درام
اسپارتا، میسی سیپی. در شبی گرم، »سام وود«، پلیس گشتی، جنازه ی کارخانه داری اهل شمال را می یابد و سپس در ایستگاه قطار به مرد سیاه پوستی مظنون می شود و او را دستگیر می کند. خیلی زود معلوم می شود که مرد، »ورجیل تیبز« خود پلیس جنایی و از اهالی فیلادلفیا است. اما »بیل گیلسپی« رئیس پلیس جدید شهر مایل نیست که »تیبز« در این ماجرا دخالت بکند.
لس آنجلس، سال 2019. «ریک دکارد»، از اعضای سابق یک واحد ویژه ی پلیس که تخصص در از بین بردن روبات های شبه انسان را دارد. با اصرار و اجبار «سروان برایانت» می پذیرد تا گروهی از روبات ها را بیابد و از بین ببرد. این گروه متشکل از شش روبات است که با ظاهر انسانی، با یک سفینه ی فضایی به زمین آمده اند.
داستان دو کودک است که به دنبال پدر خود که قرار بود در آلمان زندگی کند می گردند علاقه شدید آن دو به این پدر آنها را به مرزهای بین کودکی و نوجوانی می برد و…
یک جنایتکار حرفه ای (گیبسون) دستگیر شده توسط مقامات مکزیکی در زندان سختی قرار می گیرد، جایی که او می آموزد تا با کمک یک پسر 9 ساله برای زنده ماندن…
در جنگ جهانى دوم، ناخدا «کینراس»، فرمانده ‏ى یک ناو جنگى، هم‏راه افسران و سربازان ناو، در عملیاتى ایذایى علیه نیروهاى هوایى و دریایى آلمان، درگیر مبارزه‏ اى سخت مى‏ شوند.
وقتی رئیس جدید زندانی در آرکانزاس به عنوان زندانی خود را معرفی می کند،عمق فساد را بین نگهبانان و کارکنان زندان به چشم می بیند.پس از معرفی هویت واقعی خود او اقدام به از بین بردن فسادر می کند اما آنهایی که از این ماجرا سود می برند اقدام به مقابله می کنند…
مامور مخفی که قصد داشت ریتسو را از قاچاق الماس و مواد مخدر با خبر کند را به قتل برساند. ریتسو به ژوهانسبورگ میرود و…
نظامی نابینا، سرهنگ دوم بازنشسته فرانک اسلید (پاچینو) راه و رسم لذت بردن از زندگی را به یک دانش آموز دبیرستانی چارلی سیمز (اودانل) می آموزد.
«مایکل فرادی»، استاد دانشگاهی است که همسرش – مأمور FBI – هنگام انجام وظیفه، توسط اعضای یک گروه تروریستی دست راستی به قتل رسیده است. «مایکل» آرام آرام مشکوک می شود که خانواده ی «لانگ» که به تازگی به همسایگی او آمده اند، تروریست هستند…
«کوین لومکس» یک وکیل مدافع جوان، بی‌باک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود…
گوزن جوانی به نام نیکو سعی بر این داشت تا پدر خود را که هرگز ندیده بود پیدا کند، پدر این گوزن جوان در بین گوزن های پرنده ای بود که در روز کریسمس سورتمه ی بابا نوئل را راه می بردند. این گوزن جوان سعی می کند مانند پدر خود پرواز کردن را یاد بگیرد و برای پیدا کردن پدر خود به جستجو بپردازد…
لاولی سینگ (سلمان خان) محافظیست که در کودکی آقای ساتراج جون مادرشو نجات داده است، حالا جان دختره ساتراج در خطر است، لاولی هم میخواد دین خود را ادا کند، در همین حین که مسئولیت حفاظت از جان دیویا (کارینا کاپور) دختر ساتراج را به عهده میگیرد با اتفاقاتی که رخ میدهد دیویا عاشق لاولی میشود، ولی به خاطر سرسختی‌های لاولی، دیویا نمیتواند به او چیزی در این مورود بگوید…