جنگی
در روز پس از تسلیم آلمان در می 1945 گروهی از اسرای جنگی جوان آلمانی تحویل مقامات دانمارکی شدند. این اسرا به سواحل غربی دانمارک فرستاده شده و در آنجا به آن‌ ها دستور داده شد تا بیش از دو میلیون مینی را که آلمانی‌ ها در شن و ماسه امتداد ساحل کار گذاشته بودند را پاکسازی نمایند. با دست برهنه خود و در حال خزیدن بین شن و ماسه و تحت فرماندهی گروهبان دانمارکی، کارل لئوپولد راسموسن (رولاند مولر)، این پسرها مجبور به انجام این کار خطرناک بودند و…
فرانسه، سال 1942. «فیلیپ گربیر» یک مهندس و یکی از سران انقلاب فرانسه می باشد. او توسط یک خائن لو رفته است و در یک کمپ زندانی شده، با این حال تصمیم به فرار دارد…
این فیلم درباره جنگ ویتنام ساخته شده است که از نگاه سربازی جوان به نام «کریس تیلور» طی سال های 1967 تا 1968 روایت می‌شود. او سربازی است که داوطلبانه به جنگ آمده چون جنگیدن در ویتنام را وظیفه خود می‌داند…
“تاراس” پس از سالها ماجراجویی با دوستان خود، زندگی آرام در مزرعه اش را شروع کرده. او توانسته پسر خود “آدری” را به مدرسه ای در لهستان بفرستد. در این زمان اوکراین زیر سلطه لهستان قرار داشت و آنها تلاش می کردند خود را از زیر سلطه آنها آزاد سازند. از طرفی “آدری” عاشق دختر یکی از بزرگان لهستان می شود و…
یک مرد غیر معتدل به نام «توماس ادوارد لورنس» که با عنوان های مختلفی لقب گرفته است، از قهرمان گرفته تا شارلاتان و سادیسمی، خود را جای یک سرباز گمنام می زند و برای جستجوی افتخار به سمت بیابان های عربستان می رود. داستان با نشان دادن مرگ لورنس در ۴۷ سالگی به علت تصادف با موتور سیکلت در لندن شروع می شود و سپس به زمان قبل بر می گردد و ماجراجویی های او را نشان می دهد سال 1916 که یک افسر جوان باهوش در کایرو بود و ماموریتی برای تحقیق در شورش عرب ها علیه ترک ها در جنگ جهانی اول به او داده شد. او در بیابان های عربستان ارتشی غیر نظامی از عرب ها تشکیل داد و برای مدت دو سال با کارهایی نظیر حمله های بیابانی، تصادف های قطار و حمله ی شترها، ترک ها را به ستوه آورد. در نهایت، او ارتش خود را به سمت شمال هدایت می کند و به یک ژنرال انگلیسی برای نابودی امپراتوری عثمانی کمک می کند.
«تام جریکو» ریاضی دان با استعدادی است که در زمینه ی تکامل و نگه داری از ماشین «معما» با دولت بریتانیا هم کاری می کند. به تازگی ظاهرا آلمانی ها رمز جدیدی طراحی کرده اند که ماشین «معما» قادر به رمزگشایی اش نیست و بنابراین پیش از آن که ستون مهمی شامل نیرو و تجهیزات به دریا بزند، به کمک «جریکو» نیاز است تا رمز نیروهای محور را رازگشایی کند.
داستان در مورد یک پسر جوان و خواهر او میباشد که در طول جنگ جهانی سعی میکنند که زندگی خود را از آتش بمباران ها نجات دهند…
یک تک تیرانداز آمریکایی بهمراه هدف یابش درگیر موش و گربه بازی مرگباری با یک تک تیرانداز کُشنده عراقی می شوند…
جنگ جهانی دوم. گروهی از اسرای جنگی متفقین در اردوگاهی آلمانی، تصمیم به فرار می‌گیرند. از بین همه، تنها دو نفر (کابرن و برانسن) موفق به فرار می‌شوند و بقیه یا کشته می‌شوند یا دوباره به اردوگاه بازگردانده می‌شوند…
روآندا. «پل روسساباجینا»، مدیر هتل «هزار تپه» در کیگالی است. پس از چندی خشونت های قومی بالا می گیرد و افراد قبیله ی هوتو آغاز به کشتار افراد قبیله ی توتسی می کنند. «پل» نمی تواند درست روی دست بگذارد و با این که خودش از قبیله ی «هوتو» است، به پناهندگان توتسی در هتل جا می دهد…
«آرتور» شوالیه ی دلاور و مسیحی با ایمان، در تنگنای غریبی گیر افتاده از یک سو مایل است به رم سفر کند و در خدمت مذهب و ایمانش درآید و از سوی دیگر، به شدت به سرزمینی که در آن به دنیا آمده، پای بند است. در حالی که انگلستان در کام شورش و بی قانونی فرو غلتیده…
“برایان مک لین” خلبان شارلاتان یک هواپیما شخصی است. او به دیگر خلبان ها پیشنهادی میدهد که می تواند پول زیادی برای آنها به دست آورد، اما او با نامزد یکی از دوستانش به نام “جانی” ازدواج می کند. بعد از شنیدن سخنرانی مشهور “چرچیل” با عنوان “خون، عرق و اشک”، او و دیگر خلبان ها تصمیم می گیرند تا برای مقابله با آلمان نازی به نیروی هوایی بپیوندند، “جانی” یکی از فرماندهان نیروی هوایی است و…