور بیرون بکشد و سپس سوار بر اسب هم راه یکدیگر و جسد به سوی مکزیک به راه بیفتند…
هانا یک کارگر است که از سمعک استفاده می کند. روزی به تعطیلات اجباری می رود و در این مدت سعی می کند شغلی موقتی پیدا کند. او مراقبت از مردی که بینایی اش را در سانحه آتش سوزی از دست داده را بر عهده می گیرد…
ایزابل جادوگر ساده لوح و مهربانی است که تصمیم گرقته قدرتهای خود را کنار گذاشته و زندگی عادی داشته باشد. در طرف دیگر شهر جک وایت بازیگر جذابی است که قرار است در بازسازی فیلم افسون شده بازی کند. این دو اتفاقی با هم آشنا شده و او قانع می شود که ایزابل در این فیلم بازی کند…
آقای سدریک براون که همسرش را از دست داده مجبور است تا از هفت کودک نا آرام و بسیار شلوغ خود به تنهایی مراقبت کند. او تصمیم می گیرد تا پرستاری برای نگهداری از بچه ها استخدام کند اما این کار آن طور که به نظر می رسد چندان ساده نیست. سرانجام شانس با ظاهر شدن پرستاری به نام نانی مک فی به سراغش می آید. زنی اسرار آمیز با قدرتی جادویی و تنها کسی که از پس هفت کودک شلوغ بر می آید…
در مورد خانواده مک نلی است که صاحب فرزندی استثنایی (نابینا و ناشنوا) میشوند. نام این کودک میشل است. خانواده مک نلی راه مناسبی برای تربیت میشل نمی یابند به همین دلیل از آقای ساهای که معلم بچه های استثنایی است، تقاضای کمک می کنند. آقای ساهای به خانه آنها می آید و به شیوه خود به تعلیم میشل می پردازد و…
«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود .
در آینده ای دور یک گروه قدرتمند به اسم اتحادیه بر کهکشان حکومت می کنند. این گروه که بصورت استبدادی بر تمام سیارات تسلط دارد همواره در تلاش هستند تا مخالفان و شورشیان را سرکوب کنند. یک گروه از این شورشیان به فرماندهی کاپیتان مالکوم سوار بر یک سفینه قدیمی با نام سرنیتی سعی دارند تا از دست نیروهای اتحادیه بگریزند. در همین زمان دختری به اسم ریور که قادر به خواندن ذهن افراد است موفق می شود ذهن گروهی از سیاستمداران اتحادیه را خوانده و پی به اسرارشان ببرد. به همین خاطر او به کمک برادرش سایمن از دست نیروهای اتحادیه و به خصوص مامور بی رحمی به اسم آپریتیو گریخته و در ادامه آنها به سفینه سرنیتی پناهنده می شوند.
جان و جین اسمیت از دور به نظر می رسد که زندگی آرام و حتی یکنواختی هم چون زن و شوهرهای عادی دارند. اما شغل اصلی هر دو آدم کشی در دو گروه رقیب است، آنها از شغل یکدیگر اطلاع ندارند تا این که یک روز برای...