در سال 1945، جنگ جهانی دوم به روزهای آخرش نزدیک می شود و نیروهای امریکایی خیال دارند به جزیره ی کوچکی به نام ایوو جیما حمله کنند که در دست نیروهای ژاپنی است. اما رهبران ژاپن آن جزیره را به چشم آخرین سنگر برای مقابله با تهاجم متفقین می بینند…
یک رابطهی عاشقانه بین یک ژنرال هندی بشوا بنجی جو و همسر دومش مستانی است…
در سال 1944، یک زندانی که موظف است جنازه های هم نوعان خود را بسوزاند، جسدی پیدا میکند که به گمانش جسد پسر اوست…
این فیلم کوتاه در مورد دو پسر میباشد که دوستی آن ها در طول جنگ کوزوو مورد آزمایش قرار میگیرد…
داستان فیلم در سال 2012 و سالگرد حملات یازدهم سپتامبر در کشور لیبی رخ می دهد. در این روزها سفارت آمریکا لحظات پرتنشی را سپری می کند و هر لحظه امکان وقوع فاجعه ای دیپلماتیک می رود. در این وضعیت، گروهی متشکل از نیروهای ویژه آمریکایی مامور میشوند تا از دیپلمات های آمریکایی گرفتار شده در خشونت معترضان، دفاع نمایند و شرایط را برای برقراری امنیت مهیا نمایند اما…
این فیلم داستان یک سرهنگ به نامکولونل و یک سپهبد ارتش به نام لییتنانت را روایت میکند که طی حملات تروریستی یک پهباد که باعث بوجود آمدن خسارات زیادی شد، از سوی ارتش دستور می گیرند که عاملین این حمله تروریستی را بیابند و دستگیر کنند ولی اینکار آنچنان هم آسان نیست و…
یک روزنامهنگار زن (تینا فی) تصمیم به بازگو کردن آنچه در دوران جنگ در کشور افغانستان رخ داده میگیرد و…
گروهی از اُسرای جنگی آلمانی مجبور می شوند با دست خالی 2 میلیون مین را از خاک بیرون بکشند…
یک وکیل جوان بی ادعا در نزدیکی پایان جنگ جهانی دوم نبردی را علیه نازی ها رهبری میکند…
24 سپتامبر 1914 ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند. آنشب سربازان 3 ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر 3 فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند…
در اوایل دهه 60 میلادی، یک فرماندهی ایرلندی باید با گردان 150 نفره اش در برابر محاصرهی 3 هزار نفری سربازان کنگویی به رهبری مزدوران فرانسوی و بلژیکی که برای شرکت های استخراج معدن کار میکنند، مقاومت کند…
در سال 1944 اسپانیا با حکومت فاشیست، دخترخوانده یک ژنرال ارتشی سادیست، که عاشق کتاب است، برای گریختن از پدر ناتنیاش به یک دنیای تخیلی ترسناک، اما فریبنده می گریزد.